خودشناسی و خداشناسی حدیث عنوان بصری /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

لطفا برای خودشناسی و خداشناسی حدیث عنوان بصری رابه طورواضح وکامل برایم توضیح دهید وبرای موفق شدنم نکات مهم واصلی وکلیدی حدیث راذکر کنید؛میخوام تمامی خصلتهاراموبه مو درخودم پیاده کنم.


همانطوری که خواسته اید، در ضمن ترجمه حدیث، بعضی از فقرات آن را باکلمه «نکته» مختصر توضیحی می دهیم .پس در هر فقره ، اول: حدیث ، دوم: ترجمه وسوم :نکته ها:...قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَةً عنوان بصرى که نود و چهار سال از عمرش مى گذشت و با مالک بن انس رفت و آمد داشت پس از اینکه حضرت صادق علیه السّلام در مدینه به نشر علم و فضیلت مشغول شد در خدمت آن جناب حاضر مى شد و از محضر پر فیض او بهره مند مى گردید.نکته اول : راجع به سند حدیث واینکه از شیخ بهایی واو از شهید ثانی و...نقل کرده است بیان شده:مالک بن انس رئیس فرقه مالکیه اهل سنت است وبرای خودش عده ای پیرو دارد ، عنوان بصری دوسال از عمرش را صرف استفاده از درس مالک کرد ولی پشیمان شد وبه درس امام صادق علیه السلام حاضر شد ودوست داشت از آن حضرت بهره درسی بیشتری ببردقَالَ :کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَةَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ عنوان گوید: من دوست داشتم از وى علم بیاموزم همان گونه که از مالک بن انس یاد مى گرفتم. یکى از روزها جعفر بن محمد به من گفت: من از طرف حکومت تحت مراقبت مى باشم و اوراد و اذکارى دارم که به آن مشغول هستم، شما بار دیگر نزد مالک بن انس بروید و از وى فرا گیرید.نکته دوم : ازاین عبارات پیدا است که گاهی امام صادق علیه السلام شاگردانش را به دلایلی از خود دور می کرد ، شاید یکی از دلایل آن این بود که می خواست آنها را خالص کند وشدت اهتمام وتوجه شان را به امام وتوجه به درس ، بیفزاید ، وشاگردانی را تربیت کند که منشا اثر باشند وبرای شرکت در درس امام علیه السلام اصرار داشته والتزام به آن حضرت را رها نکنند. فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَةِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِعنوان گوید: من از این سخنان بسیار غمگین شدم و با خود گفتم او در چهره من خیرى ندیده و از این رو مرا بار دیگر تحویل مالک مى دهد، بار دیگر وارد مسجد رسول الله (صلی الله علیه وآله )شدم و بر او سلام کردم و بعد وارد روضه حضرت شدم و در آن جا دو رکعت نماز گزاردم و از خداوند خواستم تا دل جعفر را به طرف من مایل کند، و بتوانم راه درست را از وى یاد بگیرم.نکته سوم : اگر انسان راه را پیدا کرد نباید به هیچ عنوان از سختیهای آن ناامید ومایوس شود ودرب خانه امام را رها کند بلکه با جدیت بیشتر متوسل به خودشان شده واز خداوند برای رسیدن به علم وتقوی کمک بخواهد ، اصولا یکی از دروسی که ائمه علیهم السلام به ما داده اند همین است که بعد از ایمان ، برای راه حق وتقوی جدیت داشته باشیم . وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی «1» فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراًبعد از این با اندوه به طرف منزل خودم رفتم و نزد مالک هم نرفتم چون محبت جعفر در دلم جاى گرفته بود، من از منزل خود جز براى نماز واجب بیرون نمى شدم، تا آن گاه که صبرم تمام شد و دلم سخت به تنگ آمد، کفش در پا کرده و رداء بر دوش افکنده بعد از نماز عصر به طرف خانه جعفر رفتم.نکته چهارم : از جمله «لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ» فهمیده می شود که «عنوان » قلبش از محبت امام صادق علیه السلام سیراب بوده ودیگران را به قلب خود راه نداده وهمین محبت است که اصل ایمان است. وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ .هنگامى که اذن ورود خواستم خادم آمد و گفت: چه مى خواهى. گفتم:مى خواهم خدمت این بزرگ برسم و سلام بدهم. خادم گفت: او نماز مى خواند، من کنار در توقف کردم، بعد از مدت کمى خادم بار دیگر آمد و گفت: وارد منزل شوید. من وارد شدم و سلام کردم. امام جعفر صادق سلام مرا پاسخ دادوَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَو فرمود: بنشین خداوند شما را رحمت کند من در خدمت او قرار گرفتم، او پس از اندکى با من سخن گفت و فرمود: کینه ات چیست؟ گفتم: ابو عبد اللَّه. فرمود: خداوند این کنیه را براى شما نگه دارد و به آنچه از آن رضایت دارد توفیق دهد.یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً عنوان گوید: با خود گفتم: اگر از این ملاقات جز این دعا استفاده دیگرى نبرم براى من کفایت مى کند، بعد از این جعفر گفت: شما چه حاجتى دارید؟ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ گفتم: دعا فرمائید خداوند مرا توفیق دهد که از علم شما سود برم و هر چه از شما بپرسم پاسخ بشنوم.نکته پنجم :ادب واحترامی که «عنوان» از امام علیه السلام دارد و احترامی که امام از شاگردش به عمل می آورد قابل توجه است .فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُجعفر گفت: علم به تعلم نیست بلکه نورى است که از طرف خداوند بر دلها مى تابد، اینک اگر طالب علم هستى ابتداء از خود، حقیقت عبودیت را بخواه، علم را براى عمل طلب کن و از خداوند بخواه تا فهم شما را زیاد کند گوید:گفتم: اى شریف.فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِجعفر بن محمد گفت: بگو یا ابا عبد اللَّه. گفتم: یا ابا عبد اللَّه حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: به سه چیز مى توان این حقیقت را دریافت. یکى اینکه بندگان آنچه را که خداوند به آنها بخشیده است ملک خود ندانند، زیرا بندگان خدا مالک نیستند و هر چه دارند از خدا مى باشد و هر جا خدا امر کند باید خرج کنند.وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراًدوم اینکه بنده اى هرگز قدرت ندارد با فکر و اندیشه خود کارهاى خود را اداره کند،(بلکه باید از خدا وائمه معصومین علیهم السلام کمک بگیرد) وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ سوم اینکه هر چه خداوند به او امر کرده و یا از آن نهى نموده است به کار گیرد و از اوامر و نواهى خدا سر باز نزند،فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِهر گاه بنده اى چیزى را ملک خود نداند مال را انفاق مى کند.وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا هر گاه بنده اى امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمى تواند امور خود را آن طور که هست اداره کند، گرفتارى هاى دنیا و مصائب آن بر او گوارا مى گردد،وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِهر گاه بنده اى به اوامر و نواحى خداوند گردن گذارد دیگر با مردم جدال و مناقشه نمى کند و آنها را آزار نمى دهد.فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَةِ هَانَ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَهر وقت که آدمیان به این سه خصلت عمل کردند و مورد لطف و اکرام خداوند قرار گرفتند دنیا در نظر آنها کوچک مى شود و شیطان و مردم نمى توانند بر آنها سلطه پیدا کنند و دنبال جمع کردن مال و تکاثر و تفاخر نمى روند، و قصد ریاست بر مردم و طلب عزّت ندارند و اوقات خود را به هدر نمى دهند. این اوصاف نخستین درجه پرهیزکاران است، خداوند متعال در قرآن مجید مى فرماید: جهان آخرت را براى کسانى مهیا کرده ایم که در روى زمین دنبال مقام پرستى نرفته و مرتکب فساد نشده باشند و پایان نیک براى پرهیزکاران است. قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَةِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَةِ النَّفْسِ «1» وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَگفتم: یا ابا عبد اللَّه بار دیگر مرا نصیحت کن فرمود: شما را به انجام نه عمل توصیه مى کنم و این وصیّت ها براى کسانى که مى خواهند به خداوند تقرب جویند لازم است از خداوند مى خواهم که شما را در انجام آنها توفیق دهد، سه وصیّت در تربیت نفس و سه عدد در حلم و بردبارى، و سه وصیّت در علم، این وصیّت ها را حفظ کن و آن ها را ترک مکن و سهل انگارى منما.عنوان گوید: من خود را آماده شنیدن سخنان آن حضرت کردم، فرمود:أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَةِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحَمَاقَةَ وَ الْبَلَهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ آن سه وصیّت که به بدن مربوط مى شود، این است که هر چه دوست ندارى مخور که آن حماقت و نادانى مى آورد، و تا گرسنه نشده اى غذا نخور و هر گاه خواستى غذائى صرف کنى سعى کنى از حلال بخورى و هنگام خوردن نام خدا را بر زبان بر.وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِحضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله در یک حدیث فرمود: براى آدمیان چیزى بدتر از شکم نیست و هر گاه خواستید که طعام صرف کنید، متوجه باشید که یک سوم شکم براى طعام و ثلث دوم براى آب و ثلث سوم براى نفس کشیدن است.وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا «2» فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَةِ وَ الرِّعَاءِاما آن سه خصلت که در باره حلم است اگر کسى به شما گفت: یکى بگو و ده تا بشنو بگو اگر ده تا گفتى یکى هم نمى شنوى، هر کس تو را فحش داد بگو اگر در آنچه مى گوئى صداقت دارى از خداوند مى خواهم مرا بیامرزد و اگردروغ مى گوئى از خداوند مى خواهم شما را رحمت کند، و هر کس تو را تهدید کرد تو او را اندرز بده و برایش دعاء کن.وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَةً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى اما آن سه خصلت که در باره علم است، هر چه نمى دانى از علماء سؤال کن و هرگز براى آزمایش دانش آنها سؤال نکن، از عمل کردن به راى خود دورى کن و همیشه مراعات احتیاط را داشته باش از فتوا دادن بترس همان طور که از شیر مى ترسى و خود را پل دیگران قرار نده، بعد فرمود: اینک بروید و مرا به حال خود واگذارید و نصایح مرا به کار گیرید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image