تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

مگر خداوند یار مظلومان و دشمن ظالمان نیست، پس چرا هرچه مصیبت هست، برای مظلومان است و ستمگران هر روز سربلند تر می شوند؟


خداوند با مظلومان و دشمن ستمگران است . لازمه سخن این است که مسلمانان بدون تلاش به نعمت های مادی و معنوی نائل گردند. نیز لازمه سخن این نیست که قانون علت و معلولی و سنت های الهی (که در زندگی انسان ها جاری است) به هم ریزد، این نیست که بلکه لازمه اش این است که بشر در مسیر خوبی ها قدم بردارد و خداوند او را در مسیر کمک می کند: «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم؛ اگر آدمی در مسیر خوبی ها قدم بردارد، خداوند به او کمک می کند» و مشمول امداد ویژه خداوندی می گردد. بسیاری از ما مسلمانان به جهت تنبلی و عدم پایبندی عملی به رهنمودهای اسلامی، به چنین روزی رسیده ایم، و این هم طبق سنت الهی است.توضیح :خداوند جهان هستى را بر اساس سنّت هایى آفریده و بر اساس سنّت ها و قوانین الهى، جهان هستى و از جمله انسان ها اداره مى شوند. این سنّت ها همان گونه که خداوند در قرآن فرموده است، قابل تغییر و تبدیل نیست.یکى از سنت هاى الهى براى جامعه انسانى آن است که: «خداوند سرنوشت هیچ گروهى را تغییر نمى دهد، مگر آن که سرنوشت خویش را تغییر دهند».بر اساس این سنت الهى، انسان هاى نیک کردار و پیروان ادیان الهى اگر بخواهند مغلوب ستمگران واقع نشوند و حاکمان زمین بوده و زیر سلطه انسان هاى نابکار قرار نگیرند، باید خود بخواهند و پس از خواستن و اراده، گام هاى عملى براى رسیدن به این هدف را بردارند و شرایط رسیدن به آن را فراهم کرده و موانع را از بین ببرند.باید دست از ضعف و سستى و تن به ستم دادن برداشته و هر آنچه را که براى رسیدن به مقصود و دست یافتن به حاکمیت لازم است، فراهم آورند. این جهان آن گونه آفریده شده که اگر زمانى تمام شرایط و علت یک چیز فراهم آمده و موانع آن برداشته شده باشد، معلول پدید خواهد آمد. خداوند این سنّت را تغییر و تبدیل نمى کند. حال اگر انسان هاى شایسته و درستکار در اقلیّت قرار داشته باشند و یا بسیارى از آن ها سلطه حاکمان نابکار را پذیرفته باشند و یا اگر نپذیرفته اند، کارى براى رفع آن انجام ندهند، نخواهند توانست بر جایگاه حکومت و سلطه قرار گرفته و کافران و نابکاران را مغلوب کنند. اگر در برهه اى کوتاه مانند زمان صدر اسلام و دوره اى دیگر پیروان ادیان الهى و انسان هاى درستکار بر قدرت و حکمرانى دست یافتند، براى آن بود که مقدّمات و شرایط لازم فراهم شده بود، نه آن که خداوند سنت خویش در جامعه انسان ها را تغییر داده و از راه اعجاز و یا به طور مستقیم، دست به تغییر و تبدیل زده باشد.در ضمن باید توجه داشت که پیرو ادیان الهى بودن، دلیل بر درستکار بودن انسان و یا شایستگى او نیست. چه بسا بسیارى از انسان ها هنگامى که پیشرفت دین و پیروان ادیان را دیده اند، به سوى دین گرایش یافته و با حربه دین و دیندارى به خواسته هاى ناشایست خود دست یافته اند؛ یعنى اگر چه حتى در برخى برهه هاى تاریخ، ظاهراً تسلّط و حکومت با پیروان ادیان بوده و حاکمان انسان هاى دیندار بوده اند، اما حکومت به معناى تسلّط و حکومت دین و عدالت و درستکارى نبوده است. در عین حال به این نکته نیز باید توجه داشت که مغلوب بودن دینداران و انسان هاى درستکار در بسیارى از برهه هاى تاریخ به معناى مغلوبیت حقیقت دین نیست که ضعفى در دین باشد، بلکه مشکل از دینداران است که به حقیقت آموزه هاى دین (که آن ها را به درستکارى و عدالت و نفى سلطه) خوانده، آن گونه که باید عمل نکرده اند. حتى مى توان گفت پیام هاى اساسى ادیان بزرگ همیشه غالب و جاودانه بوده است. بعد از هزاران سال هنوز مى بینیم که این پیام ها میان انسان ها زنده و جاودان است. جالب آن که انسان هاى نابکار براى حکومت و تسلّط بر انسان ها، هیچگاه چهره واقعى خود را نشان نداده و سعى نموده اند در لباس درستى و درستکارى و عدالت، بر انسان ها حکومت نمایند. این خود نشانه جاودان بودن دین و پیام هاى الهى است که حتى نابکاران براى استمرار حکومت خویش از آن ها بهره مى برند.از طرف دیگر اگر خداوند مى خواست پیامبران و انسان هاى شایسته تنها به حکومت و حکمرانى دست یابند و بر کافران و ستمگران تسلّط یابند، راه یافتن انسان ها به سوى دین و گرایش آن ها به دین و پیامبران الهى باشد با خلوص نیت صورت نمى گرفت، یعنى چون مى دیدند در هر حال پیامبران و انسان هاى برگزیده الهى به حکومت و سلطه دست مى یابند، آن ها با انگیزه هاى مادى به سوى دین روى مى آوردند و هدف پیامبران که هدایت انسان ها به سوى خداوند و رساندن بشر به سوى کمال و سعادت با پذیرش آگاهانه و خالصانه دین الهى بود، تحقق نمى یافت.امیرمؤمنان در یکى از بخش هاى خطبه قاصعه مى فرماید: «اگر خداوند اراده مى فرمود، به هنگام بعثت پیامبران، درهاى گنج ها و معدن هاى جواهرات و باغ هاى سرسبز را روى پیامبران مى گشود و پرندگان آسمان و حیوانات وحشى زمین را همراه آنان به حرکت در مى آورد، اما اگر این کار را مى کرد، آزمایش از میان مى رفت و پاداش و عذاب بى اثر مى شد و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شده گان لازم نمى شد و ایمان آورندگان ثواب نیکوکاران را نمى یافتند و واژه هاى (ایمان، کفر، خوب، بد و...) معانى خود را از دست مى داد... .اگر پیامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند که مخالفت با آنان امکان نداشت... مستکبران در برابرشان سر فرود مى آوردند و تظاهر به ایمان مى کردند، از روى ترس یا علاقه اى که به مادیات داشتند. در آن صورت، نیت هاى خالص یافت نمى شد و اهداف غیر الهى در ایمانشان راه مى یافت و با انگیزه هاى گوناگون (غیر الهى و خالص) به سوى نیکى ها مى شتافتند». .

پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/23



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image