تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

چرا پيامبر اسلام به کشورهايي که مايل نبودند اسلام بياورند حمله مي کردند مثل ايران؟ چرا در حمله به ايران اينقدر غارت انجام دادند و به زن ها تجاوز کردند؟ دستور حمله به ايران را چه کسي صادر کرد؟ چرا زردتشتي ها را به زور مسلمان کردند؟ بعضي ها مي گويند تجاوز به زنان ايراني که در حمله اسلام و اعراب به ايران صورت گرفت ربطي به اسلام ندارد؛ اما سوال اين است کهمگر فرمانده اعراب از مسلمانان نبوده و از طرف پيامبر يا امام مسلمان ها فرستاده نشده بود؟ پس حتماً اين کار به درخواست سردمداران اسلام صورت گرفته است؟


در پاسخ به این سوال تذکر چند نکته ضروری است: 1. پيامبر دستور حمله به هيچ جايي را به کسی نداده، در تمام دوره تاريخ اسلام جنگ های آن حضرت دفاعی بوده است. 2. فتوحات پس از رحلت پيامبر انجام گرفته است. 3. ما نبايد عرب ها هر کاري را در جنگ ها انجام داده اند را به حساب اسلام بگذاريم؛ چون قانون اسلام حکم مي کند که در جنگ، هيچ تعرضي به زنان و کودکان و کساني که در جنگ شرکت نکرده اند، نشود و کشتن پيرمردان و ضعيفان از نظر شرع مقدس حرام شده است. پس از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ عده اي وصيت آن حضرت را ناديده گرفته و خودشان را جانشين پيامبر معرفي کرده و جنگهايي را آغاز کردند، در جنگ «رده» عليه عده اي که مرتد ناميده شدند، متجاوزان به عربها نيز رحم نکردند و خونريزي کردند. کارهاي نامشروع قوم عرب هيچ ربطي به اسلام ندارد و هيچ کس نمي تواند از آنها دفاع کند، در هر صورت مسئله اي که مطرح شده بايد تحقق آن در تاريخ بطور دقيق روشن شود که در کدام منطقه اين کارها صورت پذيرفته و در دوره کدام خليفه و توسط چه کساني صورت گرفته است؟ لذا نمي توان با کلي گويي هر جنايتي را به قومي نسبت داد. اگر سرگذشت شاهان ايران باستان را خوانده باشيد، آگاه خواهيد شد که روزگاري عربها خراج گذار و تحت حکومت آنها بودند و درباره آنها چه جنايتي انجام مي گرفت بايد عادلانه قضاوت کنيم؛ هر قوم و هر کس در هر جاي دنيا، جنايتي در حق مردم مرتکب شد، معادل همان جنايت در حق او بر اساس مکافات و اثر وضعي آن را خواهد ديد. عده اي از نظاميان عراق به شهرهاي ايران در جنگ تحميلي هجوم آورده و مرتکب جنايات شدند، پس از اندکي خودشان توسط نظاميان آمريکا مورد تعرض قرارگرفتند و صدام جنايت کار نيز به مکافات عمل خود رسيد. اگر بخواهيد دين اسلام را بشناسيد، شناسنامه دين اسلام پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت معصوم او- علیهم السلام - هستند، نه عرب هايي که شما از آنها سخن گفته ايد، اگر چه عرب هايي که ايران را فتح کردند، در ميان آنها نيز از صحابه نزديک رسول خدا- صلی الله علیه و آله - بودند که از هرگونه تعدي به حقوق ديگران پرهيز مي کردند، عده اي نيز در اين سپاه انبوه حضور داشتند که به پيامبر و دين او ايمان نياوردند و به ظاهر مسلمان شده و جهت رسيدن به برخي از اهداف مادي و کسب غنايم در فتح ايران حضور داشتند و احتمال دارد به هر جنايتي دست بزنند. اين حوادث به آن جهت روي داد که پس از پيامبر آن کسي که بايد امور را به دست بگيرد، (امير مومنان علي ـ عليه السلام ـ ) کنار گذاشته شد. در پايان يادآوري اين مطلب لازم است که دين اسلام و کتاب آسماني مسلمانان و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و امامان دوازده گانه شيعه- علیهم السلام - هرگز اين جنايات را تأييد نمي کنند، هر چند در بين مسلمانان هنوز عده اي در کشورهاي اسلامي هستند که اين افکار و انديشه ها را دارند، مثل گروه طالبان و القاعده و ساير گروه هاي انحرافي که اموال نواميس ديگران را براي خود مباح و حلال دانسته و تجاوزگرند. س:5871-87 ف: 5881-7 ی3776-87 گروه تخصصي:t اما این که چگونه اسلام در ایران گسترش یافت، دین اسلام هرگز با خونریزی و جنگ به کسی تحمیل نشده بلکه قرن ها زمان برای گسترش اسلام صرف شده است؛ چون پس از پیامبر- صلی الله علیه و آله - کار بدان گونه که آن حضرت خواسته بود پیش نرفت، اگر امیرمومنان علی- علیه السلام - حاکم می شد، شاید مردم ایران با یک سخنرانی و خطبه حضرت مسلمان می شدند؛ و نیازی به حمله و هجوم و لشکر کشی نبود. شیوه برخورد خلفا و امویان و عباسیان هرگز مورد تایید قرآن نبود و مسلمان شدن ایرانیان از عوامل دیگری نیز داشت و فقط تاثیر نظامی نبود که در این جا به اختصار بررسی می شود. فرهنگ مجموعه اي از عناصر عيني و ذهني است که ميراث نسل هاي متوالي و داراي عناصري مثل علم و دين و... است و ابزارهاي مختلف آموزشي و تبليغي در شکل گيري و استمرار آن نقش اساسي دارند. انسان با ويژگي ها و احساسات خاص و پيچيده، مانند حس برتري، کمال جويي، آزادي خواهي، سلطه گريزي و اختيار، در فرايند فرهنگ سازي نقش اول را دارد. شالوده تمام فرهنگ ها دين و ايدئولوژي است، که در پيام انبياي الهي نهفته است. با مراجعه به سيره پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در مي يابيم که تمام اقدامات آن حضرت براي گسترش دين اسلام (به جز موارد نظامي و دفاعي)، فرهنگي بوده است. درباره ساير کشورها نيز عملکرد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بر اساس رسالت جهاني اش، دعوت آنها به اسلام، توسط نامه صورت گرفته که محتواي نامه موجود و دليل بر محوريت امور فرهنگي است. بدين گونه، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ توانست در مدت کوتاهي با انقلاب فرهنگي در جامعه جاهلي حجاز افرادي را تربيت کند که در راه گسترش اسلام جان فشاني نمايند و به مراتب عالي معنوي نايل شوند. پس از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نیز ، مسلمانان براي دفاع از کيان اسلام و نشر فرهنگ اسلامی به فراسوي جهان، مرزهاي جغرافيايي را که مانع رسيدن فرهنگ و شعارهاي اسلام بود برچيدند و زمينه هاي گسترش اسلام در ايران را فراهم کردند. عوامل گسترش اسلام و پايداري و بالندگي آن پس از گشوده شدن دروازه هاي ايران به روي اسلام را به اختصار مي توان اين گونه بيان کرد: 1. شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي ايران سبب شده بود که مردم ايران به استقبال دين اسلام بروند و مسلمان شوند؛ چنان که در بسياري از شهرها، حاکمان بدون جنگ و درگيري به خاطر عدم مقاومت مردم در مقابل سپاه اسلام پرداخت جزيه را مي پذيرفتند و صلح مي نمودند. 2. تشريع قانون جزيه از طرف پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و استمرار آن و مختار بودن مردم در پذيرش دين يا پرداخت جزيه که در تمام مناطق فتح شده اعمال مي شد. 3. تخريب نکردن آتشکده هاي مجوس در ايران چنان که گزارش شده است، يکي از سرداران عرب فرمان داد تا به يک امام جماعت و مؤذن او تازيانه زدند؛ چون يکي از معابد زرتشتی را ويران کرده بودند و سنگ هاي آن را در بناي مسجد به کار برده بودند. در قرن دهم ميلادي، يعني سه قرن پس از فتح ايران، آتشکده هاي زرتشتيان در عراق، فارس، کرمان، سيستان، خراسان، آذربايجان و در سراسر ايران برپا بود. پيروان دين زرتشت به تدريج و به اختيار خود به دين اسلام گرويدند. وجود پيروان زرتشتي در ايران تا عصر حاضر و آزادي آنان در اجراي مراسم ديني، بهترين دليل بر نبود اجبار و زور در پذيرش دين است. 4. مسلمان شدن بسياري از ايرانيان، قبل از فتح ايران، که در يمن و بحرين به سر مي بردند. گفته شده پس از جنگ قادسيه، چهار هزار ديلمي به اختيار به دين اسلام گرويدند. 5. خدمات ايرانيان به اسلام و توليد و توسعه علوم اسلامي و تدوين هزاران کتاب در زمينه علوم مختلف؛ به طوري که بزرگ ترين صاحب نظران در علوم مختلف، دانشمندان بزرگ اسلام از شيعه و سني، از ايران برخاسته بودند و ايرانيان با اندک فاصله پس از رسيدن اسلام به ايران، در زمينه علوم اسلامي، اعم از سيره، تاريخ، فقه، حديث، رجال، علوم قرآني، علوم عقلي و فني و تجربي با نوآوري هاي شگفت به توليد علم پرداختند و اين شيوه فرهنگ سازي را به کشورهاي غربي انتقال دادند و مؤثرترين قدم ها را در تکامل علوم اسلامي برداشتند؛ چنان که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ درباره ايرانيان مي فرمايد: «اگر علم به ستاره ثريا آويخته بود، گروهي از فرزندان (ايران) به آن دست مي يافتند». 6. در تاريخ ايران باستان دوره هخامنشي، که اسکندر مقدوني سراسر ايران را به زور شمشير فتح کرد و حکومت (سلوکيان) تأسيس شد و سال ها بر سراسر ايران حکومت کردند، نتوانستند فرهنگ يوناني و غربي را بر ايرانيان تحميل کنند، بلکه از فرهنگ و معماري ايرانيان تأثير پذيرفتند و ايرانيان هرگز دچار خودباختگي فرهنگي و بي هويتي نشدند و به ترويج اين فرهنگ ها نيز نپرداختند. پس از اسلام نيز، مردم ايران شاهد تهاجم اقوام مختلف از ماوراء النهر و مغولستان با فرهنگ هاي مختلف بودند، ولي هرگز دين «شمني مغول» را ترويج ندادند، بلکه مهاجمان را مغلوب فرهنگ اسلامي خويش ساختند، با اين که مسلم است که شمشير مغولان از شمشير اعراب برنده تر و تيزتر و قتل و جنايت آنها در طول تاريخ ايران بي نظير بوده است و اعراب مسلمان هرگز چنين جناياتي را در ايران مرتکب نشدند؛ بنابراين هرگز نمي توان گسترش دين اسلام در ايران را به زور شمشير دانست، بلکه در علل زير بايد جستجو کرد: 1. غني بودن محتواي دين اسلام و فرهنگ انسان دوستانه و ضد تبعيض و عدالت محور آن که با فطرت انسان سازگار است. 2. پس از گشوده شدن مرزها، ارتباط مردم ايران با مسلمانان تنگاتنگ شد. اين پيوند خود به نوعي در ترويج دين اسلام مؤثر بود و ايرانيان از نزديک شاهد جامعه مسلمانان بودند که با حکومت اشرافي و جامعه طبقاتي ساساني متفاوت بود. 3. اسراي جنگي ايراني که به همراه خانواده و فرزندان به مدينه و شهرهاي ديگر منتقل شده و در کنار مسلمانان زندگي مي کردند، تحت تأثير جامعه مسلمين، مجذوب اسلام مي شدند. 4. ايرانياني که قرن ها شاهد اشرافيگري شاهان ساساني و محروميت طبقات ديگر جامعه از امکانات اوليه زندگي بودند، با مشاهده ساده زيستي خلفاي اسلامي، از جمله اميرمؤمنان علی ـ عليه السلام ـ و عاملان آنها در شهرهاي ايران که مثل پايين ترين طبقات مردم زندگي مي کردند، به پذيرش آيين اسلام ترغيب شدند. 5. حضور صحابه بزرگ پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در جنگ ها و فتوحات ايران و قبول مسئولیت فرمانداري در نواحي مختلف ايران نيز يکي از عواملي بود که در ترويج اسلام در ايران تأثير بسزايي داشت. سلمان فارسي وقتي از طرف خليفه براي فرمانداري مداين اعزام شد، مردم آنجا منتظر بودند که او با تشريفات خاصي وارد شهر شود اما سلمان سوار بر درازگوشي برهنه براي اداره امور مردم آن ديار وارد اين شهر شد و خدمات ارزنده اي به مردم ارائه داد. اين خود از مهم ترين عوامل ترويج اسلام در ايران بود. 6. حضور خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در برخي از شهرها نيز، از عوامل مهم ترويج اسلام در ايران بوده است؛ چنان که مشهور است در برخي از فتوحات که فرماندهي سپاه اسلام با سلمان بود، حسنين ـ علیهما السلام ـ نيز حضور داشتند و به دروازه هر شهري که مي رسيدند مردم آن شهر بدون درگيري اسلام را مي پذيرفتند. در پايان لازم است به چند نکته توجه داشته باشيم: 1. گسترش اسلام و پايداري آن در ايران و صدور آن از اين کشور به ساير کشورهاي جهان که هيچ فتحي در آنها انجام نشده بود، علل ديگري دارد؛ چون حکومت ظالمانه و مستبدانه بني اميه و بني عباس از عهده اين مسئوليت سنگين برنمي آمدند و عملکرد آنها به عنوان خليفه در جامعه ايران، پاسخ و نتيجه مثبتي نداشت که در رشد و پايداري اسلام تأثيرگذار باشد، بلکه برعکس، مردم ايران با ديدن رفتار تبعيض آميز کارگزاران خلفا و حتي برخي از خلفاي نخستین، درباره آنها دچار ترديد شدند و فرقه هاي مختلفي پس از ورود اسلام به ايران به وجود آمد که ناشي از عملکرد منفي مدعيان دروغين جانشيني پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود. 2. عنايت و توجه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و امير مؤمنان و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به ايرانيان و رفع تبعيض از موالي که در دوره خلفاي پيشين رواج داشت سبب مي شد که ايرانيان روز به روز شيفته و شيداي اسلام راستين شوند؛ چنان که گفته شده است: «... پدران ما تا اسلام را نمي شناختند در برابر آن جنگيدند و چون شناختند در راه آن جنگيدند. اين خود مايه سرافرازي است... يکي از بيچارگي هاي ايرانيان اين است که تاريخ خود را نمي دانند...». 3. به اعتبار همين اسلام راستين، بر مبنا و محوريت اهل بيت- علیهم السلام - بود که پس از نهضت امام حسين ـ عليه السلام ـ ، بسياري از ايرانيان در سپاه مختار براي انتقام حضور داشتند و اين انديشه را به ايران و فراسوي منطقه مرکزي، همچون خراسان و طبرستان (مازندران) و... بسط دادند و بني عباس با زيرکي از همين موج سود جست و امويان را برانداخت. پس از حضور امام هشتم ـ عليه السلام ـ و ساير سادات از خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در خراسان، با عشق مردم ايران به خاندان نبوت که چشمه جوشان اسلام ناب بودند، گسترش اسلام به اوج خود رسيد و پيش از حضور امام هشتم ـ عليه السلام ـ که دوره اختناق امويان بود، ايران بهترين مأمن خاندان رسالت بود. در دوره وقوع اختلاف و آشوب بين بني اميه و بني عباس که معاصر امام باقر و امام صادق ـ علیهما السلام ـ بودند رابطه ايرانيان با چشمه هاي زلال دين و دانش برقرار بود و خردمندان و انديشمندان ايراني پيام اسلام را مي گرفتند و در ايران به ترويج و بسط آن مي پرداختند و با انديشه هاي انحرافي و اختلاف انگيزِ تزريق شده از سوي دستگاه اموي و... مبارزه، و از عقايد راستين اسلام پاسداري مي کردند و با بسياري از شبهات که از سوي دستگاه حکومت براي نابودي اسلام بر اصول اعتقادات و کلام الهي وارد مي شد برخورد علمي مي نمودند و به آنها پاسخ مي دادند. بنابراين، از مهم ترين عوامل پايداري و گسترش اسلام در ايران عشق و علاقه مردم ايران به اهل بيت پیامبر ـ عليهم السلام ـ است؛ چون در مناطقي که توسط امويان و عباسيان فتح شده بود پس از انقراض حکومت آنها اثري از دين اسلام برجا نماند. اين خود بهترين دليل بر ردّ نظريه «بسط و گسترش اسلام به زور شمشير» است؛ چون هرگاه دين در قلوب مردم رسوخ کرد و جزئي از فرهنگ و زندگي آنان شد هرگز رنگ نيستي و زوال نخواهد پذيرفت. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image