تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
جناب ملاصدرا، قبل از آنکه اسفار را بنویسد، 15 سال در کهک، اشتغال به عرفان عملی داشته، و در این مدّت، خودش از طریق مشاهدات باطنی، به وحدت شخصی وجود که همان نظر عرفاست رسیده بوده. ایشان این مطلب را به صورت سر بسته، هم در مقدّمه اسفار آورده هم در مقدّمه کتاب شواهد الرّبوبیّه. ایشان در اسفار، بارها وحدت شخصی وجود را تأیید می کند ولی چه قبل از این تأیید و چه بعد از آن، محور کتابش را وحدت تشکیکی وجود قرار داده است. چرا؟ چون اگر محور مباحثش را وحدت شخصی قرار می داد، دیگر اسفار، کتاب فلسفه نمی شد بلکه کتاب عرفان نظری می شد. وی در واقع می خواسته با طرح وحدت تشکیکی وجود، پلی بزند بین فلسفه ی رایج (فلسفه مشائی) و عرفان نظری. حکمای معاصر مثل علّامه طباطبایی و امام خمینی و آیة الله جوادی آملی و علّامه حسن زاده آملی و دیگر بزرگان حکمت ـ کثّر الله امثالهم ـ نیز مثل جناب صدراالمتألهین، هر دو مشرب را دارند و وحدت تشکیکی را تنزّل یافته ی وحدت شخصی می دانند. یعنی این دو نگرش به بحث وحدت، در واقع، کلاس بالا و کلاس متوسّط یک حقیقت هستند؛ کما اینکه وحدت مفهومی مشاء هم کلاس پایین همین حقیقت است.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.