پایبندی به اصول، پایان ترمیدور  /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

ترمیدور ; یا حرکت دوری انقلاب ها، واژه ایست که نخستین بار ;کربن برینتون ; به آن اشاره کرد. براساس این نظریه تمامی انقلاب ها محکوم به عبوری جبری از سه مرحله گذار خواهند بود. حکومت میانه روها، دوران تندروها و سرانجام دوران ترمیدور.


ترمیدور ; یا حرکت دوری انقلاب ها، واژه ایست که نخستین بار ;کربن برینتون ; به آن اشاره کرد. براساس این نظریه تمامی انقلاب ها محکوم به عبوری جبری از سه مرحله گذار خواهند بود. حکومت میانه روها، دوران تندروها و سرانجام دوران ترمیدور. ;ترمیدور ; یا حرکت دوری انقلاب ها، واژه ایست که نخستین بار ;کربن برینتون ; به آن اشاره کرد. براساس این نظریه تمامی انقلاب ها محکوم به عبوری جبری از سه مرحله گذار خواهند بود. حکومت میانه روها، دوران تندروها و سرانجام دوران ترمیدور. این نظریه که با بررسی انقلاب فرانسه آغاز و به سایر انقلابهای بزرگ جهان؛ انگلستان، روسیه، امریکا، الجزایر تعمیم می یابد، در پی اثبات این گزاره است که درپی وقوع انقلاب، حکومتداری از آن میانه روهایی خواهد بود که این گروه زاویه قابل توجهی با رژیم گذشته نداشته و اساساً از منظر ایدئولوژیک و آرمانی به رفت و آمد حکومتها نمی نگرند. اینان در روزگار مبارزه با رژیم پیشین، یا به تدریس و تحصیل مشغول بوده اند و یا در ساختار دیوانسالارانه در رده مدیران و کارشناسان میانی. اقتضائات حکومتداری، انقلابیون را ناگزیر می سازد از این نیروها برای راست نگاهداشتن امور مُلک خود بهره بجویند ولواینکه میانه روها و مشی اشان را نپسندند. با این حال انقلابیون (تندروها) به تدریج در جریان خم و چم حکومتداری قرار خواهند گرفت و در این میان میانه روها که توان و اراده ارضای منویات انقلابیون را نداشته و از سوی دیگر اکنون نیز کارویژه آنان در حال خروج از انحصار است، حذف خواهند شد. این دوران مقارن با حکومتداری انقلابیونی خواهد بود که ;برینتون ; از آنان به تندروها یاد می کند. فروکش هیجانات انقلابی، ساختار بروکراتیک، واقعیت های داخلی و خارجی درگیر با یک ملت و دولت اما همگی انگیزاننده های مناسبی برای بازگشت میانه روهای عقل گرا و خطرناپذیر خواهد بود. در این مرحله انقلاب از اهداف خود باز می ماند و بازگشتی محتوایی به عصر ماقبل انقلاب خواهد داشت. دوران ترمیدور آغاز شده و میانه روها این بار با اعتماد به نفس بیشتری که متکی به شرایط واقعی جامعه است، به صحنه مدیریتی باز می گردند. تعمیم الگوی فوق به 4 انقلاب بزرگ جهانی و تناظر آن با فرآیندهای رخ داده، ضریب احتمال بالایی برای تکرار این روند در سایر انقلابهای نوپا نیز فراهم می ساخت. این الگو تا حدودی بر انقلاب اسلامی ایران، بهمن 1357 (فوریه 1978) نیز منطبق بود اما رویدادی شگرف سیر نظریه ترمیدور را دگرگون ساخت و بار دیگر بر غیرقابل اندازه گیری بودن تحولات اجتماعی و پیش بینی خدشه پذیری تمامی این تحولات، صحه نهاد. آغاز حکومتداری انقلاب اسلامی ایران مطابق نظریه برینتون با استقرار دولت موقت و ترکیبی از میانه روهای لیبرال، همراه بود و حتی پس از استعفای این دولت در 14 آبان 58 و پس از برگزاری انتخابات، بنی صدر با همان فصل مشترک روحیات انقلاب گریزی، برگزیده شد. با اینهمه پس از فرار بنی صدر، شهید رجایی و حضرت آیت الله خامنه ای، دو چهره ممتاز انقلابی راهی خیابان پاستور شدند و این همان مرحله دوم نظریه برینتون یا دوران حکومت انقلابیون است. دوران ترمیدور و حرکت دوری انقلاب نیز پس از رحلت امام (ره) و استقرار پنجمین دولت منتخب در جمهوری اسلامی آغاز گردید. در این دوره و سالهای پس از آن، فاصله گرفتن از اهداف انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، معیشتی، اقتصادی، سیاست خارجی و تربیتی آغاز شده و زاویه انحراف در سالهای منتهی به دوم خرداد و بخصوص پس از آن، چنان باز می شود که بسیاری از تحلیلگران ادامه این روند را به استحاله کامل اهداف انقلاب و بازگشت ناپذیری این فرآیند تعبیر می کنند. تا اینجا و این مقطع از تاریخ انقلاب، همه چیز مطابق پیش بینی های آقای برینتون پیش رفته است اما سوم تیرماه 84 نقطه عطفی نه تنها در عرصه تحولات داخلی ایران بلکه در میان نظریات جامعه شناسانه و علوم سیاسی ایجاد می کند؛ ;پایان ترمیدور ; پایان دوران یکه تازی نظریه ترمیدور با پیروزی ;محمود احمدی نژاد ; در انتخابات ریاست جمهوری و تنفیذ حکم مسئولیت وی در 12 مرداد 84، رقم خورده است. احمدی نژاد از جنس انقلابیونی است که کماکان به تداوم انقلاب ایمان داشته و آراء مردم را نه با شعارهای سازشکارانه میانه روهای عصر ترمیدور بلکه با شعارهای بنیادین و اصولی شکل دهنده انقلاب، جذب کرده است. موفقیت احمدی نژاد در جلب آراء مردم از حیث مثال نقضی بر نظریه های استوار علوم سیاسی و جامعه شناسی می تواند موضوع پژوهش و تحقیقات گسترده نظری و میدانی در این حوزه قرار گیرد و شاید از آن رو که تاکنون مشابهی برای آن در میان سایر انقلاب های بزرگ دنیا روی نداده است، اطلاق واژه هایی همچون ;انقلاب سوم ; برای تبیین این رویداد چندان نیز متباعد نباشد. تأکید مکرر رهبر انقلاب به ویژه در دیدار اخیر با هیئت دولت بر پایبندی دولت نهم به اصول و احیاء فراگفتمان انقلاب و امام (ره) در مقابل سایر انقلابهای قرن 19 و 20 دنیا که بنا به نظریه ترمیدور با گذشت زمانی یک تا دو دهه ای از اهداف اولیه خود زاویه می گیرند، در همین راستا ارزیابی می شود. با این حال، نگارنده معتقد است که عامل تقویت موتور محرکه انقلاب و بسترساز برای بازگشت تفکرات انقلابی، شخص رهبری و هدایت داهیانه ایشان در طول سالیان اخیر بوده است. تأکید و فرهنگ سازی مجدد آیت الله خامنه ای بر مفاهیم و ارزش های بنیادین انقلاب به واسطه جایگاه محوری ایشان، نقش اصلی در این بازگشت و پیروزی های جریان اصولگرا را داشته است. ویژگیهای ملی و مذهبی ایرانیان نیز در این زمینه بی تأثیر نبوده و تمایزات و ارزش های الگویی متفاوت و گاه متباین نسبت به جوامع غربی نقش مهمی در این راستا داشته اند. بررسی این تمایزات و ارزش ها خود موضوع مقاله مفصلی است که از آداب و رسوم، باورها، اساطیر و اسطوره های ایرانی پیش از اسلام تا پس از آن را دربرخواهد گرفت. این نکته ظریف البته از نگاه تیزبین رهبر انقلاب نیز مغفول نمانده و ایشان در مراسم هفدهمین سالگرد ارتحال امام (ره) در سال 85 بر آن انگشت تدقیق نهادند. حسن ختام این نوشته، مزین به فرازهایی از این تحلیل است: «یک واقعیت شگفت آورى در انقلاب ما وجود دارد که این انقلاب را یک حالت استثنایى مى بخشد و آن این است که در قوانین علوم اجتماعى درباره ى انقلاب ها، مى گویند انقلاب ها همچنانى که یک فرازى دارند، اوجى دارند، یک فرودى هم دارند؛ مثل سنگى که شما پرتاپ مى کنید؛ تا وقتى که قدرت بازوى شما پشت سر این سنگ است، برخلاف جهت جاذبه ى زمین حرکت مى کند؛ اما وقتى این قدرت از جاذبه ى زمین کمتر شد، این سنگ به سمت جاذبه ى طبیعى زمین برمى گردد. آن قوانین مى گویند تا وقتى شور و انگیزه ى انقلابى در مردم هست، انقلاب ها به سمت جلو حرکت مى کنند، اوج مى گیرند، بعد هم بتدریج این شور و هیجان و این عاملِ حرکت به پیش، کم مى شود و در مواردى تبدیل به ضد خود مى شود؛ انقلاب ها سقوط مى کنند و برمى گردند پایین. انقلاب هاى بزرگ دنیا که در تاریخ دویست سال اخیر ما اینها را مى شناسیم، بنا بر همین تحلیل، همه با آن نظریه قابل انطباق هستند؛ اما انقلاب اسلامى از این تحلیل جامعه شناختى بکلى مستثناست. در انقلاب اسلامى پادزهرِ فرود انقلاب در خود این انقلاب گذاشته شده استبارها عرض کرده ایم که تجسم انقلاب در «جمهورى اسلامى» و در «قانون اساسى جمهورى اسلامى» است. نویسندگان قانون اساسى که از نظر امام و مکتب امام درس گرفته بودند، در خود این قانون عامل تداوم بخشِ انقلاب را گذاشته اند: پایبندى به مقررات اسلامى و مشروعیت بخشیدن به قانون، مشروط بر این که بر طبق اسلام باشد؛ و مسأله ى رهبرى. من چند سال قبل در مقایسه ى بین نظام جمهورى اسلامى و نظام شوروى سابق - که امریکایى ها و غربى ها توانستند نظام شوروى را مضمحل کنند و طمع بسته بودند که همان جریان را نسبت به انقلاب اسلامى انجام بدهند - گفتم که تفاوت هاى این دو نظام، تفاوت هایى است که نمى تواند محکومِ یک قانون باشند. در نظام جمهورى اسلامى، اساس حرکت بر پایبندى به مبانى است. آن چیزى که به عنوان مبدأ مشروعیت این نظام محسوب مى شود، یعنى ولایت الهى که منتقل مى شود به فقیه، مشروط است به پایبندى بر احکام الهى. آن کسى که در رتبه ى رهبرى نشسته است، اگر نسبت به آرمان هاى اسلامى، نسبت به قوانین اسلامى از لحاظ نظرى یا عملى، بى قید شود، از مشروعیت مى افتد و دیگر اطاعت او بر کسى واجب نیست، بلکه جایز نیست. این، در خود قانون اساسى، یعنى در خود سند اصلى انقلاب، ثبت شده است. بنابراین، شما اگر امروز به امواج دشمنى و کینه ورزىِ دشمنان انقلاب اسلامى نگاه کنید، مى بینید که مهم ترین آماج دشمنى آنها با همین دو سه اصلى است که مربوط به این عامل تضمین کننده و نگهدارنده ى انقلاب است. لذا این انقلاب شکست خوردنى نیست؛ این انقلاب فرود آمدنى نیست؛ این انقلاب از سیر و حرکت خود باز نمى ایستد؛ چون جامعه ى ما یک جامعه ى مؤمن و دینى است و دین و ایمان اسلامى در اعماق دل مردم، از همه ى قشرها، نفوذ دارد؛ مردم به معناى حقیقى کلمه به دین معتقدند. بنابراین، آن چیزى که جزو ارزش هاى دینى باشد، براى مردم معتبر است و حراست از آن که در قانون آمده است، از نظر مردم یک وظیفه است. الان شما مشاهده مى کنید که شانزده سال بعد از رحلت امام و بیست وشش سال بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، دولتى بر سر کار مى آید که شعار اصلىِ آن، پیروى از آرمان هاى اسلام و انقلاب و عدالت است و مردم هم رأى و دل و خواست و جهت حرکتشان همین است. هر چند دشمنان، مخالفان و کینه ورزان بین المللىِ این ملت و این انقلاب و نظام جمهورى اسلامى درباره ى این ملت جور دیگرى فکر مى کنند؛ اما ما مردم خودمان را مى شناسیم و این مردم حقیقت خودشان، دل خودشان، جهتگیرى خودشان را که همان جهتگیرى عمیق اسلامى است، در انتخاب هاى خود و در حرکت و شعارهاى خود به روشنى نشان مى دهند.» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image