فصل [۸]: [در فضیلت صله رحم و نوافل یومیه] /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

فصل [۸]: [در فضیلت صله رحم و نوافل یومیه] و از جمله وصایاى بسیار موکده اهتمام به صله ارحام ، و اداى نوافل لیالى و ایام است ، زیرا که سرور اوصیا و امام اتقیا علیه السلام مى فرماید که :


فصل [8]: [در فضیلت صله رحم و نوافل یومیه] و از جمله وصایاى بسیار موکده اهتمام به صله ارحام ، و اداى نوافل لیالى و ایام است ، زیرا که سرور اوصیا و امام اتقیا علیه السلام مى فرماید که : من یضمن لى خصلة واحدة اضمن له اربعة : من یضمن لى صلة الرحم اضمن له بحب اهله و بکثرة ماله و طول عمره و یدخل جنة ربه .(132) هر کس یک خصلت را براى من عهده دار شود من چهار خصلت را براى او ضامن مى شوم : هر کس براى من تعهد کند که صله رحم نماید، من براى او ضامن مى شوم که خانواده اش او را دوست بدارند، و مالش افزون شود، و عمرش طولانى گردد، و به بهشت پروردگارش وارد شود. و فِى النبوى صلى الله علیه و آله و سلم : اسبغ الوضوء یزد فِى عمرک ، و سلم على اهلها بیتک یکثر خیر بیتک .(133) و در حدیث نبوى صلى الله علیه و آله و سلم است که : وضو را شاداب بگیر که عمرت زیاد شود، و بر خانواده ات سلام کن که خیر و برکت خانه ات فراوان گردد. و عنه علیه السلام عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم : اءنّ المرء لیصل رحمه و قد بقى من عمره ثلاث سنین فیمده الله الى ثلاثین سنة ، و اءِنَّهُ لیقطع رحمه و قد بقى من عمره ثلاثون سنة فیصیره الله [الى] ثلاث سنین . ثم تلا هذه الآیة : یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب .(134) و از حضرت رسالت پناه صلى الله علیه و آله و سلم مروى است که : بوى بهشت از هفتاد ساله راه به مشام مى رسد مگر به مشام کسى که قطع رحم کند. و پانصد سال نیز در حدیث وارد شده است .(135) اى عزیز! در قرآن وارد شده است که : اءن اشکر لى و لوالدیک الىّ المصیر.(136) و در این آیه شریفه اشاره است به آن که همچنان که از عهده شکر احسان حق تعالى نمى توان بیرون آمد به جز از اعتراف به عجز، از شکر احسان پدر و مادر نیز نمى توان بیرون آمد. و بعضى گفته اند که : هرگاه بعد از اداى نماز پنجگاءِنَّهُ دعا در حق ایشان نماید حق ایشان را ادا نموده است . و سهل بن عبدالله مى گوید که : اگر کسى روزه دهر بدارد، و در هر شبِاءَنَّهُ روزى پانصد رکعت نماز کند، و تمام قرآن را ختم نماید، و پدر و مادرش کافر باشند و بگویند: بیا و پاى ما را بمال ، و نمالد، عاق باشد. و گفته اند که در پیش پدر و مادر چنان باید ذلیل شد که گبرى پیش ‍ فرمانرواى خود. آورده اند که : بزرگى هر روزه بعد از نماز صبح به نزد مادر آمدى و گفتى که پاى خود را بده ببوسم . مادر وى روزى به وى گفت : اگر از براى رضاى من مى کنى من بدون این راضیم . آن مرد، فقیه و عالم بود گفت : من از براى وصیت حق تعالى مى کنم که در قرآن فرموده است : واخفض لهما جناح الذل .(137) آورده اند که : شخصى چند دفعه خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم عرض کرد که : مادرم بسیار بدخوست ، پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم ساکت بودند و آن مرد اصرار کرد، پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: که : در شبها و روزها که بیدارى براى تو مى کشید و به تعب و تصدیع تو مشغول بود بدخو نبود؟ عرض کرد که : به کتف او را به حج برده ام و آورده ام . فرمود: اى مسکین از حق او عشر عشیر به جا نیاورده اى و این همه که کردى حق دو روز مادر را مکافات نکردى . و اما فضیلت نوافل یومیه پس در حدیث است که : من علامات المومن صلاة احدى و خمسین رکعة .(138) از علامات مؤ من ، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز است . و عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم : لا تکثر النوم ، فان النوم باللیل یدع صاحبه فقیرا.(139) پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خواب زیاد مکن که خواب در شب صاحب خود را (در قیامت) فقیر و تهى دست مى دارد. به مکر و حیله عذاب خداى رد نشود نیاز باید و اخلاص و ناله سحرى و نیز پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید که : ثلاثة اصوات یحبها الله باللیل : صوت الدیک ، و صوت المستغفرین ، و صوت اَلَّذِى یقراء القرآن .(140) سه صدا در شب هست که خداوند دوست مى دارد: صداى خروس ، صداى آمرزش طلبان ، و صداى کسى که قرآن مى خواند. سر مکش حافظ زآه نیمه شب تا چو صبحت آینه رخشان کنند از جمله وصایاى لقمان است مر پسر خود را: یا بنى لتکونن مثل الدیک ، الیس الدیک ینادى بالاسحار و انت نائم ؟(141) پسر جانم ! باید مثل خروس باشى ، مگر نه آن است که سحرگاهان خروس مى خواند و تو در خوابى ؟! و لله در قائله : لقد هتفت فِى صبح لیل حمامه على فنن وهنا و انى لنائم کذبت و بیت الله لو کنت عاشقا لما سبقتنى بالبکاء الحمائم و آفرین خدا بر گوینده این رباعى : صبحگاهى ، کبوترى با کمال ضعف و سستى جثه اش بر شاخسارى ناله سر داد در حالى که من در خواب بودم . با خود گفتم : به خانه خدا سوگند که دروغ گفته ام ، زیرا اگر عاشق بودم کبوتران در گریه و ناله بر من پیشى نمى گرفتند. مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول ز ورد نیم شب و آه صبحگاه رسید و فِى النبوى صلى الله علیه و آله و سلم : اءِذَا کان اول اللیل نادى مناد تحت العرش : الا لیقیم العابدون [فیقومون] فیصدون ما شاء الله ثم ینادى مناد فِى شطر اللیل : الا لیقیم (142) القانتون . فیقومون فیصلون الى وقت السحر. فاءِذَا کان وقت السحر نادى مناد: الا لیقیم المستغفرون . فیقومون و یستغفرون . فاءِذَا طلع الفجر نادى مناد: الا لیقیم الغافلون . فیقومون من فراشهم کالموتى نشروا من قبورهم .(143) و در حدیث نبوى صلى الله علیه و آله و سلم است که : چون اول شب شود منادیى از زیر عرش صدا زند: هان ! که عابدان برخیزند، [پس آنان برخیزند] و نماز گزارند آن اندازه که خدا خواهد. و چون پاسى از شب بگذرد منادى دیگر صدا زند: هان ! که فرمانبران برخیزند، پس برخیزند و تا سحر نماز گزارند. و چون وقت سحر شود منادى دیگرى صدا زند: هان ! که آمرزش ‍ خواهان برخیزند، پس برخیزند و آمرزش طلبند. و چون سپیده صبح بدمد منادى دیگرى صدا زند: هان ! که بى خبران برخیزند، پس همچون مردگانى که از قبرهاى خود بیرون ریزند از بسترهاى خود برخیزند. هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود اى عزیز! هرگاه چهار چیز دست به هم دهد قیام شب آسان شود: اول آن که : طعام بسیار نخورد، چه باعث بسیار خوردن آب مى شود و خواب غلبه مى نماید. دوم آن که : روز به کارهاى سنگین مرتکب نشود بلکه به کارهاى سبک مرتکب شود. سیم آن که : قیلوله را از دست ندهد که سبب قوت شب خیزى مى شود. چهارم آن که : روز عصیان حق تعالى نکند که موجب حرمان قیام لیل مى شود. بزرگى مى گوید که : ((پنج ماه از قیام لیل محروم شدم به سبب جرمى ، و آن آن است که : مردى از استماع ابیات گوینده اى زعق (144) بلندى زد؛ و شخصى از استماع اصوات سازنده اى صیحه سوزنده اى آورد؛ و من در دل خود تصور کردم که آه او از حالت سوز نبود و صیحه این صقَالَت (145) افروز نه)). از این جا سرّ حسنات الابرار سیئات الامقربین (146) ظاهر مى گردد. آورده اند که : شیخ جنید در جامع کسى را دید که در صورت صلاح بود و سؤ ال مى کرد؛ به خاطر او آمد که اگر کار مى کرد بهتر از سؤ ال بود. آن شب او را درد سرى دست داد که از ورد شبى که داشت محروم ماند و دانست که این به سبب گناهى است که از او صادر شده است . تضرع و زارى به درگاه حق تعالى نموده که به سبب کدام گناه است ؟ خوابش در ربوده و در خواب گفتندش که : امروز گوشت آن سائل بخوردى ، ثقل آن گوشت بر دلت پیدا شد، از این سبب درد بر تو گران شد. جنید گفت : من در حق آن سائل سخن نگفتم و غیبتش نکردم ! گفتندش که : از چون تو کسى چنین خطره غیبت است . توبه و استغفار کرد. اى عزیز! قَالَ الله عز و جل : و من النَّاس فتهجد به نافلة لک عسى اءن یبعثک ربک مقاما محمودا،(147) مقام محمود به خلق تجلى ذاتیست ، یا رسیدن در دایره وجود امکانى به نقطه حقیقت انسانى که عبارت از قاب قوسین بود، و اءو ادنى اشاره به وصول مقام نبوى صلى الله علیه و آله و سلم و عبارت از حصول مرتبه مصطفوى بود، و این رتبه خاصه پیغمبر ماست صلى الله علیه و آله و سلم . نقطه نه دایره روزگار مرکز پرگار نبوت گراى نیست به آن نقطه کسى را وصول گرچه زند دور به پرگار ساى و در شریعت ، مقام محمد عبارت از درجه شفاعت کردن است و مر امت و خلق اولین و آخرین را. پس مقام محمود را که معبود به محمد صلى الله علیه و آله و سلم وعده فرمود به سبب هجود(148) در شب بود. و فِى النبوى صلى الله علیه و آله و سلم : عینان لا تمسهما اَلْنَّار: عین بکت فِى جوف اللیل من خشیة الله ، و عین باتت تحرس ‍ فِى سبیل الله .(149) در حدیث نبوى صلى الله علیه و آله و سلم است که : دو چشم است که آتش با آن تماس نگیرد: چشمى که در دل شب از خوف خدا اشک ریزد، و چشمى که شبِاءَنَّهُ در راه خدا حراست و پاسدارى کند. اى عزیز! مواظبت بر اول اوقات صلاة را مرعى دارید که صاحب شریعت مى فرماید: اول الوقت رضوان الله ، و آخره غفران الله ،(150) و غفران مسبوق به ذنب است . اول وقت خشنودى خداست ، و آخر وقت آمرزش او. و از سرور اولیا و قدوه اتقیا - صلوات الله علیه - مرویست که : اختبروا شیعتى بخصلتین ، فان کانتا فیهم فهم شیعتى : محافظتهم اول اوقات الصلاة ، و مواساة بالمال ، فان لم تکونا فاعزب ثم اعزب ،(151) یعنى بیگانه اند و با ما آشنایى ندارند. شیعیان مرا با دو خصلت بیازمایید که اگر این دو در آن ها بود شیعه منند: محافظت و مواظبت بر نماز اول وقت ، و مواسات و همکارى کردن با مال . پس اگر چنین نبودند حتما آنان را با ما بیگاءِنَّهُ دان . پس اى عزیز! چون وقت نما شود سعى نما که در اول وقت آن را ادا نمایى و با جماعت بگزارى که در ((جامع الاخبار)) از عبدالله بن مسعود روایت کرده است اءِنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم : اتانى جبرئیل و اسرافیل و میکائیل و عزرائیل مع کل واحد ثمانون الف ملک ، فقَالَوا: یا محمد! الجبار یقرئک السلام و یَقوُل : بلغ امتک اءِنَّهُ من مات مفارق الجماعة لا یجد رائحة اَلْجَنَّة ، و اءنْ کان اکثر عملا من اهل الارض لا اقبل منه صرفا و لا عدلا. یا محمد! تارک الجماعة لا استجیب لا دعوة ، و لا انزل علیه الرحمة و هم یهود امتک ، و اءنْ مرضوا فلا تعدهم ، و اءنْ ماتوا فلا تشهد جنائزهم ، و لا یمشى على وجه الارض [مرحا] ابغض علىّ من تارک الجماعة . یا محمد! انى قد امرت کل ذى نفس و روح اءن یلعنوا على تارک الجماعة ، و تارکها اشر من شارب الخمر و المحتکر و من سفاک الدماء و آکل الرباء، و تارک الجماعة لیس له نصیب من اَلْجَنَّة و شر من البناش و المخنث و شر من القیادة و شر من شاهد الزور. یا محمد! من مات مفارق الجماعة ادخله نارا.(152) رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل و اسرافیل و میکائیل و عزرائیل نزد من آمدند و با هر کدام از آنان هشتاد هزار فرشته همراه بود، گفتند: اى محمد! خداوند با عظمت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: به امت خود برسان که هر کس در حالى که از جماعت جداست بمیرد بوى بهشت را نیابد، و اگر اعمالش از همه مردم روى زمین بیشتر باشد هیچ عمل واجب و مستحبى را از او نپذیرم . اى محمد! من دعاى تارک جماعت را مستحب نمى کنم ، و رحمت بر او فرو نمى فرستم ، و آنان در میان امت تو به منزله یهودان اند، و اگر بیمار شوند از آنان عیادت مکن ، و اگر مردند بر جنازه شان حاضر مشو، و کسى بر روى زمین راه نمى رود که نزد من از تارک جماعت مبغوض تر باشد. اى محمد! من به هر زنده اى فرموده ام که تارک جماعت را لعنت کند، و تارک جماعت از شرابخوار و احتکارگر و خونریز و رباخوار بدتر است ، و تارک جماعت را از بهشت بهره اى نیست ، و از نبّاش (شکافنده قبور مردگان) و مرد زن صفت و واسطه برقرار کردن روابط نامشروع میان زن و مرد اجنبى و شهادت دهنده به ناحق بدتر است . اى محمد! هر کس در حالى که از جماعت جداست بمیرد او را در آتش داخل خواهم ساخت .(153) و فِى ((روضة الکافى)) عن ابى عبدالله علیه السلام : قَالَ لقمان لابنه : فاءِذَا جاء وقت صلاة فلا تؤ خرها، فصلها و استرح منها، فانها دین ؛ فصل فِى جماعة و لو على راءس زُجّ.(154) و در ((روضه کافى)) آورده است که امام صادق علیه السلام فرمود: لقمان به پسرش گفت : چون وقت نماز رسید به تاخیرش ‍ مینداز، پس آن نماز را بگزار و خود را راحت کن ، زیرا آن نوعى دین و بدهى است . و در جماعت نماز بخوان هر چند بر سر نیزه باشى . بیان : ((الزاج)): الحدید اَلَّذِى راءس الرمح .(155) و لهَذَا در ((مرصاد العباد)) گفته است که : ((اگر جماعت میسر نشود بارى تنها نیت جماعت کن که ثواب جماعت بیابى که : المومن وحده جماعة ،(156) و به هیچ وجه نماز تنها نگزارند)). و این ضعیف مى گوید که : در اخبار وارد شده است که هرگاه نمازکننده اذان و اقامه بگوید، دو صف ملائکه که یک سر آن در مشرق و یک سرش در مغرب باشد به وى اقتدا مى کنند. و در ((عین الحیاة)) گفته است : بدان که هر مملکتى را پادشاهى مى باشد که جمیع رعیت تابع او مى باشند، پادشاه مملکت بدن و امام و پیشواى سایر اعضاء دل است که جمیع اعضاء تابع اویند و پیروى او مى نمایند و اینست یک معنى حدیث صلاة المومن وحده جماعة ؛ زیرا که دل او با خداست و مقتداى سایر جوارح است و جوارح به آن اقتدا مى نمایند)).(157) اى عزیز! تا مقدور باشد نماز را در مسجد بکن که خدا مسجد را خانه خود خوانده است و هرکس که از مخلوقى توقع احسان دارد به خانه او مى رود، و چون مساجد محل فیض الهى است شک نیست که در نمازهاى واجبى خصوص [اگر] در اول اوقات به جا آورده شوند فیض بیشتر افاضه مى شود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image