خدا انسان هدایت /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

خداوند که نسبت به هدایت ما حریص است پس چرا بر سر راه هدایت و تکامل ما اینقدر مانع قرار داده است؟


فهم این مطلب، مبتنى بر شناخت دقیق اقسام هدایت و ضلالت، شرایط هر یک و گونه هاى تعلق مشیت و اراده حکیمانه الهى است. اقسام هدایت در قرآن در قرآن مجید از چهار نوع هدایت سخن رفته است:1. هدایت تکوینى عام ؛ آن همان نظام و مکانیسمى است که خداوند موجودات را طبق آن آفریده است؛ به طورى که تمام هستى هماهنگ و منسجم به سوى غایتى در حرکت و تکاپویند: (ربنا الذى اعطى کل شى ء خلقه ثم هدى) ؛ طه (20)، آیه 50.«پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که در خور او است داده، سپس آن را هدایت کرده است». در برابر این گونه هدایت، هیچ گونه ضلالتى وجود ندارد.2. هدایت تکوینى اولى خاص ؛ و آن هدایت همه انسان ها از طریق عقل و فطرت به سمت یک سرى از حقایق، اصول و ارزش ها است که از آن به «حجت باطنى» تعبیر شده است. چنین هدایتى چند خصوصیت دارد:یک. منحصر به انسان ها است.دو. در میان انسان ها عمومى و استثنا ناپذیر است.سه. ذاتى و درون بود است.چهار. در برابر آن هیچ گونه ضلالتى نیست؛ یعنى، خداوند هیچ کس را با فطرت خداگریز و عقلى گمراه کننده، نیافریده است.3. هدایت تشریعى عام ؛ این گونه هدایت، مخصوص انسان ها و طایفه جن است؛ زیرا تشریع و قانون گذارى در ظرف اختیار و توان کنش هاى انتخابى و گزینش موضوعیت دارد و بدون آن بى معنا است. چنین هدایتى نیز از نظر قرآن، در ظرف خود فراگیر و همگانى است؛ یعنى، خداوند، پیامبران را براى همه انسان ها فرستاده و کتاب آسمانى خود را براى جمیع بشر نازل فرموده است: (ولکل قوم هاد) و (انا ارسلناک کافة للناس). در برابر این گونه هدایت نیز هیچ ضلالتى نیست؛ زیرا ضلالت تشریعى به این معنا است که - نعوذ بالله - خداوند پیامبرانى را براى گمراه سازى برخى از مردم، مبعوث سازد و معارف و احکام و قوانین گمراه کننده اى بر آنان نازل فرماید؛ در حالى که او هرگز چنین نمى کند و از او جز سخن حق، نازل نمى گردد: «ما یقول الا الحق». در این جا چند نکته مهم وجود دارد:یک. خداوند، به عنوان هادى و شارع، خواستار هدایت همه انسان ها است و از همین رو، دین حق را براى همگان نازل کرده است.دو. اراده الهى در این زمینه، این است که انسان ها با اختیار خود راه درست را برگزینند، نه جبراً؛ وگرنه مى توانست همه را جبراً به راه درست بکشاند و نیازى هم به بعثت و رسالت نبود. از این رو فرمود: (انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا).سه. انسان ها در برابر هدایت تشریعى عام - با توجّه به اختیارى که دارند - دوگونه موضع اتخاذ مى کنند: برخى در برابر آن راه تسلیم و انقیاد پیش مى گیرند و گروهى به سرپیچى وطغیان مى پردازند. دقیقاً از همین جا است که به مرحله بعد و نوع دیگرى از هدایت گذر مى کنیم.4. هدایت تکوینى پاداشى(ثانوى)؛ این هدایت، مخصوص مؤمنان است؛ یعنى، کسانى که با اختیار خویش در برابر هدایت رسولان الهى و نورافشانى هاى عقل و فطرت، تسلیم گشتند؛ خداوند باب هدایت دیگرى برتر از هدایت هاى قسم پیشین بر روى آنان مى گشاید. به عبارت دیگر چون آنان با اختیار خود، از هدایت هاى مراتب پیشین استفاده کردند؛ لذا این نوع هدایت را پاداشى و ثانوى (مترتب برپذیرش هدایت هاى اولى) مى نامند.فرق اساسى این هدایت با مراتب قبلى، آن است که وجه غالب آنها، جنبه راهنمایى (ارائةالطریق) داشت؛ ولى این مرتبه افزون بر آن خاصیت راهبردى (ایصال الى المطلوب) نیز دارد.این هدایت تکوینى، با دو قسمى که قبلاً بیان شد (هدایت تکوینى عام و هدایت تکوینى اولى خاص) در این نکته متفاوت اند که آن دو قسم، براى همه انسان ها حاصل بوده و از هیچ کس دریغ نمى شد؛ ولى این قسم اختصاص به مؤمنان دارد. براى توضیح بیشتر این نوع هدایت، اضافه مى کنیم که اگر کسى بعد از آشکار شدن حق و باطل، راه پیامبران الهى را با اختیار خود برگزیند و در آن راه گام بردارد؛ خداوند براى تداوم و تکمیل این هدایت یافتگى، فیض خاص تکوینى خود را شامل حال او مى گرداند و راه را براى او روشن تر و امکان سیر را هموارتر مى گرداند و موانع تکامل او را برطرف مى کند: (فسنیسره للیسرى) ؛ لیل (92)، آیه 7. «به زودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت» و (والذین اهتدوا زادهم هدى و آتاهم تقواهم) ؛ محمد (47)، آیه 17. «و آنان که به هدایت گراییدند [خدا] آنان را هر چه بیشتر هدایت بخشید و پرهیزگاریشان داد». پس این هدایت، ویژه هدایت یافتگانى است که به اختیار خود طریق هدایت را پیموده اند.در مقابل این نوع هدایت، «اضلال مجازاتى» قرار دارد؛ یعنى، هرگاه فردى با بهره مندى از تمام امکانات هدایت - اعم از تکوینى و تشریعى، عقل و فطرت، به همراه پیامبر بیرونى - عمداً از راه حق منحرف شود و کتاب الهى را پشت سر گذارد؛ به عنوان مجازات خداوند او را گرفتار گمراهى مى کند؛ یعنى، توفیقات از او سلب شده و نورانیت «اهتدا» به او داده نمى شود، به تعبیر دیگر او را به حال خود وا مى گذارد و هیچ گونه کمکى به او نمى کند، تا به راه انحراف خود ادامه دهد و به دوزخ منتهى گردد: (و ماکان الله لیضل قوماً بعد اذ هداهم حتى یبین لهم ما تتقون) ؛ توبه (9)، آیه 115. «و خداوند بر آن نیست که گروهى را پس از آنکه هدایتشان نمود، بى راه بگذارد؛ مگر آن که چیزى را که باید از آن پروا کنند بر ایشان بیان کرده باشد». این آیه به روشنى بیان مى کند که اضلال الهى، بعد از هدایت تشریعى و تکوینى و ارائه طریق است. تذکر این نکته لازم است که صرف گناه، موجب چنین مجازاتى (اضلال الهى) نیست؛ بلکه کثرت گناه و بخصوص عناد و دشمنى با خدا و طریق حق، موجب چنین اضلالى است. اضافه بر این که اضلال، مجازاتى دائمى نیست و چنانچه شخص تحول درونى پیدا کند، لطف خدا دوباره او را فرا مى گیرد: (ان عدتم عدنا) ؛ اسراء (17)، آیه 8. «[ولى ] اگر [به گناه ]بازگردید [ما نیز کیفر شما ]باز مى گردیم». بنابراین هرگز خداوند، در ابتدا کسى را گمراه نمى کند؛ بلکه اساس کار خداوند رحمان، بر آن است که ناقص ها را کامل کند وکامل را به مراحل نهایى کمال رهنمون شود. پس هدایت تکوینى پاداشى و اضلال مجازاتى، منافاتى با اراده انسان ندارد و منجر به جبر نمى شود؛ بلکه در واقع نتیجه عمل اختیارى انسان است که در عین حال سلب اختیار نمى کند.براى تأکید بیشتر بیان مى کنیم که هدایت، به دو قسم است: گاه «ارائة الطریق» است که همان هدایت تشریعى عام الهى است و گاه «ایصال الى المطلوب» است؛ یعنى، دستگیرى سالک در راه که هدایتى برتر از قسم قبل است و هدایت تکوینى پاداشى مورد بحث، از این نوع مى باشد. تذکر این نکته نیز مفید است که برخوردارى از هدایت پاداشى، شرایط و موازینى دارد که در کتاب هاى اخلاق و سیروسلوک بیان شده است. به طور خلاصه، عواملى براى جلب توفیقات الهى و سلب آنها، وجود دارد که گاه مربوط به عمل انسان است و گاهى مربوط به عقیده و دل انسان است.نسبت به اضلال مجازاتى اضافه مى کنیم که «ضلالت» همان «نبود هدایت» است؛ یعنى، همین مقدار که هدایت از شخص دریغ شده، اضلال صورت گرفته است؛ چه راه خطا به او نشان داده شود و چه صرفاً سلب هدایت گردد و در اضلال مجازاتى صرفاً همین رخ مى دهد که خداوند، شخص را از نعمت هدایت ویژه و خاص مؤمنان، محروم مى سازد و عوامل بیدارى او را فراهم نمى کند؛ چرا که شخص به واسطه برگزیدن باطل و غوطه خوردن در عمق آن، باطل در وجودش ریشه دوانده و دیگر لیاقت عنایت الهى و توفیقات او را ندارد؛ وگرنه هدایت تکوینى عام و تشریعى، براى او حاصل است. این قسمت به خامه دوست فاضل جناب آقاى حمید هادوى، پاسخ داده شده است.به هر حال باید توجه داشت که خداوند متعال، خواهان فرجام نیک براى بندگان خویش است و این خود ما هستیم که راه انحراف را طىّ کرده و از راه مستقیم گریزانیم. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image