انتصاب امام علی(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

اگر حرف های محمد بر مردم حجت بود و تاثیر پذیری مردم از او زیاد بود پس چرا مردم درست پس از مرگش از خلافت علی حمایت نکردند در حالی که همه از ماجرای غدیر آگاه بودند؟ یعنی آنان که معجزات محمد را دیدند باز هم به حرف او برای جانشین خودش ایمان نداشتند؟


براى یافتن سرنخ هاى تاریخى این مشکل، باید موقعیت زمانى این قطعه از تاریخ و نیز سیر جریان هاى سیاسى و اجتماعى از زمان واقعه تا وفات پیامبرصلى الله علیه وآله به دقت بررسى شود. بر این اساس، پى گیرى بحث در محورهاى زیر ضرورت دارد:یکم. قبل از تشکیل دولت مدینه به دست پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، مردم شهرهاى بزرگ حجاز و بادیه ها تحت نظام قبیله اى به سر مى بُردند.در این نظام سرآمد بودن در صفاتى چون سنّ، سخاوت، شجاعت، بردبارى و شرافت معیار گزینش رهبر به شمار مى آمد و رهبر قبیله حق نداشت جانشینى از میان فرزندان و خویشان خود برگزیند.دوم. رسول خدا نخستین کسى بود که در این سرزمین، نهادى به نام «دولت» پدید آورد و ارزش هاى فرا قبیله اى ارائه داد. آن حضرت توانست قبایل مختلف شهرها و بادیه هاى منطقه را تحت یک نظام واحد متمرکز سازد. مردم که ایشان را پیامبرى آسمانى مى دانستند، تشکیل دولت از سوى او را امرى الهى به شمار آوردند و در برابر آن مقاومت قابل توجّهى نشان ندادند.سوم. اسلام پیش از فتح مکه، به گونه اى روز افزون در میان مردم شهرها و بادیه ها گسترش یافت تا جایى که سال بعد (نهم هجرت) عام الوفود (سال هیأت ها) نام گرفت؛ یعنى، سالى که مردم دسته دسته در قالب هیأت هاى مختلف، نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى شتافتند و اسلام خویش را آشکار مى ساختند. البته انگیزه همه این هیأت ها، معنوى نبود و همه تازه مسلمانان بویژه پس از فتح مکه ایمان قلبى نداشتند و نباید آنان را با مجاهدان و شهیدان نخستین که بر اساس معرفت و ایمان عمیق قلبی به اسلام گرویده بودند یکسان انگاشت.چهارم. یکى از آموزه هاى اسلامى - که پذیرش آن براى مردم بویژة تازه مسلمانان سست ایمان دشوار مى نمود - مسئله تعیین جانشین بود؛ زیرا:الف. آنان فقط پیامبرصلى الله علیه وآله را داراى بُعد الهى مى دانستند و حکومت فرا قبیله اى اش را مى پذیرفتند. آنان برای جانشین آن حضرت این ویژگى اى را بر نمی تافتند. براى اطلاع بیشتر ر.ک: جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت (از بر آمدن اسلام تا برافتادن سفیانیان)، ص 27 به بعد.ب. هنوز بسیارى از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهاى دنیوى آن حضرت مقیّد نمى دانستند؛ چنان که در مواردى چون صلح حدیبیه واقدى، محمد بن عمر، المغازى، ج 1، ص 606 و 607. در این کتاب پس از نقل اعتراض عُمر از وى چنین نقل کرده است: «[من عمر] چنان در شک افتادم که از آغاز اسلام خود تا آن هنگام، در چنین شکى فرو نرفته بودم». و تقسیم غنایم حنین ابن اثیر، ابوالحسن على بن عبدالواحد، الکامل فى التاریخ، ج 1، ص 631.، واکنش اعتراض آمیز نشان دادند!ج. بسیارى از مردم اطاعت از فرمان هاى دنیوى مربوط به بعد از زندگانى پیامبر را نمى پذیرفتند؛ زیرا هنوز از آموزه هاى جاهلى - که به رئیس قبیله اجازه تعیین جانشین نمى دهد - دل نبریده بودند؛ و طبیعى بود که مسئله ریاست دولت را از ریاست یک قبیله مهم تر بدانند.د. هنوز برخى از قریشیان تازه مسلمان، چنان مى پنداشتند که پیامبرصلى الله علیه وآله در راستاى رقابت قبیله اى، مسئله نبوت را مطرح کرده است. این گروه با توجّه به اقبال عمومى مردم به آن حضرت، جرأت مخالفت نداشتند؛ ولى با تعیین جانشین - به ویژه از قبیله بنى هاشم - لب به اعتراض گشودند و با بهره گیرى از پشتوانه فرهنگ قبیله اى مردم، اعتراض خویش را روشن تر بیان کردند.ه . در زمان جاهلیت تنها اَشرافى به مجلس مشورتى قریش (دارالندوه) راه مى یافتند که به چهل سالگى رسیده باشند.جعفریان، رسول، تاریخ سیاسى اسلام (1)،(سیره رسول خداصلى الله علیه وآله)، (قم: الهادى، چاپ دوم، 1378)، ص 98. بر این بنیاد، پذیرش جانشین رسول خدا - به ویژه اگر آن فرد داماد پیامبرصلى الله علیه وآله بود و کمتر از چهل سال حضرت على علیه السلام در آن هنگام طبق قول مشهور 33 سال داشت. داشت - بسیار دشوارتر مى نمود.پنجم. دو نکته دیگر، پذیرش جانشینى امام على علیه السلام را دشوار مى ساخت:الف. حضرت على علیه السلام نزد قریشیان، به سبب دلاورى هایش در جنگ هایى مانند بدر و اُحُد و به خاک و خون کشیدن مهاجمان قریش، چهره مثبتى نداشت. این پدیده سبب شد به تبلیغات گسترده روى آورند و چهره على علیه السلام را نزد همه اعراب منفى جلوه دهند!عمر در این باره مى گوید: «قوم شما (قریش) به شما، مانند نگاه گاو به کشنده اش مى نگرند»: (ابن ابى الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 9).ب. مردم قبایل مختلف این نکته را درک کرده بودند که با توجّه به لیاقت ها و استعدادهاى قبیله بنى هاشم، اگر انگاره «جانشینى» در میان آنان تثبیت شود، هرگز از آن خاندان بیرون نخواهد رفت.ششم. نگاه پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به جانشینى حضرت على علیه السلام، الهى و فراتر از روابط قبیله اى و خویشاوندى بود؛ زیرا آن حضرت صلى الله علیه وآله به حفظ آیین وحى مى اندیشید و طبیعى است که آشناترین فرد به کتاب و سنت و شجاع ترین و کوشاترین شخص در راه گسترش اسلام را برگزیند. البته پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله با وضعیت جامعه آشنا بود؛ از این رو، از آغاز رسالت، در موقعیت هاى گوناگون و با بیان هاى متفاوت، ویژگى هاى حضرت على علیه السلام را یاد آور مى شد و از جانشینى او سخن به میان مى آورد.براى اطلاع از این موارد، ر.ک: رى شهرى، محمد و همکاران، موسوعة الامام على بن ابى طالب فى الکتاب و السنة و التاریخ، ج 2. آن بزرگوار، سرانجام از سوى خداوند مأمور شد در بزرگ ترین اجتماع مسلمانان - که برخى شمار آنها را بیش از یکصد هزار تن دانسته اند - آشکارا این مسئله را اعلام کندالغدیر، ج 1، ص 214. و دغدغه مخالفت جامعه را نادیده بگیرد. قسمتى از آیه 67 سوره مائده - که از این دغدغه پیامبر پرده برداشته و به وى ایمنى مى بخشد - چنین است: « ... واللَّه یَعْصمک مِنَ النّاسِ» ؛ «خداوند تو را از [ شرّ] مردم نگه مى دارد».هفتم. تاریخ درباره بسیارى از حوادثِ مقطع زمانى بین غدیر و وفات پیامبراکرم صلى الله علیه وآله ساکت مانده است؛ امّا کالبد شکافى دو پدیده مهم آن عصر، شدت اهتمام پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله بر گزینش جانشین و گستره تلاش هاى مخالفان آن حضرت را آشکار مى سازد. این پدیده ها عبارت است از: سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصیت مهم رسول خدا.7-1. پیامبر اکرم در واپسین روزهاى زندگى اش، فرمان داد لشکرى عظیم به فرماندهى جوانى نورس به نام اسامة بن زید، به سمت دورترین مرزهاى کشور اسلامى (مرزهاى روم) رهسپار شود.واقدى، محمدبن سعد کاتب، طبقات الکبرى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ج 4، صص 54-58. بررسى دقیق این جریان، نشان مى دهد رسول خداصلى الله علیه وآله در راستاى تثبیت جانشینى حضرت على علیه السلام به چنین اقدامى دست یازید؛ زیرا:الف. در آن هنگام و در آستانه وفات پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، خالى کردن مرکز حکومت از نیروهاى نظامى و فرستادن آن به دورترین نقاط، به صلاح جامعه نبود؛ چون احتمال مى رفت پس از وفات پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، بسیارى از نومسلمانان قبایل اطراف سر به شورش بردارند و کیان جامعه اسلامى در معرض تهدید قرار گیرد. آنچه این تصمیم گیرى را در نظر آن حضرت منطقى جلوه مى داد، دور ساختن مخالفان جانشینى حضرت على علیه السلام از مدینه بود.ب. انتصاب جوانى هجده ساله،همان، ص 55. به مقام فرماندهى لشکر و عدم توجّه به اعتراضات اصحاب، جز از کار انداختن مهم ترین همان، ص 54 و 56.دستاویز مخالفان جانشینى امام على علیه السلام توجیه دیگری نداشت؛ زیرا اسامة بن زید از جهاتى چون سابقه مسلمانى، شرافت، شجاعت و کاردانى اگر چه ایرادی بر او وارد نبود اما در عین حال سر آمد اصحاب به شمار نمى آمد و از نظر سنى حدود پانزده سال از على علیه السلام کوچک تر بود. حال با توجّه به آنکه در بسیارى از ویژگى ها با حضرت على علیه السلام قابل مقایسه نمى نمود، در مقام فرماندهى سپاهى عظیم و متشکل از بزرگان صحابه - مانند ابوبکر، عمر، ابو عبیده جراح، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص - قرار گرفت.ج. دقّت در ترکیب سپاه اسامه نشان مى دهد تمام کسانى که احتمال داشت با جانشینى حضرت على علیه السلام مخالفت ورزند، ملزم بودند در این سپاه شرکت جویند.مظفر، محمدرضا، السقیفه، ص 81 و 77. حتى کسانى که به بهانه بیمارى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله از اردوگاه به مدینه باز مى گشتند، با جمله تأکیدى «لعن اللَّه من تخلف عن جیش اسامة»شهرستانى، محمد، الملل و النحل، ج 1، ص 14. روبه رو مى شدند. در مقابل، یاران و موافقان جانشینى حضرت على علیه السلام چون عمار، مقداد و سلمان از حضور در این سپاه معاف گشته و ملزم شدند در مدینه به سر برند.السقیفه، ص 81.7-2. یکى از پدیده هایى که در واپسین روزهاى حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تحقّق یافت، پیشگیرى از نگارش وصیت بود. رسول خدا در آن روزها - که احتمالاً با بالاگرفتن زمزمه هاى مخالفت با جانشینى امام على علیه السلام به شدت نگران اوضاع شده بود - دستور داد ابزار نوشتن آماده سازند تا سندى صریح و ماندگار برجاى گزارد و از گمراهى امت جلوگیرى کند. مخالفان که این دستور را با نقشه هاى چند ماهه خویش ناسازگار مى دیدند، به شدت نگران شدند و با هذیان گو خواندن کسى که جز وحى چیزى بر زبان نمى راند، از نگارش این سند جلوگیرى کردند!!تاریخ در اینجا تنها از یک تن نام مى بَرد؛البکرى، عبدالرحمن، من حیاة الخلیفة عمربن الخطاب، صص 101 - 107. امّا آشکار است که تنها یک نفر - بى آنکه جریانى نیرومند پشتیبانش باشد - نمى تواند با رسول خداصلى الله علیه وآله مقابله کند. از این رو بعضى از نصوص، گوینده این عبارت را جمع دانسته، از کلمه «قالوا» استفاده کرده اند.همان، ص 104.هشتم. نخستین تشکیل دهندگان جلسه براى خلافت - که با هدف تعیین خلیفه اى جز حضرت على علیه السلام در سقیفه گرد آمدند - انصار به شمار مى آمدند. آن هم انصارى که در همه جا به پیروى محض از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله زبانزد بودند و دوستى آنها با خاندان آن حضرت به ویژه حضرت على علیه السلام - بر همگان ثابت است.چرا انصار با این عجله، آن هم در حالى که هنوز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله غسل داده نشده بود، جلسه تشکیل دادند؟ شواهد تاریخى، نشان مى دهد انصار هرگز از جانشینى شخصیتى مانند حضرت على علیه السلام، هراسناک نبودند و او را ادامه دهنده راه پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى دانستند.آنان دریافته بودند شانسى براى به قدرت رسیدن حضرت على علیه السلام وجود ندارد. سرپیچى یاران بزرگ پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله از حضور در سپاه اسامه و نیز مخالفت آنان با نگارش وصیت از سوى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و به احتمال فراوان، حوادث دیگرى که تاریخ ما را از آن بى خبر گذاشته است، انصار را به این نتیجه رسانده بود که مهاجران، اندیشه به دست گرفتن حکومت را در سر مى پرورانند و احتمال دارد قریشیانى که سرانشان در نبرد با نیروهاى انصار کشته شده بودند، با بهره گیرى از پیوند نزدیک قریش و مهاجران، در پى انتقام بر آیند. بنابراین، به سقیفه شتافتند تا طرفداران غصب حق حضرت على علیه السلام را دست کم از به دست گرفتن کامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار از توطئه هاى آتى، سهمى از قدرت به دست آورند.پس انصار و مردم مدینه، همگان حادثه غدیر را به یاد داشتند و دلالت آن بر تعیین جانشین را مسلم مى دانستند؛ امّا مشاهده تلاش هاى کسانى که در جهت مخالفت علنى با غدیر گام بر مى داشتند و حرکت طرفداران آن واقعه آسمانى را به شدیدترین روش ممکن سرکوب مى کردند، آنها را از هرگونه تلاش در جهت احیاى یاد غدیر باز مى داشت. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image