آزادی عقیده-جبر و اختیار /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

شما گفتید که جبر در عمل است نه در عقیده. حال اگر کسی به هیچ دینی عقیده نداشته باشد آیا باید مورد باز خواست قرار گیرد و از او سؤال کرد که چرا مثلا به دین اسلام یا هر دین دیگر ایمان نیاوردی؟


مستند این گفته که جبر در عمل است چیست ؟ ما چنین سخنی را سراغ نداریم .بلکه معتقدیم انسان هم در حوزه های عمل و هم در انتخاب عقیده موجودی مختار است. اگر در قلمرو اختیارش به فعل یا عقیده ای مجبور گردد ، به تحقق آن فعل مجبورانه ترتیب اثر داده نمی شود. او را از آن جهت که موجود مختار است و کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد مورد مواخذه یا تقدیر قرار می دهند. بلی بحث جبر و تحقق آن از سوی فرد یا افراد دیگر به معنای اجبار اجتماعی , نه جبر فلسفی تنها در مقام عمل مطرح است ، این فعل آدمی است که می تواند با فشار از سوی دیگران به گونه ای دیگر تحقق نماید و به عملی غیر اختیاری موصوف گردد. اما عقیده و نظر که امری درونی و فردی است نمی تواند مورد اعمال زور و فشار قرار گیرد به نحوی که با فشار ، عقیده و دیدگاه فرد عوض شود به نحوی که وی دیگر بر عقیده سابقش نباشد و باوری تازه یافته باشد هر چند او در ظاهر بر خلاف نظر قبلی اش رفتار نماید اما در باطن همچنان بر باور سابقش خواهد بود . در مورد دین و اعتقاد بدان باید گفت که پذیرش دین به هیچ وجه امری اجباری به معنای الزام و اکراه به وسیله ابزار های فشار بیرونی و اجتماعی نیست هر چند از نظر عقلی و وظیفه الهی هر کس باید با دلیل و منطق به جستجوی دین حق برآید و حقانیت آن را بشناسد و آن را برگزیند . اما کسی نمی تواند دیگری را مجبور کند تا به دینی معتقد گرددو ما وظیفه نداریم کسی را که مثلا دین اسلام را نپذیرفته است مورد باز خواست قرار دهیم و بگوییم چرا مسلمان نیستی ، البته می توانیم دلایل خود را در مورد حقانیت دین اسلام به گوشش برسانیم اما این حق را نداریم که او را مجبور به پذیرش نماییم یا مورد مواخذه اش قرار دهیم . اصلا دین اسلام چنین اجازه ای را به ما نمی دهد اما به خاطر انحرافاتی که در آن ادیان روی داده است باید رابطه مان با آنان تا حدی محدود باشد تا مبادا در اثر این رابطه از مسیر حق و درستی منحرف گردیم.از این گذشته عقل انسانی به ما امر می کند تا برای پیمودن مسیر این دنیا و رسیدن به سرای ابدی و قرب الهی اولا از مسیر و راهی برویم که خداوند پیش روی ما قرار داده است و نیز از رهنمودهایی پیروی کنیم که از دست برد امیال انسانی و انحراف مصون مانده است.ضرورت ایمان در زندگی انسان این یک امر بدیهیست که همه دستورهای و تعالیم دینی به خاطر تزکیه نفس و تعالی روح انسان است و سعادت دو جهانی او دراین نهفته است که فرامین والاى الهى را از دل و جان پذیرفته و به مقتضاى آن در پهنه اى گیتى گام بردارد. دین به این اعتبار که ایمان به خدا و رسالت هاى او و روز آخرت و آنچه در آن از حساب و جزا ، و ثواب و عقاب قرار دارد , به شهادت تاریخ و استقراء حیات بشرى ضرورتى است که گریزى از آن نیست , ضرورتى براى فرد تا سعادت و آرامش خود را باز یابد , و ضرورت براى جامعه تا ثبات و استقرار یافته و در راه ترقى و تعالى گام بردارد . انسان بدون دین و ایمان مانند پرى در وزشگاه باد است که قرارى نیافته و جهتى را نمیشناسد که بدانسو حرکت کند , انسان بدون دین و ایمان موجود بى ارزشى است که در نگرانى و حیرت زیسته , حقیقت خود و سِر وجودش را نمیشناسد , و نمیداند که جامه زندگى را به او که پوشانده , و براى چه پوشانده است و چرا پس از مدتى از او باز مى گیرد ؟ انسان بدون دین و ایمان حیوان آزمند و درنده اى خواهد بود که فرهنگ و قانون به تنهائى نمیتوانند جلو آزمندى هاى او را بگیرند و یا مانع درندگى او شوند , همچنان جامعه بدون ایمان جامعه جنگل خواهد بود اگر چه که در آن بارقه هاى از تمدن بدرخشد , چرا که حق زندگى و بقاء در آن براى قوى و زورمند میسر است نه أفضل و أصلح , چنین جامعه اى گرفتار شقاوت و بدبختى است اگرچه مملو از وسائل رفاه و أسباب معیشت باشد , چنین جامعه ، بی معنا و بى ارزش است چرا که أهداف باشندگان آن از شهوات بطون و فروج شان تجاوز نمیکند و آنها همچنان اند که خداوند میفرماید : (یتمتعون و یأکلون کما تأکل الأنعام) یعنى بهره ورى مى کنند و مى خورند چنانکه حیوانات چنین مى کنند .علوم مادى هرچند گسترش یافته و همه أبعاد زندگى را در بر گرفته است اما نمی تواند آرامش و سعادت را براى مردم فراهم کند , چرا که علوم مادى تنها بُعد مادى زندگى را ارتقاء مى بخشد و به بُعد معنوى آن سروکارى ندارد , مسافتهاى دور و زمانهاى طولانى را کوتاه مى سازد , و از همین جهت است که عصر ما را عصر سرعت و یا عصر تغلب و فایق آمدن برمسافات مى خوانند . مگر کسى مى تواند این عصر را عصر فضیلت و یا عصر سعادت بشر بنامند. علم براى انسان این عصر وسایل زندگى را مهیا کرده ولی او را به اهدافش رهنمائى نکرده است , ظاهرش را مزین ساخته ولى به اعماق آن پى نبرده است , چقدر بى چاره و بدبخت است انسانى که وسایل او را فریفته و از اهداف غافلش کرده است , او مشغول پوست است و از مغز خبرى ندارد .علوم مادى اسباب و وسایل بسیارى را در اختیار انسان قرار داده اما ارزش بزرگ و یا هدف عالى را که بخاطر آن زندگى و در راه آن جان می دهد برایش مشخص نکرده است . و علتش هم اینست که اینکار ، وظیفه علم نبوده , بلکه از ویژگیهاى دین است . و به همین علت است که ما تعدادی از مفکران و فلاسفه را مى شناسیم که ایمان به خداوند ندارند , ولى معتقد به ایمان به خداوند هستند , به این مفهوم که معتقد به مفید و سودمند بودن ا یمان بعنوان نیرویی موجه و هدایتگر هستند , بسان نیرویی مؤثر , سازنده و خلاق . آنها نمى توانند انکار کنند که ایمان به خداوند تأثیر خوبى در روحیهء فرد و زندگى جامعه دارد , حتى اینکه بعضى هاى شان گفته اند : اگر خداوند موجود نمیبود , بر ما لازم بود که آنرا خلق میکردیم .یعنى اینکه براى مردم خدائى اختراع میکردیم تا به آن ایمان مى آوردند و در پى کسب خوشنودى او مى بودند و از عذابش مى هراسیدند , تا بدین ترتیب مردمان شرارت پیشه از شرارت شان باز میماندند و اخلاق عمومى درست میشد . ما گرچه با این منطق آنها موافق نیستیم , زیرا حق نتیجه اش هرچه باشد باید از آن پیروى شود , و باطل ، پى آمدش هر چه باشد , زدوده شود , ولى هدف ما از ذکر أقوال آنها با آنکه دشمنان دین و رهزنان ایمان اند اینست که نشان می دهد که هیچ انسا منصفی نمی تواند نقش دین و ایمان را در روند زندگى و روان انسان ها ، انکار کند , هر چند دشمن آن هم باشد .چرا که حقیقت در ذات خود واجب الاحترام است ولو نفعى را در بر نداشته و زیانى را مرفوع نسازد , چه رسد به آنکه در وراى آن بزرگترین منافع و بهترین ثمرات نهفته باشد .وجود و هستى خداوند متعال , یگانگى و تفرد او به حاکمیت و تدبیر , مستحق بودنش به عبادت و پرستش , بعثت انبیاء و صداقت آنان و هر آنچه که از دار آخرت خبر داده اند , همه اش حق است که ثبوت و حقانیت شان با دلایل و براهین روشن ثابت شده است و ایمان به همهء آنها واجب است و با اینکه حق است , صلاح و رستگارى ظاهرى و با طنى و همچنان ترقى و تعالى فرد و جامعه و سعادت دنیا و آخرت به آنها تعلق و پیوند ناگسستنى دارد. جهت آگاهی بیشتر به مقالات چرا دین , چرا اسلام در مجله معارف شماره های 49 - 54 رجوع کنید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image