انتخاب دین / عقاید / مباحثی از کلام جدید / ضرورت دین /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

1- چرا یک انسانی که به یگانگی خدا اعتقاد و ایمان دارد، باید دینی را انتخاب کند. یعنی اساسا انتخاب دین به چه معنا می باشد؟ 2- با توجه به جواب سوال بالا فرض را بر این می گذاریم که باید دین انتخاب نمائیم. بین ادیان چه تفاوتی وجود دارد. به غیر از رسول و کتاب آسمانی، که آنها هم از جانب یک خدا هستند، همگی مردم را به ستایش و ایمان به خداوند بزرگ و یگانه دعوت نموده اند. چه فرقی بین زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان ومسلمانان چه در این جهان وچه در جهان جاوید وجود دارد؟ 3- با توجه به جواب سوال بالا فرض را بر این می گذاریم که، تفاوتهایی در برخورداری از رحمت خداوند در هر 2 جهان وجود دارد. آیا این عدالت خداوند را زیر سوال نمی برد؟ 4- با توجه به جواب سوال بالا فرض را بر این می گذاریم که،عدالت زیر سوال نمی رود، وتفاوتهایی وجود دارد، که یک انسان باید این شرایط را در نظر بگیرد وبعد دین خود را انتخاب نماید، حال تئوری هر دین با واقعیتهای موجود آن در جامعه متفاوت است، اساس انتخاب را باید تئوری ها بگذاریم یا واقعیات؟ منظور از واقعیات، امت واهل آن دین است


جواب سوال1-کاربر گرامی سلام، دین عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است لذا دین تنها به ایمان به خدا منحصر نمی شود بلکه هر دینی حاوی یکسری اعتقادات و یکسری اعمال است که خداوند با توجه به نیاز و مصلحت بشر بیان کرده است حال سوال این است که اصلا چرا باید دین داشت؟نیاز ضروری به دین از دو نکته زیر به دست می آید: الف: انسان موجودی جاودانه است. ب:جهازات ادراکی آدمی محدود بوده و تمام نیازهای مادی و معنوی دنیوی و اخروی او را پاسخگو نیستند. با پذیرش این دو گزاره ضروری است تا عامل دیگر به یاری انسان شتافته و نیازهای واقعی که با برآوردن آنها سعادت او تأمین می شود را شناسایی کرده و پاسخ دهد. اگر هر کدام از دو مقدمه فوق را نپذیریم نیاز انسان به دین را به نحو ضروری انکار کرده ایم چون اگر انسان موجود جاودانه ای نباشد و محدود بین میلاد و مرگ باشد این راه را هر چند افتان و خیزان، طی خواهد کرد و نیازی ضروری به عالم علوی و افق وحی نیست و همچنین اگر جهازات ادراکی او چنان نامحدود باشند که ادراک تمام مصالح و مفاسد اعمال و تأمین سعادت ابدی او را متکفل می شوند دیگر نیازی به دین و وحی نخواهد بود. و تقریباً معلوم است که اگر انسان موجود جاودانه ای باشد جهازات ادراکی او وافی به مقصود نیستند و محتاج هدایتگری بیش از این دریافتهای ذهن و قلبی و حسی می باشد. و اگر موجود جاودانه ای نباشد ادراکات کنونی آدمی تا حدود فراوانی او را تأمین خواهند کرد و نیازی به عامل دیگر نیست به عبارت دیگر این دو مقدمه متوقف بر هم هستند و درستی و صحت هر کدام متوقف بر درستی و صحت گزاره مقابل آن است.با بیانات فوق معلوم می شود که تمام تلاش برای اثبات نیاز ضروری بشر به دین منحصر در گزاره اول است که انسان موجودی جاودانه است چون با اثبات این مقدمه، مقدمه دوم هم معنا دار می شود و معلوم خواهد شد که جهازات ادراکی کنونی بشر قادر به تأمین سعادت همه جانبه او نخواهند بود چنان چه اگر غیر جاودانگی او اثبات شود معلوم خواهد شد که این ادراکات او را کافی است و نیازی به دریافت جدید به نحو ضروری ندارد.  راه اثبات جاودانگی آدمی دارای دو دسته ادله پیشین و پسین می باشد، هم فلاسفه و حکیمان ادله ای بر اثبات تجرد بعدی از ابعاد آدمی آورده و برهان اقامه کرده اند و هم علوم تجربی امروز برای این معنا ادله یا مؤیداتی تدارک دیده اند. غرض این نوشتار و مقال مختصر، پرداختن به تفصیل این ادله نیست.[1] .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image