انفال، آیه ۶۰ -آیه «و أعدوا لهم ما استطعتم...»-دستیابی به سلاح اتمی /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

شهید مطهری درسخنان خود درتفسیرآیه واعدولهم مااستعطم من قوه ... بیان میکنند که در این آیه داشتن بالاترین دانش نظامی وتسلیحات نظامی برمسلمانان واجب شده است و باهمین استدلال داشتن سلاح اتمی و حتی استفاده از آن زمانی که دشمنی مثل اسراییل تکشور وجامعه اسلامی را تهدیدکرد مباح میدانند حتی اگر بناباشدگروهی از بی گناهان هم کشته شوند چون مصالح عالیه اسلام در میان است پس میتوان آن را توجیه کرد اما آیه الله خامنه ای فتوایی مبنی برحرمت استفاده ازسلاح اتمی و انباشت آن داده اند. این تفاوت را چگونه میشودتوجیه کرد؟


در پاسخ به نکاتی توجه کنید : 1-از آیه مورد بحث ( آیه 60 سوره انفال ) استفاده می شود که هر ابزار و و سیله ای که بازدارنده دشمنان اسلام از تعرض به سرزمین و حکوت اسلامی باشد و در دل آنها رعب و وحشت ایجاد نماید جایز و بی اشکال است . البته مسلم است که اصلا بحث استفاده از سلاح های مخرب و کشتار جمعی اصلا مطرح نیست زیرا بی شک هر نوع کاربرد این سلاح ها حرام و نا مشروع بوده و بر خلاف تعالیم و دستورات و روح و حقیقت اسلام است . هر چند در آیات و روایات متعددی بر مشروعیت و حتی در مواردی وجوب مقابله به مثل تاکید شده اما در عین حال باید به این اصل اساسی مهم نیز توجه داشت که این امر تحت شرایط و ضوابط و محدودیتهای متعددی است و در نظام های اصیل الهی که متکی به آموزه های وحیانی اند، به هیچ وجه منافع مادی نمی تواند نقش تعیین کننده و منحصر به فردی در سیاستگذاری داخلی و خارجی نظام دینی داشته باشد و بلکه علاوه بر آن باید اصول و ارزش های الهی و انسانی را در نظر گرفت و به هیچ وجه دستیابی به هدف مجوز استفاده از هر وسیله ای هر چند غیر انسانی نمی شود.هر چند حفظ نظام اسلامی یکی از واجبات مهم می باشد و از سوی دیگرخداوند در قرآن کریم ؛ مسلمانان را امر به قوی شدن در مقابل دشمنان نموده و فرمان داده تا جهت بازدارندگی از هجوم دشمنان به کارآمدترین وسایل دفاعی روز مجهز شوند. اما نگاهی به سایر آموزه های اسلامی و سیره بزرگان اسلام به خوبی مشخص می کنند که منظور از این تجهیز، مجهز شدن به ابزار متعارف دفاعی است و الا آماده نمودن تجهیزات کشتار جمعی، با اهداف انسانی اسلام منافات داشته و از سوی دیگر چهره ای زشت و ناخوشایند از اسلام به جهانیان ارائه می دهد که به هیچ وجه به صلاح اسلام و نظام اسلامی نیست.نکته اساسی این است که تعالیم و آموزه های دین اسلام و اهداف حکومت اسلامی - که همان احترام به حقوق انسان ها و تکریم بشریت می باشد - با استفاده از روش های نامشروع و غیرانسانی برای حفظ حکومت، سازگاری ندارد. دینی که بر اساس فطرت گام برمی دارد و به حقانیت خود معتقد است، راه های مسالمت جویانه را مقدم می داند و جز در موارد ضروری، دست به اسلحه نمی برد. بر این اساس، در مقابل حمله و تجاوز دشمن، می توان مقابله به مثل کرد؛ اما نباید از اصل عدالت، خارج و به کشتار غیرنظامیان و تخریب ساختمان های غیرنظامی منجر شود. جنگ، برای رفع موانع هدایت، تشریع شده، نه برای ظلم و تصدی و بر این اساس، در تعالیم و آموزه های دین اسلام، شکنجه و آزار دشمن، بستن آب بر آنها، کشتار افراد غیرنظامی، کشتار نظامیانی که به اجبار به صحنه نبرد آورده شده اند، کشتار اسیران، مجروحان و امان خواهان، مثله کردن دشمن، تخریب و انهدام هدف های غیراساسی و غیرنظامی دشمن، کشتن حیوانات اهلی، محاصره اقتصادی غیرنظامیان، نهی شده است.دین اسلام به رعایت کامل حقوق انسان ها و پرهیز از هر گونه ظلم و تعدی، حتی در برابر دشمنان، اهتمام خاص دارد. در جنگ صفین، سپاهیان معاویه زودتر به محل جدال رسیدند، شریعه را در اختیار خویش گرفتند و آب را بر روی سپاهیان امیرالمومنین(ع) بستند. امام(ع) طی عباراتی از ضرورت جهاد و مقابله با سپاه معاویه در جمع اصحاب خویش سخن گفتند و سرانجام با نبرد ، شریعه به دست یاران علی(ع) افتاد. در این هنگام برخی از سرداران سپاه امام دستور دادند که آب باید بر سپاهیان معاویه بسته شود؛ همانگونه که آنها بستند. هنگامی که امیرالمومنین(ع) از این مسئله آگاه شد، به شدت مخالفت کرد و فرمود: «ای مردم! همانا خداوند بزرگ شما را به علت ستمکاری و بدکاری آنان بر ایشان پیروز گردانید؛ به راستی که اگر شما چنین کار زشتی را مرتکب شوید، به مراتب بدتر است از اینکه آنها شما را از آب منع کردند.» حضرت سپس در نامه ای خطاب به معاویه نوشت: « همانا ما با تو معامله به مثل نمی کنیم. از آب استفاده کن. ما و شما در آن برابریم.»با توجه به مطالب فوق، از دیدگاه اسلام، در اغلب موارد، حتی در مقابله به مثل وسیله نیز باید مشروع باشد؛ زیرا تفکیک هدف و وسیله از یکدیگر دشوار است؛ از این جهت، نمی توان برای انفاق کردن، دزدی کرد؛ زیرا روح شریعت و سیمای کلی آن، ویژگی هایی دارد که در صورت توجیه پذیر شدن به وسیله و هدف، چیزی از آن باقی نخواهد ماند؛ ولی این قاعده کلی در همه موارد جاری است. قانون اهم و مهم نیز از اصولی است که مطرح می شود. مثلاً دروغ مصلحتی در برخی موارد (مانند حفظ جان و آبرو)، مجاز شمرده شده است؛ چون مسائل مهم تری مطرح است که عقل و شرع بر اهم بودن آنها گواهی می دهند. تشخیص اهم و مهم، کار ساده ای نیست؛ بلکه نیازمند آگاهی بر معیارها و موازین و روح شریعت است و در حقیقت، مسئله ای اجتهادی است. واین جا ممکن است فتوای مجتهدان فرق کند. اما در مسایل کلی و تصمیم گیریهای کلان و سیاست خارجی و دفاعی باید از ولی فقیه تبعیت و پیوری نمود.در اینجا به چند نکته باید توجه داشت:1- در جمله کوتاه فوق یک اصل اساسى در زمینه جهاد اسلامى و حفظ موجودیت مسلمانان، و مجد و عظمت و افتخارات آنان بیان شده است، و تعبیر آیه به قدرى وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانى کاملا تطبیق مى کند. کلمه قوة چه کلمه کوچک و پر معنایى است، نه تنها وسائل جنگى و سلاح هاى مدرن هر عصرى را در بر مى گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت هایى را که به نوعى از انواع در پیروزى بر دشمن اثر دارد شامل مى شود، اعم از نیروهاى مادى و معنوى.آنها که گمان مى کنند راه پیروزى بر دشمن و حفظ موجودیت خویش تنها بستگى به کمیت سلاح هاى جنگى دارد، سخت در اشتباهند، زیرا ما در همین میدان هاى جنگ عصر خود ملت هایى را دیدیم که با نفرات و اسلحه کمتر در برابر ملتهاى نیرومندتر و با سلاحى پیشرفته تر پیروز شدند، مانند ملت مسلمان الجزائر در برابر دولت نیرومند فرانسه!.بنا بر این علاوه بر اینکه باید از پیشرفته ترین سلاح هاى هر زمان- به عنوان یک وظیفه قطعى اسلامى- بهره گیرى کرد، باید به تقویت روحیه و ایمان سربازان که قوة و نیروى مهمترى است پرداخت.از قدرت هاى اقتصادى، فرهنگى، سیاسى، که آنها نیز در مفهوم قوة مندرج هستند و نقش بسیار مؤثرى در پیروزى بر دشمن دارد نیز نباید غفلت کرد.جالب این است که در روایات اسلامى براى کلمه قوة تفسیرهاى گوناگونى شده که از وسعت مفهوم این کلمه حکایت مى کند، مثلا در بعضى از روایات مى خوانیم که پیامبر ص فرمود منظور از قوة تیر است .و در روایت دیگرى که در تفسیر على بن ابراهیم آمده مى خوانیم که منظور از آن هر گونه اسلحه است ».و باز در روایتى که در تفسیر عیاشى آمده مى خوانیم که منظور از آن شمشیر و سپر است. «3»و بالآخره در روایت دیگر که در کتاب من لا یحضر آمده مى خوانیم:منه الخضاب السواد : یکى از مصداق هاى قوة در آیه موهاى سفید را به وسیله رنگ سیاه کردن است! یعنى اسلام حتى رنگ موها را که به سرباز بزرگسال چهره جوان ترى مى دهد تا دشمن مرعوب گردد از نظر دور نداشته است، و این نشان مى دهد که چه اندازه مفهوم قوة در آیه فوق وسیع است.بنا بر این آنها که تنها پاره اى از روایات را دیده اند و کلمه قوة را به یک مصداق، محدود ساخته اند گرفتار اشتباه عجیبى شده اند.ولى افسوس که مسلمانان با داشتن یک چنین دستور صریح و روشنى گویا همه چیز را به دست فراموشى سپرده اند، نه از فراهم ساختن نیروهاى معنوى و روانى براى مقابله دشمن در میان آنها خبرى هست، و نه از نیروهاى اقتصادى و فرهنگى و سیاسى و نظامى، و عجب این است که با این فراموشکارى بزرگ و پشت سر انداختن چنین دستور صریح باز خود را مسلمان مى دانیم، و گناه عقب افتادگى خود را به گردن اسلام مى افکنیم و مى گوئیم اگر اسلام آئین پیشرفت و پیروزى است پس چرا ما مسلمانها عقب افتاده ایم؟!.به عقیده ما اگر این دستور بزرگ اسلامى (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) به عنوان یک شعار همگانى در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را بکار بندند، براى جبران عقب ماندگیشان کافى است.سیره عملى پیامبر ص و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان مى دهد که آنها براى مقابله با دشمن از هیچ فرصتى غفلت نمى کردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن و به کار بستن هر گونه تاکتیک جنگى، هیچ مطلب کوچک و بزرگى را از نظر دور نمى داشتند. معروف است که در ایام جنگ حنین به پیامبر ص خبر دادند که سلاح تازه مؤثرى در یمن اختراع شده است، پیامبر ص فورا کسانى را به یمن فرستاد تا آن سلاح را براى ارتش اسلام تهیه کنند!.در حوادث جنگ احد مى خوانیم که پیامبر ص در مقابل شعار بت پرستان اعل هبل، اعل هبل سربلند باد بت بزرگ هبل ... شعار کوبنده تر و نافذترى به مسلمانان تعلیم داد تا بگوینداللَّه اعلى و اجل : خدا برتر و بالاتر از همه چیز است، و در برابر شعار ان لنا العزى و لا عزى لکم: بت بزرگ عزى براى ماست و شما عزى ندارید بگویند: اللَّه مولانا و لا مولا لکم : خداوند ولى و سرپرست و تکیه گاه ماست و شما تکیه گاهى ندارید.این نشان مى دهد که پیامبر ص و مسلمانان حتى از تاثیر یک شعار قوى در برابر دشمن غافل نبودند، و بهترین آن را براى خود انتخاب مى کردند.دستور مهم فقهى اسلام در زمینه مسابقه تیراندازى و اسب سوارى که حتى برد و باخت مالى را در زمینه آن تجویز کرده، و مسلمانان را به این مسابقه دعوت نموده است، نمونه دیگرى از بینش عمیق اسلام در زمینه آمادگى در برابر دشمن است.2- نکته مهم دیگرى که از آیه فوق استفاده مى شود رمز جهانى و جاویدانى بودن آئین اسلام است، زیرا مفاهیم و محتویات این آئین آن چنان گسترده است که با گذشت زمان به کهنگى و فرسودگى نمى گراید، جمله و أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ هزار سال پیش مفهوم زنده اى داشت، و امروز هم چنین است، و ده هزار سال دیگر هم مفهوم آن هم چنان زنده باقى خواهد ماند، زیرا هر سلاح و قدرتى در آینده نیز پیدا شود در کلمه جامع قوة نهفته است چون جمله ما استطعتم عام و کلمه قوة که به صورت نکره آمده است عمومیت آن را تقویت کرده و هر گونه نیرویى را شامل مى شود.3- در اینجا یک سؤال پیش مى آید و آن اینکه چرا بعد از ذکر کلمه قوة که مفهومى چنین گسترده دارد مسئله اسب هاى ورزیده جنگى مطرح شده است؟.پاسخ این سؤال با یک جمله روشن مى شود و آن اینکه آیه فوق در عین اینکه یک دستور وسیع براى همه قرون و اعصار بیان نموده، دستور خاصى هم براى عصر پیامبر ص، عصر نزول قرآن نیز بیان داشته است، در حقیقت این مفهوم کلى را با ذکر یک مثال روشن براى نیاز آن عصر و زمان پیاده کرده است، زیرا اسب اگر چه در میدان هاى جنگ امروز با وجود تانکها و زره پوشها و هواپیماها و هلى کوپترها نقش چندانى ندارد ولى در آن عصر براى رزمندگان شجاع و پیشرو وسیله چابک و سریعى محسوب مى شد.هدف نهایى تهیه سلاح و افزایش قدرت جنگى سپس قرآن به دنبال این دستور اشاره به هدف منطقى و انسانى این موضوع مى کند و مى گوید هدف این نیست که مردم جهان و حتى ملت خود را بانواع سلاح هاى مخرب و ویرانگر درو کنید، و آبادیها و زمین ها را به ویرانى بکشانید هدف این نیست که سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید، و هدف این نیست که اصول بردگى و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که با این وسائل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ).زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانى نیست، آنها چیزى جز منطق زور نمى فهمند!.اگر مسلمانان ضعیف باشند همه گونه تحمیلات به آنها مى شود، اما هنگامى که کسب قدرت کافى کنند دشمنان حق و عدالت و دشمنان استقلال و آزادى به وحشت مى افتند و سر جاى خود مى نشینند.هم اکنون قسمت مهمى از سرزمینهاى اسلامى در فلسطین و کشورهاى دیگر در زیر چکمه هاى سربازان اسرائیل است، هجوم ناجوانمردانه اى که اخیرا به جنوب لبنان شد و هزاران خانواده را آواره کردند، و صدها نفر را بکشتن دادند، و آبادیها را به ویرانه هاى وحشتناکى مبدل ساختند، بر این ماجراى غم انگیز فصل تازه اى افزود.در حالى که افکار عمومى مردم جهان به طور دربست این عمل را محکوم کرده و حتى دوستان اسرائیل در این موضوع با دیگران هم صدا شده اند، قطعنامه هاى سازمان ملل اسرائیل را به تخلیه همه این سرزمینها مامور مى کند، ولى این ملت چند ملیونى گوششان بدهکار هیچ یک از این مسائل نیست، چرا که زور دارند و اسلحه و قدرت و آمادگى جنگى کافى و پشتیبان قوى و از سالیان دراز پیش از این خود را آماده براى چنین تجاوزهایى کرده اند، تنها منطقى که میتواند جوابگوى آنها باشد منطق و أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ...تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ. مى باشد، گویى این آیه در عصر ما و براى وضع امروز ما نازل شده است و مى گوید آن چنان نیرومند شوید که دشمن به وحشت بیفتد و زمینهاى غصب شده را پس بدهد و در سر جاى خود بنشیند.جالب توجه اینکه کلمه عَدُوَّ اللَّهِ را با عَدُوَّکُمْ قرین ساخته اشاره به اینکه در موضوع جهاد و دفاع اسلامى اغراض شخصى مطرح نیست، بلکه هدف حفظ مکتب انسانى اسلام است، آنها که دشمنیشان با شما شکلى از دشمنى با خدا، یعنى دشمنى با حق و عدالت و ایمان و توحید و برنامه هاى انسانى دارد، باید در این زمینه ها هدف حملات یا دفاع شما باشند.در حقیقت این تعبیر شبیه تعبیر فِی سَبِیلِ اللَّهِ و یا جهاد فِی سَبِیلِ اللَّهِ است که نشان مى دهد جهاد و دفاع اسلامى نه بشکل کشورگشایى سلاطین پیشین، و نه توسعه طلبى استعمارگران و امپریالیست هاى امروز، و نه به صورت غارتگرى قبائل عرب جاهلى است، بلکه همه براى خدا، و در راه خدا، و در مسیر احیاى حق و عدالت است.   بنابر این با توجه به این مساله مشخص می شود که هر کشوری که بتواند به لحاظ امکانات و توانایی های نظامی و اقتصادی ، سطح خود را افزایش دهد و هزینه های تهاجم بیگانگان بر علیه خود را بسیار افزایش دهد در آن صورت حتی تهاجم بیگانگان با سلاح های متعارف نیز امری غریب خواهد بود تا چه برسد به سلاح های کشتار جمعی که هر گونه اقدام متقابل طرف مقابل را در نزد جهانیان موجه جلوه گر ساخته و چنان ضربه ای به حیثیت و موجودیت دشمنان وارد خواهد کرد که توان سربلند کردن را تاسالها نخواهد داشت . بنابر این در شرایطی همچون شرایط کشور ما که یک تهدید کوچک اقتصادی (مثل تهدید به تحریم نفتی اتحادیه اروپا) به راحتی می تواند نقاط آسیب پذیری دشمنان را مشخص کرده و باعث عقب نشینی آنها شود ظرفیت های فراوانی برای استفاده در شرایط بحرانی به منظور آسیب زدن به دشمنان وجود دارد به گونه ای که هیچ کدام از سلاح های اتمی و غیر اتمی نه قابلیت بازدارندگی دارند و نه به عنوان یک تهدید برای کشور ما به شمار می آیند و به همین خاطر است که مقام معظم رهبری نیز بارها فرمودند که « آن کسانى که امروز بمب هسته‌اى دارند، خودشان خوب... میدانند که سلاح هسته‌اى کاربرد ندارد» (بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image