امام خمینی و جمهوریت /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

نظر به اینکه امام خمینی فرموده بودند میزان رأی مردم است، چرا در روز ۶/۳/۶۰ فرمودند «اگر تمام مردم موافقت کنند، من مخالفت می کنم.» و در روز ۲۵/۳/۶۰ فرمودند: «اگر ۳۵ میلیون نفر بگویند آری، من می گویم خیر». آیا این سخنان برخلاف جمهوریت نظام نبودند؟


دیدگاه امام خمینى ( ره ) درباره جمهوریت نظام باورامام خمینى به جمهوریت نظام مساله اى است که جزء بدیهیات نظام جمهورى اسلامى ایران مى باشد به گونه اى که حتى بدون مراجعه به دیدگاههاى آن عزیز سفرکرده نیز با مرورى بر موضع گیرى ها و سیره عملى ایشان مى توان به این مهم پى برد . شخصیتى که در مسیرمبارزه به جاى اتکا به گروهها و جریانات سیاسى مستقیما پیامهاى خود را با مردم مطرح کرده و آنان را وارد عرصه میدان مبارزه نموده و پس از پیروزى انقلاب اسلامى به جاى بازگرداندن مردم به خانه ها ى خود آنها راولى نعمت خود و صاحب اصلى انقلاب دانسته و از آنها انتظار داشت تا همواره در صحنه حاضر باشند . ایشان در اقدامى بى سابقه کمتر از یک ماه پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران دستور آماده سازى مقدمات برگزارى رفراندوم نظام تازه تاسیس را صادر نموده واز مردم خواستند تا آزادانه در مورد عنوان جمهورى اسلامى و ماهیت آن راى مثبت یا منفى خود را اعلام نمایند که در این مقطع ایشان هم از طریق فراهم آوردن شرکت آزادانه مردم در انتخابات براى اولین بار در تاریخ کشور و نیز از طریق برگزیده شدن یکى از انواع جمهورى به عنوان نوع نظام آینده ، اهتمام خود را به مساله راى مردم و جمهوریت نظام نشان دادند . همچنین توجه امام خمینى به نگارش قانون اساسى جدید و تشکیل نهادهاى نظام نوپاى جمهورى اسلامى از جمله نهادهاى انتخابى و برگزارى انتخابات هاى مربوط به این نهادها و نیز برگزارى انتخابات براى اصل قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز همه و همه نشان از اهتمام ایشان به مساله جمهوریت نظام داشت . ایشان بارها و بارها در سخنان وموضع گیرى هاى خود نیز از توجه به نقش مردم و مشارکت آنان در سرنوشت سیاسى خود سخن مى گفتند که یکى از نمونه هاى آن بخشهاى مختلف همین سخنرانى هایى است که شما در سوال خود به بخشهاى دیگر آن اشاره نموده اید به عنوان مثال امام خمینى در سخنرانى 6 خرداد 1360 چنین مى فرماید : « مردم رأى دادند به اینها ، مردم شانزده میلیون تقریباً یا یک قدرى بیشتر رأى دادند به قانون اساسى . مردمى که به قانون اساسى رأى دادند منتظرند که قانون اساسى اجرا بشود نه هر کس از هر جا صبح بلند مى‌شود بگوید من شوراى نگهبان را قبول ندارم ، من قانون اساسى را قبول ندارم ، من مجلس را قبول ندارم ، من رئیس جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم . نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ، و لو بر خلاف رأى شما باشد . باید بپذیرید ، براى اینکه میزان اکثریت است و تشخیص شوراى نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه ما باید بپذیریم . من هم ممکن است با بسیارى از چیزها ، من که یک طلبه هستم ، مخالف باشم . لکن وقتى قانون شد [ تصویب ] خوب ، ما هم مى‌پذیریم . . . مى‌گویید اینها اشتباه کرده‌اند ، بسیار خوب ، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند این اشکال ندارد اما در عین حالى که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کرده‌اند ، در عین حال باید بپذیرید . چاره ندارید . شما هم که وکیل شدید فرض کنید از تهران یا از جاى دیگر ، خوب ، عده کثیرى مى‌گویند که این لیاقت نداشته است ! این نباید ، خوب نبود بشود ، اما حالا که اکثریت شد ، پذیرفته‌اند . » بنابر این با توجه به این مطالب و دهها مطلب دیگر و نیز سیره عملى آن امام بزرگوار مى توان به اعتقاد ایشان به نقش مردم که با عنوان جمهوریت نظام از آن یاد مى شود پى برد . ( جهت مطالعه بیشتر رک : جایگاه مردم در نظام اسلامى از دیدگاه امام خمینى ، آثار موضوعى امام خمینى دفتر 35 ، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى ره ) درمورد منظور امام خمینى در این سخنرانى از جمله بالا - هر چند با جستجویى که شد در سخنرانى 25 خرداد چنین جمله اى وجود نداشته و اتفاقا سراسر تاکید بر لزوم عمل به قانون اساسى و بازگشت به راى و نظر ملت مى باشد - در مورد جمله اول که در متن سخنان امام خمینى وجود دارد به نظر مى رسد که مى توان دو منظور را براى این عبارت تصور نمود : نخست اینکه همچون شما بگوییم که این سخن با جمهوریت نظام تغایر دارد که این مساله با سه امر تعارض پیدا مى کند : سیره عملى ایشان ، بخشهاى دیگر سخنان ایشان که در بالا به آن اشاره شد و در آن تصریح به لزوم پذیرش راى اکثریت ولو خلاف خواسته هاى خودمان باشد شده بود و در آنجا حتى اشاره شده بود که اگر مردم خلاف نظر ایشان راى دادند و لو اینکه آن را حق ندادند اما بدان ملتزم خواهند بود در آنجا که در سخنرانى 6 خرداد فرمودند : « من هم ممکن است با بسیارى از چیزها ، من که یک طلبه هستم ، مخالف باشم . لکن وقتى قانون شد [ تصویب ] خوب ، ما هم مى‌پذیریم . . . » و تعارض سوم این معنا با دیدگاههاى رایج ایشان در زمینه نقش مردم و جمهوریت نظام و لزوم التزام عملى به راى اکثریت مى باشد . ایشان به اندازه اى به مساله جمهوریت و اهمیت التزام به راى و نظر مردم معتقد بودند که در سخنان دیگر خود از هر گونه اقدامى که بوى استبداد و خودرایى داشته باشد حتى از جانب ولى فقیه پرهیز مى دادند به عنوان مثال ایشان مى فرمودند : « اگر فقیهى یک مورد دیکتاتورى بکند از ولایت مى‌افتد . » ( صحیفه امام ، جلد 9 ، سخنرانى امام در جمع انجمن اسلامى به تاریخ 58 / 6 / 30 به نقل از منوچهر محمدى ، مقاله رابطه امام خمینى و مردم در انقلاب اسلامى . ) بنابر این به نظر مى رسد که نمى توان معناى اول را براى این سخن لحاظ داشت . لذا معناى دوم براى این جمله احتمال بیشترى مى یابد و آن اینکه امام خمینى با توجه به سخنانى که در لزوم پاى بندى همگان به قانون وعدم تخطى از آن از سوى نمایندگان مجلس و رئیس جمهور داشتند معتقدند که همگان باید به حدود و ثغور قانون اساسى اى که ملت به آن راى داده و به عنوان میثاق ملى پذیرفته شده است پاى بند باشند و هر کس که از این حدود و ثغور تجاوز کند ایشان به عنوان رهبر انقلاب و بزرگترین حافظ قانون اجازه چنین کارى را نخواهند داد و اگر تمام مردم هم به چنین شخصى راى داده باشند ایشان با این فرد مخالفت خواهند کرد و مراد در اینجا این نیست که اگر مردم به رئیس جمهورى راى دادند ایشان با او مخالفت خواهند کرد بلکه منظور این است که اگر همه 35 میلیون نفر جمعیت آن زمان به رئیس جمهورى راى دهند اما وى به میثاق ملى خود پاى بند نبوده و از حدود وثغور قانون تجاوز کند ایشان با او مخالفت خواهند کرد کما اینکه لحن سخنان ( به ویژه سخنان 25 خرداد 60 ) و نیز فضایى که این سخنان در آن ایراد شده و زمینه هایى که منجر به ایراد این سخنان شده است خود موید این دیدگاه مى باشد . چرا که هم این سخنان که در جمع نمایندگان مجلس بیان گردیده است و هم سخنان 25 خرداد که درجمع مردم بیان گردیده است در فضایى بیان گردیده است که بنى صدر به عنوان اولین رئیس جمهور مدعى بود که با توجه به اینکه 11 میلیون به وى راى داده اند وى حق هر گونه اظهار نظرى ولو بر خلاف قانون داشته و قانون شکنى ها و حرمت شکنى هاى وى باعث شد که امام خمینى در اظهاراتى که در این روزها بیان مى کردند گریزى به این مطلب زده و مردم را براى خبر مهمى که چند روز بعد انتشار یافت یعنى عزل بنى صدر از فرماندهى کل قوا و راى مجلس به عدم کفایت سیاسى بنى صدر آماده کنند که همین گونه هم شد . بنابر این با توجه به سیره عملى و نظرى امام خمینى و نیز توجه به بخشهاى دیگر همین سخنرانى ها در مى یابیم که امام راحل به طور کامل و قطعى معتقد به مساله جمهوریت نظام و راى و خواست اکثریت - در چارچوب قوانین اسلامى - و التزام عملى به آن حتى در صورت عدم قبول آن به لحاظ نظرى بودند و در نتیجه باید این سخن ایشان را به گونه اى دیگر معنا کرد که با توجه به زمینه هاى ایراد این سخنرانى ها در مى یابیم که منظور امام این بوده است که اگر رئیس جمهور منتخب مردم هم بخواهد از حدود و ثغور قانونى که ملت به آن راى داده و میثاق ملى مى باشد تجاوز نماید - حتى اگر همه مردم به ایشان راى داده باشند - اما ایشان در برابر چنین رئیس جمهورى خواهند ایستاد و اساسا در صورتى که رئیس جمهورى چنین اقدامى انجام دهد چون نسبت به میثاق خود با مردم تخلف ورزیده است لذا دیگر نماینده و سخنگوى مردم هم نخواهد بود و زمینه براى عزل چنین رئیس جمهورى فراهم مى گردد . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image