ماجرای فدک /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

ماجرای فدک چه بود؟


در مورد فدک به این نکات توجه فرمایید:الف) موقعیت جغرافیایى فدک «فدک »،سرزمین آباد و حاصل خیزى بود که در نزدیکى «خیبر»قرار داشت.و فاصله آن با مدینه،در حدود 140 کیلومتر بود،که پس از دژهاى خیبر،نقطه اتکاء یهودیان حجاز به شمار مى رفت،(مراصد الاطلاع ماده فدک )فدک در شمال مدینه بود که در آن زمان تا آن جا دو یا سه روز راه فاصله داشت.( معجم البلدان، یاقوت حمومى، ج 5و6، ص 417) این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگى (دانشنامه امام على(ع)، ج 8، ص 355(مقاله فدک).) آن واقع بود و ساکنانش همگى یهودى شمرده مى شدند. امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر مى کنند.( همان، ص 351.)ب) فدک و رسول خدا(ص)در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا(ص) براى سرکوبى یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه گر رانده شده از مدینه ؛ به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهى به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهاى آن راتصرف کرد. پس از پیروزى کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان هاى شکست خوردگان همگى در دست پیامبر(ص) قرار داشت - رسول خدا(ص) با بزرگوارى تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آنِ مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقى ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند. با شنیدن خبر پیروزى سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان مى دیدند، به هراس افتادند؛ اما وقتى خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر(ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا(ص) خواستند که با آنان همانند خیبریان رفتار کند. پیامبر خدا(ص) این درخواست را پذیرفت.( تاریخ الطبرى، محمدبن جریر طبرى، ج 2، ص 302و303؛ فتوح البلدان، ابوالحسن بلاذرى، ص 42؛ السقیفة و فدک، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز جوهرى، ص 97.) ج) تفاوت فقهى حکم خیبر و فدک رفتار رسول خدا درباره فدک و خیبر یکسان بود؛ ولى این دو سرزمین حکم همسان ندارند. مناطقى که به دست مسلمانان تسخیر مى شود، دو گونه است: 1. مکان هایى که با جنگ و نیروى نظامى گشوده مى شود. این سرزمین ها که در اصطلاح «مفتوح العنوة» (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده مى شود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویانِ مسلمان در اختیار مسلمانان قرار مى گیرد و رهبر جامعه اسلامى چگونگى تقسیم یا بهره بردارى از آن را مشخص مى سازد.( الاحکام السلطانیة، ابوالحسن ماوردى، ص 139.) منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نام هاى «وطیح» و «سلالم»،(تاریخ الطبرى، ج 2، ص 302) این گونه بود. 2. مکان هایى که با صلح گشوده مى شود؛ یعنى مردم منطقه اى با پیمان صلح خود را تسلیم مى کنند و دروازه هاى خود را به روى مسلمانان مى گشایند. قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به رسول خدا(ص) سپرده است ( حشر(59):6.) و مسلمانان در آن هیچ حقى ندارند. فدک و دو دژ پیش گفته خیبر این گونه فتح شد؛ بنابراین، ملک رسول خدا(ص) گشت. طبرى مى گوید: «و کانت فدک خالصة لرسول الله(ص) لانهم لم یجلبوا علیها بِخِیْلٍ و لا رکاب؛(تاریخ الطبرى، ج 2، ص 302.) فدک ملک خالص پیامبر خدا(ص) بود. زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند.» درباره ارزش اقتصادى فدک بسیار سخن گفته اند. برخى از منابع شیعى درآمد سالیانه آن را بین بیست و چهار هزار تا هفتاد هزار دینار نوشته اند(بحارالانوار، مجلسى، ج 29، ص 123.) و برخى دیگر، نصف درآمد سالیانه آن را 24هزار دینار نگاشته اند. ابن ابى الحدید معتزلى از یکى از متکلمان امامى مذهب چنان نقل مى کند که ارزش درختان خرماى این ناحیه با ارزش درختان خرماى شهر کوفه در قرن هفتم برابر بود.( شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 16، ص 236.)به نظر مى رسد مى توان تا حدودى ارزش واقعى اقتصادى آن را از یک گزارش تاریخى زمان خلافت عمربن خطاب دریافت. وقتى خلیفه دوم تصمیم گرفت فدکیان یهودى را از شبه جزیره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوه ها قیمت گذارى کنند. کارشناسان ارزش آن را پنجاه هزار درهم تعیین کردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدک، آن ها را از عربستان بیرون راند.( السقیفة و فدک، ص 98.)، بنابراین، مى توان ارزش اقتصادى فدک در زمان رسول خدا(ص) و ابوبکر را چیزى نزدیک به این مقدار دانست. پیامبر خدا فدک را به دخترش فاطمه بخشید و بطور رسمی مالکیت آن به او داده شد و تاوفات پیامبر همه کارهای فدک به دست فاطمه زهرا اداره می شد و همه می دانستند که این ملک متعلق به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است . پس از روی کار آمدن ابوبکر فدک را از دست فاطمه زهرا گرفتند و تحت نظر خود در آوردند و این یکی از نشانه های باطل بودن حکومت ابوبکر بود چون اگر حکومت او حق بود دست به غصب اموال دختر پیامبر نمی زد و به این جهت این مساله بسیار حساس است . توضیح بیشترفدک یکى از دهکده هاى آباد و حاصل خیزى است که نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. در سال هفتم هجرت قلعه هاى خیبر یکى پس از دیگرى فتح شد و قدرت مرکزى یهود در هم شکست. ساکنان فدک با پیامبر اسلام بجنگیدند و تسلیم شدند و در برابر پیامبر متعهد شدند که نیمى از زمینها و باغهاى خود را به آن حضرت واگذار کنند و نیمى دیگر را براى خود نگهدارند و در عین حال کشاورزى سهم پیامبر را هم به عهده گرفتند و در برابر آن حقى دریافت مى کردند. سرزمینهایى که بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى افتد متعلّق به شخص رسول خدا مى باشد و هر گونه بخواهد مى تواند عمل کند. وقتى که آیه وَ آتِ ذَا اَلْقُرْبى حَقَّهُ وَ اَلْمِسْکِینَ وَ اِبْنَ اَلسَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا17:26، (اسراء)، آیه 26 (حق خویشاوند را به او بده...) نازل شد، پیامبر اسلام دخترش فاطمه را خواست و فدک را به او داد، (مجمع البیان، ج 3، ص 411، شرح ابن ابى الحدید، ج 16، ص 248) سرگذشت فدک پس از پیامبر:پس از پیامبر اسلام، حضرت فاطمه از فدک محروم گردید و کارگران او را از فدک بیرون کردند و آن حضرت براى پس گرفتن فدک بسیار تلاش کرد ولى دستگاه خلافت راضى به پس دادن فدک نشد.ممنوعیت حضرت فاطمه از فدک در زمان خلافت ابوبکر بن ابى قحافه پى ریزى شد و پس از آن که معاویه بر سر کار آمد، فدک را میان مروان، عمرو بن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد. در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار او قرار گرفت و او فدک را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد. عمر بن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه برگردانید. پس از درگشت عمر بن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفاى بعدى قرار گرفت. و تا روزى که حکومت امویان ادامه داشت، فدک در اختیار آنان ماند. وقتى که حکومت به بنى عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن الحسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدک را از دست فرزندان زهرا گرفت. فرزند منصور، مهدى فدک را به فرزندان زهرا باز گردانید. پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدک را از فرزندان زهرا پس گرفتند. وقتى که خلافت به مأمون عباسى رسید، به طور رسمى فدک را به اولاد حضرت زهرا باز گردانید. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاهى بر مى گرداندند و گاهى پس مى گرفتند. در دور آنها، فدک یک مسأله سیاسى به حساب مى آمد نه مسأله انتفاعى و اقتصادى. خلفاى عباسى و اموى نیاز به درآمد فدک نداشتند و براى همین وقتى که عمر بن عبدالعزیز فدک را به اولاد فاطمه برگردانید، بنى امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این کارت ابوبکر و عمر بن خطاب را تخطئه کردى، (فدک در تاریخ، شهید آیةالله سید محمدباقر صدر، ترجمه عابدى، چاپ اول، 1360، انتشارات روز به، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669، چاپ اول، 1351، نهج البلاغه فیض الاسلام، ج 5، ص 968 به بعد)مسلم بن حجّاج نیشابورى در کتاب معروفش «صحیح مسلم» داستان مطالبه فدک را از سوى حضرت فاطمه سلام الله علیها به طور مشروح آورده و از عائشه نقل مى کند که حضرت فاطمه پس از امتناع خلیفه از پس دادن فدک، از او قهر کرد و تا وفات حتى یک کلمه هم با ابوبکر سخن نگفت، (صحیح مسلم، ج 3، ص 1380، حدیث 52، کتاب الجهاد)در نهج البلاغة درباره فدک چنین آمده است: از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهى بر آن بخل ورزیدند و گروهى هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است، (نهج البلاغه، نامه 45، فیض الاسلام) سرانجام در دوران متوکل عباسى فدک از فاطمیان پس گرفته شد و درختان فدک به دستور شخصى به نام «عبدالله بن عمر بازیار» قطع گردید و تنها رو سیاهى آن براى بدخواهان در تاریخ باقى ماند. ناگفته نماند که قطع درختان در حالى انجام گرفت که یازده درخت خرمایى که به دست مبارک پیامبر(ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقى مانده بود. و شخصى که آن درختان را قطع کرد شخصى به نام «بشران بن ابى امیة ثقفى» بود. و هنگامى که از مدینه به بصره بازگشت؛ آن گونه که در تاریخ آمده است، فلج شد، (ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 16، ص 217)در باره فدک بررسیهای زیادی به عمل آمده است که برای نمونه به چند کتاب اشاره می کنیم :1- فدک در تاریخ ؛ نوشته شهید سید محمد باقر صدر .2- فروغ ولایت ؛ نوشته آیه الله سبحانی ؛ ص 195 تا ص 258 .3- فروغ ابدیت ؛ نوشته آیه الله سبحانی ؛ ج دوم ص 271 تا ص 278.4- الغدیر ج 7 ص 191 س 3 تا ص 197 . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image