دين پژوهي /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

اگر دين ريشه در فطرت آدمي دارد پس چرا بعضي انسانها با وجود مسلمان بودن و سپري كردن عمر طولاني در پوشش فرد مسلمان، هيچ تأثيري از دين نپذيرفته و هيچ رشد و تكاملي نداشته و فرد مفيدي براي خود و جامعه نيستند و يا حداقل آن گونه كه متوقع است، ساخته نشده‌اند؟


پاسخ اين مسأله در قالب دو نکته قابل بررسي است :مرحله اول: شناخت و آگاهي احکام و مسائل مربوط به دين.شايد شنيده باشيد يا ديده باشيد كه شخصي با وصل كردن دو شاخه سيم تلفن به پريز برق، موجب سوختن تلفن شده است و يا شخصي به علت ندانستن و آگاه نبودن، كليدB به جاي كليدA فشار داده و موجب آتش سوزي و سوختن اموال و امكانات يك كارخانه بزرگ شده است و ضررهاي مالي و معنوي زيادي به بار آورده است. به راستي علت اين دو حادثه چيست؟ آيا چيزي غير از نداشتن علم و آگاهي و يا غفلت بوده است؟ اگر اين دو شخص به خود زحمت مطالعه دفترچه راهنما را مي‌دادند. اينگونه به خود و ديگران ضرر نمي‌رساندند.اين دو مثال نمونه ناچيز و كم ارزش بود كه در زندگي رخ مي‌دهد ولي ممكن است شخصي و يا جامعه‌اي به خاطر جهل و ناداني نسبت به دين و برنامه زندگي‌شان سبب تباه شدن عمر خود و جامعه شوند و گوهر عمر خود را با جهل و ناداني هدر دهند و آن را از دست بدهند. دين مجموعه‌اي از عقايد و احكام و دستورات عملي متناسب با آن عقايد است كه از طرف خداوند بر پيامبر نازل شده است و براي بهره‌گيري از دين و آموزه‌هاي ديني بايد به مطالعه آن پرداخت و نسبت به آن شناخت پيدا كرد كه در واقع سود اين شناخت به خود انسان برمي‌گردد. همانگونه كه اگر كسي به مطالعه آشپزي بپردازد غذاي لذيذي تناول مي‌كند، ارزش دين كه از غذاي جسم كمتر نيست، چه بسيارند افرادي كه سالها به مطالعه و تحقيق در باب اشياء مادي و كم ارزشي كه فايده چنداني براي بشريت ندارد مي‌پردازند، و احساس خستگي و خمودگي هم نمي‌كنند، آيا شايسته نيست كه انسان مؤمن براي سود و نفع خود و آيندة خود و رشد و كمال خود به مطالعه بپردازند. و چه بسيار افرادي كه با شنيدن و فهميدن يك جمله مسير آنها عوض مي شود. و در مقابل چه بسيارند افرادي كه به خاطر جهل و ناداني هر روز عقب‌گرد مي‌كنند و سرماية عمر خود را تباه مي‌كنند. آيات و روايات فراواني در باب اهميت دين وارد شده و از سبك شمردن آن نهي‌ ‌شده ‌است. خداوند متعال در آيه 51 از سوره اعراف مي‌فرمايد: «الذين اتّخذوا دينهم لهواً و لعباً و غرّتْهم الحياة الدنيا فاليوم ننساهم كما نسوا لقاء يومهم هذا... »آنان كه دينشان را به بازيچه و لهو و لعب گرفتند و زندگي دنيا آنها را فريفت امروز آنها را فراموش مي‌كنيم همانگونه كه آنها اين روز را فراموش كردند...پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد: «اِن عَرَضَ لك بلاء فاجعل مالَك دون دَمَكَ فان تجاوزك البلاء فاجعل مالك و دمك دون دينك، فان المسلوب مَنْ سُلبَ دينهُ و المخروب من خُرب دينه » : اگر بلائي بر تو عارض شد براي آن بلا مالت را قرار بده نه خونت (جانت) و اگر بلاء بر تو وارد شد مال و جانت را در مقابل آن بده بدون اين که از دينت کم شود، به راستي دزد زده كسي است كه دينش را دزديده‌اند و ويران شده كسي است كه دينش ويران شده است.[1]با توجه به اين مطالب شايسته است كه انسان هرچه در توان دارد مصرف كند تا دين خود را بشناسد و از جهالت بيرون آيد كه بسياري از مشكلات به خاطر ندانستن است و ما چقدر آيات و روايات در باب فراگيري علم داريم، خداوند متعال در آيه 114 سورة طه به داناترين مخلوق مي‌فرمايد: «قُلْ ربّ زدني علماً» پروردگارا علم مرا افزون كن. و در روايتي از حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ آمده است: « العلم راس الخير كله و الجهل رأس الشر كله»[2] علم رأس همه خيرهاست و جهل رأس همه شرهاست و در باب مذمت عدم سوال درباره چيزي که نمي داند در روايتي وجود مبارك امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد:انّما يهلك الناس لانّهم لا يسألون[3]: همانا مردم به خاطر سؤال نكردن هلاك مي‌شوند.البته لازم به يادآوري است كه نيت شخص در فراگيري علم و متعلق آن علم (آنچه كه دربارة آن علم مي‌آموزيم) و فايده‌اي كه آن علم براي فرد و جامعه دارد موجب تمايز علوم از يكديگر و تفاوت مراتب و درجات آنهاست و قطعاً نور لامپ 100 با نور خورشيد قابل مقايسه نيست اگر چه هر دو نور هستند و چه زيباست كه در اين مسير از انوار قدسيه گنجهاي علم و معرفت استفاده كنيم كه چنگ زدن به دامن اين «خزان العلم»[4] انسان را به معرفت حقيقي مي‌رساند.مرحله دوم: به كارگيري شناخت و عمل كردن به تعاليم آموخته شده.اما هر چند علم ارزش دارد ولي ممكن است شخصي بپرسد مگر نمي‌گوييد كه علم و شناخت بسيار ارزشمند است و سبب رسيدن انسان به كمال است پس چرا كساني كه ساليان زيادي در اين علوم غور كرده‌اند و انديشه كرده‌اند، تأثيري از دين نپذيرفته و چه بسا بدتر هم شده‌اند و فايده‌اي به حال خود و جامعه نداشته‌اند.براي پاسخ به سؤال مذكور و حلّ اين مشكل بايد متذكر مرحله دوم شويم يعني به كارگيري تعاليم و عمل به دستورات دين. اما قبل از ورود به بحث لازم است نكته‌اي را ياد‌آوري كنيم: در واقع شناخت دين و اصولاً هر شناختي منوط به شرايط و مقدماتي است تا فايده داشته باشد يعني ابتدا بايد موانع شناخت را برطرف كرد و اراده و عزم بر آموختن داشت و نيز پس از فراگيري علم و معرفت، نياز به عزم جدي‌تر و راسخ‌تري براي بكارگيري تعاليم داريم. و مشكل اصلي ما در همين‌جا نهفته است كه ما عزم راسخ و طلب واقعي براي بكارگيري علوم نداريم و اين ممكن است به جهت باور نكردن آنها و يا غفلت ورزيدن از آنها و يا نبودن مربي و معلمي دلسوز باشد.اگر انسان در مرحله اول مشكل نداشته باشد پس بايد در مرحله دوم جديت بيشتري به خرج دهد تا خود عمل نيز راهگشاي انسان باشد، يکي از بزرگان در پاسخ مختصر كه از ايشان براي رسيدن به قرب خدا راهنمايي خواسته بودند، مرقوم فرموده: «استاد، علم است و تعلّم، واسطه است، عمل به معلومات بنمائيد و معلومات را زير پا نگذاريد، كافي است. «مَنْ عَمِلَ بما عَلِمَ، ورّثه الله علم مالا يعلم.» کسي که به آن چه مي داند عمل کند خداوند آن چه را نمي داند به او عطا مي کند.«و الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سُبُلَنا.»[5] / [6] و کساني که در راه ما کوشش کنند ما راههاي هدايت خود را برايشان مي گشاييم.استاد بزرگواري ديگر در باب طلب و مجاهده در راه عمل كردن به دين مي‌فرمايد:« از اين و آن دل بر نداشتن، در اسارت اين و آن باقي ماندن، سستي كردن، مسامحه نمودن، مشكلات طريق را تحمل نكردن، سختي رياضت بر خود هموار ننمودن، امروز و فردا كردن و بالاخره توفيقات لازم را نداشتن براي اين دسته از مدعيان سلوك همه و همه از فقدان «طلب» نشات مي‌گيرد. (چنانكه عطار مي‌گويد)مـــرد بايد كــــز طلب وز انتظار هــر زمان صدجان كند در ره نثارنـــي زمانــي از طلب ساكن شود نـــي دمـي آسودنش ممكن شودگــر فـــرو اِستَد زمانـي از طلب مرقدي باشد در اين ره بي ادب.»[7]شايد همين جملات براي انسان كافي باشد كه بداند مشكل ما در همين مرحله است يعني چه بسا بدانيم كه عبور از چراغ قرمز اشكال دارد و موجب ضرر و هرج و مرج مي‌شود ولي آن را باور نكرده‌ايم و عزم بر ترك آن نگرفته‌ايم.در باب عمل به تعاليم و دانسته‌ها، چقدر جالب است كه بدانيم كه در بسياري از آيات قرآن كريم هر جا از ايمان بحث مي‌شود دنباله آن بحث عمل صالح هم مي‌آيد و اين نشان از وابستگي اين دو به يك ديگر است و با بال علم پرواز نشايد همان طور كه با بال عمل، پس بايد هر دو باشد تا انسان را به قله‌هاي يقين و حقيقت برساند.البته لازم است بدانيم در عمل كردن هم نسبت عمل و متعلّق آن و فايده‌اي كه آن عمل و كار دارد مهم است و سبب امتيازآنها از يكديگر مي‌شود و اين پيچيدگي در اين مرحله ما را به حاجت و نياز ديگري رهنمون مي‌كند و آن هم داشتن الگو و مربي و راهنما است چون شايد طفل بتواند در ابتدا راه برود ولي با بودن مربي و پدر و مادري مهربان او بهتر و بيشتر مي‌تواند مسير را بپيمايد و درحين عمل بعضي مشكلات رخ مي‌دهد كه ممكن است انسان نتواند آنها را حل كند ولي اگر مربي و راهنمايي آگاه باشد مي‌تواند دست او را بگيرد و مسير را بپيمايد و دچار ياس و نااميدي و سرگرداني در حين عمل نشود.نتيجه اينکه:شناخت و معرفت دين بسيار لازم است و شناخت چون نوري است كه انسان را راهنمايي مي‌كند و هر‌ چه متعلق شناخت انسان عالي‌تر باشد، علم نيز با ارزش‌تر خواهد بود اما با وجود اين، علم به تنهايي كافي نيست بلكه نياز به عزمي‌ راسخ و اراده‌اي استوار و مجاهده‌اي قوي در عمل به تعاليم و بكارگيري آنها مي‌باشد تا درخت معرفت به ثمر بنشيند و البته از نياز به وجود مربي و راهنمايي خبير در پيمودن اين راه پر پيچ و خم نبايد غافل شد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، ج5 و2و1، قم، انتشارات دارالحديث، مباحث: ايمان، دين، علم، عمل.2ـ مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، ج1ـ3، (خداشناسي، كيهان شناسي و انسان شناسي)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).3ـ مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، (اخلاق در قرآن)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).4ـ شجاعي، محمد، (مجموعه) مقالات، ج2ـ3، انتشارات سروش.5ـ موسوي الخميني، سيد روح الله، آداب نماز، انتشارات مرکز انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره). .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image