آمادگی برای نبرد استقامت ها /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

روابط خصمانه درازمدت ایران و آمریکا از موضوعات نادر در روابط بین الملل است. این روابط خصمانه درازمدت، دارای تنوع موضوعات در تمامی عرصه هاست مانند: حمایت همه جانبه آمریکا از حکومت شاه معدوم، دخالت در امور ایران برای منحرف کردن انقلاب و نابودی آن، در سه مقطع حمله نظامی به طبس، اسکله های نفتی ایران و ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران، حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، حمایت از ضدانقلاب ها و تروریست ها، مصادره اموال ایران در آمریکا، تبلیغات رسانه ای گسترده علیه ایران، تلاش بی وقفه برای منزوی کردن ایران، طراحی توطئه های گوناگون برای سرنگونی نظام و ...


روابط خصمانه درازمدت ایران و آمریکا از موضوعات نادر در روابط بین الملل است. این روابط خصمانه درازمدت، دارای تنوع موضوعات در تمامی عرصه هاست مانند: حمایت همه جانبه آمریکا از حکومت شاه معدوم، دخالت در امور ایران برای منحرف کردن انقلاب و نابودی آن، در سه مقطع حمله نظامی به طبس، اسکله های نفتی ایران و ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران، حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، حمایت از ضدانقلاب ها و تروریست ها، مصادره اموال ایران در آمریکا، تبلیغات رسانه ای گسترده علیه ایران، تلاش بی وقفه برای منزوی کردن ایران، طراحی توطئه های گوناگون برای سرنگونی نظام و ... در بین مجموعه این رفتار خصمانه، مناقشه و منازعه بر سرفعالیت های هسته ای ایران، مقوله ای کاملاً ویژه و یگانه است. برخلاف موارد دیگر که آمریکایی ها می توانستند فردی و به تنهایی عمل کنند و بارها هم اینگونه عمل کردند، در بحث هسته ای به تنهایی از عهده کار و حمل این وزنه سنگین بر نمی آمدند و از سر ناچاری می بایست بازیگران دیگری را به کمک بگیرند تا با استفاده از حضور آنها بتوانند شعار مخالفت جهانی با فعالیت های هسته ای ایران را سردهند. با بررسی مشی دولت جورج بوش پسر، معلوم می شود سرگرم بودن وی به پرونده بسیار مشکوک یازده سپتامبر و پس از آن حمله به افغانستان و عراق و به صحنه کشاندن موضوع «خاورمیانه جدید» که بعدها کاملاً شکست خورد، این فرصت برای وی پیش نیامد که بتواند از موضوع هسته ای ایران به عنوان ابزاری برای مدیریت سیاسی حکومت و حزبش استفاده کند. شاید تنها چیزی که در آن دوره کاملاً محسوس بود و همچنان نیز تا حدودی محسوس است، لحاظ کردن خواسته های مقامات رژیم صهیونیستی در موضوع هسته ای ایران بود. با روی کار آمدن اوباما و برهم خوردن برخی مناسبات جهانی به ویژه در عرصه اقتصاد که فشار زیادی بر سیاستمداران آورده، اهمیت و جایگاه موضوع هسته ای ایران در سیاست داخلی و خارجی آمریکا با حاکمیت دموکرات ها و مدیریت اوباما تغییر جدی پیدا کرد. در نوشتار حاضر با پایه قراردادن این نظر، بحث تشدید تحریم ها که در چند روز اخیر درصدر اخبار جهان قرار دارد و دامنه آن گسترده تر خواهد شد و بر مسائل مختلفی تأثیر خواهد گذاشت، تحلیل و بررسی می شود. ان شاء الله. 1- نگاه اوباما و حزبش به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا؛ در محافل سیاسی یکی از مباحث مطرح در محافل سیاسی درباره آمریکا این است که دو حزب حاکم بر مقدرات آمریکا، یعنی حزب جمهوریخواه و دموکرات مرز رقابت با یکدیگر را خطوط امنیت و منافع ملی قرارداده اند و خود را مجاز می دانند در رقابت و اختلاف تا نقطه تماس با این خطوط جلو روند و به محض رسیدن به این نقطه توقف کنند. وجود چنین نظری که جای بحث و بررسی بیشتر دارد، سبب شده تا رقابت های انتخاباتی و رقابت منافع حزبی و شخصی آنها درست تجزیه و تحلیل نشود و متأثر از آن تفکر، به کلیات اکتفا شود. تا زمانی که مسائل مربوط به رقابت و انتخابات در آمریکا در ذیل آن تفکر کلی دیده شود فهم دقیق آن و آثاری که بر مسائل پیرامونی دارد، مقدور نیست. پس برای درک بهتر موضوع لازم است رقابت و انتخابات را از حصار این تفکر بیرون آورد تا در فضای آزاد دیده و ارزیابی شود. بر این اساس باید گفت، دموکرات ها در اواخر دوره حکومت جورج بوش پسر متوجه شدند خطاهای راهبردی و مکرر وی که به موقعیت بیرونی آمریکا لطمه جدی وارد کرده و در داخل نیز بحران اقتصادی موجب ایجاد نارضایتی شده، بهترین فرصت را برای بازگشت آنها به کاخ سفید، فراهم کرده است. آنها مطابق معمول با انرژی و توان لازم برای حضور دو دوره ای وارد کاخ سفید شدند. بنابراین حاضر نیستند به راحتی و متأثر از تبلیغات به شدت منفی رقیب جمهوریخواه یعنی «میت رامنی» میدان را واگذار کنند و برعکس با تمام توان تلاش می کنند تا از تمام ابزار و امکانات برای پیروزی در انتخابات استفاده کنند و بیشتر به این می اندیشند که چه اقدامی بر آرای آنها می افزاید و چه رفتاری آرای آنها را کاهش می دهد. در خصوص امنیت و منافع ملی هم تا حدی که از روشنی کامل برخوردار نباشد به سمت نظر مردم متمایل می شوند تا آرای آنها را به دست آورند و پایبندی به آن دیدگاهی که در باره امنیت ملی در بالا به آن اشاره شد در این مرحله برای آنها اهمیت درجه دو پیدا می کند. بنابراین آنها به پیروزی در انتخابات می اندیشند و حتی حاضرند خطوط قرمز را نارنجی کنند و یا دور بزنند. 2- جایگاه مذاکرات هسته ای ایران در انتخابات آمریکا؛ اوباما در مسیر انتخابات ریاست جمهوری با مسئله مهمی به نام فعالیت های هسته ای ایران مواجه است که در وضعیت فعلی در شکل مذاکرات هسته ای دیده می شود و اوباما درخصوص آن سه ملاحظه اساسی دارد:الف- در عرصه رقابت انتخاباتی، رقیب وی «میت رامنی» نوع برخورد اوباما با فعالیت های هسته ای ایران و یا همان مذاکرات هسته ای را نقطه ضعف اوباما می داند و مدام علیه وی تبلیغ می کند. تبلیغات وی القاکننده خطرناک بودن فعالیت هسته ای ایران و سست و بی کفایت بودن اوباما در برخورد با آن است. به عبارتی استفاده رامنی از بحث هسته ای ایران، امتیاز منفی برای اوباما است. ب- رژیم صهیونیستی از یک سو درخصوص فعالیت های هسته ای ایران نگاه بسیار تند و افراطی دارد و بر اوباما فشار می آورد که نگاه این رژیم را اصل قرار دهد و دنبال کند و از سوی دیگر لابی صهیونیست ها نقش تعیین کننده ای در پیروزی نامزدهای انتخابات در آمریکا دارند. ج- اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا که احتمالاً از حالا برای دوره بعد ریاست جمهوری نیز اهداف و برنامه هایی را در نظر دارد، درباره فعالیت های هسته ای ایران و فرایند مذاکرات نیز دیدگاه خاصی دارد که مایل است آن را دنبال کند. بنابراین منطقی است که اوباما برنامه ای تدوین کند یا کرده باشد که بتواند این سه ملاحظه را پوشش دهد. یعنی هم تبلیغات رامنی را خنثی کند، هم لابی صهیونیسم را راضی نگه دارد و هم بتواند تفکر انتخاباتی اش را درباره مذاکرات هسته ای، جاری نگه دارد. به نظر می رسد از مدتی پیش اوباما این روند را آغاز کرده است. 3- انتقال از مذاکره برای انصراف، به مذاکره برای تحریم؛ ظاهراً پس از مذاکرات استانبول یک، برنامه اوباما برای استفاده از مذاکرات هسته ای در راستای انتخابات با شیب ملایمی آغاز و به تدریج آشکارتر شد. مروری بر آنچه که در نشست استانبول دو، بغداد و مسکو گذشت، نشان می دهد که اوباما از این سه نشست آنقدر دستاورد داشته که در مباحث انتخاباتی بتواند مقابل تبلیغات رامنی بایستد و جلوی ترکتازی وی را بگیرد، امتیاز ندادن وی به ایران در گفت وگوها، روی خوش نشان دادن به صهیونیست ها و داشتن نیم نگاهی به حمایت انتخاباتی آنها بخشی از این نشانه ها است، ضمن آنکه برنامه اصلی خودش را نیز پیش می برد. الگوی اوباما برای عبور از این مرحله بسیار حساس، همان روش طبخ قورباغه به سبک فرانسوی است. با این تفاوت که اوباما همه ظواهر این الگو را رعایت کرده الا تنظیم حرارت، که آن را بسیار پایین نگه داشته تا اینکه پیش از زمان انتخابات، آب این طباخی جوش نیاید. مطابق این الگو است که می توان دید، در چند نشست اخیر مذاکره با ایران، جهت از منصرف کردن ایران، به سمت تشدید تحریم ایران تغییر یافت. البته در زیر پوست این روند تغییری، منصرف کردن ایران در عین ناامیدی همچنان دنبال می شود. 4- مواجهه اصلی آمریکا با ایران پس از انتخابات؛ اوباما برای پیروزی در انتخابات که برای وی و حزب متبوعش یک اصل غیرقابل چشم پوشی است و نیز کنار زدن برخی موانع پیروزی در محور مذاکرات هسته ای، با تغییری کوچک، از الگوی طبخ قورباغه به روش فرانسوی استفاده کرد تا علاوه بر دو علت ذکر شده از کارکرد مهم این الگو نیز استفاده کند. یعنی اوباما می داند یکی از بزرگ راه های منتهی به پیروزی در انتخابات، پایین آوردن قیمت انرژی است، برای این کار در گام اول مقداری از ذخائر راهبردی آمریکا را آزاد کرده و در گام دوم با پایین نگه داشتن حرارت طبخ قورباغه فرانسوی با سخت نگرفتن تحریم ها، ارزان کردن بهای انرژی را گام به گام دنبال می کند. شاید فهم دقیق تر این موضوع با طرح این پرسش امکانپذیرتر باشد اینکه چرا آمریکایی ها ابتدا با شدت وحدت بسیار به کشورهای خریدار نفت ایران، آنها را وامی دارند تا از ایران نفت نخرند و یا خرید نفت از ایران را کاهش دهند و پس از مدتی چند تا چند تا به مدت شش ماه که حدود دو ماه آن به بعد از انتخابات بازمی گردد، آنها را از اعمال مجازات رعایت نکردن تحریم ها، معاف می کنند؟! اوباما می داند و چوب آن را قبلاً خورده که اگر تحریم ها سخت و جدی شود بهای انرژی به شدت افزایش پیدا می کند و این دقیقاً در نقطه مقابل طرح انتخاباتی اوباما است که می خواهد برای گرفتن رأی بیشتر، انرژی را ارزان کند. در حال حاضر اوباما برای رسیدن به این هدف، به نفت بشکه ای 70 دلار می اندیشد. پس منطقی به نظر می رسد که اگر برنامه های اوباما بدون تأثیرپذیری از اتفاقات پیرامونی، مسیرش را طی کند، باید بعد از انتخاباتی که رئیس جمهور پیروزش اوباما است، شاهد آشکار شدن روش اصلی برخورد آمریکا با فعالیت های هسته ای ایران ایران بود. 5- قابلیت های ایرانی تبدیل تهدید به فرصت؛ در این بخش به مواردی اشاره می شود که به شکل کلی در بردارنده موضوعاتی است که مستقیماً می توانند تهدید را به فرصت تبدیل کنند و یا به شکل معین این اقدام، در حریم موضوع قرار دارند. بیان این موارد به این معنا نیست که تحریم ها در وضعیت حاضر کارآمد و فلج کننده است. همانگونه که پیشتر اشاره شد به نظر نگارنده خط برخورد اصلی با فعالیت های هسته ای ایران را که تحریم ها نیز بخشی از آن است، باید پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دید. بنابراین ارائه این موارد به سبب سیر منطقی تحلیل حاضر و استفاده از فرصت چند ماهه برای آمادگی کامل در برابر تشدید واقعی و احتمالی تحریم ها در چند ماه آینده است. این موارد عبارتند از: الف- عمق راهبردی مقاومت ایران؛ برخورداری ایران از امتیازات مادی و معنوی گوناگون، عمق راهبردی مقاومت ایران را زیاد کرده است. ایران از جمله معدود کشورهای دنیاست که از مواهب فراوان الهی برخوردار است. در بعد مادی تمام آنچه را که برای زندگی در وضعیت سخت لازم است، در اختیار دارد. در ابعاد معنوی نیز ایران از لحاظ سابقه و درخشش تاریخی هر آنچه که برای سرافرازی و خوداتکایی و مباهات نیاز است در پیشینیه درخشان خود دارد و از همه مهم تر اسلام همه عناصر مقاومت ساز مانند، غیرت، حمیت، تکلیف، مقابله با ظلم، قناعت، صبر و ... را در وجود مردم مسلمان ایران دمیده است. ب- به خطر افتادن موقعیت مذاکرات؛ در وضعیت حاضر در عرصه عمل، هم آمریکایی ها، به شکل مشخص دموکرات ها، از توالی مذاکرات به عنوان فرصت استفاده می کنند، هم ایرانی ها، تا زمانی که ارزش فرصت سازی مذاکرات باقی باشد و حتی تا زمانی که مذاکرات در فراز و فرودهای هسته ای میان ایران و غرب جایگاه کمک کننده به حل اختلافات را داشته باشد که به نظر می رسد برای مدت های طولانی این طور خواهد بود، هر زمانی که ایران لازم بداند می تواند با سنگ اندازی دیپلماتیک در روند مذاکرات، برای طرف مقابل مشکل سازی کند. این هنری است که ایرانی ها دارند و از آن خوب استفاده می کنند. ج- کوتاه و بلند بودن دوره تحریم ها؛ در صورت جدی شدن تشدید تحریم ها دو حالت اصلی متصور است. حالت اول اینکه تحریم ها در دوره زمانی کوتاه به نتیجه برسد و ایران حاضر شود امتیاز دهد. حالت دوم اینکه تحریم ها در دوره زمانی کوتاه نتوانند مقاومت ایران را بشکنند و عملاً طولانی شوند. یکی از گذرگاه های اصلی مقوله تحریم که سرنوشت آن را مشخص می کند، همین جا است و دشمنان ایران به همین نقطه دل بسته اند و اگر در این نقطه شکست بخورند تا حد زیادی مدیریت صحنه را از دست می دهند. غرض، اهمیت مقاومت در برابر تحریم در دوره کوتاه مدت است. اگر نظام خودش را طوری آماده کند که بتواند حدود یک سال در برابر تحریم های جدی تشدید شده، حفظ کند پیروز این عرصه است زیرا از آن به بعد هم جهت خسارات معکوس می شود و هم کشور راه های سازگاری با وضع موجود را پیدا می کند و با وضعیت جدید سازگار می شود و این یعنی از بین رفتن ارزش اهرمی تحریم های فلج کننده. د- تحریم، واقعیتی نسبی؛ این روزها سخت باورترین افراد نظر مک لوهان را درباره دهکده شدن جهان از حیث اخبار و اطلاعات پذیرفته اند، با این حال کسی نمی تواند ادعا کند که این نظر در سایر عرصه ها هم صدق می کند. به بیان مشخص تر کسی نمی تواند ادعا کند که اقتصاد جهانی در عرض و طول گستره کره خاکی مانند بحث اخبار و اطلاعات دهکده ای شده و عده ای بر آن سلطه مطلق دارند. با وجو قوانین دقیق و محدود کننده و ناظر، گستردگی جهان اجازه نمی دهد تحریم لفظی در عرصه های میدانی تحقق پیدا کند. منافذ متعدد و گذرگاه های پیدا و پنهانی که مفهوم اقتصاد را محقق می کنند، تحریم را در زمره مسائل نسبی قرار داده که فعلاً از آن گریزی نیست و تیزبین ترین نظار هم به این امر معترفتند. ه- خداحافظی با بازارهای نامطمئن؛ بر فرض قطع کامل مبادلات نفتی با غرب، اتفاقی که می افتد بسیار مبارک است. پیوند نامیمون نفتی ایران با بازارهای نفتی بی ثبات و نامطمئن گسسته می شود و در نهایت هر چند با فروش کمتر به بازارهایی پیوند می خورد که ادعاهای نامربوط و نامشروع ندارند و این گسست یک نعمت و موهبت است. و- پایان تهدیدات اقتصادی؛ تحریم اگر خوب ارزیابی شود، مقوله ای زشت صورت و زیبا سیرت است. در ظاهر، تحریم یعنی کاهش صادرات و در نتیجه کند شدن روند توسعه در همه ابعاد و در مقابل یعنی ذخیره سازی منابع نفتی، سرعت دادن به شکوفایی استعدادها برای تأمین نیازها، یعنی رشد دانش در همه زمینه ها، یعنی خوداتکایی بیشتر، یعنی مالکیت کامل منابع انرژی کشور، یعنی تصمیم گیری قاطع درباره چگونگی به کارگیری منابع، یعنی به حداقل رساندن تأثیر تحولات بیرونی بر اهمیت کالای ارزشمند نفت؛ جمع این موارد و ناگفته های بسیاری دیگر، یعنی اینکه پس از تحمل سختی در دوره کوتاه زمانی، می توان قوی تر و سریع تر مافات را جبران کرد و از دیگران پیشی گرفت؛ بر این مهم منافع سیاسی و حیثیتی بسیاری مترتب است. ز-سود محوری تحریم کنندگان ایران؛ کشورهای تحریم کننده ایران، سرمایه و سودمحور و متکی به تفکر سرمایه داری هستند. تحریم بدون توجیه منطقی و به صرف دیدگاه غلط سیاستمداران، مانع سودآوری آنها و باعث ضرر و زیان شده است، خوی سرکش و وحشی سرمایه داری، اندک اندک بروز پیدا می کند و با سیاست درگیر می شود و سیاست در نهایت مجبور به عقب نشینی خواهد شد و این به معنای پیروزی ایران است. پس باید با برآورد هوشمندانه و دقیق و آگاهی کامل از داشته های مادی و معنوی، آماده نبرد استقامت ها شد که با اتکا به لطف الهی قطعاً پیروز نبرد استقامت ها ملت حق مدار ایران است. ان شاء الله آمادگی برای نبرد استقامت ها/رضا گرمابدرى /پایگاه خبری تحلیلی بصیرت /91/04/19 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image