تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
در منابع تاریخی آمده است:مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پس از آتش گرفتن در خانه و برخورد آن با صدیقه طاهره به سمت خلیفه دوم حرکت کرده یقه لباس وی را گرفت و او را محکم بر زمین کوبید به گونهای که صدای ناله و درخواست کمک خلیفه دوم از همراهانش بلند شد. آنان (که مسلح نیز بودند) به حضرت (که دست خالی بود) هجوم آورده و دستهای ایشان را بستند.در مورد این حرکت مولا نسبت به خلیفه دوم شاید بتوان اینگونه گفت: مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مامور بود که اگر ولایتش را نادیده و حقش را غصب کردند، سکوت اختیار نماید. این به این معنا نیست که اگر کسی ایشان را تنها و بدون یاور دید و جرات گستاخی پیدا کرد، حضرت نیز مامور باشد دست روی دست بگذارد. بلکه وظیفه حضرت آن بود که یقه وی را گرفته و محکم بر زمین بکوبد تا همه آیندگان در تمامی عصرها بدانند ایشان قدرت دفاع از خود و حقش را داشت اما سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله و مصلحت مسلمانان در سکوت ایشان بود تا این مسائل آزمایشی باشد برای مسلمانان و حجتی باشد برای آیندگان و میزانی برای سنجش در قیامت. دلایلِ سکوتِ امیرمومنان را با توجه به سخنانِ خود ایشان میتوان به ترتیب زیر دانست:اول: یارانِ همراه حضرت به شدت در اقلیت بودند و هر گونه اقدامِ عملی سبب از بین رفتن خودِ امیرمومنان و همان عده معدود میشد. علی ـ علیه السّلام ـ در اینباره در یکی از خطبههای نهج البلاغه میفرماید: «دیدم نه مرا یاری است نه مدافعی و نه مددکاری جز اهل بیتم، پس دریغم آمد که آنان را به کام مرگ کشانم، پس در حالی که خار غم در دیده داشتم، چشم پوشیدم. (سید رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت، بی تا، ص336، خطبة127).در جای دیگری کسی از امام علی ـ علیه السّلام ـ پرسید: به نظر شما اگر پیامبر فرزند پسری داشت که بالغ و رشید بود، آیا عرب حکومت را به او میسپرد؟ امام پاسخ داد: «اگر جز آنچه کردم انجام میداد، او را میکشتند. ( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، 1378 ق، ج 20، ص 298)دوم: در شرایطی که جامعهی نوپای اسلام با خطرِ ارتداد بعضی از قبایل و ظهور مدعیان دروغین نبوّت و همچنین خطرِ حملهی احتمالی رومیان مواجه بود، هر گونه اقدام عملی بر ضدّ حکومت مصلحت نبود و چنین عملی دقیقاً در راستای خواستهی دشمنانی چون ابوسفیان بود که او را به قیام علیه حکومت تحریک میکرد. (النویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، دار الکتب المصریه، 1342 ق، ج19، ص 40.(علی ـ علیه السّلام ـ در این باره میفرماید: «به خدا سوگند اگر ترس از ایجاد تفرقه در میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی اسلام نبود، با آنان به گونهای دیگر رفتار میکردم. (ابن ابی الحدید، همان، ج1، ص307)نکتهی دیگر، اینکه علمای علم اخلاق، شجاعت را این گونه تعریف کردهاند: «اطاعت قوهی غضبیه از قوهی عاقله. یعنی نترسد از آنچه باید ترسید و احتیاط کند از آنچه باید احتیاط کند،( نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1377 ش، ص169 (آنان همچنین برای شجاعت حد افراطی به نام (تهوّر) - بی باکی- تعریف کردهاند: دوری نکردن از آنچه باید از آن بپرهیزد و انداختن خود به مهالکی که عقلاً و شرعاً ممنوع می باشد. (همان، ص168 (از طرف دیگر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در خطبهی شقشقیه میفرماید: فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی؛ دیدم صبر کردن به عقل و خرد نزدیکتر است. (سید رضی، نهج البلاغه، همان، خطبهی 3، ص48.(با اندکی تفکّر روشن می شود: همین سکوت و صبر تلخ علی، در برابر اهانت به خود و همسرش و حتّی مصالحه کردن با حکومت دقیقاً عین شجاعت بوده و علی شجاعانه سکوت کرده و خود را در مهلکهی نابودی اسلام نیانداخته است. و نشان داده هدف آن حضرت حفظ دستاوردهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و فداکاریهای 23 سالهی پیامبر و یارانش از جمله خود علی ـ علیه السّلام ـ و شهدای بدر و احد و ... بوده است.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.