حدیث غدیر / ولایت امام علی / مولى /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

بعضى از کسانى که صدور حدیث غدیر را از پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله را پذیرفته ‏اند اشکال کرده‏اند که این حدیث دلالت بر ولایت و خلافت حضرت على علیه‏ السلام، ندارد؛ زیرا کلمه مولى معانى مختلفى دارد1 که از جمله مى ‏توان به موارد زیر اشاره کرد: 1- اولى؛ مانند: «مأواکم النّار هى مولاکم»؛2 2- ناصر و یاور؛ مانند: «ذلک بأنّ اللّه مولى الّذین امنوا و أنّ الکافرین لا مولى لهم»؛3 3- وارث؛ مانند: »إنّى خفت الموالى من ورائى«؛4 4- دوست و صدیق؛ مانند: «یوم لا یغنى مولاً عن مولاً شیئاً».5 و به احتمال زیاد کلمه «مولى» در حدیث غدیر به معناى دوست و یاور است. شاهد براى این معنى، این است که عده ‏اى از کسانى که همراه حضرت على علیه ‏السلام، در یمن بودند به دلیل این که از او سختگیرى دیده بودند از دست او ناراحت شده و درباره او حرف مى‏زدند و از او عیب مى‏گرفتند؛ بدین جهت پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه ‏علیه ‏و آله، در روز غدیر خطبه‏ اى خواندند و فضائل حضرت على علیه‏ السلام را بر شمردند؛ تا جلالت قدرش را بر مردم روشن سازند و سخنان بیهوده کسانى را که نسبت به ایشان بدگوئى کرده بودند، رد نمایند. بنابراین گفته، پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله «هر کس من دوست و یاور او هستم على دوست و یاور اوست» هیچ گونه دلالتى بر نصب امام على علیه‏ السلام بر خلافت و ولایت ندارد.6


این مهمترین اشکالى است که بر دلالت حدیث غدیر شمرده است و اهل سنت نیز تاکید زیادى روى آن دارند و غالبا حدیث را بر همین معنى حمل مى‏کنند. لکن حدیث را نمى‏توان بر این معنى حمل کرد. در اینجا ابتدا شاهدى را که براى این معنى ذکر کرده‏اند بررسى مى‏کنیم سپس به معناى کلمه «مولى» مى‏ پردازیم.اما شاهدى که ذکر کرده‏اند هیچ دلالتى بر اینکه »مولى« به معناى دوست و یاور باشد ندارد؛ زیرا پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه ‏علیه‏ و آله، دو بار على، علیه ‏السلام، را به یمن فرستادند؛ ابتدا در سال هشتم که در همین بار بود که عده‏اى پس از بازگشت شکایت او را پیش پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، بردند و پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه ‏علیه ‏و آله، از آنها سخت ناراحت شد؛ آنچنان که خشم چهره مبارک حضرت را فرا گرفت. یکى ازکسانى که در مورد على، علیه ‏السلام، شکایت کرد »بفریده« نام داشت که پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه‏ علیه ‏و آله، به او فرمودند:اى بریده! کارى نکن که بخواهى مرا بر على علیه ‏السلام خشمناک سازى!7و دیگر پس از این واقعه کسى چنین حرف هایى در مورد على، علیه ‏السلام، نزد.بار دیگر که پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه‏ علیه ‏و آلهف حضرت على، علیه ‏السلام، را به یمن فرستاد سال دهم بود که على، علیه ‏السلام، در بازگشت از یمن در مراسم حجةالوداع به پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه ‏علیه ‏و آله، پیوست و این بار هیچکس درباره على علیه‏ السلام، چیزى نگفت و به پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه ‏علیه ‏و آله، شکایتى نکرد.8علاوه بر این که شکایت چند نفر از حضرت على علیه ‏السلام، موجب این نمى ‏شود که پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه‏ علیه‏ و آله، در آن بیابان گرم در وسط روز با آن کیفیت کاروان را متوقف کند و در مورد وفات قریب‏الوقوع خود خبر دهد و اولویت خود را بر مؤمنان به آنان یادآورى کند و آنهمه مدح و ثناى على، علیه ‏السلام، را بگوید و فضائل آن حضرت را بر شمرد و او را دعا کند و بعد هم به مردم بگوید به على، علیه ‏السلام، تبریک بگویید و با او بیعت کنید.اما کلمه مولى همچنان که اشاره شد، معانى متعددى دارد لکن هیچ یک از آنها غیر از معناى «اولى به تصرف» در اینجا نمى ‏تواند صحیح باشد.مرحوم علامه امینى در کتاب شریف »الغدیر« مى‏ فرمایند: هنگامى که کلمه «مولى»بدون قرینه اطلاق مى‏ شود معناى «اولى بالشى‏ء» از آن متبادر مى‏ شود و به فرض که کسى این تبادر را نپذیرد، قرائن محکمى در خود حدیث وجود دارد که دلالت مى‏کند بر این که مقصود ازکلمه مولى غیر از اولویت چیز دیگرى نمى ‏تواند باشد.9سپس ایشان حدود بیست قرینه بر این معنى اقامه مى‏ کنند که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى‏ کنیم:قرینه اول، بعد از آنکه پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه‏ علیه ‏و آله، نسبت به ولایت خود بر مردم از آنها اعتراف گرفتند بلافاصله فرمودند:من کنت مولاه فعلىٌّ مولاه.یعنى هم چنان که پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، بر مؤمنین اولویت دارد حضرت على علیه‏ السلام، هم چنین است و این همان معناى ولایت و خلافت است.به عبارت دیگر، از این که پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، ابتدا با اشاره به آیه شریفه، اولویت خود را به مردم یادآورى مى ‏کنند؛ سپس مى‏ فرمایند: «من کنت مولاه فعلىٌّ مولاه« فهمیده مى‏شود که پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه‏ علیه ‏و آله، در صدد هستند که آن ولایتى را که خداوند به ایشان تفویض کرده همان را براى على، علیه ‏السلام، اثبات کنند در غیر این صورت اشاره به اولویت خود بر مؤمنین هیج وجهى ندارد بلکه لغو است.قرینه دوم، پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه ‏علیه ‏و آله، ابتدا با اشاره به وفات قریب الوقوع خود مى‏ فرمایند: »بزودى از طرف پروردگار خوانده مى‏ شوم و دعوت حق را لبیک مى‏ گویم« بعد مى‏ فرمایند: «من کنت مولاه فعلىٌّ مولاه» که به خوبى دلالت دارد بر این که پیامبر، کلمه مولى معانى متعددى دارد لکن هیچ یک از آنها غیر از معناى «اولى به تصرف» در اینجا نمى‏ تواند صحیح باشد.پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه ‏علیه‏ و آله، در صدد تعیین جانشین براى خود مى‏ باشد.بنابراین غیر از معناى «اولى به تصرف» معناى دیگرى در اینجا متناسب نیست.قرینه سوم، این که پیامبر اکرم صلّى‏ اللَّه‏ علیه ‏و آله، در آخر خطبه فرمودند: «الله ‏اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت على بن ابى ‏طالب بعد از من« بخوبى دلالت دارد براین که مقصود از مولى معناى اولویت بر مردم و خلافت مى‏ باشد؛ زیرا رضایت خدا به ولایت حضرت على علیه ‏السلام، را در سیاق رضایت او به رسالت خود قرار داده و ولایتى که در کنار رسالت قرار مى ‏گیرد به معناى خلافت برمردم است.در این عبارت قرینه دیگرى نیز دلالت دارد که پیامبر اکرم صلّى ‏اللَّه ‏علیه ‏و آله، على، علیه ‏السلام، را بر خلافت نصب کرده ‏اند و آن کلمه «من بعدى» مى‏ باشد؛ زیرا این کلمه احتمال این که ولایت به معنى دوستى یا نصرت باشد، منتفى ساخته و معناى «اولى به تصرف» را متعیّن مى‏ سازد.پی نوشتها:1. مرحوم علاّمه امینى در کتاب شریف »الغدیر« حدود 27 معنا براى کلمه »مولى« ذکر کرده است. ر.ک: الغدیر، ج1، ص362.2. سوره حدید (57)، آیه 15.3. سوره محمد (47)، آیه 11.4. سوره مریم (19)، آیه 5.5. سوره دخان (44)، آیه 41.6. ر.ک: الامینى، عبدالحسین بن احمد، الغدیر، ج1، ص362.7. ر.ک: شرف‏الدین الموسوى، سید عبدالحسین، همان، ص278.8. ر.ک: همان، ص222.9. ر.ک: همان، ص282.منبع: ماهنامه موعود شماره 24 .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image