تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
اگر مراد از آنچه در پرسش مطرح شده، همان عقیدهای باشد که بر اساس مبانی و اصول عرفان اسلامی شکل گرفته است، میتوان آن را پذیرفت، ولی اگر مقصود غیر از این باشد، برداشتی نادرست بوده و با اصول توحیدی و عقاید اسلامی، مخالفت صریح دارد.توضیح مطلب:بر اساس بینش توحیدی در عرفان اسلامی؛ جز ذات خداوند متعال هیچ موجودی دارای وجود استقلالی نیست. غیر از او همه؛ نشانه، مظهر و تجلّی آن ذات متعالیاند که در ذات و صفات خود محتاج و وابسته به او هستند، بلکه ذاتشان عین نیاز به خداوند است. براین اساس، ربوبیت و الوهیت ذاتی و استقلالی مخصوص خداوند است و نسبت دادن این صفات الهی به انسانهای کامل؛ فقط و فقط به عنوان اینکه آنان مظهر و تجلّی صفات خداوند هستند، ممکن و جایز است.[1]در حکمت و عرفان گفتهاند: انسان کامل كه عالم اصغر است، مثال عالم ربوبيّت است كه عالم اكبر میباشد؛ یعنی انسان کامل مجموعهای از موجودات ملكى و لطايف ملكوتى است، و اشرف از همه است؛ پس آنچه در عالم ربوبيّت است در انسان کامل است؛ از اینرو میتواند مثال عالم ربوبيّت و مظهر اسم الله و ربوبیت الهی باشد. البته خداوند قیّوم بذاته و موجود به وجود اصلی و استقلالی است و غیر او وجودش فرعی و سایهای است.[2] انسان کامل به دلیل جامعیت وجودی و برخورداری از مراتب بالای هستی، نسبت به مراتب پایینتر دارای نقش ربوبی و واسطهای در خلق و پرورش آنها است؛ زیرا نفس انسان کامل واسطه فیض خداوند به سوی مخلوقات است.[3]گفتنى است؛ خلافت انسان كامل، به معناى خالى شدن صحنه وجود، از خداوند و واگذارى مقام ربوبیت و الوهيت به او نيست؛ زيرا نه غيبت و محدوديت خداوند، قابل تصور صحيح است و نه استقلال انسان در تدبير امور. موجود ممكن و فقير، از اداره امور خويش عاجز است چه رسد به تدبير كار ديگران، بلكه مقصود آن است كه «انسان كامل»، خليفه خدايى است كه در وى ظهور كرده است و خلافت در چنين موردى، بدان معنا است كه خداوند - بالاصاله- بر همه چيز محيط است و خليفه خدا (انسان كامل)، بالعرض بر همه چيز احاطه دارد. پس آثار قدرت الهى از دست «انسان كامل» ظهور میكند و او نيز - كه مظهر آن اصل است- محيط بر همه چيز میشود. در واقع، آثار احاطه تام حضرت حق، از نيروهاى ادراكى و تحريكى انسان كامل ظاهر میشود و اين اوج مقام انسانيت است كه نمیتوان آنرا متوقف و محدود ساخت.[4] در واقع «خلافت الهی» مرتبهاى است جامع جميع مراتب عالم هستى و چون انسان كامل، داراى چنين مرتبهاى است جانشين و خليفه خداوند متعال به شمار میرود.[5] در روایتی امام علی(ع) به ابوذر فرمود: «ای اباذر! بدان كه من بنده خدای عزّ و جلّ و خليفه او بر بندگانم. ما را ربّ قرار ندهيد و در فضل ما هر چه میخواهيد بگویيد که به كنه و نهایت آنچه در ما است نخواهيد رسيد. همانا خداوند تبارک و تعالى به ما بيشتر و بزرگتر از آنچه ما میگویيم و شما میگویيد يا خطور به قلب يكى از شما نمايد عنايت فرموده است. وقتى ما را اين طور شناختيد آن وقت مؤمن هستيد».[6]بنابراین، اگر کسی بگوید: «چهارده معصوم خدا نیستند ولی غیر از خدا هم چیزی نیستند»؛ مقصود این است که آن بزرگواران نشانه، مظهر و تجلّی اکمل آن ذات متعالیاند و واسطه فیض خداوند هستند؛ پس اگر در دعایی میخوانیم: «لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ»؛[7] ([خدایا!] هیچ فرقی بین تو و بین اینها نیست غیر از اینکه اینها بنده تو هستند) مقصود همان است که بیان شد.ولی اگر مقصود از آنچه در پرسش آمده، اعتقاد به استقلال انسانهای کامل در امور عالم و یا عقیده به الوهیت انسان کامل باشد، چنین اعتقادی، شرک و خروج از توحید است. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.