سياست /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

صهيونيست‎هاي فعلي با يهوديان در ساير نقاط عالم چه تفاوتي دارد؟ آيا بزرگان يهود صهيونيست را قبول دارند يا خير؟ و اينكه آنها ادعاي اتحاد كل يهود را مي‎كنند آيا واقعيت خارجي دارد يا خير؟


پاسخ اين سوال را در سه بخش مورد بررسي قرار مي دهيم:1. تفاوت صهيونيست با يهوديان ساير نقاط جهان«يهود از لغت «هود» از ريشة عبري گرفته شده و به معناي حمد و شكر و مجد است «يهودا» فرزند چهارم حضرت يعقوب ـ عليه السلام ـ است و به نظر مي‎رسد «يهود» نيز از همين نام «يهودا» گرفته شده باشد».[1] منظور از يهود در اصطلاح كساني هستند كه خود را پيروان دين حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مي‎خوانند و كتاب تورات را به عنوان كتاب آسماني پذيرفته‎اند.«صهيونيسم نام يك جنبش ناسيوناليستي يهودي است كه هدف آن ايجاد يك دولت خود مختار يهودي در فلسطين بود. صهيونيسم صورت دنيوي و ملت پرستانه‎اي از يهوديت است كه پس از پيدايش موج جديد يهودي ستيزي در اواخر قرن نوزده پديد آمد، اين جنبش نام خود را از كوه «صهيون» در اور تسليم گرفته است كه ظاهراً آرامگاه حضرت داود نبي ـ عليه السلام ـ در آن قرار دارد، واژه صهيون به تدريج نماد و سمبل سرزمين مقدس شد، بنا بر نظر صهيونيست ما يهوديان خارج از اين سرزمين در تبعيد زندگي مي‎كنند و زندگي كامل فقط در آن جا ممكن است».[2]صهيونيستها كمال كوشش و سعي خود را مصروف داشته‎اند تا به غلط وانمود كرده كه صهيونيسم براي آرمان، اعتقادات و مردم يهود اين همه تلاش مي‎كند «اما در اين ميان آنچه واقعيت دارد اين است كه برخلاف شعارها و تبليغات كاذب و فريبنده صهيونيسم جهاني ميان يهوديت و صهيونيسم تفاوت قابل توجه و اختلاف بسيار فاحش و آشكاري موجود است چرا كه يهودي حقيقي به كسي اطلاق مي‎شود كه نه تنها معتقد و مؤمن به اصول اوليه توحيدي دين يهودي كه مجري تمام احكام و فرايض و دستورات آن نيز بوده و خود را بنده‎اي از بندگان خدا و هم او را پيوسته شاهد بر اعمال و كردار خويش بداند در حالي كه صهيونيسم مسلكي سياسي با اهداف دنيوي مي‎باشد و نه تنها هيچ يك از اوصاف و ويژگي‎هاي فوق را ندارد كه بر ضد آن مي‎انديشد چرا كه خصيصة اشغالگري و توسعه‎طلبي، ترور، زورمداري، نظامي‎گري، آتش افروزي، تعدّي و تجاوز به حقوق ديگران، ثروت گرائي و مال اندوزي و هزاران مفاسد ديگر اخلاقي و اجتماعي از صفات بارزي است كه جزء لايتغيّر مسلك صهيونيسم مي‎باشد».[3]در واقع صهيونيسم سياسي در برابر مذهب يهود، گونه‎اي فساد و تباهي ملي‎گرايانه و استعمارگرانه به شمار مي‎رود. مارتين بابر از متفكران يهودي مي‎گويد: «مذهب يهود از اصل خود جدا گشته و اين امر نوعي بيماري است كه علامت آن، پيدايش مليت گرائي يهود در اواسط قرن نوزدهم بود...»[4] و در حقيقت «صهيونيسم براساس باورهاي مذهبي يهود ترسيم نشده بلكه بر پاية باور بنيان‎گذاران صهيونيسم همچون تئودور هرتزل پايه‎ريزي شده است. اينان نيز به مذهب يهود، باور چنداني ندارند در يك جمله مي‎توان گفت كه صهيونيسم در مسايل سياسي به نازيسم نزديك‎تر است تا مذهب يهود».[5]2. ديدگاه بزرگان يهود در مورد صهيونيسمبه اقرار بسياري از بزرگان يهود، صهيونيسم پديده‎اي جداي از يهود و يهوديت بوده كه با سوء استفاده از لفظ يهود تاكنون جنايتهاي بي‎شماري را مرتكب گشته كه يهودي حقيقي نه فقط آن را مردود مي‎شمارد بلكه اين اعمال با روح يهوديت ناسازگار و ناهمگون است.خاخام موشه هيرش از رهبران يهودي مي‎گويد: «ما يهودي هستيم و خود با نظام صهيونيستي كه بر خلاف رضاي خدا سرزمين مقدس قدس را به اشغال خود درآورده است مخالفت مي‎ورزيم، صهيونيسم آيين يهود را دست‎آويزي براي تحقق آرمانهاي سياسي خود قرار داده است، يهوديت در گذرگاه تاريخ همواره مبتني بر ايمان به خدا و تعاليم تورات بوده است لكن صهيونيسم آمد و اين معيار را واژگون كرد و آن را براساس قوميت و زبان و زمين تعريف نمود و يهوديت و يهوديان و سرزمين مقدس را دست‎آويزي براي تحقق اغراض نامقدسش ساخت و در نهايت مشتي از خاخام‎هاي اشكناز و سفارديم را آلت دست خود كردند».[6]-[7] برخي از رهبران يهود معتقدند كه صهيونيسم به جهت اعمال خشونت، زور، نژاد پرستي، توسعه‎طلبي، اشغالگري، فساد و... قابل پذيرش نيست. اسرائيل شاهاك نويسندة يهودي مي‎گويد: «دولت اسرائيل به تمام معنا نژادپرست است زيرا در اينجا تبعيض نژادي در همة زواياي زندگي و ميان همه افراد ملت به چشم مي خورد اين تبعيض در مورد هر فرد غيريهودي به صرف اينكه يهودي نيست اعمال مي‎شود»[8] در حقيقت سوءاستفاده صهيونيست ما از يهوديت موجب خشم و انزجار بسياري از محافل يهودي و يهوديان نسبت به اين پديدة سرطاني گرديده است و عامل بيزاري و رويگرداني بسياري از آنان شده است[9] لذا روژه گارودي چنين مي‎گويد: «ما به اين دليل با صهيونيسم سياسي مبارزه مي‎كنيم كه با نژادپرستي مخالفيم، ضديت با صهيونيسم موجب مخالفت يهوديت نمي‎شود بلكه صهيونيسم خود عامل آن است، ما با صهيونيستي نبرد مي‎كنيم كه از مذهب براي تقديس و توجيه يك سياست سوء استفاده مي‎كند».[10]3. بررسي ادعاي اتحاد كل«بنابر نظر صهيونيست‎ها، يهوديانِ خارج از اين سرزمين(فلسطين) در تبعيد زندگي مي‎كنند و زندگي كامل فقط در آن جا ممكن است، يهوديان هر كجا كه باشند به يك ملت واحد تعلق دارند و هميشه و همه جا مورد آزار و تبعيض بوده‎اند»[11] لذا «صهيونيسم در يك فرايند ملت‎سازي مذهب يهودي را به نژاد يهودي تبديل كرد و زبان عبري را كه در طول قرون گذشته فقط يك زبان مذهبي بود به عنوان زبان ملي قلمداد كرد تا اينكه بتواند يك ملت شوند».[12]در واقع «صهيونيسم اين ايده را براي دستيابي به دو هدف برگزيد؛ نخست: دورنگاه داشتن يهوديان از آزار و تبعيضي كه در جوامع مسيحي اروپايي با آن روبرو بودند و دوم بهره‎گيري از اين ايده براي خواستار يك سرزمين خاص يهوديان در فلسطين»[13] اما آنچه روشن است اين نكته است كه در طول تاريخ يهوديان هيچگاه يك ملت واحد نبوده‎اند بلكه هم‎كيشاني وابسته به نژادهاي مختلف بوده‎اند و اين بيانگر اين واقعيت است كه چيزي به نام «ملت واحد يهود» آن گونه كه هرتزل عنوان مي‎كند داراي هيچ منشأ تاريخي نيست در واقل «هرتزل با طرح لزوم ايجاد دولت ملي يهود در فلسطين عقيدة ديرينه و سنتي يهوديان را مبني بر انتظار ظهور يك پيامبر منجي و ايجاد دولت الهي در ارض موعود زيرپا گذاشت زيرا او خواستار دولتي سكولار در فلسطين بود وي معتقد بود با وجود فشارهاي خارجي، يهوديان مجبورند ايجاد يك دولت ملي در فلسطين را بپذيرند و زندگي آرامي را در آن جا سپري كنند»[14] لذا بسياري از يهوديان با اين ايده مخالفند و «معتقدند كه تعلق خاطر يهوديان به ارض موعود تنها تعلقي روحي و عاطفي است و تبعيد يهوديان از فلسطين به فرمان خدا بوده كه نبايد با آن مخالفت شود، اينان ادعاي صهيونيسم به اينكه يهوديان را از پراكندگي نجات مي‎دهد و امنيت آنان را فراهم مي‎آورد، را نفي مي‎كنند»[15].بنابراين واقعيت تاريخي شاهدي است بر اينكه اين ايده تنها ادعايي بيش نيست و تنها پوششي است براي موجّه جلوه دادن اشغال سرزمين فلسطين و تحريك يهوديان براي مهاجرت به فلسطين «يهوديان ارتدوكس در رويارويي با صهيونيسم و نفي آن چنين استدلال مي‎كنند كه جنبش صهيونيسم، رهايي دنيوي را جايگزين رهايي الهي كرده و پيش از ظهور مسيح نجات بخش، يهوديان را به مهاجرت به فلسطين فراخوانده و اين فراخواني، نقض آشكار تعاليم تورات است و افزون بر اين، صهيونيسم ذهنيت ديني يهوديان را به ذهنيت لاييكي تبديل كرده كه قوم يهود را همانند ديگر اقوام مي‎شمارد و به قداست تورات احترام نمي‎گذارد».[16]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1- محمد تقي تقي‎پور، توطئه جهاني، سازمان تبليغات اسلامي، 1367، از ص 19 تا 71.2- روژه گارودي، ماجراي اسرائيل و صهيونيسم سياسي، ترجمه منوچهر بيات مختاري، انتشارات آستان قدس رضوي، 1364.3- عبدالفتاح محمد ماضي، سياست و ديانت در اسرائيل، ترجمه غلامرضا تهامي، نشر سنا، تهران، 80، از ص 111 تا 180. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image