تخمین زمان مطالعه: 36 دقیقه

لطفا دليل عقلی براي عدم تحريف قران ذكر كنيد ممنون می شوم اگر پاسخ از زبان حضرت آیت الله جوادی آملی باشد.


تحريف ناپذيري قرآن در زمان اخذ, حفظ و ابلاغ آن , (مصباح يزدي , محمدتقي , راهنماشناسي , فصل اول , درس اول , چاپ مركز مديريت حوزه علميه قم و سعيدي روشن , محمدباقر, تحليل وحي از ديدگاه اسلام و مسيحيت , ص 96, نشر موئسسه فرهنگي انديشه ). براي اينكه بدانيم قرآن كريم دچار هيچگونه تغيير و تبديلي نشده است , لازم است نكاتي را پيرامون وحي ميان مسلمانان و مسيحيان ارائه كنيم . با روشن شدن تمايز دو ديدگاه , مصونيت لفظي قرآن هم روشن مي گردد. 1- وحي در فرهنگنامه هاي لغت به معناي ((تفهيم و القاي سريع و نهاني )), به طوري كه بر غير مخاطب پنهان بماند, آمده است . اگر دقت كنيم اين معناي مشترك و جامع در تمام مصاديق و درجات متفاوت وحي صدق مي كند. مصاديق وحي عبارتند از: تقدير نظام هستي , تدبير غريزي حيوان , الهام , اشاره , ايصال به مطلوب (وحي تسديدي ) و پيام رساني ويژه (وحي تشريعي ). علت صدق وحي بر اينها, لحاظ معناي تفهيم خصوصي و نهاني در هر يك از اين مراتب به طريق حقيقت يا ادعا است , (مصباح يزدي , محمد تقي , راهنماشناسي , فصل اول , درس اول , چاپ مركز مديريت حوزه علميه قم و سعيدي روشن , محمد باقر, تحليل وحي از ديدگاه اسلام و مسيحيت , ص 96, نشر موئسسه فرهنگي انديشه ). براي آگاهي بيشتر درباره اقسام تحريف : ر.ك : خرمشاهي , بهائ الدين , قرآن پژوهي , ج 1, واژه تحريف ناپذيري و معرفت , محمدهادي , مصونيت قرآن از تحريف , ص 22 - 26). و از طرف ديگر, وحي تشريعي عالي ترين درجه از مصاديق وحي است كه شناخت ماهيت و راز آن بر غير مخاطب ممكن نمي باشد. از مقايسه آن با معارف بشري همين اندازه مي توان گفت كه خارج از معارف بشري (حس و تجربه و عقل و حدس و حتي شهود و عرفاني ) بوده , و از سنخ آنها, و هم رتبه با معارف انساني نمي تواند به شمار بيايد, زيرا مبادي و زمينه هاي اكتسابي معارف بشري كه حس و تجربه , تعقل و تفكر, تاريخ و آثار به جا مانده و تجربه دروني و شعور باطني است , در آن نوع از معرفت قابل مشاهده نمي باشد. بنابراين بايد گفت : حقيقت وحي در حوزه اصطلاح علم كلام و فلسفه دين , مختص آن نوع معرفتي است كه به صورت ويژه بر پيامبران القا مي شود, (سبحاني , جعفر, مدخل مسائل جديد در علم كلام , ج 2, بخش اول , نشر موئسسه تحقيقاتي امام صادق و مطهري , مرتضي , مجموعه آثار, ج 2, ص 155, انتشارات صدرا). 2- از آنچه بيان شد, مي توان نتيجه گرفت كه معرفت وحياني نه معرفت عقلي است . چنانكه فارابي آن را ادعا كرده است , (فارابي , آرائ اهل المدينه الفاضله , ص 67 به نقل از كتاب تحليل وحي ) و نه بر اساس داده هاي نوين علوم اجتماعي و روانشناسي , تبلور شخصيت و روح باطني يا نبوغ اجتماعي است , (اميل در منگام , زندگاني محمد(ص ) و فريد وجدي , دائره المعارف , ج 10, ذيل عنوان وحي ) و نه در قلمرو مكاشفه نفساني و الهام عرفاني جاي مي گيرد, (مير الياچارده , حسين پژوهي , مقدمه , ص 111 و 193, نشر موئسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي ). از اينجا به تمايز ديدگاه مسلمانان با ديدگاه غالب مسيحيان در موضوع وحي پي مي بريم , زيرا وحي در نظر مسلمانان , چنانكه گذشت , طريق ويژه القاي پيام الهي بر پيامبر است كه در آن هم معنا و هم لفظ, هر دو از ناحيه خداوند فرستاده مي شود و پيامبر هيچ نقشي جز گيرندگي و حفظ و انتقال خبر به مردم ندارد. لذا حقيقت و پيام واقعي خدا از طريق او به انسانها مي رسد. در مقابل , مسيحيان به خصوص از زمان رنسانس به بعد, حقيقت وحي را به گونه رويگري تفسير كردند, (توماس ميشل , كلام مسيحي , ترجمه حسين توفيقي , بخش اول ) به نظر آنها وحي از مقوله لفظ و پيام نيست . بلكه از نوع انكشاف و تجلي است , چرا كه خداوند پيش از ارسال مسيح پيام بر پيامبران قبلي مي فرستاده است اما از زمان وي به بعد, خداوند, خودش را از طريق عيساي مسيح كه واجد تمام صفات الهي بوده , و بلكه از طريق تمام انسانها, براي انسانها متجلي و منكشف ساخت . از اين رو, وحي ديگر از نوع كلام خدا محسوب نمي شود بلكه وحي اصولا" كلمه خدا يعني مسيح و انسان است . بنابراين , وحي نوعي انكشاف خدا در انسان و الهام دروني و تجربي باطني انسانهاست . نتيجه چنين رويكردي به وحي اين مي شود كه گفته شود متون مقدس در حقيقت پيامهاي الهي نيستند بلكه تجربه هاي دروني مولفان اند كه به كمك ذهن و قلم آنها تعبير يافته اند. بنابراين آموزه هاي كتاب مقدس محصول تعبير بشري و متائثر از قوه درك انساني اند. ولي چنانكه گذشت , مسلمانان معتقدند, (علامه طباطبايي , محمدحسين , قرآن در اسلام , ص 151, نشر دار الكتب الاسلاميه و تفسير الميزان , ج 18, ص 75): وحي گفتار خدائي است كه گاهي بدون هيچ واسطه اي ميان او و بشر صورت مي گيرد, گاهي از وراي حجاب شنيده مي شود و گاه فرشته اي آن را حمل نموده , به بشري مي رساند, كه در اين صورت پيامبر سخن فرشته را مي شنود كه سخن خدا را حكايت مي نمايد. مانند وحي كه بر پيامبر(ص ) بوده , ايشان همچون پيامبران پيشين تنها واسطه در رساندن پيام به مردم بوده اند. و لذا حتي قوه درا كه آن حضرت هم نمي توانست در اين امر شريف دخل و تصرف بكند. اين كاري است كه انجامش از قادر متعال و فعال ما يشائ ممكن است و الا عجز او لازم مي آيد. پس فرشته وحي , (هادوي تهراني , مهدي , مباني كلامي اجتهاد, ص 77, نشر خانه خسرو), در واقع ظرف تجلي پيام الهي است كه در صورت توجه پيامبر به او, گفته مي شود: تكلم خدا از راه فرشته صورت گرفته , و در صورت التفات به منبع وحي (خداوند), گفته مي شود: تكلم خدا بي واسطه صورت گرفته است . افزون بر آن , اين پيام با وجود خارجي خود در قلب پيامبر حضور مي يابد بسان حضور نفس در وجود انسان . بنابراين قابل كذب و خطابردار نيست . يكي از شواهد عمومي , (مهر تابان , ص 106 و تحليل وحي از ديدگاه اسلام و مسيحيت , ص 96) بر تائييد و تثبيت نظر مسلمانان , تكرار واژه هايي همچون ((قل )) و ((توئمر)) و ((فاصدع )) و امثال آن بر خود قرآن كريم است كه ثابت مي كند مطالب همانگونه كه از طرف خدا به وسيله جبرئيل مي آمده , پيامبر(ص ) نيز مسوئوليت داشت آنها را بدون كم و زياد به مردم ابلاغ بكند. افزون بر اينكه در خود آيات الهي مبني بر مصونيت قرآن در تمام مراحل اخذ, حفظ و ابلاغ , آيات صريح و شفافي آمده كه ثابت مي كنند قرآن بدون هيچگونه تصرفي , از ناحيه خدا به بندگان رسيده است , زيرا اگر پيامبر پيام را تحريف كند مردم آن پيام تحريف شده را پيام خدا تلقي نموده و پيروي مي كنند و گمراه مي شوند و اين نقض غرض و با حكمت خدا مخالف است . 3- حاصل سخن اينكه : (توماس ميشل , كلام مسيحي , بخش اول , كتاب مقدس , وحي و الهام , نشر مركز مطالعات و تحقيقات اديان ) در مقام مقايسه بين قرآن و كتاب مقدس (عهد عتيق و عهد جديد) به اين مسائله مهم پي مي بريم كه قرآن يك كتاب واحد است كه آن را يك شخص فقط به يك زبان , ظرف 23 سال به مردم گزارش نموده , در صورتي كه كتاب مقدس مجموعه 73 كتاب است كه به زبانهاي عبري , آرامي و يوناني در طول 1500 سال گردآوري شده است و شمار بزرگي از موئلفان آن براي تهيه آن به عمليات پيچيده اي دست زده اند. چرا كه مسيحيان معتقدند خداوند كتاب مقدس را به وسيله موئلفان بشري نوشته است . به نظر اكثر متفكران كاتوليك , ارتدوكس و پروتستان عصر حاضر اصل پيام (مژده نجات ) كه از طرف خدا آمده به نوبه خود حق است , ولي شكل پيام با توجه بر اينكه تنها به خدا مربوط نمي شود, بلكه به عامل بشري , آنهم بشري كه به ادعاي خودشان معصوم نبوده است , نيز ارتباط پيدا مي كند, محدود و در معرض خطا واقع مي شود. از اين رو گاهي اين نويسنده بشري نظريات غلط يا اطلاعات اشتباه آميزي دارد كه اثر آن در متن كتاب باقي مي ماند. در مقابل , مسلمانان معتقدند كه خدا مي تواند پيام خود را مستقيما" به پيامبر بفرستد و پيامبر هم آن را دقيقا" به بشر تحويل دهد. يعني از ديد مسلمانان , قرآن مجيد به چيزي جز وحي الهي وابسته نيست . قرآن وحي خدا, وحي حقيقي و پيامي با عبارات روشن و كامل و نمايي شناخته شده مي باشد. به اين جهت اعتقاد به عصمت لفظي قرآن مجيد يكي از اصولي است كه مسلمانان به آن معتقدند و از آن حمايت و دفاع كرده اند. آنچه گفته شد دو مرحله از مراحل عصمت قرآن مجيد است كه به آن عصمت در مقام تلقي و ابلاغ وحي گفته مي شود. در اين مرحله اولا" خدا در گفتارش صادق شناخته مي شود. ثانيا" فرشته و آورنده وحي از هر گونه تصرف عمدي و سهوي در پيام الي مصون است و پيام الهي را كاملا" دقيق به پيامبر مي رساند. ثالثا" دستگاه ادراكي پيامبر از دريافت پيام خدا گرفتار هيچگونه خطايي نمي شود. و آن را كاملا" به درستي دريافت مي دارد. رابعا" آنچه پيامبر دريافت كرده است را بدون اندك كم و كاست يا تغيير و تبديل به مردم ابلاغ مي كند. (و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي ) بنابراين قرآن مجيد از مبدائ صدور تا ابلاغ عمومي در جامعه از مصونيت و معصوميت كامل برخوردار است . آنگاه نوبت به بررسي تحريف ناپذيري قرآن در عرصه جامعه و تاريخ مي رسد. تحريف ناپذيري در زمان رسول الله (ص ) براي تبيين تحريف ناپذيري قرآن در زمان حيات پيامبر(ص ) مي توانيم به نكات زير در اين زمينه اشاره بكنيم : 1- دلايل تاريخي : اگر به عصر نزول قرآن و آيات مكي و مدني با توجه به محيط مكه و مدينه و جو فرهنگي حاكم بر آن دو نگاه بيندازيم به عناصر مهمي پي مي بريم كه مي تواند ما را در حل مسائله كمك بنمايد. آن عناصر به شرح ذيل است : الف ) عنصر نزول تدريجي قرآن , (كيهان انديشه , شماره 28, مقاله تحريف ناپذيري قرآن اثر علامه مرتضي عسكري ): يكي از تمهيدات الهي براي مصون ماندن قرآن , نزول تدريجي آن , آنهم با سبك و برنامه اي ويژه است . در مدت تقريبا" بيست و سه سال آيات قرآن به دو شكل نازل شده است . اياتي كه در آغاز بعثت در مكه نازل گرديده , آياتش كوتاه و موزون است مانند ((و الضحي و الليل اذا سجي , ما ودعك ربك و ما قلي ,...)) و يا ((الرحمن , علم القران , خلق الانسان , علمه البيان )) اين مقاطع كوتاه و موزون در حفظ آيات , تائثير بي شائبه اي داشته است , آن هم در ميان مردم روزگاري كه امي بوده است . اما در سالهاي بعد, آيات و سور بزرگتري در مدينه نازل شده است , زيرا در مدينه , هم آرامش بيشتري براي مسلمانان بوده و هم امكانات نوشتن و ثبت آيات . بالاخره , نزول تدريجي قرآن , اين نتيجه را داشت كه وقتي دو و سه آيه نازل مي شده , پيامبر آن را براي مسلمانها مي خواند, آنها حفظ مي كردند, بعد آيه اي ديگر نازل مي گشت . ب ) كيفيت تعليم پيامبر: آنچه كه در تاريخ قرآن مهم است بدانيم , اين است كه پيامبر چگونه آيات را به مردم مي خوانده و چگونه آنها را تعليم مي داد؟ در روايتي , (همان ) داريم كه راوي آن مي گويد: پيامبر در مدينه هر بار ده آيه به ما مي آموخت ده آيه را ياد مي گرفتيم , سپس ده آيه ديگر و... براي مثال , يكي از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعليم قرآن مي داده است . به اين شكل كه آنها را به گروههاي ده نفري تقسيم كرده و هر ده نفر يك ناظر داشته اند كه مجموع اين ناظران و سرگروهها 160 نفر مي شده اند. افزون بر آن , (ابو عبدالله زنجاني , تاريخ القرآن , ص 42, موسسه الاعلمي , بيروت ), به شهادت تاريخ , در همان زمان پيامبر اكرم (ص ) عده زيادي از مسلمانان كه تعداد آنان را تا چهل و سه نفر نوشته اند به دستور ايشان هر آيه و يا سوره اي كه نازل مي شد بلافاصله مي نوشتند, از جمله معروف ترين اصحاب پيامبر كه به نوشتن قرآن اهتمام خاصي مي ورزيدند حضرت علي (ع ) و زيد بن ثابت هستند. ج ) وضعيت فرهنگي جامعه : بي شك از اهتمام پيامبر بر قرائت قرآن و تحفيظ آن بر مسلمانان , جامعه آن روز فضيلت بزرگي براي حفظ قرآن قائل شده بود. موئمن و منافق در اين جهت بر يكديگر سبقت مي گرفتند. معاشرت و انس با قرآن جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشكلات خود به آن مراجعه مي كردند. تقدس و فضيلت يافتن قرآن نزد مسلمانان , اين نتيجه را به دنبال داشت كه كسي به خود نمي توانست ايده تغيير قرآن را از سر بپروراند, (مصباح يزدي , محمدتقي , قرآن شناسي , ج 1, ص 215, نشر موئسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره )). د) تكامل خط و كتابت : براي حفظ يك متن به صورت اصلي بايد شرايط طبيعي چنين امري فراهم باشد. در اعصار گذشته تكامل خط و پيشرفت كتابت به آن ميزان نبوده است كه بتواند متني را در بستر خويش و به صورت كامل حفظ نمايد. البته با رشد تمدن بشري زمينه هاي لازم براي چنين امري پديدار مي شد, چنانكه به نظر برخي , (علامه خوئي , ترجمه البيان , ج 1, ص 309, نشر مجمع ذخائر اسلامي - قم , 1360 ش ) از محققين در زمان رسول الله شرايط و موقعيت حصول چنين كاري مهيا شد و زمينه را براي حفظ و صيانت قرآن فراهم آورد. اما به نظر مي رسد چنانكه فقدان خط و كتابت مشخص عامل تحريف مي باشد همينطور ممكن است موجود بودن خط هم حتي موجب تحريف باشد به لحاظ اينكه با روي آوردن مردم بر استنساخ و كثرت كتابت در كنار فقدان ضابطه اي در امر نگارش , به طور طبيعي نگارش از خطا مصون نخواهد ماند. از اين جهت صرف رشد و تكامل خط را به عنوان عامل اساسي در موضوع صيانت قرآن نمي توان لحاظ كرد. 2- دلايل قرآني و حديثي : افزون بر آيات نازل شده در خود قرآن , مبني بر اينكه خداوند خود قرآن را حفظ مي كند مثل آيه 9 سوره حجر كه مي فرمايد: ما قرآن را نازل كرده ايم و آن را حفظ مي كنيم و آيه 42 سوره فصلت كه نفوذ هر گونه تغيير و باطل را در قرآن منتفي مي داند. اگر دقت كنيم مفاد (قرآن شناسي , ج 1, ص 217) دو آيه اين مي شود كه قرآن هم از درون - به لحاظ نفوذ ناپذيري - و هم از برون - به دليل نگهباني خداوند - مصونيتش تائمين شده است . در كنار قرآن , احاديثي هم از زبان مبارك خود پيامبر داريم مثل حديث ثقلين كه فرمود: من در ميان شما دو چيز را به ارث گذاشتم يكي قرآن و ديگري اهل بيت خودم . مفهوم حديث اين است كه قرآن را به صورت سالم و دست نخورده به شما مسلمانان تحويل دادم , و ساير روايات كه در زمينه عدم تحريف قرآن از ائمه اطهار(ع ) نقل گرديده است . دلايل كاهش ناپذيري قرآن در زمان خلفا و بعد از آن دلايلي كه مي توان براي تحريف ناپذيري قرآن در زمان بعد از رحلت پيامبر اقامه كرد, از ابعادي متفاوت مي توان بررسي و تبيين كرد. 1- رويكرد تاريخي : تحليل تاريخي را مي توانيم از ابعاد زير دنبال كنيم : الف ) قرآن مجيد كتابي بوده است (معرفت , محمدهادي , مصونيت قرآن از تحريف , ترجمه محمدشهرابي , ص 29, نشر دفتر تبليغات اسلامي ) كه با تمام شئون زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان مرتبط بوده و مسلمانان سياست , اقتصاد و قوانين اخلاقي و حتي آداب و رسوم معاشرتي خود را از آن مي گرفته اند و در مسائل خود به آن مراجعه مي كردند. كتابي كه تا اين اندازه با زندگي مردم در آميخته و مورد استفاده و مراجعه آنها بوده است چگونه ممكن است كاهش در آن پيدا شود و مسلمانان متوجه آن نشوند. اين احتمال به منزله اين است كه احتمال دهيم در قانون اساسي يك ملت بزرگ تغيير و حذف واقع شود و كسي متوجه آن نگردد. در حالي كه نقش قرآن در زندگي مسلمانان بيش از نقش يك قانون اساسي در زندگي ملتهاي امروز بوده است . لذا اگر كوچكترين حذفي و كاهشي در آن مي خواست صورت بگيرد با عكس العمل شديدي مواجه مي گشت . حال با اين تفصيل چگونه ممكن است كج انديشان بتوانند چيزي از قرآن كم بكنند. ب ) اهتمام به نگه داري و حفظ قرآن كريم در ميان مسلمانان به اندازه اي بود كه پس از نبي اكرم و در زمان خلافت ابوبكر, وقتي در جنگ يمامه تعدادي از حافظان قرآن كشته شدند مسلمانان تصميم گرفتند توجه بيشتري در حفظ قرآن به خرج دهند و به اين منظور همه نسخه هاي قرآن را در يك جا جمع آوري كرده و از اينكه نقصاني در آنها واقع شود جلوگيري نمودند. حفظ اين نسخه ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همينطور نسل بعد از نسل , قرآن را سينه به سينه حفظ مي كردند و به نسل بعد انتقال مي دادند. (علامه طباطبايي , ترجمه الميزان , ج 12, ص 161 - 167, مركز نشر فرهنگي رجائ) ج ) مسائله ديگر, بررسي ارتباط تاريخي (علامه خوئي , ترجمه البيان , ج 1, ص 311) حكومتها با آيات قرآن است . تحريف به كاهش يا بايد در آيات سياسي صورت بگيرد و يا در آيات غيرسياسي , و حال آنكه هر دو ايراد دارد. اما بطلان دومي به خاطر اين است كه اولا" انگيزه اي براي اين كار در زمان حكومت ابوبكر, عمر و عثمان به لحاظ تماس اين گونه آيات با كار حكومت نبود. و ثانيا" موقعيت اسلام و مسلمانان نشان مي دهد كه در آن زمان كسي نمي توانست دستبردي به قرآن بزند. و اما بطلان اولي به اين دليل است كه اگر در قرآن آيه اي با ذكر نام درباره خلافت وجود داشت به طور يقين از جانب حضرت علي (ع ) و حضرت زهرا(س ) در مقام اتمام حجت و استيضاح حكومت وقت و استيفاي حق مورد استدلال قرار مي گرفت . نبودن چنين استدلالي از روز اول دليل واضحي است كه چنين آياتي نبوده و تحريفي هم از نوع كاهش واقع نگرديده است . 2- رويكرد قرآني : الف ) شيوه قرآن در بيان : قرآن بر خلاف (علامه مرتضي عسكري , مقاله تحريف ناپذيري قرآن در كيهان انديشه ) كتب آسماني پيشين در تعارض با منافع زورمندان و سلطه جويان از اصل بيان كليات و اصول پيروي كرده است و به استثناي تصريح به نام ابو لهب و همسرش به موارد و مصداقي و جزئي نپرداخته است و اين يكي از تمهيدات الهي در مصونيت اين كتاب آسماني مي باشد كه به نوبه خود باعث گرديده , براي كسي انگيزه كتمان يا تحريف آيات آن پيش نيايد. زيرا اين شيوه عمومي قرآن هم در مورد مدح افراد و هم درباره مذمت آنان به جد مراعات مي گردد و شرح و تفسير آن به سنت پيامبر و اهل بيت واگذار مي شود. ب ) جامعيت قرآن : همه مسلمانان (مطهري , مرتضي , مجموعه آثار, ج 2, 241 و ج 3, ص 164 و علامه طباطبايي , قرآن در اسلام , ص 26) و خود قرآن بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه خداوند قرآن را براي هدايت بشر نازل فرموده و هر آنچه كه در قلمرو هدايت و انسانيت نياز آدمي بوده به تمام معنا از بيان آنها كوتاهي نكرده است . بنابراين قرآن در بيان هر چيزي جامعيت دارد. حال اگر در قرآن كاهشي رخ بدهد به طور طبيعي اين جامعيت باقي نخواهد ماند و حال آنكه قرآن با توجه بر بيان خود در مواضع متعدد و از جمله آنها آيه 89 سوره نحل , خود را بيانگر همه چيز مي داند. بنابراين نمي توان ملازمه موجود اين تحريف ناپذيري و جامعيت قرآن را ناديده گرفت . ج ) تحدي قرآن : برخي (مصونيت قرآن از تحريف , ص 36) تحدي قرآن را هم دليل براي نفي كاهش مطرح كرده اند و گفته اند كه كم شدن كلمه يا كلماتي از يك جمله كه در شكلي زيبا و دل انگيز تركيب يافته نظم آن را بر هم مي زند و زيبايي و دلربايي نخستين آن را از ميان مي برد و مجالي براي تحدي با آن نمي گذارد (قرآن شناسي , ج 1, ص 219). اما به نظر مي رسد آيات تحدي از اثبات نفي تحريف به صورت حذف يك سوره كامل ناتوان است زيرا در صورتي كه چنين تحريفي رخ داده باشد باز هم مفاد آيات تحدي كه مي فرمايد: همانند سور موجود قرآن نمي توان سوره اي آورد, درست است . 3- رويكرد عقلي : الف ) برهان حكمت (همان , ص 216): در اين دليل بر مصونيت قرآن با تكيه بر دو مقوله به شرح زير مصونيت نتيجه گيري مي شود: خداوند حكيم براي هدايت بشر قرآن را فرستاده است و با توجه بر خاتميت دين و پيامبر اسلام , اگر قرآن تحريف شود پيامبر ديگري كه راه صحيح را به مردم نشان دهد نخواهد آمد و مردم گمراه خواهند شد بدون آنكه در اين گمراهي تقصيري متوجه آنان باشد بلكه اين گمراهي مستند به عدم حفظ الهي مي شود و اين امر با ساحت اقدس خداوند سازگار نيست و نقض غرض و مخالفت با حكمت الهي به شمار مي آيد. ب ) تكليف مالايطاق : از جمله دليل عقلي ديگري كه بر رد احتمال كاستي در قرآن ذكر كرده اند, اين است كه هرگاه گفته شود كتابي كه بعد از رحلت پيامبر هست به جهت احتمال كاهش غير از آن كتاب موجود در عصر خود آن حضرت مي باشد لازم مي آيد خداوند انسانهاي بعد از رحلت را به برنامه هايي مكلف سازد كه از حيطه قدرت آنها بيرون است چون فرض اين است كه خداوند مسلمانان را به عمل نمودن بر قرآن زمان رسول الله مكلف ساخته است و حال آنكه طبق ادله اين نوع تكليف محال مي باشد, محقق ثاني (ر.ك : بروجردي , البرهان , ص 116 و 117 به نقل از كتاب مصونيت قرآن ...) همين استدلال را درباره عرضه روايات بر كتاب الله مطرح نموده و مي گويد: منظور از كتاب الله نمي تواند غير از اين قرآن متواتر باشد كه در دسترس همگان است و گرنه , لازم مي آيد خداوند ما را به برنامه اي مكلف سازد كه از طاقت و توانمان خارج است . اما به نظر مي آيد كه اين دليل خالي از ايراد نباشد به جهت اينكه خداوند خود انسانها را نسبت به آنچه كه علم ندارند معاف نموده است . حديث رفع عن امتي تسعه ... و ما لا يعلمون يعني پيامبر(ص ) فرمود كه از امت من نه چيز برداشته شده از جمله آنها نداشتن علم به امري است . طبق مفاد اين حديث مي توان گفت كه اولا" تكليف ما لا يطاق لازم نمي آيد بلكه تكليف بما لا يطاق پيش مي آيد و ثانيا" با در نظر گرفتن حديث بالا هم اين نوع تكليف (تكليف بما لا يطاق ) پديد نمي آيد. بنابراين نمي توان احتمال نقيصه را با اين دليل مردود ساخت . دلايل تحريف ناپذيري قرآن از نوع زيادي در زمان خلفا و بعد از آن براي اينكه ثابت كنيم قرآن بعد از زمان رحلت پيامبر با هيچگونه تحريفي از نوع زيادي مواجه نبوده است , بايستي به نكات ذيل توجه بكنيم : 1- دلايل تاريخي (براي آگاهي بيشتر ر.ك : قرآن شناسي , ج 1, ص 215 و 216): مشروح دليل فوق در بندهاي ((الف )) و ((ب )) و ((ج )) از بخش قبلي به صورت مفصل بيان شد, در اينجا نيز به طور مختصر مي توانيم به امور زير اشاره بكنيم : الف ) انس فراوان مسلمانان با قرآن و استمرار حفظ و تلاوت آن . ب ) تقدس قرآن در نزد مسلمانان و حساس بودن آنان نسبت به هر گونه تغيير در آن . ج ) عمل نمودن مسلمانان به دستورها و توصيه هاي ويژه پيامبر در مورد تلاوت , كتابت , حفظ و جمع آوري قرآن . ه') مطرح نشدن تحريف قرآن در ضمن انتقاداتي كه به زمامداران وقت پس از رسول الله شده است . 2- دلايل عقلي : الف ) اعجاز قرآن : بي شك , اعجاز قرآن به كاربرد حروف خاص , كلمات ويژه و جملات كوتاه محدود نمي شود بلكه اعجاز آن در محتواي غني و معارف هماهنگ و سراسر حق آن و در نظم خاص است كه بر مجموعه آيات و جملات يك سوره و مفاد آنها حاكم است از اين رو, اگر نظم و محتواي ويژه قرآن فوق توان بشر است , هر گونه دستكاري بشر در اين آيات كه به آن محتوا و نظم آسيب رساند قرآن را فروتر از حد اعجاز خواهد كرد (حسيني ميلاني , سيدعلي , التحقيق في نفي التحريف , ص 55, انتشارات شريف رضي و معرفت , محمدهادي , تاريخ قرآن , ص 160). بنابراين پذيرش تحريف قرآن , مستلزم انكار اعجاز آن و باور داشتن اعجاز قرآن , ملازم با اعتقاد به عدم تحريف آن است . به بيان ديگر(هادوي تهراني , مهدي , مباني كلامي اجتهاد, ص 69), اعجاز محتوايي قرآن مانند عدم وجود اختلاف در آن , اخبار غيبي , علوم و معارف قرآن و عجز از ابطال معارف قرآن , و نيز اعجاز لفظي و بلاغي قرآن مي تواند وقوع تحريف به زيادت را نفي كند. ب ) جاودانگي قرآن : قرآن در موارد متعددي خود را قول فصل و حق معرفي مي كند و مقابل خود را هم هزل و ضلال مي نامد. مانند آيه 14 سوره طارق و آيه 105 سوره اسري , واضح است كه فصل و حق بودن با جاودانگي ملازمه دارد زيرا آنچه كه جدا كننده حق از باطل و يا حقيقت ثابت باشد نمي تواند هميشگي نباشد. بنابراين قرآن ابدي است و چون قرآن محرف نمي تواند براي هميشه جدا كننده حق از باطل و يا حقيقت ثابت باشد, جاودانه هم نمي تواند باشد, از اين رو, جاودانه بودن قرآن نشان از مصونيت قرآن از تحريف مي باشد. و نشان مي دهد كه به قرآن در اعصار بعد از رحلت پيامبر چيزي افزوده نشده است . ج ) خاتميت دين اسلام : مي بينيم قرآن از طرفي , در چندين جا تصريح مي كند كه كلام خدا و سند نبوت است و كتاب اسلام به شمار مي آيد, مانند آيه 34 سوره طور و آيه 88 سوره اسري , و از طرف ديگر, دين اسلام را دين خاتم معرفي مي كند مانند آيه 85 سوره آل عمران و آيه 40 سوره احزاب , روشن است كه معناي خاتميت , مصونيت از تحريف است . اما سخن در اين است كه چه چيزي از دين بايد مصون از تحريف باشد؟ يقينا" آنچه به نام دين و مجموعه ي هدايت الهي براي يك پيامبر نازل گشته است ; يعني كتاب او بايد مصون از تحريف باشد و اين شرط لازم مصونيت دين از تحريف است , (همان , ص 66 و درباره خاتميت ر.ك : مجموعه آثار استاد مطهري , ج 2, ص 183 و ج 3, ص 153). 3- دلايل قرآني : الف ) تحدي دائمي قرآن , (قرآن شناسي , ج 1, ص 218 و شيخ مفيد, اوائل المقالات , ص 56 - 54 به نقل از كتاب مصونيت قرآن ...): با توجه به آيات تحدي , كه دلالت دارد انسان همانند هيچ يك از سور قرآن را نمي تواند بياورد, اگر كسي ادعا كند يكي از سور قرآن , در قرآن نازل شده بر پيامبر نبوده و بعدا" اضافه شده است اين مدعا را آيات تحدي نفي مي كند زيرا اگر چنين بود پس بايد بتوان مانند آن يك سوره , سوره اي فراهم آورد; چون آن يك سوره , سخن خدا نيست , تا نتوان مثل آن را آورد و با توجه به اينكه مانند هيچ يك از سور قرآن را نمي توان آورد معلوم مي شود كه در بين آنها سوره اي وجود ندارد كه ساخته و پرداخته فكر بشر باشد. ب ) نفوذناپذيري قرآن : يكي از روشن ترين دلايل (مصونيت قرآن از تحريف , ص 37) بر سلامت قرآن , ضمانتي است كه قرآن خود ادعاي آن را دارد و خداوند انجام آن را بر عهده خود گرفته است قرآن در آيه 42 سوره فصلت صراحت دارد در اينكه پيوسته از گزند حوادث مصون بوده است . و بطلان هرگز عارض آن نمي شود. مقصود از بطلان , اموري است كه قرآن را از اعتبار ساقط كند و از اصالت خويش دور سازد. بنابراين نوع چينش كلمات و محتواي مطالب قرآن , خود دژي مستحكم محسوب مي شود كه اگر مطلبي بر آن افزوده شود, در ميان مطالبش پوشيده نخواهد ماند. شبهه و پاسخ آن : شبهه اين است كه ممكن است كسي ادعا بكند كه از كجا معلوم شايد آيات تحدي و آيه ذكر و امثال آن از جمله افزوده شده ها باشند و لذا استدلال با اينها ملازم با دور است ؟ (قرآن شناسي , ج 1, ص 220) پاسخش اين است كه اولا" هيچكدام از مدعيان تحريف , تحريفي بودن اين گونه آيات را ادعا نكرده اند. و ثانيا" اگر به نظر آنان , خود اينها از جمله افزوده ها هستند, بايستي براي اثبات ادعاي خود دليل بياورند. و ثالثا" از طريق اثبات اعجاز قرآن , اين گونه آيات در تحت مجموعه كل قرآن رنگ اصالت به خود مي گيرند. و رابعا" اين دسته از آيات مانند آيات ديگر سينه به سينه به صورت متواتر ميان مسلمين نقل گرديده است . 4- دلايل نقلي و تعبدي : از ابعاد گوناگون مي توان مسائله را بررسي نمود: الف ) لزوم تواتر قرآن (معرفت , تاريخ قرآن , ص 159, نشر سمت و مصونيت قرآن از تحريف , ص 31): يكي از مسائل ضروري اسلام و مورد اتفاق علماي اسلامي مسائله ضرورت تواتر در آيات قرآن است . منظور از آن اين است كه قرآن در هر حرف و هر كلمه و حتي در حركات و سكنات نيز بايد متواتر باشد; يعني همگان (جمهور مسلمين ) آن را دست به دست و سينه به سينه , به طور همگاني نقل كرده باشند. از اين رو, چون تمام آيات قرآني در زمانهاي پس از رحلت پيامبر به اين صفت تواتر دارا بوده اند, مي توان اين نتيجه را از آن گرفت كه همه آيات قرآن از خود قرآن بوده و هيچگونه چيزي بر آن افزوده نشده است . چنانكه با همين دليل احتمال كاهش هم منتفي مي گردد, زيرا آيات ساقط شده ادعايي , همه شان به صورت خبر واحد نقل مي گردند. گرچه با اين دليل احتمال جابه جايي و تغيير معنايي را نمي توان رد كرد. ب ) لزوم مراجعه به قرآن : يكي ديگر از دلايلي كه احتمال هر گونه افزايش را مردود مي سازد, مسائله ضرورت مراجعه به قرآن است . در روايات اين نكته از چند جهت مورد توجه قرار گرفته است : 1- يكي آن دسته از روايات براي شناسايي درستي و نادرستي خود روايات است كه مي گويند: آنها را بر قرآن عرضه كنيد. موافقين كتاب را اخذ, و مخالفين آن را طرد كنيد. در اين زمينه نه تنها رواياتي از پيامبر وارد شده , بلكه از حضرات ائمه (ع ) هم رواياتي نقل شده است . در حديثي امام صادق (ع ) از پيامبر(ص ) چنين نقل مي كند: ان علي كل حق حقيقه و..., فما وافق كتاب الله فخذوه و ما خالف كتاب الله فدعوه ; نشانگر هر حقي , حقيقتي است و... پس آنچه موافق كتاب خداست بگيريد و آنچه با كتاب خدا مخالف است رها كنيد)), (كليني , اصول كافي , ج 1, ص 69). اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه اگر احتمال آن مي رفت كه قرآن مورد دستبرد قرار گيرد و از اعتبار ساقط گردد, آيا جاي آن بود كه معيار سنجش صحت و سقم روايات قرار گيرد؟ هرگز. قرآن بايستي همواره راه سلامت را در پيش داشته باشد تا بتواند معيار باشد. از اين رو, طبق مفاد اين گونه روايات به راحتي مي توانيم ادعا كنيم كه افزون بر رد احتمال تحريف در زمان حيات پيامبر, حتي بعد از وفات پيامبر هم هر گونه شبهه تحريف مردود مي گردد زيرا از يك طرف روايات عرضه از زبان ائمه (ع ) كه بعد از رحلت پيامبر بوده اند, نقل گرديده . و از طرف ديگر, خود روايات عرضه يكي و دو تا نيستند بلكه فراوانند. (عاملي , سيد شرف الدين , فصول المهمه , ص 162, چاپ نجف , دار النعمان و مصونيت قرآن از تحريف , ص 45 و نوري , مستدرك الوسائل , ج 17, ص 325, چاپ اول , موسسه آل البيت , بيروت ) 2- ديگري آن دسته از روايات است كه دستور مي دهند به قرآن مراجعه كنيد. علوم و معارف و احكام را از منبع سرشار قرآن فرا گيريد. انس با قرآن برقرار كنيد. قرآن را ختم كنيد. مانند اين حديث (مجلسي , محمدباقر, بحارالانوار, ج 89, ص 17, چاپ بيروت , موسسه الوفائ): اذا التبست عليكم الفتن .... يعني آنگاه كه فتنه ها چونان پاره هاي شب تيره بر شما مشتبه شدند بر شما باد به قرآن . روشن است كه براي اثبات مصونيت قرآن بعد از زمان صدور اين روايات بايد مقدمه ديگري را نيز افزود و آن اينكه با توجه به علم الهي امامان معصوم (ع ) و با توجه به زمان روايات كه در بيان حكم جهان شمول مي باشند, مصونيت قرآن تا قيام قيامت اثبات مي شود. (مباني كلامي اجتهاد, ص 64) 3- روايات فراواني كه با صراحت و يا با ملازمه قطعي بر مصونيت قرآن از تحريف در زمان ائمه (ع ) دلالت دارد و ظاهر آنها مصونيت قرآن در طول تاريخ است . مانند روايتي كه در آن از امام صادق (ع ) درباره قرآن سوال مي شود و آن حضرت در پاسخ مي فرمايند (مجلسي , محمدباقر, بحارالانوار, ج 89, ص 117): ((هو كلام الله و كتاب الله و وحي الله و تنزيله ...)) و يا در روايتي ديگر مي فرمايد (صدوق , ابو جعفر محمد, اكمال الدين و تمام النعمه , ج 2, ص 120): ((و انه حق من فاتحته الي خاتمته ; قرآن از آغاز تا پايانش حق است )) . ج ) حجيت ظواهر قرآن : ظواهر قرآن , تا چه رسد به تصريحات و نصوص آن , از رساترين حجت هاي خداوند متعال بر بندگان و قويترين ادله حق جويان است و اين عقيده , از بديهي ترين عقايد شيعه اماميه مي باشد. (عاملي , سيد شرف الدين , فصول المهمه , ص 165) امام خميني (امام خميني , تهذيب الاصول , ج 2, ص 165, مطبعه مهر, قم ) درباره حجيت ظواهر قرآن در برابر كساني كه پنداشته اند قرآن در اثر تحريف , دچار اجمال و كنگي مطالب شده است , مي گويد: اين ادعا ممنوع و پوچ است , چرا كه قرآن هرگز تحريف نشده است . علامه خوئي (علامه خوئي , ترجمه البيان , ج 1, ص 367) هم در زمينه حجيت ظواهر قرآن به طور گسترده و همه جانبه بحث كرده اند. روشن است اين دليل نسبت به آن بخش از آياتي كه ميان آنها ارتباط برقرار است مي تواند عدم تحريف آنها را اثبات بكند اما نسبت به آن فقراتي كه از نظر معني به قبل و بعد خود ارتباطي ندارند, ساكت است . دلايل تحريف ناپذيري به تبديل آيات و سور قرآن محققين در اين باره بحث مي كنند كه آيا كلمات و آيات قرآني جابجا شده اند, به گونه اي كه مفاد آن را تغيير داده و معنايي را به طور كلي از نظرها پنهان ساخته باشد, معنايي جز مراد خداوند را در اذهان شكل داده باشد يا نه ؟ پاسخش اين است كه در مسائله جمع قرآن از سه زاويه مي توان بحث كرد: الف ) تاريخي , درباره جمع آوري قرآن سه نظر وجود دارد (مباني كلامي اجتهاد, ص 54): 1- قرآن در زمان خود پيامبر و با نظارت آن حضرت در پرتو وحي جمع آوري شده است . اين نظر را بيشتر علماي شيعه پذيرفته اند. 2- قرآن توسط حضرت علي (ع ) تدوين شده است . 3- قرآن توسط برخي صحابه مدون گرديده است . بيشتر اهل سنت به اين نظر قائلند. چنانكه روشن است , طبق نظر اول و دوم مي توان گفت : جمع آوري قرآن به خداوند مستند بوده و پيدايش سوره ها و ترتيب آنها نيز در پرتو وحي الهي بوده است . اما كساني كه نظر سوم را پذيرفته اند, نخواهند توانست الهي بودن پيدايش سوره ها و ترتيب آنها را اثبات كنند. بنابراين براي گروه اخير لازم است در رد تحريف به تغيير از ادله ديگري استفاده كنند. ب ) عقلي (قرآن شناسي , ج 1, ص 220): اگر تغيير و تبديل در حدي باشد كه نظم ظاهر يا محتوايي قرآن نازل شده را به گونه اي تغيير دهد كه تفاوت نظم موجود با نظم اعجازآميز براي اهل فن روشن باشد, چنين تحريفي را آيات تحدي نفي مي كند. زيرا در صورت تبديل بايد بتوان مثل آن را آورد ولي اگر تغييري باشد كه چنين اختلال نظمي را نيافريند آيات تحدي آن را نفي نمي كند. برخي (مباني كلامي اجتهاد, ص 59) در اينجا گفته اند: به دليل مصونيت قرآن از تحريف , آن مقدار از تجميع و ترتيب كه در معاني مستفاد از قرآن دخالت دارند, قطعا" وحياني است . ولي در مورد ساير آيات و نيز ترتيب سوره ها, عقل حكمي ندارد. ج ) لفظي (معرفت , محمدهادي , التمهيد, ج 1, ص 312, نشر مركز مديريت حوزه علميه قم ): برخي نظرشان اين است كه با توجه به اينكه اعجاز قرآن هم به لفظ آن است و هم به معني و محتواي آن , بدان جهت تغيير هيچيك جايز نخواهد بود. برخي ديگر (مباني كلامي اجتهاد, ص 55) در اين زمينه از اعجاز عددي سخن گفته اند. منظور از آن اين است كه افزون بر مورد مفردات و تراكيب قرآني در حوزه سوره ها و ترتيب آنها اعجاز ثابت است يعني بين آيات يك سوره و بين خود سوره ها روابط عددي خاصي برقرار است كه ايجاد آن براي بشر مقدور نيست . طبق اين دليل استناد اين ترتيب ها به وحي قطعي خواهد بود و ديگر نيازي به شواهد تاريخي يا ادله مصونيت قرآن از تحريف وجود نخواهد داشت . دلايل تحريف ناپذيري قرآن در عصر حاضر براهين فراواني را مي توان براي اثبات تحريف ناپذيري قرآن در زمان كنوني بر شمرد. اينجا به بيان بخشي از آنها به طور اختصار اكتفا مي كنيم : 1- برهان حكمت (قرآن شناسي , ج 1, ص 216): خداوند آخرين كتاب آسماني خود را به نام قرآن براي هدايت بشر فرستاده است . خداوند ديگر نه كتابي مي فرستد و نه پيامبري . بنابراين قرآن اولين و آخرين منبع هدايت بشر تلقي مي شود. تحريف چنين كتابي برابر با عدم حفظ خداوند و مساوي با گمراهي بشر است و اين با حميد و حكيم بودن خداوند سازگار نيست . بنابراين خداوند خود به مقتضاي حكيم بودنش اين كتاب را حفظ مي كند. 2- برهان اعجاز: اين دليل به تعبير علامه طباطبايي (علامه طباطبايي , قرآن در اسلام , ص 117) بهترين و متقن ترين دليل براي صيانت قرآن در زمان كنوني به شمار مي رود. تقريرش اين است كه همان وجوه اعجازي كه براي قرآن زمان رسول الله وجود داشت مثل : تحدي , فصاحت و بلاغت و زيبايي الفاظ آن , روحاني و معنوي بودن آن , هدايت انسان به سوي حق , صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خيلي از اوصاف ديگر, بر همين قرآن كنوني ما منطبق و يافت مي شود. بي ترديد در صورتي كه بين اين فاصله زماني كمترين نقصان و يا اضافه اي در آن به وقوع مي پيوست , به طور يقين ديگر از آن اوصاف خبري نمي ماند و حال آنكه همه آنها در قرآن كنوني باز هم يافت مي شود. 3- برهان خاتميت (مباني كلامي اجتهاد, ص 71): در اين دليل از خاتميت دين اسلام , به مقتضاي عقل مصونيت قرآن كنوني استنتاج مي شود. اين دليل عقلي صرف , به اين شرح است : الف ) قرآن , كتاب اسلام است . ب ) دين اسلام , دين خاتم است . ج ) كتاب دين خاتم , مصون از تحريف است (به مقتضاي عقل ). نتيجه : قرآن مصون از تحريف است . 4- برهان تحدي دائمي : قرآن در همه زمانها و مكانها و حتي در زمان حاضر, توان و قدرت فكري و ذهني بشر را براي همانندسازي به مبارزه فرا مي خواند. اما بشر حاضر مثل انسانهاي گذشته عاجزانه در مقابل آن شكست را پذيرا مي شود. از اين ناتواني موجود به راحتي مي توان پي برد كه حتي قرآن كنوني به تحريف مبتلي نگرديده است . 5- برهان جامعيت : قرآن در راستاي هدايت و راهنمايي بشر از بيان چيزي كه لازمه بشر در امر سعادت باشد, فروگذاري نكرده است . قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشته ها به اين صفت داراست . حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنين صفتي واجد مي باشد چگونه مي توان احتمال نقصان يا زيادت را در آن داد. بنابراين قرآن كنوني از هر گونه تغييري مصون است . 6- برهان تواتر: تمام آيات و سور كنوني قرآن مجيد همانند قرآن گذشته , دست به دست و سينه به سينه به طور همگاني توسط مسلمانان نقل گرديده است . اين تواتر منطقي دلالت مي كند بر اينكه هيچ كلمه و آيه يا سوره اي , نه از قرآن كاسته شده و نه بر آن افزوده شده است . بنابراين قرآن كنوني با توجه بر واجد بودن به صفت تواتر از هرگونه تحريفي سالم مي باشد. 7- برهان تاريخي : اين برهان مبتني بر نوع نگرش مسلمانان بر مسائله وحي و تمايز مسيحيان از آن است . مسلمانان معتقدند وحي در واقع تكلم و گفتار لفظي خداوند است كه توسط جبرئيل به پيامبر مي رسد و پيامبر موظف است عين همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسيحيان بر اين باورند كه وحي در حقيقت انكشاف خدا و تجربه انسان است كه در بشر تجلي مي كند و اين عامل انساني است كه آن را در مقام بازگو تعبير مي كند و لذا ممكن است در تعبيرش مرتكب اشتباه هم بشود. روشن است كه طبق نگرش اول به يقين الفاظ قرآن نمي توان از نقش عامل انساني متائثر شود. از اين رو, چاره اي جز پذيرفتن تحريف ناپذيري قرآن بر اساس ديدگاه مسلمانان در بين نمي ماند. eporsesh.com .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image