علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

فرق بين اثم و سيئه و ذنب و معصيت چيست؟


يکي از اعجازهاي قرآن کریم اعجاز در الفاظ آن است. طوري که هيچ اديب و عربي نتوانسته است مانند آن ها بياورد. دلالت الفاظ قرآن کریم بر معاني، معجزه است و از زيبايي مخصوص به خود برخوردار است. چون لفظ قرآن کریم زيباست، معاني قرآن کریم عالي است، چنان که يک مفهوم را با الفاظي گوناگون به مناسبت هاي مختلف با معاني مورد نظر بيان مي کند. يکي از مفاهيمي که در قرآن کریم با الفاظ مختلف و گوناگون بيان شده و در ابتداي نظر به آن ها انسان فقط يک چيز از آن ها برداشت مي کند. مفهوم گناه است که در قرآن کریم در جاهاي مختلف با واژه هاي گوناگون هم چون، اثم، سيئه، ذنب، معصيت، فسق و فساد و منکر و.... به آن اشاره کرده است. در زبان فارسي سرپيچي از دستور مولي، گناه ناميده مي شود در حالي که اين سرپيچي امکان دارد حالات گوناگون داشته و در جايگاه هاي متعدد و در شرايط مختلف صورت پذيرد. ولي در زبان عرب به خصوص در قرآن کريم، براي لحاظ کردن همه ی اين جزئيات، کلمات متعددي وضع گرديده است که هر يک وجه خاصي از اين نافرماني را بيان مي کند. 1. اثم: کلمه ی اثم با مشتقات مختلف، 48 مرتبه در قرآن کريم به کار رفته است، اسمي است براي افعالي که مانع رسيدن به ثواب و پاداش است و نيز در معناي تأخير و درنگ کردن و ممانعت است. مرحوم شعراني مي نويسد: اثم عبارت از گناه يا منقصت نفساني است که از مخالفت امر پروردگار براي انسان حاصل مي شود. و به نظر مي رسد که چون گناه در فاعل آن نقصان به وجود مي آورد، لذا آن را اثم گويند و از آن لحاظ که مخالفت امر خدا است، عصيان گفته مي شود. و به طور کلي با توجه به آياتي که در آن ها واژه ی اثم و مشتقات آن به کار رفته است، مي توان دريافت که اين واژه، مشعر به زيان و منقصت در اثر گناه است. در سوره ی بقره مي فرمايد: زيان و منقصت شراب و قمار از سود و نفعشان بيشتر است. اين جا اثم به معناي زيان به کار رفته است و نيز در سوره ی نساء اثم را کنار خطيئه به کار برده و به معناي گناه است. و در برخي آيات اثم به معناي زيان و منقصت نفساني به کار رفته است: از بسياري از گمان ها اجتناب کنيد که بعضي گمان ها زيان نفساني دارد. باز در سوره ی بقره مي فرمايد: آن کس که شهادت را نهان دارد، دلش زيان کار است. با توجه به اين که اين واژه در آيات مختلف و به لحاظ مفهوم آيه و محتواي آيه، معاني مختلفي پيدا مي کند؛ ولي در کل بيان دارنده گناهي است که سبب زيان بدني، روانی و روحي مي شود. 2. سيئه: در لغت به هر چيزي که انسان را از امور دنيوي يا اخروي و حالات نفساني و بدني و هم چنين به خاطر از دست رفتن مال و جاه و از دست رفتن دوست، اندوهگين سازد. اطلاق مي شود. و سيئه که از سوء اخذ شده است به عمل زشت نيز گفته مي شود که نقطه مقابل حسنه است. اين که به کار زشت سيئه گفته شده و آن را به بر هم خوردن چهره ها نسبت مي دهد، به اين خاطر است که همواره در اثر گناه و کار زشت غم در چهره ظاهر مي شود. سيئه و با مشتقاتش، بيش از 150 مرتبه در قرآن کريم به کار رفته است و هم چون ديگر عناوين اعمال ناپسند در آيات گوناگون با توجه به محتواي آيه، مفاهيم و معاني مختلف دارد. در کل مي توان گفت سرباز زدن از انجام دستور مولا با توجه به ايمان قلبي و اعتقاد به مولا و امر و نهي کنندگي اش، سيئه است. مرحوم طبرسي در تفسير آيه ی81 سوره ی بقره، مي نويسد: سيئه در اين جا به معناي شرک و شرک گرايي است و برخي نيز مي گويند منظور از سيئه، گناه بزرگي است که کيفر آن آتش است؛ ولي نظر اول بهتر است. به اين دليل که آتش جاودانه اي که در آيه به آن اشاره شده با شرک و شرک گرايي هماهنگ است. در جاي ديگر سيئه را به قحطي، مرض، و بلاء و معصيه، مکاره و شدايد و... معني کرده است. ولي آن چه در مورد سيئه قابل بیان است، اين است که در اغلب موارد در قرآن کريم، سيئه در کنار حسنه به کار رفته است. يعني کار زشتي که در مقابل کار نيک است. 3. ذنب: ذنب يعني گناه و جمع آن ذنوب است که حدود 39 بار در قرآن کریم به کار رفته است. در لغت عربي هر چيزي که خوار و عقب مانده باشد، ذنب گويند و به همين خاطر به دم اسب نيز ذنب گويند. و به طور استعاره در هر کاري که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چيزي به کار برده شده است. از اين رو واژه ی «ذنب» به اعتبار نتيجه اي که از گناه حاصل مي شود بد فرجامي، تنبيه و سياست ناميده شده است. برخي از مفسرين نيز در معناي ذنب گفته اند: هر عمل نيکو که فوت آن پشيماني آورد و توبه از آن معقول باشد نيز ذنب ناميده مي شود. هر چند مرتکب آن مستحق عقاب نباشد، بلکه هر چه دنباله اش حسرت آورد. مانند آن که نماز صبح را براي آن که خواب مانده ترک کند. 4. معصيت: معصيت که از عصيان است به معناي نافرماني است و به هر نوع سرپيچي فارغ از ويژگي و شرايط آن معصيت گفته مي شود. که با مشتقاتش به دفعات 31 بار در آيات قرآن کريم به کار رفته است و در اصطلاح عدم امتثال امر مولا و عدم اجتناب از نهي مولاي واجب الاطاعه را عصيان و معصيت گويند. لذا مشاهده مي شود که معصيت در برابر اطاعت، قرار دارد. يعني کسي که اطاعت امر مولا و پروردگار خويش را نکند، معصيت کار است. حالا هر نوع نافرماني که باشد. در حديثي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شد است که حضرت فرمودند: خداوند بر شما مسلمين اطاعت و فرمانبري از من را واجب کرده است و از نافرماني و معصيت من شما را نهي فرموده است. اگر چه معصيت و عصيان و خطيئه و فواحش و منکر و امثال اين کلمات همه مانند گناه، زشت ناپسند، ناروا، بزه و ناشايست نزديک به يکديگرند. امّا در هر يک از اين واژه ها و الفاظ خصوصيتي معتبر است و به نظر مي رسد چون گناه در فاعل آن منقصتي به وجود مي آورد، لذا آن را اثم گفته اند و چون مخالفت امر خداست، معصيت گفته مي شود و از آن جا که حسرت و عقاب در پي و دنباله آن گناه خواهد بود، لذا ذنب گفته اند و از آن جا که گناه مايه ی غمگيني و اندوه است، لذا سيئه گفته اند. بنابراين، واژه هاي مختلف درباره گناه هر کدام بيان گر بخشي از آثار شوم گناه و حاکي از گوناگوني گناه مي باشد و هر يک با پيام مخصوصي، هشدار ويژه اي به انسان مي دهد و بشر را از ارتکاب گناه بر حذر مي دارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image