علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

ذيل آيه ی 95 سوره ی انبياء گفته شده است كه بعضي افراد به دنيا باز مي گردند و دوباره كشته مي شوند. منظور چه كساني است؟


در مورد تفسير آيه ی 95 سوره ی انبياء اقوال مختلف و متعدد ميان مفسران وجود دارد كه عمده ی آن ها دو قول است: 1. اين آيه جواب منكرين معاد است. چون كفار اين گونه مي پنداشتند كه رستاخيزي در كار نيست و روزي كه در آن روز انسان به كيفر كردارش برسد، وجود ندارد. در قرآن کریم آيات فراواني وجود دارد كه از اين پندار كافران حكايت كرده است. از جمله آن جا كه مي فرمايد: «و كفار گفتند آيا هنگامي كه استخوان هاي ما ريز ريز شد، ممكن است كه به صورت خلق جديدي برانگيخته شويم» اين سوال آن ها از باب انكار معاد بوده. چون مرگ را نابودي مي پنداشتند و معتقد بودند كه بعد از مرگ برگشت و زنده شدن، محال است. قرآن كريم از اين استبعاد كفار بارها جواب داده است، به اين كه اگر سنگ يا آهن و يا هر چه بزرگتر از آن و دورتر از انسان شدن باشيد باز هم خداوند شما را به صورت انسان درخواهد آورد. زيرا قدرت مطلقه الهي را تجديد خلقت هيچ چيزي به ستوه نمي آورد چه استخوان هاي پوسيده و چه آهن و چه غير آن و بعيد شمردن تحقق آن، نمي تواند دليل قانع كننده بر انكار آن باشد. و از جمله آياتي كه به پاسخ كفار پرداخته، آيه ی 95 سوره ی انبياء است كه در سؤال بدان اشاره شده است و خداوند در آن مي فرمايد: «بر افرادي كه ما به علت كفر و گناهان شان آن ها را هلاك كرديم و نابودشان نموديم حرام و ممنوع است كه فرداي قيامت آزاد و رها و در رفاه باشند و بسوي كيفر كفر و گناهان خويشتن مراجعت نكنند، بلكه به قضاوت عقل، چه بخواهد و چه نخواهد، يعني معاد را انكار كنند، قطعاً به سوي قيامت بازخواهند گشت و مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. بنابراين، تفسير آيه ی شريفه هم جواب استبعاد كفار است و هم جواب اين سؤال كه: آيا كساني كه هلاك شده وعذاب ديده است، در قيامت دوباره مبعوث شده و عذاب خواهد شد، همان طوري كه ديگران مبعوث مي شوند؟ يعني آيه مي فرمايد: مبعوث شدن هلاك شده ها، قطعي است. زيرا هلاكت شان در اين دنيا به خاطر همه ی گناهان شان نبوده است، بلكه در مقابل برخي از گناهان شان بوده و برخي از اعمال شان كه محاسبه نشده، محاسبه خواهد شد و اين كه برنگردند، حرام و ممنوع است. 2. قول دوم در تفسير آيه ی شريفه كه در بسياري از كتاب هاي تفسيري آمده است، اين است كه چون آيه ی 94 همين سوره حال افراد با ايمان و اهل عمل صالح را بيان نموده و نسبت به آن ها فرموده كه: اعمال شان و سعي و تلاش آنان ناسپاسي نخواهد شد، در قبال آن آيه ی 95 وضع افرادي را بيان مي كند كه ايمان و عمل صالح نداشته اند و به جرم گناهان خويش مورد غضب خدا قرار گرفته و هلاك شده اند، بر اين دسته حرام و ممنوع است كه براي تدارك گذشته ها و استيفاي عمرشان به دنيا برگردند. يعني كساني كه بعد از مشاهده ی عذاب الهي يا بعد از هلاك و رفتن به عالم برزخ، پرده‌ هاي غرور و غفلت از برابر ديدگانشان كنار مي رود و آرزو مي كنند: اي كاش براي جبران اين همه خطاها، بار ديگر به دنيا باز مي گشتند؛ محال است كه برگردند و اين آرزوي شان جامه ی عمل بپوشد. يعني برگشت شان به دنيا ممنوع است. علامه طباطبايي در تفسير گرانقدر الميزان، بر همين باور است که برگشت براي كساني كه خدا هلاك شان كرده، قطعاً ممنوع و حرام است. يعني كساني كه ايمان و عمل صالح نداشته و در اثر گناه و طغيان، هلاك شده اند، برگشت به دنيا براي جبران گذشته ها حرام و ممنوع است و چون اين «حرمت و منع» قطعي است، لذا نتيجه ی تعلق حرمت به بازگشت به سوي دنيا در جاي خود «رجوع» كه متعلق حرمت است، قرار گرفته به عبارت ديگر: اگر «منع» به رجوع تعلق بگيرد، نتيجه اين مي شود كه به دنيا برنگردند و در آيه ی شريفه اين نتيجه كه «عدم رجوع» باشد به جاي خود «رجوع» قرار گرفته و اين نحوه سخن گفتن براي آن است كه بيان كند، حرمت و منع آن قدر نافذ بوده كه به مجرد تعلق به رجوع و بازگشت، رجوع آنان مبدل به عدم رجوع شد و اگر اين نكته مدنظر نمي بود، ظاهر كلام اين گونه ايجاب مي كرد كه بفرمايد: «برگشت بر آن ها حرام و ممنوع است» نه اين كه بفرمايد: «بر هر دهكده اي كه هلاك شان كرديم مقرر كرديم كه برنگردند.» اين گونه سخن گفتن در قرآن كريم، مشابه فراوان دارد. مثلاً در سوره ی اعراف، آيه ی 12 مي فرمايد: «چه بازت داشت اين كه سجده نكني، وقتي فرمانت دادم كه سجده كني؟» مي بينيم كه در اين آيه، «منع» به سجده تعلق گرفته نه به عدم سجده؛ ولي از آن جا كه اثرش در جلوگيري از سجده شديد بوده، گوئي كه سجده را عدم سجده كرد، فرموده چه چيز مانع شد كه سجده نكني با اين كه علي الظاهر بايد گفته مي شد چه چيز مانع شد كه سجده كني؟ آن چه گفته شد، مربوط بود به تفسير خود آيه ی شريفه و نتيجه تفسير اول آن شد كه آن هايي كه در اين دنيا، خدا هلاك شان نموده، قطعاً در قيامت محشور مي شوند و بر مي گردند و اين كه برگشتي نداشته باشند بر آن ها حرام و ممنوع است و اين كلام خدا مي تواند جواب دو سؤال و در حقيقت دفع دو شبهه باشد: يكي استبعاد منكرين معاد و ديگري دفع اين شبهه كه آيا كساني كه در اين جهان هلاك شده اند، باز هم براي حساب محشور مي شوند يا نه؟ و نتيجه تفسير دوم اين شد كه آن هايي كه در غفلت و عصيان به سر برده و بعد به هلاكت رسيده اند، برگشت شان به اين دنيا براي جبران خطاهاي گذشته، ممنوع است و از اين نظر معناي آيه همان مطلبي را مي رساند كه در سوره ی مؤمنون خدا در جواب انسان هايي كه درخواست بازگشت به دنيا را مي كنند تا بيايند عمل صالحي را ترك كرده انجام دهند؛ مي فرمايد: «هرگز برگردانده نمي شوند، اين درخواستي است كه گوينده اش بر زبان مي راند...» بنابراين، آيه ی شريفه برگشت يك عده را به دنيا ممنوع مي داند و آن كساني است كه در اين دنيا به كيفر شديد خود رسيدند، اما گروه ديگري از گنهكاران كه چنين كيفرهايي نديدند بايد بازگردند و در اين دنيا علاوه بر كيفر خاص خود دررستاخيز، مجازات شوند. پس از اين نظر آيه ی شريفه ارتباط پيدا مي كند به مسأله رجعت كه مطابق روايات دو دسته رجعت دارند: يكي مؤمنانی که اهل عمل صالح می باشند كه در يك مرحله عالي از ايمان قرار دارند. اين ها بر مي گردند و رجعت دارند، براي اين كه بيايند سير تكاملي خود را ادامه دهند و ناظر حكومت جهاني حق و عدالت باشند و در بناي اين حكومت شركت جويند. دوم كفار و طاغيان ستمگري كه در مرحله ی منحطي از كفر و ظلم قرار دارند. براي چشيدن كيفر دنيوي به اين دنيا بر مي گردند. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «رجعت، عمومي نيست، بلكه مخصوص مؤمن محض و كافر محض و مشرك محض است». ولي كساني از گنه كاران كه كافر محض نبوده، برگشت ندارد؛ همان طوري كه كساني كه هلاك شده و طعم عذاب دنيوي را چشيده اند، برگشت به دنيا بر آن ها حرام و ممنوع است. اما كساني كه طعم عذاب دنيا را نچشيده و مرده اند برگشت داده مي شود و در اين دنيا كيفر مي بيند، حال يا به كشته شدن و يا به انحاء ديگر. ولي بايد دانست كه هر كشته شدن كيفر و عذاب نيست، شهادت، كشته شدن است، اما كيفر نيست و لذا در باب رجعت رواياتي به اين مضمون داريم كه: مؤمني كشته نمي شود الا اين كه به اين دنيا رجعت مي كند تا به مرگ عادي از دنيا برود و مؤمني از دنيا نمي رود الا اين كه رجعت مي كند تا طعم شهادت و شهد شيرين آن را بچشد و از رواياتي كه مي گويد در ايام رجعت فقط مؤمن كامل و كافر محض رجعت و برگشتي به اين دنيا دارند، مي فهميم كه اين كشته شدن براي همه نيست، بلكه براي مؤمن كامل وكافر محض است و از جمله كساني كه رجعت مي كنند قاتلين شهداء كربلاء است هر چند در كربلا كشته شده باشند، باز هم به اين دنيا بر مي گردند تا كيفر دنيوي اعمال شان را ببينند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image