لطفاً توضيحي در رابطه با دين زرتشت و عقايد آنها و جواب رد به عقايد آنها بیان فرمایید؟

دين مزديسني يا خدا پرستي که به نام پيشواي آن زرتشت، زرتشتي خوانده ميشود. قرنها پس از جدايي آرياهاي ايراني از هندي در فلات ايران گسترش يافت. زرتشت که خود را پيامبري مبعوث از طرف خداوند خوبي و روشنايي معرفي ميکرد، مدعي بود آيين خود را از اهور مزدا دريافت کرده تا جهان را از تيرگيها پاک کند و آن را به سوي نيکي و روشنايي رهنمون شود. در مورد زمان ظهور زرتشت اختلافات فراواني وجود دارد و طوري که زمان ظهور وي را بين 660ق م تا 6 هزار سال قبل از ميلاد ذکر کردهاند ولي آنچه که اکثر محققان با آن موافقند آن است که اين پيامبر آريائي حدود هزار سال قبل از ميلاد ظهور کرده است. همچنين در مورد محل ظهور وي نيز اقوالي ذکر شده است که برخي وي را از مردمان شرق ايران و بلخ ميدانند و برخي محل ظهور و رشد و نمو وي را شمال غرب ايران (اروميه کنوني) معرفي ميکنند. ديني که اين پيغمبر ايراني تعليم داد يک آيين اخلاقي است زرتشت خداي معبود و متعال کيش خود را اهورا مزدا لقب داده يعني خداي حکيم. زرتشتيان به نامهايي چون مجوسي و گبر و پارسي خوانده ميشوند که واژه مجوس فقط يک بار در قرآن و در سوره حج آيه 17 بعد از ذکر چند دين توحيدي و پيش از اشاره به مشرکان آمده است. لذا اکثر علماي اسلام مجوس را اهل کتاب دانستهاند و احاديثي نيز در اين باب وجود دارد. چنان چه حضرت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در جواب نامهاي که خالد بن وليد در مورد نحوه رفتار با مجوسيان بحرين به آن حضرت ارسال داشته بود فرموند: آن ها اهل کتابند و مثل يهود و نصاري با آنها رفتار کنيد. اصول تعاليم آيين زرتشت عبارتند از: 1. اين که زرتشت پيامبري مبعوث از جانب خداوند است و دين او بهترين و کاملترين اديان پيشين است، البته زرتشتيان نتوانستهاند ثابت کنند که زرتشت پيامبر بوده است و در دين يهوديت و مسيحيت و اسلام نيز به پيامبري او اشارهاي نشده است بنابراين پيامبري او مورد ترديد قرار دارد بلکه برخي پيامبري او را نفي کردهاند. 2. از همه ارواح تنها يک روان خوب و نيکو را که اهورامزدا است بايد پذيرفت او را بالاترين خدايان دانست که برترين روان و ابدي است. اين عقيده زرتشت با توحيدي که در اسلام مطرح است سازگار نميباشد، زيرا بنابراين عقيده، خداي زرتشت، از ميان ارواح بي شمار يک روح نيکو و برتر گرفته شده است يعني خداي زرتشت امثال و شبيههاي زيادي دارد منتهي روح هاي ديگر در مراتب پايينتر قرار دارند امّا اهورامزدا برتر و نيکوتر از آن ها مي باشد. 3. به اعتقاد زرتشت در برابر هر نيکي، بدي وجود دارد و در برابر حيات و زندگي مرگ و نيستي قرار دارد و بر همين اساس از آغاز آفرينش جهان يک روح مقدس و پاک همواره با روح پليد در نزاع است. اين عقيده زرتشت همان ثنويت است يعني در عالم دو نيرو و قدرت مستقل وجود دارد يکي مقدس و پاک و ديگري پليد و ناپاک که پيوسته با هم در ستيزاند. در حالي که آموزه توحيد با اين آموزه زرتشتي کاملا منافات دارد. و عقل آن را مردود مي شمارد، زيرا اولا خدا نميتواند روح باشد و ثانيا پليد و ناپاک در عرض روح مقدس، جز خداي دوم چيز ديگري نميتواند باشد و وجود خداي دوم از نظر عقل امکان پذير نميباشد. 4. نقطه اصلي و پايه اساسي اخلاق در آيين زرتشت بر روي اين قاعده است که نفس و ضمير هر فرد آدميزاد يک ميدان نبرد نزاع دايمي بين خير و شر است و روزي که انسان آفريده شده به او آزادي عملي عطا گرديد تا خود عمل خويش را انتخاب کند. 5. گذر زمان اغلب آداب و عبادات و اعمال مذهبي کيش اصلي زرتشت را از ميان برده است و مهمترين عبادتي که امروزه گفته ميشود از زرتشت باقي مانده تقديس آتش است. و تقدس آتش هيچ مبناي عقلي و عقلايي ندارد و روي همين صحبت است که به زرتشتيان آتش پرست هم گفته ميشوند: 6. در آيين زرتشت سه اصل عملي گفتار نيک، پندار نيک و کردار نيک وجود دارد که مانند آن در اديان ديگر هم وجود دارد. مثل اين که در احاديث اسلامي آمده است ايمان تصديق به قلب است اقرار به زبان و عمل به ارکان مي باشد. و اين شعار از مختصات دين زرتشت نميتواند باشد و آموزههاي بهتر و بيشتر اخلاقي در دين مبين اسلام وجود دارد. 7. آنان در گذشته کشتگان (مردگان) خود را به آب و آتش و خاک نميسپردند ولي امروزه مردگان را مثل ديگران دفن ميکنند. برخي از مستشرقان بر اين نظر اند که در اعتقاد زرتشت، اعتقاد به توحيد وجود دارد. ولي در گذر زمان اين اعتقاد تغيير يافته و تبديل به ثنويت شده است چنان چه امروزه زرتشتيان نور را از يک منشأ و ظلمت را از منشأ ديگري مي دانند چنان چه جان باير ناس مي نويسد: انديشه توحيد که زرتشت تعليم داد دستخوش تغييراتي گرديد، بنابر آنچه در اعتقادات رسمي کتاب اوستا مسطور است اهورامزدا مانند خداي متعال و برتر از همگان مورد پرستش ميباشد. وي داراي ذاتي متعال و وجودي بيشبيه است و مقام روحانيت و لطف او بالاتر از آن است که بتوان براي آن تصويري يا تنديسي از چوب و فلز بسازند ولي اين نظريه توحيد خالص بعدها تجزيه و انقسام پذيرفت. و هم چين اعتقاد به مبدأ شر و عامل تباهکاري و خطا در طول زمان تحولي حاصل کرده، رفته رفته دين زرتشت را به صورت يک آيين دو گانه پرست اخلاقي در آورد. و نيز بنا به اعتقاد زرتشتيان عمر دنيا از ابتداي خلقت 12 هزار سال بوده که 9 هزار سال تا زمان ظهور زرتشت سپري شده بود و سه هزار سال آن باقي مانده بود. اگر قبول کنيم زرتشت هزار سال از ميلاد مي زيسته که نظر اکثر محققين است لذا مي بايست عمر دنيا که الآن از آن زمان بيش از هزار سال مي گذرد تمام شده بود و آخرين منجي زرتشتيان که سوشيانت است مي بايست تا حال ظهور مي کرد. ولي تا حال چنين نشده است. به هر حال خود زرتشت موحد بوده است يا خير، در عقايد زرتشتيان چه در گذشته و چه در حال حاضر يک سري خرافات و باورهاي غلط به صورت اعتقادات ديني پذيرفته ميباشند و حال آن که به خاطر اين انحرافات اکثر مردم ايران به راحتي آئين اسلام را که با عقلانيت سازگاري دارد و با اختلاف طبقاتي مبارزه ميکند پذيرا شدند و از اعتقادات قبلي خود دست کشيدند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه