تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

نارضايتي و غضب فاطمه زهراسلام الله عليها ، نسبت به خلفاء در چه كتاب هايي بيان شده است؟


در اكثر تواريخ و كتب روائي معتبر اهل سنت اين حقيقت با عباراتي نزديك به اين مضمون منعكس شده است: T}1 – شکايت حضرت زهرا سلام الله عليها از خلفا به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ابوبكر به قنفذ گفت: بسوي علي برگرد و به او بگو: خليفه رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم از تو مي خواهد كه بيعت كني. پس قنفذ آمد و آنچه كه به آن امر شده بود بجا آورد. علي عليه السلام صدايش را بلند كرد و گفت: سبحان الله مرا دعوت مي كند به پذيرفتن آنچه كه براي او نيست(خلافت). پس قنفذ برگشت و سخن حضرت عليه السلام را به ابوبكر ابلاغ كرد، ابوبكر گريه اي طولاني كرد؛ سپس عمر بلند شد و جماعتي هم با او همراه شدند تا به درب خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها رسيدند و دق الباب كردند، وقتي فاطمه سلام الله عليها صداي آنها را شنيد با نداي بلندي سر داد: اي پدر، اي رسول خدا! بعد از تو از ابن خطاب و ابن ابي قحافه چه مي بينيم. تا آن جماعيت صدا و گريه فاطمه را شنيدند با چشمي گريان از كارشان منصرف شدند و در حالي كه نزديك بود دل هاي شان دو تكه شود و جگرهاي شان پاره شود برگشتند؛ اما عمر با عده اي باقي ماندند و علي عليه السلام را از منزلش خارج كردند و كشان كشان نزد ابي بكر بردندو گفتند: بيعت كن. علي عليه السلام فرمود: هرگز من چنين كاري نمي كنم و به زبان نمي آورم. گفتند: قسم به خدايي كه غير از او خدايي نيست گردنت را مي زنيم. علي عليه السلام فرمود : چگونه بنده خدا و برادر رسول او را مي كشيد؟ عمر گفت: بنده خدا هستي و اما برادر رسول خدا نه. 2 – اعتراف ابو بکر و عمر به غضب ناک کردن حضرت زهر سلام الله عليها {T زماني عمر به ابي بكر گفت: بيا برويم به پيش فاطمه ما او را غضبناك كرديم، همه با هم رفتند. پس اجازه خواستند تا بر فاطمه سلام الله عليها وارد شوند. فاطمه سلام الله عليها به عمر و ابوبكر اجازه ندادو آنها با علي عليه السلام صحبت كردند، پس علي عليه السلام آنها را داخل منزل كرد، هنوز ننشسته بودند كه فاطمه سلام الله عليها صورتش را به طرف حياط منزل برگردانده (يعني به ابوبكر و عمر نگاه نكرد) آن دو به فاطمه سلام الله عليها سلام كردند، اما فاطمه سلام الله عليها جواب سلام آنها را نداد، پس ابوبكر صحبت كرد و گفت: اي حبيبه رسول خدا! ..... فاطمه سلام الله عليها فرمود : شما را به خدا سوگند مي دهم آيا نشنيديد رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: رضايت و خشنودي فاطمه، رضايت و خشنودي من است و نارضايتي او نارضايتي من است، پس هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته است...... عمر و ابوبكر گفتند : بلي شنيديم . فاطمه سلام الله عليها فرمود : همانا خدا و ملائكه اش را شاهد مي گيرم كه شما مرا ناراحت و ناخشنود كرده ايد و من از شما ناراضي هستم و وقتي با پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم ملاقات كنم از شما به او شكايت مي كنم!........ اين قضيه با اندك تفاوت هايي در كتب ديگري نيز آمده است مانند: صحيح بخاري، ج43، ص170، عوالم العلوم و المعارف، تاليف شيخ بحراني، ص225، المسترشد تاليف محمد بن جرير طبري، ص377، الهدايه الكبري تاليف حسين بن حمدان ص40، و نيز در الغدير تاليف علامه اميني، جلد9، ص382 كه از منابع مختلف اهل سنت نقل كرده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image