۶۶: وعندک مما فات خلف ، ولما فسد صلاح ، و فیما انکرت تغییر، فامنن علىقبل البلاء بالعافیة ، وقبل الطلب بالجدة وقبلالضلال بالرشاد /

تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه

۶۶: وعندک مما فات خلف ، ولما فسد صلاح ، و فیما انکرت تغییر، فامنن علىقبل البلاء بالعافیة ، وقبل الطلب بالجدة وقبلالضلال بالرشاد. امام على (ع ) و سه درخواست


66: وعندک مما فات خلف ، ولما فسد صلاح ، و فیما انکرت تغییر، فامنن علىقبل البلاء بالعافیة ، وقبل الطلب بالجدة وقبلالضلال بالرشاد. امام على (ع ) و سه درخواست امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعاى شریف مکارم الاخلاق ، براى خداوند توانا سه چیز را که حاکى از قدرت و حاکمیّت ذات مقدس او بر نظام آفرینش این جهان است بیان مى نماید و به مناسبت هر یک از آنها براى خود چیزى را از پیشگاه مقدسش درخواست مى کند. اول : بار الها! براى هر چه که فوت مى شود و از دست مى رود، نزد تو براى آن جایگزینى است . دوم : بار الها! براى هر چیزى که فاسد و غیر قابل انتفاع مى شود، نزد تو موجود صالح و شایسته انتفاع وجود دارد. سوم : بار الها! چیزى را که مطرود توست و از آن ناراضى هستى ، مى توانى بردارى و به جایش مرضىّ خود را قرار دهى . پس اى پروردگار مهربان ! بر من منت بگذار و پیش از ابتلاى به بلا عافیت و مصونیّتم عطا فرما، و پیش از درخواست تمکن ، نیاز مالیم را برطرف نما، و پیش از قدم گذاردن در راهى که مرضى تو نیست ، از نعمت رشاد و هدایت برخوردارم ساز. به خواست خداوند توانا، این قطعه از دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است . عالم ناپایدار آفریدگار توانا اراده فرموده عالمى را خلق کند که داراى آغاز و انجامى باشد و نتواند به طور دائم و در بى نهایت باقى و پایدار بماند. به مشیت حکیمانه خود این جهان را با همه کهکشانها و اجرام بزرگ و کوچکش آفرید و زمینى که در آن زندگى مى کنیم ، جرم بسیار ناچیزى است در مقابل مجموعه جهان . براى آنکه خداوند به اراده حکیمانه خود تحقق بخشد و عالمى را طبق خواسته خویش بیافریند، ابتدا ماده اصلى عالم را به فرمان تکوینى ایجاد نمود، سپس آن مواد را بر اساس ضوابط و معیارهاى کلى که به امر خود مقرر داشت ، به حرکت درآورد و تدریجا موالید عالم ، یعنى آفریده هاى الهى به وجود آمدند. بنابراین ، ماده اصلى عالم و همچنین قوانین و مقرراتى که مواد را به پدیده هاى مختلف و مخلوقهاى گوناگون تبدیل مى کند، همه از ذات اقدس اوست . حضرت صدیقه طاهره ، زهراء علیه السلام ، در ابتداى خطبه اى که با حضور ابى بکر و عمر و دیگر مهاجرین و انصار در مسجد رسول اکرم (ص ) القاء فرموده ، این مطلب را با عبارتى کوتاه بیان نموده است . ابداع جهان ابتدع الاشیاء لا من شى ء قبلها وانشاها بلا احتذاء امثلة امتثلها کونها بقدرته وذراها بمشیته . (124) خداوند ابداع فرمود موجودات را نه از چیزى کهقبل از ابداع الهى وجود داشته ، بلکه ذات اقدس او، خود، مبدع و ایجاد کننده آن بوده است ،و انشاء فرمود عالم را نه همانند نقشه و طرحى که پیش از انشاء الهى وجود داشته وبارى تعالى از آن تبعیت نموده باشد، بلکه ذات اقدس الهى عالم را به قدرت خویشتکمیل نموده و به مشیت خود ایجاد کرده است . دنیاىمتحوّل با توجه به اینکه جهان را آغاز و انجامى است و تا ابد باقى و پایدار نمى ماند، ناچار مجموعه عالم و تمام موجودات ارضى و سماوى آن پیوسته در تغییر و تحول اند و قوانین تکوینى این عالم ، دگرگونى ها را رهبرى مى کند و تغییراتى که انجام مى شود، بر وفق آن مقررات صورت مى گیرد؛ مثلا انسان یک روز نطفه اى است در رحم مادر، روز دیگر به صورت نوزاد متولد مى گردد، پس از گذشت چند سال ، نوجوان و جوان مى شود، سپس ‍ به میانسالى و پیرى مى رسد و سرانجام مى میرد، و این یک نمونه از جهان ناپایدار و گذران است . حیوانات برّى و بحرى و همچنین گیاهان و اشجار در این عالم سرنوشتى همانند انسان دارند و هیچ یک پایدار و ابدى نیستند، یک روز زندگى را آغاز مى کنند و روز دیگر حیاتشان پایان مى یابد. جرم خورشید با این عظمت نیز همانند سایر موجودات این عالم پیوسته در تغییر و تحول است ؛ با انفجارهاى اتمى که همواره در آن صورت مى گیرد و به آن فروغ و روشنى مى بخشد پیوسته از وزن جرم خورشید مى کاهد، سرانجام روزى فرا مى رسد که ذخایرش تمام مى شود و رفته رفته به صورت جرم مرده و تاریکى در فضاى بیکران سرگردان مى گردد. طبق وحى حضرت بارى تعالى و به موجب گفته هاى پمبران الهى و به صریح آیات بسیارى که در قرآن شریف آمده است ، عالم آخرت به قضاى قطعى خداوند، برخلاف جهان گذران دنیا عالمى است پایدار و جاودان ، فناء و زوال در آن راه ندارد، دگرگونى هایى که در دنیا براى انسانها پیش مى آید و موجب ناراحتى و نگرانى آنان مى گردد در آخرت نیست . در آن عالم ، سلامت به مرض ، قوت به ضعف ، جوانى به پیرى ، آرامش فکر به تشویش ، امنیّت به ناامنى ، و سرانجام ، حیات به مرگ تبدیل نمى شود. در آن عالم جریانهاى عادى دنیا از قبیل سرما و گرما، بهار و خزان ، طلوع و غروب ، روز و شب ، و دیگر امورى از این قبیل وجود ندارد. همچنین حوادث سنگین که گاه در زمین روى مى دهد، از قبیل آتشفشان ، زلزله ، طوفان ، سیل ، صاعقه ، خشکسالى ، و دیگر رویدادهایى همانند اینها، دامنگیر مردم در عالم آخرت نمى شود. خلاصه آنکه آخرت ، عالم دیگرى است و قوانین و مقررات تکوینیش به گونه دیگر؛ نمى توان آن را با این عالم و قوانین و مقرراتى که بر آن حاکم است تنظیر و تشبیه نمود. آخرت عالم پایدار در کتاب معاد از نظر روح و جسم ، مجلد دوم ، فصل مخصوصى تحت عنوان حیات اخروى و نظام نوین باز شده و در آن فصل قسمتهایى از قوانین تکوینى دنیا بیان گردیده و در کنار هر یک از آنها، قانون تکوینى آخرت راجع به همان موضوع به استناد آیات و روایات ذکر شده است . علاقه مندان به شناخت تقاوت قوانین الهى در دنیا و آخرت مى توانند به آن کتاب مراجعه نمایند و از آیات و روایاتى که راجع به چگونگى عالم آخرت و مقررات آن رسیده است ، آگاهى یابند. در آغاز سخنرانى اشاره شد که امام سجاد (ع ) در این قطعه از دعاى مورد بحث امروز، سه چیز را که حاکى از قدرت و حاکمیت ذات اقدس الهى بر نظام خلقت است ، ذکر نموده و به مناسبت هر یک از آنها براى خود چیزى را از پیشگاه مقدسش خواسته است . اینک درباره سه امرى که مربوط به خداوند است ، توضیح داده مى شود. اول : وعندک مما فات خلف . بار الها! هر چه فوت مى شود و از دست مى رود، نزد تو براى آن جایگزینى است . یعنى ، پروردگارا! خلا یى که بر اثر فوت موجودى پدید مى آید، تو با قدرت لایزال خویش به وسیله خلفى که جایگزین موجود فوت شده مى نمایى آن خلا را پر مى کنى . براى آنکه شنوندگان محترم به عمق کلام امام واقف شوند، چند مثالى را براى توضیح به عرض مى رساند. مرگ براى بشر، قضایى است حتمى و حکمى است اجتناب ناپذیر و در سنین مختلف به شکلهاى گوناگون گریبانگیر انسانها مى شود و به حیاتشان خاتمه مى دهد. مرگ یا قضاى حتمى اگر صد سال مانى ور یکى روز بیاید رفت از این کاخ دل افروز آدمى با بهره مندى از قدرت و نیرو و در اختیار داشتن جمیع وسایل و اسباب نمى تواند قضاى مرگ را از خود بگرداند و خویشتن را از این مقدر قطعى مصون و محفوظ دارد. اینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فى بروج مشیدة . (125) هر جا که باشید، در موقع مقرر، مرگ سر وقتتان مى آید، هر چند جایگاهتان در قلعه هاى محکم و دژهاى مشید باشد. با فوت افراد در جوامع بشرى خلا به وجود مى آید و موجب کمبود مى شود، ولى تولد موالید که خود در مقابل مرگ ، قضاى دیگر حضرت بارى تعالى است ، آن خلا را پر مى کند و کمبود را جبران مى نماید و نسل لاحق جایگزین نسل سابق مى گردد. دو سر دارد این باغ آراسته در و بند از این هر دو برخاسته در آید در باغ و بنگر تمام ز دیگر در باغ بیرون خرام در این باغ هر دو برى مى رسد یکى مى رود دیگرى مى رسد مرگ عامل نوسازى مرگ ، عامل نوسازى جوامع بشرى است ؛ مرگ ، نسل کهن و ناتوان را از محیط سعى و عمل بر کنار مى نماید و به عالم بعد از مرگش منتقل مى کند و نسل جوان و فعال را جایگزینش مى سازد و بدین وسیله چرخهاى تمدّن بشرى پیوسته در حرکت است و از پیشروى باز نمى ماند. نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین . على ان نبدل امثالکم و ننشکم فى ما لاتعلمون . (126) شاید این آیه شریفه به همین نظام منظمى که مذکور افتاد ناظر باشد، گویى خداوند مى خواهد بفرماید: ما مرگ را بین شما پایه گذارى نمودیم که بدین وسیله مردمى همانند شما جایگزینتان شوند و شما را در عالمى که نمى دانید چگونه و کجاست ، با بدن برزخى انشائتان نماییم . موازنه موالید براى آنکه نسل لاحق بتواند جایگزین نسل سابق شود و بى نظمى و اختلال به وجود نیاید، لازم بود موالید پسر و دختر در سراسر جهان همواره متساوى یا آنکه درصد بسیار مختصرى متفاوت باشد و آفریدگار حکیم این مهمّ را که آیات مقدس اوست ، در نظام خلقت برقرار ساخته است . اگر در ظرف نیم قرن تمام موالید جهان یا اکثریت قریب به اتفاق آن پسر باشد، آیا ممکن مى شد موازنه خلف و سلف برقرار گردد و نسل لاحق مى توانست جایگزین نسل سابق شود؟ پاسخ این پرسش منفى است ، زیرا واضح است در چنین وضعى توازن نسل به گونه اى جبران ناپذیر بر هم مى خورد. آیا دنیاى پیشرفته امروز مى تواند بگوید حافظه اى که موازنه و تعادل موالید دختر و پسر را در سراسر جهان نگاهدارى نموده و مى نماید کجاست و کدام قدرت است که محاسبه را نگاه مى دارد؟ قرآن شریف این مهم را وابسته به مشیت بارى تعالى خوانده و فرموده است . مشیت حق و توازن موالید یهب لمن یشاء اناثا ویهب لمن یشاء الذکور. (127) به ره که بخواهد دختر مى دهد و به هر که بخواهد پسر. مثال دیگرى که براى کلام امام سجاد (ع ) مى توان ذکر کرد این است که خداوند پس از درگذشت هر پیمبرى خلف شایسته اى را جایگزین او مى ساخت تا به هدایت مردم و دعوت آنان ادامه دهد. این برنامه تا بعثت حضرت خاتم النبیین (ص ) و نزول قرآن شریف ادامه داشت و چون آیین اسلام و کتاب مجیدش تا پایان عمر بشر جوابگوى نیازهاى مردم است ، امر نبوت با بعثت رسول اکرم (ص ) پایان یافت و از آن پس وحى الهى منقطع گردید. پیمبران از جنس بشرند و مانند سایر انسانها یک روز باید بمیرند. خداوند پیامبر اسلام (ص ) را مخاطب ساخت و فرمود: مرگ پیامبران انک میت و انهم میتون . (128) تو مى میرى و آنان نیز مى میرند. جایى که اشرف پیمبران حیات جاودان ندارد، وضع سایر انبیاء روشن و واضح است . با توجه به اینکه نیل به مقام رفیع نبوت نیاز به شرایط زیاد و صلاحیت من جمیع الجهات دارد و هر فردى شایسته پیمبرى نیست ، خداوند به مشیت حکیمانه خود خلف پیمبر سابق را که واجد تمام صفات لازم باشد مهیا مى فرمود تا او را جایگزین پیمبر در گذشته نماید و این خود از مواردى است که سخن امام سجاد (ع ) شامل آن مى گردد. و عندک مما فات خلف . بار الها! براى هر چیزى که فوت مى شود و از دست مى رود، نزد تو براى آن جایگزینى است . پیامبر خلف جایگزین سلف على (ع ) درباره تداوم بعثت پیمبران فرموده : کلما مضى منهم سلف قام منهم بدین اللّه خلف . (129) هر زمان یکى از پیمبران سلف از دنیا مى رفت ، فرد دیگرى براى تبلیغ دین الهى خلف او مى شد و جایگزینش مى گردید. مثال سوم براى توضیح کلام امام سجاد (ع ) این است که حکمى از احکام اسلامى روى مصلحت نسخ شود و حکم دیگرى از جانب خداوند، خلف آن گردد و جایگزینش شود. ما ننسخ من آیة او ننسها ناءت بخیر منها او مثلها. (130) النسخ فى اللغة ابطال شى ء و اقامة آخر مقامه . (131) نسخ یا تغییر حکم نسخ در لغت عبارت است از باطل کردن چیزى و بر پا داشتن چیز دیگرى در مقام او. کعبه مکرمه بتخانه مشرکین بود. اگر پیشواى اسلام (ص ) و پیروانش درآغاز نبوّت به سوى کعبه نماز مى گزاردند ممکن بود مستمسکى به دست مشرکین بیاید که بگویند پیشواى مسلمانان بت مى پرستد و به پیروان خود دستور بت پرستى داده است . از این رو، حضرت بارى تعالى امر فرمود که قبله مسلمین بیت المقدس باشد، بیت المقدسى که منزه از بت و مظاهر شرک بود. عن الصادق علیه السلام قال : تحولت القبله الى الکعبه بعد ما صلى النبى صلى اللّه علیه و آله بمکة ثلاث عشة سنة الى بیت المقدس و النبى صلى اللّه علیه و آله بمکة ثلاث عشرة سنة الى بیت المقدس و بعد مهاجرته الى المدینة صلى الى بیت المقدس سبعة اشهر. قال : ثم مهاجرته الى المدینة صلى الى بیت المقدس سبعة اشهر. قال : ثم وجهه اللّه الى الکعبة وذلک ان الیهود کانوا یعیرون على رسول اللّه ، یقولون له انت تابع لنا تصلى على فبلتنا فاغتم رسول اللّه من ذلک غما شدیدا. (132) . عوض شدن قبله مسلمین امام صادق (ع ) فرمود: قبله مسلمین تحول یافت به کعبه ، بعد از آنکه رسول اکرم (ص ) سیزده سال در مکه به طرف بیت المقدس نماز گزارد، و بعد از مهاجرت به مدینه نیز هفت ماه به طرف بیت المقدس نماز خواند، سپس ‍ خداوند قبله را تغییر داد و پیمبر را از بیت المقدس متوجه کعبه مکرمه نمود و این کار براى آن شد که یهودى هاى مدینه زبان به ملامت و سرزنش ‍ پیشواى اسلام (ص ) گشودند و به حضرت گفتند: شما تابع و پیرو ما هستید و به قبله ما نماز مى خوانید و این سخن ، پیمبر گرامى را سخت مغموم و متاءثر نمود. تا زمانى که رسول اکرم (ص ) و مسلمانان در مکه بودند، مصلحت ایجاب مى کرد که بیت المقدس قبله مسلمین باشد. پس از آنکه پیشواى اسلام (ص ) و مسلمانان به مدینه مهاجرت نمودند، آن مصلحت پایان یافت . از این رو قبله بودن بیت المقدس نسخ شد و خداوند کعبه مکرمه را خلف آن قرار داد. بلا و عافیت نیز از نظر نوعى و فردى مى تواند مثال دیگرى براى کلام حضرت زین العابدین (ع ) باشد. افراد به صور مختلف مبتلا به بلایا مى شوند و آرامش و آسایش خویش را از دست مى دهند. عافیت به جاى بلا خداوند توانا قادر است عافیت را خلف بلایا نماید و افراد مبتلا را از رنج و گرفتارى رهایى بخشد. اولین درخواستى را که امام سجاد (ع ) در این قطعه دعا از پیشگاه الهى براى خود مى نماید، عافیت قبل از بلاست . در واقع ، کلام امام (ع ) چنین مى شود: وعندک مما فات خلف فامنن على قبل ابلاء بالعافیة . بار الها! براى هر چیزى که از میان مى رود، نزد تو خلف و جایگزینى است ، پس اى خداى مهربان ! بر من منت بگذار و پیش از ابتلاى به بلا، عافیتم عطا فرما و از گرفتارى مصون و محفوظم دار. ناگفته نماند که در لسان روایات ، کلمه خلف براى پاداشهاى دنیوى و اخروى خداوند در مقابل انفاق و صدقات مردم نیز به کار رفته است . در احادیث بسیارى آمده که صدقه دفع بلا مى کند، من جمله این حدیث شریف است : صدقه و دفع بلا عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : من تصدق بصدقة حین یصبح اذهب اللّه عنه نحس ذلک الیوم . (133) امام صادق (ع ) فرمود: کسى که اول صبح صدقه اى بدهد، خداوند حوادث شوم و نحس آن روز را از وى مى گرداند. فى الحدیث : اللهم اعط کل منفق خلفا. (134) براى آنکه مردم در امر انفاق و صدقات تشویث شوند، امام (ع ) دعا مى کند و از پیشگاه الهى درخواست مى نماید که خلف انفاق و صدقات را که دفع بلایاست ، به مردم عطا فرماید. در قرآن شریف آمده است : لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون . (135) هرگز به مقام رفیع برّ و نیکوکارى نمى رسید تا برهنه را با لباسى که علاقه دارید، بپوشانید و گرسنه را از غذایى که خود دوست دارید، سیر نمایید. کسانى که به روز جزا و پاداش الهى یقین دارند و مشمول آیه شریفه : وبالاخرة هم یوقنون (136) پاداش انفاق بهترین هستند، مى توانند از بهترین اموال خود چشم بپوشند و در راه خداوند انفاق نمایند. حضرت عبدالعظیم الحسنى از امام جواد علیه السلام ، ضمن یک حدیث ، مضامین متعددى را از آباء گرامیش ، از على بن ابیطالب علیه السلام نقل نموده که این عبارت از جمله آنهاست : قال على علیه السلاک : من ایقن بالخلف جاد بالعطیه . (137) على (ع ) فرموده : کسى که در آخرت به پاداش الهى یقین دارد، اموال خوب و مطلوب خود را در راه بارى تعالى اعطا مى نماید. امام سجاد (ع ) در جمله دوم مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض ‍ مى کند: ولما فسد صلاح . بار الها! براى هر چیزى که فاسد و غیر قابل انتفاع مى شود، نزد تو خلف شایسته انتفاع براى آن وجود دارد. عالم کون و فساد جهانى که در آن زندگى مى کنیم ، عالم کون و فساد است . پیوسته موجوداتى در آن تکوین مى شوند و جامه هستى در بر مى کنند و موجودات دیگرى فاسد مى شوند و از گردونه خارج مى گردند و این خود یکى از بزرگترین تفاوتها بین دنیا و آخرت است . آفریده ها در عالم آخرت همواره کائن و ثابت اند و فساد و نابودى در آنها راه ندارد، اما در کره زمین ، على الدوام چرخ کون و فساد در گردش است ، هر ساعت عده زیادى انسان متولد مى شوند و زندگى را آغاز مى نمایند و در همان ساعت عده زیادى جان مى سپارند و از دنیا مى روند. در پهنه وسیع باغ ، از یک طرف باغبان نهال کوچک را غرس مى کند و زندگى را شروع مى نماید و از طرف دیگر درختان پیر و بى ثمر را قطع مى کند و از باغ بیرون مى برد. زینت باغ است درخت جوان پیر شود بر کَنَدَش باغبان شاخ جوان بهر گل نوبر است شاخه پیر از پى خاکستر است خداوند و خزاین اشیاء قرآن شریف فرموده : و ان من شى الا عندنا خزاینه وما ننزله الا بقدر معلوم . (138) هیچ موجودى نیست جز آنکه خزاین وجود و منابع هستى آن نزد ماست و به اندازه معین آن را فرو مى فرستیم . همین محدود بودن و اندازه داشتن است که مایه فاسد شدن و پایان یافتن موجود مى گردد. در بعضى از روایات آمده است : خزاین اشیاء فرمان تکوینى بارى تعالى در پیدایش آن موجود و پدید آمدن آن است . قال رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله وسلم : خزائن اللّه الکلام ، فاذا اراد شیئا قال له کن ، ف کان . (139) رسول اکرم فرمود: خزاین خداوند کلام است ، وقتى اراده مى کند چیزى را، فرمان بودنش را مى دهد و آن بود مى گردد. عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : لما صعد موسى الطور فنادى ربه عزوجل : قال : رب ! ارنى خزائنک . قال : یا موسى ! انما خزائنى اذا اردت شیئا ان اقول له کن ف یکون . (140) امام صادق (ع ) فرمود: موقعى که حضرت موسى (ع ) به طور رفت ، ندا داد: بار الها! خزاینت را به من بنمایان . خطاب آمد که اى موسى ! خزاین من این است که وقتى اراده ایجاد چیزى را بنمایم ، فرمان بودنش را مى دهم و آن را که فرمان داده ام ، بود و موجود مى گردد. یکى از چیزهایى که خزاینش نزد خداوند است و به قدر معلوم و اندازه معین نازل مى فرماید، مال و ثروت است ؛ اندازه گیرى حضرت بارى تعالى دو قسمت را شامل مى شود: یکى کمیّت و مقدار مالى که اعطا مى فرماید، و آن دیگر مدتى که مال در دست صاحب مال باقى مى ماند، و سپس با کیفیت خاصى از میان مى رود. گاهى خداوند به کسى مال مى دهد و مقدّر الهى آن است که اموال اعطایى با مختصر کاهش یا افزایش تا آخر عمر براى وى باقى بماند. مال و تقدیر الهى گاهى مال مى دهد، اما مقدّر بارى تعالى این است که باقى ماندن مال در دست صاحب مال همانند اصل مال ، قدر معلوم و مدتى معین داشته باشد و با انقضاى مدن از بین برود. مکرر اتفاق افتاده است که اشخاصى متمکن و مالدار بر اثر رویدادى غیر منتظر از قبیل زلزله یا سیل یا طوفان و امثال اینها، تمام یا قسمت اعظم ثروت را از دست داده و در نتیجه ، بى بضاعت یا کم بضاعت شده اند. این قبیل حوادث براى افراد متمکّن درس عبرت است ، متبنه شوند که در ایام مالدارى مغرور نگردند، به فساد اخلاق نگرایند، و با بندگان خدا بدرفتارى ننمایند و همواره در یاد حوادث و رویدادها باشند و بدانند که ممکن است بغتتا نعمت ، مبدّل به نقمت گردد. پست و بلند روزگار اى دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن در برومندى ز قحط برگ و بار اندیشه کن از نسیمى دفتر ایام بر هم مى خورد از ورق گردانى لیل و نهار اندیشه کن خداوند توانا قادر است اموال از بین رفته را به گونه اى جبران نماید و خیر و صلاح را خلف فسادى که پیش آمده است ، قرار دهد و شخص آسیب دیده را با لطف و حمایت خود از سقوط و تیره روزى قطعى برهاند. امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مى کند: ولما فسد صلاح . بار الها! براى هر چیزى که باطل مى شود و فاقد اثر مى گردد، نزد تو براى آن ، خلف سالم و صالح وجود دارد و مى توانى آن را جایگزین فاسد شده قرار دهى . سپس درباره خود چنین دعا مى کند: وقبل الطلب بالجدة . بار الها! بر من منت بگذار و پیش از آنکه از تو درخواست نمایم ، به قدر اداره معاش و گرداندن چرخ زندگى ، از تمکن مالى برخوردارم فرما. حضرت زین العابدین (ع ) در جمله سوم دعا عرض مى کند: وفیما انکرت تغییر. بار الها! چیزى که نزد تو مطرود است و از آن ناراضى هستى ، مى توانى تغییرش دهى ، آن را بردارى و به جایش مرضىّ خود را قرار دهى . چیزهایى که بر خلاف حق و عدل و منافى با کمال انسانى و فضایل اخلاقى است و بشر را به پستى و انحطاط سوق مى دهد، مرضىّ خداوند نیست و آن امور در قرآن شریف و روایات اولیاى گرامى اسلام خاطر نشان گردیده تا شناخته شوند و مردم مسلمان براى تاءمین سعادت خویش از آنها اجتناب نمایند. نارضایى خداوند ان تکفروا فان اللّه غنى عنکم ولا یرضى لعباده الکفر. (141) اگر کافر شوید، خداوند از شما بى نیاز است و به ایمانتان احتیاج ندارد، اما به کفرتان راضى نیست و نمى خواهد از سعادت و رستگارى محروم بمانید. یحلفون لکم لترضوا عنهم فان ترضوا عنهم فان اللّه لایرضى عن القوم الفاسقین . (142) این افراد آلوده و گناهکار قسم یاد مى کنند براى اینکه شما از آنان راضى شوید. اگر شما راضى شدید، خداوند از فاسقین و اهل عصیان راضى نمى شود. شرک و کفر، سیئات اخلاقى ، و گناهان به ره صورت که باشد، مطرود درگاه بارى تعالى است و خداوند به هیچ یک از آنها راضى نیست . اگر اراده فرماید مى تواند قلوب مردم را منقلب نماید و بدون اینکه خودشان بخواهند، کارى کند که همه موحّد و یکتاپرست گردند و اخلاق و اعمال به صراط مستقیم گرایش یابند. ولو شاء ربک لامن من فى الارض کلهم جمیعا. (143) اگر پروردگارت بخواهد، تمام مردم روى زمین ایمان مى آورند و همه مسیر حقّ و عدل را مى پیمایند. اراده الهى در آزادى بشر ولى خداوند هرگز چنین اراده اى را نمى فرماید، زیرا این اراده منافى با اراده بارى تعالى در ازادى بشر است . خداوند به مشیت حکیمانه خود، انسان را مختار آفریده ، اوست که باید درباره خود تصمیم بگیرد، یا به اختیار و اراده خود ایمان را پذیرا شود و مستحقّ پاداش دنیوى و اخروى گردد یا با اراده و اختیار خود کفر را پذیرا شود و به کیفر دنیوى و اخروى برسد. آنچه را که خداوند افاضه مى فرماید، ارشاد و هدایت مردم است . وقل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤ من ومن شاء فلیکفر. (144) پیمبر گرامى ! بگو حق از جانب خداوند ارائه مى شود، هر کس میل دارد ایمان بیاورد و هر که مى خواهد کفر را قبول نماید. وظیفه افراد با ایمان مؤ منین واقعى و کسانى که با اراده و اختیار دین حق را پذیرفته و به شرف اسلام مشرف شده اند، براى اینکه عمرشان بخوبى پایان یابد و با حُسن عاقبت ، دنیا را ترک گویند و روز قیامت در صف رستگاران محشور شوند، باید همواره مراقب اعمال و اخلاق خود باشند و در مسیر صحیح قدم بردارند و آگاهانه یا ناآگاه مرتکب عملى نشوند که رضاى الهى در آن نباشد. براى نیل به این هدف مقدّس ، باید خویشتن را به خوبى و شایستگى بسازند، کمبودهاى خود را جبران نمایند، نقائضى را که در عقاید و اخلاق و اعمال دارند و مرضىّ خداوند نیست برطرف سازند. اگر این گروه با ایمان به اختیار و اراده خود با استفاده و استمداد از توفیق الهى چنین کردند و در خود تغییرات لازم را به وجود آوردند، مى توان گفت مصداق جمله سوم دعاى امام سجاد (ع ) شده اند: وفیما انکرت تغییر. بار الها! چیزى را که از آن رضایت ندارى مى توانى تغییر دهى و مرضى خود را جایگزینش نمایى . مربى آگاه و خودسازى خود ساختن و تغییرات لازم را در خویش به وجود آوردن ، نیاز به مربى و معلم آگاه دارد. علاقه مندان به اصلاح نفس باید از پى راهنمایان الهى بروند و سخنانشان را با دقت بشنوند و فرا گیرند و در مقام عمل به کار بندند تا بتوانند از ثمرات و نتایج سعادت بخش آنها مستفیض شوند. کسانى که در تفقه دین و شناخت تعالیم الهى سعى کافى معمول مى دارند و به دقایق آیین الهى واقف مى شوند، مصداق کلام امام سجاد (ع ) مى گردند: وقبل الضلال بالرشاد. پیش از آنکه قدمى در بى راهه بگذارند، از هدایت الهى برخوردار مى شوند و راه صحیح را مى پیمایند. بعضى از اصحاب ائمه معصومین علیهم السلام با اینکه مردان با ایمان و شریفى بودند، ولى بر اثر عدم توجه بهعع پاره اى از دقایق و نکات دینى ، گاه مرتکب خطا شده و قدمى ناروا برداشته اند و پس از آنکه دینى ، گاه مرتکب خطا شدن و قدمى ناروا برداشته و پس از آنکه امام معصوم (ع ) خطاى آنان را تذکّر داده ، سخت آزرده خاطر و متاءثر گردیده و از پیشگاه الهى طلب بخشش نموده اند و در اینجا به طور نمونه یک مورد ذکر مى شود: قال الحسین بن ابى العلاء خرجنا الى مکة نیفا وعشرین رجلا فکنت اذبح لهم فى کل منزل شاة فلما اردت ان ادخل على ابى عبداللّه علیه السلام قال واها یا حسین اتذل المؤ منین قلت اعوذ باللّه من ذلک فقال علیه السلام بلغنى انک کنت تذبح لهم فى کل منزل شاة قلت یا مولاى واللّه ما اردت بذلک الا وجه اللّه تعالى فقال علیه السلام اما کنت ترى ان فیهم من یحب ان یفعل مثل افعالک فلا یبلغ مقدرته ذلک فیتقاصر الیه نفسه قلت یابن رسول اللّه وعلیک استغفراللّه ولا اعود. (145) امام (ع ) و تذکر آموزنده حسین بن ابى العلاء مى گوید: بیست و چند نفر مرد بودیم که به عزم مکه حرکت نمودیم ، من در هر منزل براى غذاى جمعیتمان گوسفندى ذبح مى نمودم . روزى به قصد زیارت امام صادق علیه السلام رفتم ، تا مرا دید با تاءثر فرمود: اى حسین آیا مسلمانان را ذلیل مى کنى . گفتم : پناه مى برم به خداوند از این امر. امام فرمود: به من خبر رسیده که تو در هر منزل براى همسفرها گوسفندى ذبح مى کنى . عرض کردم : مولاى من ، قسم به خدا من از این کار جز رضاى الهى قصدى ندارم . امام فرمود: آیا نمى بینى در کاروان کسانى هستند که مى خواهند همانند تو عمل کنند، اما تمکّن مالى ندارند و دچار حقارت روحى مى شوند. عرض کردم : یابن رسول اللّه ، بر اساس ‍ راهنمایى شما از خداوند آمرزش مى خواهم و از این پس چنین عملى را تکرار نخواهم نمود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image