علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

شهيد مطهري (ره) در كتاب گفتارهاي معنوي، باب هجرت و جهاد، تفسير آية «100 سورة نساء» هجرت را از شهري به شهر ديگر، براي كسب ايمان و جلوگيري از دست رفتن آن مي‎داند ولي ايشان از برخي از متصوفه نقل مي کند که گفته‎اند لازم نيست از شهري به شهر ديگر يا از كشوري به كشور ديگر هجرت كرد كداميك از اين تفاسير درست است؟


نمونة اين هجرت‎ها، هجرت مسلمانان به جبشه و مدينه است، خصوصاً هجرت به مدينه كه سرآغاز فصل نويني از تاريخ اسلام گشت و در مدينه حكومت اسلامي تشكيل شد و زمينة جهاني شدن دين اسلام فراهم شد. اگر مسلمانان به فرمان پيامبر (ص) دست به چنين هجرتي نمي‎زدند، نه تنها اسلام از محيط مكه فراتر نمي‎رفت بلكه ممكن بود در همان جا دفن و فراموش شود. روشن است كه هجرت يك حكم مخصوص به زمان پيامبر نبوده است بلكه در هر عصر و زمان و مكاني اگر همان شرايط پيش آيد مسلمانان موظف به هجرتند. علامه شهيد مطهري در كتاب گفتارهاي معنوي ضمن بيان اهميت هجرت و نقش سازنده آن در تكامل فرد و جامعه، اسارت و جبر محيط را نفي كرده و با توجه به آية 100 سورة نساء و آيات قبل از آن، هجرت را انتقال از مكاني به مكان ديگر، براي حفظ دين و ايمان فرد و جامعه ضروري دانسته و مي‎فرمايند: براي افرادي كه يك نوع تصوف‎هاي افراطي دارند حتي سوءتفاهم به وجود آمده به اين معني كه آيه را به طور ديگري معني كرده‎اند، آيه مي‎گويد: هر كس از خانة خودش بيرون رود در حالي كه به سوي خدا و پيامبرش كوچ كرده است... مي‎گويند درست است كه مبدأ را خانة خودش ذكر مي‎كند ولي مقصد را خدا و پيامبر ذكر مي‎نمايد و اين مربوط به قلب انسان است مربوط به اخلاق انسان است، به سوي خدا مسافرت كردن يعني سير و سلوك قلبي و معنوي داشتن، مراتب اخلاص را طي كردن بالا رفتن به مقام قرب احتياج ندارد كه انسان خانه‎اش را رها كند، انسان مي‎تواند زير كرسي بنشيند در عين حال نفس خودش را تهذيب و تصفيه كند. به دنبال آن مي‎فرمايند: ولي اين مطلب درست نيست و قرآن در اين آيه به هر دو هجرت اشاره كرده است. اعجاز بياني قرآن در اين است كه ابتداي هجرت را خانه ذكر مي‎كند، همين خانه را نه خانه نفس را، همين خانه گلي كه انسان در آن زندگي مي‎كند ولي قرآن مي‎گويد: اي كسي كه مي‎خواهي به خانه‎اي ديگر هجرت كني، هدفت از اين هجرت، فقط بايد خدا باشد. مهاجرت مخلصانه توأم با سلوك الي‎الله، انسان هم مي تواند مهاجر باشد و هم عارف سالك، اسلام هجرت جسمي و روحي را با هم مي‎خواهد. انسان هم جسمش بايد از شهري به شهر ديگر منتقل شود و روحش از مرحلة انانيت به مرحلة اخلاص ترقي كند و بالا برود، عهده‎دار، اجر چنين مهاجري، خداست، مهاجر واقعي بايد هم از گناهان هجرت نمايد، «المهاجر من هجر السيئات» مهاجر كسي است كه از گناهان هجرت نمايد. افرادي مانند فُضيل بن عياض و بشر حافّي كساني بودند كه از گناهان دست شستند و متحول شدند، در پايان مي‎فرمايند: اشتباه و انحراف در اين است كه بعضي به بهانه اين‎كه هجرت همان هجرت از گناهان است و جهاد همان جهاد با نفس است، هجرت جسماني و ظاهري و جهاد با دشمن خارجي را بوسيدند و كنار گذاشتند، اسلام دو هجرت دارد نه يك هجرت دو جهاد دارد نه يك جهاد، اولياء دين، رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ، علي ـ عليه السّلام ـ و ائمة اطهار ـ عليهم السّلام ـ به هر دو معني مهاجر بودند. پس هجرت عملي و رفتاري چيزي است كه هجرت از گناهان آن را پر نمي‎كند. در نتيجه، شهيد مطهري منحصر كردن هجرت را به هجرت دروني ناردست مي‎دانند و نظرمتصوفه را مردود مي شمارد و نظر خويش را مطابق قرآن و روايات بيان مي دارد. اين نکته به راحتي از سيره ي علمي و عملي پيامبران و امامان به دست مي آيد که هم به هجرت بيروني باور داشته اند و هم به هجرت دروني. قرآن شريف نيز به هردوي آن اشاره دارد و به آن اهتمام بخشيده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image