مذهب ابن تیمیه /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

مذهب ابن تیمیه چیست حنفی است یا شافعی؟


«ابن تیمیه» از علمای حنبلی مذهب است که در سال 661 در حرّان متولد شد و در سال 728 در زندان دمشق درگذشت. او دارای معتقدات خاصی بود که در زمان خودش نه تنها مورد پذیرش فرق اسلامی قرار نگرفت، بلکه مورد مناقشه و انتقاد آنان نیز واقع شد. اما در نیمة دوم قرن 12 هجری همین عقاید توسط محمد بن عبدالوهاب ترویج شد ... و بدین ترتیب، ریشه و اساس فرقة وهابیت توسط ابن تیمیه پی ریزی گردید.مبانی فکری ابن تیمیه را در چهار بخش می توان خلاصه کرد: 1- حمل صفات خبری بر معانی لغوی در اصطلاح علم کلام، بخشی از صفات خدا را صفات خبری می نامند، صفاتی که قرآن کریم و حدیث از آن خبر داده و خرد آن را درک نکرده است، مانند «وجه» و «ید» و «استواء بر عرش» و نظائر آنها که قسمتی از آنها در قرآن، و برخی دیگر در حدیث نبوی وارد شده است. شکی نیست که معانی لغوی این صفات، ملازم با جسمانی بودن خداست زیرا «وجه» به معنی «صورت» و «ید» به معنی دست و «استواء» به معنی استقرار و یا جلوس، از شؤون موجودات امکانی است، و خدای و اجب الوجود، منزه از چنین معانی، میباشد، از این جهت همة طوائف اسلامی به جز گروه «مجسِّمه» با توجه به قرائنی که در سیاق آیات است، معانی خاص برای این صفات مطرح می کنند، که با مراجعه به تفاسیر و کتابهای کلامی روشن می گردد. ولی متأسفانه شیخ الاسلام قرن هشتم، اصرار می ورزد که آنچه در این باره وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل گردد و کسانی را که این نوع از صفات را به کمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانی مجازی و کنائی حمل می کنند، «مُؤَوِّلِه» نامیده و به باد انتقاد می گیرد، و به این نیز اکتفاء نمیکند و میگوید: همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بوده اند. 2- کاستن از مقامات پیامبر اسلام (ص) بخش دوم تفکر او عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیای الهی است و اینکه آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتی با افراد عادی ندارند، او در این راستا، مسائلی را مطرح می کند که همگی یک هدف را تعقیب میکنند، و آن عادی جلوه دادن پیامبران، مخصوصاً پیامبر اسلام و اولیاء بزرگ دین است. روی این اساس می گوید: 1 – سفر برای زیارت پیامبر حرام است. 2 – کیفیت زیارت پیامبر، از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمی کند. 3 – هر نوع پناه و سایبان بر قبور حرام می باشد. 4 – پس از در گذشت پیامبر هر گونه توسل به آن حضرت بدعت و شرک است. 5 – سوگند به پیامبر و قرآن و یا سوگند دادن خدا به آنها شرک می باشد. 6 – برگزاری مراسم جشن و شادی در تولّد پیامبر، بدعت به شمار می رود. زیر بنای آراء و نظریات او در این مسائل این است که برای توحید و شرک، حدّ منطقی قایل نشده و روی انگیزه خاصی، آنها را شرک، و بدعت و یا لااقل حرام می داند. او در این قسمت، آراء و نظریاتی را مطرح میکند، که پیش از او، احدی از علمای اسلام، نگفته، وی با لجاج خاصی به جنگ همه می رود، و از این جهت از همان زمان، و پس از آن افکار عمومی اهل سنت بر او شورید و بارها دستگیر و زندانی شد و دهها کتاب بر رد اندیشه های او نوشته گردید. 3 – انکار فضائل اهل البیت بخش سوم از مبانی فکری او را انکار فضائل مسلّم اهل بیت عصمت و طهارت که در صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده، تشکیل میدهد، وی در کتاب خود به نام« منهاج السنة» که به حق باید آن را «منهاج البدعة» دانست احادیث صحیحی را که مربوط به مناقب علی و خاندان اوست، بدون ارائه مدرکی، انکار می نماید و همه را مجعول اعلام میکند، فضائلی که دهها حافظ و حاکم از محدثان آنرا نقل کرده و به صحت آنها تصریح کرده اند. از باب نمونه می گوید: 1 – نزول آیه: «إنّما وَلِیّکم الله وَ رَسُوْله» درباره علی، به اتفاق اهل علم دروغ است. (منهاج السنه1/1) در حالی که متجاوز از شصت و چهار محدث و دانشمند، برنزول آن درباره امام تصریح کرده اند.(الغدیر 3/156 تا 172) 2 – آیه: « قُلْ لا أسألُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرَاً إِلّا الْمَوَدة فِیِ الْقُربی» دربارة خاندان رسالت نازل نشده است، (منهاج السنه 2/118)، در حالی که متجاوز از چهل و پنج محدث و دانشمند آنرا نقل کرده اند. (الغدیر 3/156 تا 172) و همچنین ... این نوع نقد ها و ردها، علاوه بر اینکه حاکی از عدم مبالات، در انتقاد است، خالی از یک نوع دشمنی باطنی با خاندان پیامبر نمی باشد. او با گشودن این باب، زحمات احمد بن حنبل را در تثبیت فضائل امام علی(ع) به هدر داد. تا پیش از احمد بن حنبل (م/241)، خلیفة راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسماً خلیفة چهارم ازخلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مسألة «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبی گری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابة» او بهترین گواه بر این مطلب است. «حمصی» می گوید و قتی مسألة «تربیع» از جانب احمد بن حنبل اعلام شد، به حضور او رفته و گفتم، کار شما، طعن بر طلحه و زبیر است، او صورت در هم کشید و گفت: من چه کار با آنان دارم؟ آنگاه سخنی از عبدالله بن عمر نقل کردم، او در پاسخ گفت: عمر بهتر از فرزندش است، او علی را عضو شورای شش نفره قرار داد، و علی نیز خود را امیر مؤمنان معرفی کرد، حالا من بگویم علی امیر مؤمنان نیست؟(طبقات الحنابلة 1/393) ولی ابن تیمیة حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی(ع) روح ناصبی گری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد. 4 – مخالفت با مذاهب چهار گانة اهل سنت بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهارگانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است که فعلاً برای ما مطرح نیست، و شاید در برخی از مسائل، حق با ابن تیمیه باشد ولی یک چنین مخالفت با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر، تا چه رسد به چند عصر را حجت میدانند، سازگار نیست. استاد محقق جعفر سبحانی،فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی ج 3 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image