تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

وقتى مرديم بدن ما خاك و جذب ميوه و سبزى و... و در نهايت با خوردن، آن جزء بدن ديگران مى شود؛ اگر معاد جسمانى - روحانى باشد، دو مشكل پيش مى آيد؟ 1. بدن شخص خورده شده كه از طريق گياه به غذا تبديل شده بود، ناقص محشور مى شود! 2. مخالفت با عدل الهى مى شود؛ زيرا آن جا كه بدن مؤمن و نيكوكار جزء بدن كافر و بدكار و يا بالعكس، بدن كافر جذب بدن نيكوكارشود، لازم مى آيد بخشى از بدن مؤمن، عذاب و بخشى از بدن كافر، از ثواب بهره مند شود؟


اين همان شبهه ى معروف به «آكل و مأكول» است كه دانشمندان اسلامى پاسخ هاى فراوانى به آن داده اند كه در اينجا فقط به ذكر يك پاسخ بسنده مى شود. پيش از بيان پاسخ، ذكر دو مقدمه مناسب است: الف) هر يك از ذرات (سلول هاى) بدن انسان تمام مشخصات جسمى او را در خود دارند؛ يعنى اگر هر يك از سلول هاى بدن را بتوانيم پرورش دهيم تا به صورت يك انسان كامل درآيد، اين انسان تمامى صفات شخصى انسان اولى را داراست؛ روز نخست نيز انسان بيش تر از يك سلول نبود، همان يك سلول، تمام صفات انسانى را در برداشت و به تدريج از راه تقسيم و نمو به سلول هاى متعدد تكثير يافت. ب) يك بدن ممكن نيست به تمام اجزا با بدن ديگر متحد شود و تبديل به بدن ديگر شود، يعنى تمام بدن اول تمام بدن دوم گردد؛ زيرا حداقل جزئى از بدن دوم بايد پيش از جذب و نمو وجود داشته باشد تا اقدام به جلب و جذب كند؛ بنابراين مانعى ندارد كه تمام بدنى، «جزء» بدن ديگرى گردد، اما ممكن نيست كل و تمام آن گردد (تا در معاد مشكل ساز باشد) همان گونه كه ممكن است بدن هاى متعدد جزء بدن ديگرى شوند، ولى «كلّ» آن را تشكيل ندهند. و اما اصل پاسخ؛ قرآن صريحاً مى فرمايد: آخرين ذراتى كه هنگام مرگ در بدن انسان ها وجود دارد، روز قيامت باز مى گردند؛ (فَإِذا هُمْ مِنَ الاَْجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ)؛[1] ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مى روند. (وَ أَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ)؛[2] و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى كند. بنابراين اگر اين ذرات خاك شده، جزء بدن انسان ديگرى شود در قيامت به بدن صاحب اصلى، يعنى بدن شخص اول باز مى گردد؛ خواهيد گفت بدن دوم ناقص مى شود چرا كه اجزايى را از دست مى دهد، ولى بهتر آن است كه گفته شود بدن دوم كوچك و لاغر مى شود (نه ناقص)؛ زيرا اجزاى بدن اول در تمام بدن دوم پراكنده است نه در يك گوشه ى آن (چون هر غذايى كه انسان مى خورد به تمام بدن او تقسيم مى شود)؛ بنابراين ممكن است يك انسان كه هفتاد كيلو وزن داشته است، نيمى از وزن و يا حتى تمام وزن خود به استثناى يك كيلو گرم يا كم تر را از دست بدهد و بدن كوچكى به اندازه ى دوره ى كودكى يا حالت جنينى از او باقى بماند. ولى اين موضوع مشكلى ايجاد نمى كند؛ زيرا كه اين بدن كوچك، تمام ويژگى هاى آن بدن بزرگ را دارد و اگر رشد كند، به صورت همان بدن بزرگ در مى آيد. مگر روز نخستْ نوزاد، بدن كوچكى نداشت و قبل از آن، در دوران جنينى، موجود كوچك ترى نبود؟ سپس رشد و نمو كرد و به صورت انسان كاملى در آمد، بى آن كه شخصيت او عوض شود و شخص تازه اى گردد. تنها سؤالى كه در اين جا باقى مى ماند اين است كه اجزاى خاصى كه عضو دو يا چند بدن گرديده اند كه برخى از آن بدن ها مربوط به انسان هاى مطيع و برخى مربوط به انسان هاى گنهكار بوده اند، چه سرنوشتى خواهند داشت؟ پاسخ روشن است. پاداش و كيفر در حقيقت براى روح است (و بدن صرفاً وسيله ى درك و انتقال است)؛ لذا هنگامى كه اين رابطه موقتاً با بيهوشى قطع مى شود، بدن را با چاقوى جراحى پاره پاره مى كنند بى آن كه روح، متألم شود. به عبارت ديگر، بدن به تنهايى پاداش و كيفر و لذت و درد ندارد، بلكه ابزارى براى نفس و روح است.[3] پی نوشتها:[1]. سوره ى يس، آيه ى 51. [2]. سوره ى حج، آيه ى 7. [3]. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 5، ص 344. منبع: آخرين سفر، رحيم لطيفى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1385) .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image