شیعه و تحریف /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

آیا در اعتقادات امامیه تحریف صورت گرفته است؟


مذهب امامیه اثنی عشریه براساس روش و منش اهل بیت پیامبر اسلام است. و با پیروی از مکتب اهل بیت پیامبر (ص) شکل گرفته است. اگر به صورت منطقی و حقیقی اعتقادات و دستورات علمی شیعه اثنی عشری را برشماریم باید بگوئیم اعتقادات شیعه در واقع همان اسلام نابی است که پیامبر اسلام آن را ابلاغ و ترویج و تحکیم فرمودند نه چیزی را بر آن اضافه کرده اند و نه چیزی را از آن کاهش داده اند. اتهاماتی که نسبت به شیعه از سوی مخالفان مطرح می شود ناشی از درک صحیح مخالفان است به خود نمونه اعتقاد به شفاعت و توسل را شرک می خوانند که جهت توضیح دراین باره توجه شما را به چند پرسش و پاسخ جلب می کنیم:اگر بخواهیم به نتیجه اى درست در مورد شفاعت از دیدگاه قرآن کریم برسیم، باید مجموع آیات مربوط به آن را بررسى کنیم. استناد به بعضى آیات و نادیده گرفتن برخى دیگر، منجر به فهم نادرست و برداشت غیرقابل اعتماد است. به عنوان مثال آیا درست است با استناد به آیه «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها»؛ «خداست که جان ها را هنگام مرگشان مى گیرد»: زمر (39)، آیه 42. نقش ملک الموت (عزرائیل) را در قبض ارواح منکر شویم و آیه «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ»؛ «بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده، جان شما را مى گیرد»: سجده (32)، آیه 11. را فراموش کنیم؟ مجموع آیات قرآن در زمینه شفاعت - به معناى واسطه شدن در رسیدن فیض الهى به مخلوقات - سه دسته است. آیات شفاعت: دسته اوّل: آیاتى که شفاعت را فقط از آنِ خدا دانسته است: «قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً»؛ زمر (39)، آیه 44. «بگو تمام شفاعت یکسره براى خدا است». دسته دوّم: آیاتى که به کلى شفاعت را نفى مى کند: «یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ»؛ بقره (2)، آیه 254. . دسته سوّم: آیاتى که شفاعت غیر خدا را، مشروط به اذن خدا مى داند: «یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً»؛ طه (20)، آیه 109. «در آن روز شفاعت کسى سود نمى بخشد، مگر آن کس که خداى رحمان به او اذن ذهد و سخن او را بپسندد». شفاعت و توحید افعالى اگر مجموع این آیات با هم در نظر گرفته شود، مفاد آن اثبات شفاعت و تبیین آن، بر اساس «توحید افعالى» است. بنابر توحید افعالى، جهان هستى - با نظام علّت و معلولى اش - اثر و فعل خداوند و قائم به اراده و قدرت او است. همچنان که اصل وجود و هستى علّت ها و اسباب از خدا است؛ هرگونه سبب بودن و تأثیرگذارى شان نیز از او است. در حقیقت، علت هاى مادى و معنوى، واسطه هاى فیض الهى اند و فاعلیت آنها، در طول فاعلیت خداوند است. بر این اساس قبض روح، کار ملک الموت است؛ اما در عین حال او واسطه است و بدون اراده و قدرت الهى کارى انجام نمى دهد و کار او به «اللَّه» نسبت داده مى شود. آیات مربوط به شفاعت نیز، بیانگر سه نتیجه به دست آمده از توحید افعالى است: دسته اوّل، بیانگر این است که شفاعت یکسره و به تمامى متعلق به خدا است؛ چون شفاعت کننده اى بدون اراده و مشیت خداوند، قدرت بر هیچ تأثیرى ندارد. دسته دوم - به قرینه آیات دسته اول و سوم - نفى شفاعت به غیر اذن خداوند و به صورت استقلالى است. مفاد آیات، این است که اسباب و وسایط با قطع نظر از اراده و مشیت الهى، هیچ گونه تأثیرى ندارند. دسته سوم، اثبات کننده شفاعت براى غیر خدا و تأثیر گذارى آنان به اذن و اراده و مشیت خداوند است.یک. حکمت شفاعت نخست باید دانست از ویژگى هاى انسان آن است که اگر نافرمانى کند، به طور طبیعى احساس جدایى مى کند؛ هر چند راه توبه باز است و به طور مستقیم مى تواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسیارى از افراد از نافرمانى خود، شرمنده بوده و از توبه شکستن احساس ناامیدى مى کنند؛ لذا از آنجا که تمام افعال خداوند بر اساس حکمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روى گنه کاران - با شرایط خاص - بر همین اساس است. بعضى از حکمت ها در زمینه شفاعت عبارت است از: 1-1. روزنه امید اعتقاد به شفاعت، پدید آورنده روزنه امید در دل گنه کاران است. به هر حال هر انسانى در طول زندگى خود، گرفتار گناهان و لغزش هایى مى شود. اعتقاد به شفاعت، سبب مى شود که فرد گنه کار امیدوار باشد که گناهان براى او سرنوشت قطعى و غیر قابل تغییر رقم نزده است و او مى تواند با جلب رضایت خداوند، از طریق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و هم سنخ شدن با اولیاى الهى، درِ رحمت و مغفرت الهى را تا روز قیامت به روى خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهره مند گردد. اگر انسان گنه کار معتقد باشد که گناهان گذشته او یا لغزش هاى احتمالى، براى او سرنوشت قطعى نامطلوبى پدید مى آورد و به هیچ وسیله اى نمى توان آن را تغییر داد؛ ممکن است دچار یأس و ناامیدى شده و روز به روز بار گناه خود را سنگین تر کند و چنین بیندیشد: دیگر چه سود که نیمه باقى مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم. شفاعت، درى از رحمت الهى است که به سوى انسان گشوده شده تا او را از خطر یأس و نا امیدى، نجات دهد و به آینده امیدوار سازد. 1-2. تشویق به انجام وظایف نوید به شفاعت و قرار دادن شروطى براى آن، سبب مى شود انسان تلاش و سعى خود را در جهت تحصیل آنها به کار بندد؛ زیرا شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که در دنیا با انجام دادن وظایف و دستورات الهى، رشته پیوند خود را با خدا و اولیاى الهى، محکم کنند؛ یعنى، بر خلاف گمان عده اى - که اعتقاد به شفاعت را موجب جرأت افراد بر گناه و سر باز زدن از مسؤولیت مى دانند - شفاعت عاملى انگیزاننده در جهت عمل به وظایف و ترک گناهان و ایجاد رابطه با خدا و اولیاى الهى است. 1-3. شفاعت پاداش صالحان در بیان یکى از حکمت هاى شفاعت آمده است: «شفاعت هدیه و جایزه اى است براى کسانى که عقیده و عمل آنان در دنیا، مورد رضایت خداوند بوده است». بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23. این سخن با توجه به شرایط شفاعت روشن تر مى شود؛ زیرا میان کسى که توشه اى جز مخالفت، عصیان و کفر نسبت به خداوند ندارد، فرق است با کسى که سعى و تلاش او در جهت جلب رضایت خدا و حرکت در مسیر او بوده، لکن گاهى هم دچار خطا و لغزش شده است. شفاعت هدیه و جایزه اى به چنین انسان هایى است تا به سبب عقیده و عمل نیک آنها، لغزش ها و گناهانشان بخشوده شود. دو. حکمت وساطت اولیاى خدا گزینش بندگان صالح به عنوان سبب و واسطه فیض، بر اساس حکمت و مصالحى است: 2-1. بزرگداشت اولیاى الهى برگزیدن اولیاى الهى به عنوان واسطه هاى فیض مغفرت، در حقیقت نوعى تکریم و تجلیل از کسانى است که تمام عمر خود را در مسیر عبودیت و بندگى حضرت حق و جلب رضاى او به کار بسته اند. به همین جهت هر کس در درگاه الهى مقرب تر باشد، از شفاعت بیشترى برخوردار خواهد بود. همه مؤمنان، شهیدان، عالمان ربانى، اوصیا، ملائکه، امامان معصوم و پیامبر اکرم(ص) شفاعت مى کنند؛ لکن میزان شفاعت شان یکسان نیست. امام باقر(ع) در مورد شفاعت مؤمنان مى فرماید: «مؤمن به اندازه عمل خود شفاعت مى کند: براى دو نفر، یا خانواده اش و یا قومش». میزان الحکمه، ج 4، ص 1476، ح 9523. پس تکریم اولیاى الهى به میزان درجه عبودیت و بندگى آنان است؛ هر اندازه شفیعان از مرتبه بالاترى از قرب برخوردار باشند، میزان شفاعت و تکریم آنان بیشتر است. 2-2. اثر سازنده در هدایت مردم قرار دادن اسوه هاى هدایت - پیامبران، اوصیا، عالمان و شهیدان - به عنوان شفیعان روز رستاخیز، موجب مى شود که آنان هر چه بیشتر در کانون توجه و اقبال مردم قرار گیرند. مشروط کردن شفاعت به وجود رابطه معنوى و هم سنخى عقیدتى و عملى میان شفیعان و شفاعت شوندگان، موجب الگوگیرى از ایشان است و نقش تربیتى مهمى را در سعادت و رستگارى انسان ها دارد. در روایات نیز بر محبت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) و نقش آن در شفاعت، تأکید شده است؛ زیرا محبت و پیوند عاطفى، سبب شیفتگى و همگونگى با آنان در عقاید و راه و روش عملى است. 2-3. تجلى رابطه دنیوى همان گونه که اعمال در آخرت تجسّم مى یابد، روابط نیز مجسم خواهد شد. شفاعت اولیاى الهى، در حقیقت جلوه گرى رابطه معنوى و هم سنخى روحى شفیعان و شفاعت شوندگان است. اینان کسانى اند که در زندگى دنیوى، تحت جذبه هدایت گرى اولیاى الهى قرار گرفته و با آنان در مسیر اطاعت و بندگى خداوند، هم عقیده و همراه بوده و به درجه اى از همراهى و همرازى با آنان رسیده اند.ضرورت توسّل بدون شک آدمى براى تحصیل کمالات مادى و معنوى، به غیر خود؛ یعنى، خارج از محدوده وجودى خویش، نیازمند است. عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّک به سبب ها و وسایل براى رسیدن به کمالات مادى و معنوى، لازمه این نظام است. بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ «اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشید و به سوى او وسیله تحصیل کنید»: مائده (5)، آیه 35.. در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) نیز بر لزوم توسّل به اولیاى الهى هنگام دعا، تأکید شده است؛ چنان که در روایت نبوى مستند نزد شیعه و اهل سنت آمده است: «کل دعاء محجوب حتّى یُصلّى على محمد و آل محمد»؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ کنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220. «هر دعایى محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود». بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله هاى فیض است و مى توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیاى الهى در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است. حکمت توسّل یکم. حکمت اعطاى این نقش به بزرگان دین و اولیاى الهى، جایگاه معنوى آنان است. همه موجودات عالم هستى، آیات و نشانه هاى حضرت حقّ اند. هر موجودى به اندازه وسعت وجودى اش، نشانگر اسما و صفات خداوند سبحان است. عالى ترین و تابناک ترین جلوه و ظهور حضرت حق، در آینه وجود انسان کامل (پیشوایان معصوم) محقق مى گردد. انسان کامل آینه تمام نماى اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان کامل، در حقیقت توجه به جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فیض او است. دوّم. اولیاى الهى انسان هایى از جنس خود ما هستند و به طور معمول خیلى راحت تر و زودتر مى توان با آنان رابطه عاطفى، برقرار کرد. سوّم. خداوند خواسته است اولیاى خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسان هاى کامل و برقرارى ارتباط عاطفى و معنوى با آنان، تأکید بر حقانیت و اسوه بودن آنان است و موجب مى شود مردم با مراجعه به آنان و الگوگیرى از ایشان، به طریق هدایت و سعادت، دست یابند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image