تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

ببخشيد من استاد اخلاق در دانشگاه هستم يکي از دانشجويانم مي گويد که شديداً دچار حالتي شده و آن اين است که بسيار از مرگ هراس دارد و زيادي به آن فکر مي کند و هرگاه که درد کوچکي در بدنش ايجاد مي شود فوري فکر مي کند که وقت مرگش است در ضمن خودش اعتراف کرده نماز نمي خواند و مي گويد که قبول دارم وقتي نماز مي خواندم و يا به ياد خدا هستم آرامش دارم. لطفاً به من کمک کنيد که چگونه به او کمک کنم و او را نمازخوان کنم. و اينکه ترس او هم از مرگ متعادل شود؟


در پاسخ سؤال شما مطالبي را با استناد به منابع اسلامي و روان شناسي خدمت شما تقديم مي کنيم. مرگ، يکى از رخ دادهاى زندگى و از سنت هاى قطعى در نظام آفرينش است به رغم عموميت اين پديده، مواجهه با مرگ خود يا عزيزان براى بيشتر افراد، بسيار دردناک و منزجر کننده است. مهمترين عاملى که مرگ را اضطراب آور و التهاب زا کرده، تنفر از نابودى و گرايش به بقا است بنابراين اگر افراد نگرش خود را نسبت به مرگ اصلاح کنند و اين حقيقت را دريابند که مرگ، فنا و نابودى نيست، بلکه بقا و استمرار حيات واقعى است؛ اين نگرانى ها و وحشت زدگى ها، برطرف مى شود. عوامل ترس از مرگ براي درمان ترس از مرگ، پيش از همه بايد دقيقا مشخص شود که اين فرد چرا از مرگ مي ترسد. مي توان عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبيعي و غير طبيعي تقسيم کرد. عامل طبيعي مرگ، ريشه در انس و الفت انسان با عزيزان خويش مانند همسر، فرزند، دوستان و مانند آن دارد، گسستن از اين انس و الفت به طور طبيعي در هر انساني موجب نگراني و رنج خواهد بود. عمده ترين عوامل ترس و نگراني غيرطبيعي از مرگ عبارتند از: 1. ناآگاهي از حقيقت مرگ: از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقيقت مرگ، که انتقال از سراي فاني به سراي باقي است، غافل باشد و چنين پندارد که با مرگ، هستي او پايان مي پذيرد. طبيعي است که چنين انساني که به صورت فطري خواستار بقا و زندگي جاودان است، از فرا رسيدن مرگ در هراس خواهد بود. 2. دلبستگي شديد به دنيا: يکي ديگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگي شديد به دنياست به گونه اي که از آخرت خويش کاملا غافل گردد و حيات دنيوي را هدف نهايي خود قرار دهد. چنين انساني براي بهره مند شدن هرچه بيشتر از لذايذ دنيوي، به دنبال زندگي ابدي در اين دنياست و همواره از فرا رسيدن مرگ خويش در نگراني و اضطراب به سر مي برد، زيرا چنين مي پندارد که مرگ پايان بخش تمام لذت ها و کاميابي هاي اوست و او را از علايق و دلبستگي هايش، براي هميشه جدا مي سازد. 3. ترس از حسابرسي اعمال: يکي ديگر از علل ترس از مرگ، بيم از حسابرسي اعمال است. اين عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از يک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوي ديگر از اعمال خويش راضي نيستند. بديهي است که اين دسته از گنهکاران به شدت از مرگ مي ترسند، زيرا مي دانند که با مرگ مهلت آنان به پايان مي آيد و زمان کيفر اعمالشان فرا مي رسد. قرآن کريم از گروهي از يهوديان ياد مي کند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوي مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند: وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين؛ «ولي آنها هرگز تمناي مرگ نمي كنند به خاطر اعمالي كه از پيش فرستاده اند، و خداوند ظالمان را بخوبي مي شناسد». شخصي از امام مجتبي ـ عليه السلام ـ پرسيد: به چه دليل ما مرگ را ناخوشايند مي دانيم؟ امام ـ عليه السلام ـ پاسخ دادند: «إِنَّكُمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَرْتُمْ دُنْيَاكُمْ فَأَنْتُمْ تَكْرَهُونَ النُّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرَانِ إِلَي الْخَرَابِ؛ زيرا شما آخرت خويش را (به دليل گناهان و اعمال زشت) ويران ساختيد و دنياي خود را آباد کرديد و دوست نمي داريد که از آبادي به ويراني رويد». درمان ترس از مرگ 1. اصلاح نگرش نسبت به مرگ: از ديدگاه همه اديان الهى ـ از جمله دين مبين اسلام ـ مرگ، نابودى نيست. قرآن اين تفّکر را که انسان با مرگ نابود مى شود، به شدت رد مى کند و آن را ناشى از جهل مى داند! دين اسلام، مرگ را تولدي تازه معرفي مي کند که از رهگذر آن، انسان، عالم فاني و گذرا را ترک مي گويد و به جهاني باقي و جاودان گام مي نهد. امام هادي ـ عليه السلام ـ به يکي از ياران خويش که در بستر بيماري بود و از ترس مرگ بي تابي کرده و مي گريست، فرمود: «يا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه؛ اي بنده خدا، تو از مرگ مي ترسي به دليل آنکه حقيقت آن را نمي شناسي». همچنين وقتي از امام جواد ـ عليه السلام ـ در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند: «لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولياء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خير لهم من الدنيا؛ چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشايند مي دارند، و اگر آن را مي شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت مي ورزيدند و مي دانستند که آخرت براي آنان از دنيا بهتر است». 2. توجه به زيبايى ها و جلوه هاى زندگى پس از مرگ: انسان ها علاقه مند به زيبايى ها، راحتى ها و دلبستگى هاى ميان فردى هستند و فکر مى کنند مرگ بر همه اين امور خوشايند خط بطلان مى کشد؛ اما آموزه هاى دينى، افراد را به اين حقيقت متوجه مى سازد که زيبايى ها و دلبستگى هاى اين دنيا، قابل مقايسه با جلوه هاى زيباى زندگى بعد از مرگ نيست و زندگى دنيا در برابر حيات اخروى، بسيار محدود و زودگذر است. اسلام همواره حقارت و زبوني دنيا را گوشزد مي کند و به انسان هشدار مي دهد که دنياي فاني و زودگذر شايسته دلبستگي نيست. قرآن کريم دنيا را با تمام نعمت هايش ناچيز، و آخرت را برتر و بهتر معرفي مي کند: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقي؛ به آنها بگو سرمايه زندگي دنيا ناچيز است و سراي آخرت براي كسي كه پرهيزكار باشد بهتر است». علي ـ عليه السلام ـ نيز با گذرا خواندن دنيا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسانها اين انگيزه را ايجاد مي کند که به دنياي زودگذر دل نبندند: «ايها الناس انما الدنيا دار مجاز و الآخرة دار قرار؛ اي مردم، دنيا سراي گذرا و آخرت خانه جاودان است». کسي که بر اثر تعاليم ديني، جهان آخرت را سراي برتر و لذايذ آن را ارزشمندتر از نعمت هاي دنيوي بداند و دلبستگي حقيقي او به جهان جاودان باشد، از اينکه با مرگ از لذتهاي دنيوي محروم گردد، هراسي نخواهد داشت. قرآن در اين باره مى فرمايد: وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِي الْحَيوانُ لَوْ کانُوا يعْلَمُونَ؛ زندگى دنيا چيزى جز بازى و سرگرمى نيست و زندگى واقعى در سراى ديگر است». 3. رضايت به مقدرات الهى: اين امر باعث مى شود که فرد هنگام مرگ، کمتر دچار برخى تجارب ناخوشايند روانى و بيمارگونه گردد. در فرهنگ غرب، به انسان و آزادى او اصالت داده و در همه جنبه هاى زندگى به او اختيار تام مى دهند و در واقع او را مالک اصل خود مى دانند؛ ولى در ديدگاه اسلام، انسان کامل، بنده خدا و مملوک او است و کمال انسان در بندگى و اطاعت از خداوند است. اين بندگى با احساس محبت نسبت به خداوند همراه است. خداوند نيز هنگامى که خطابى محبت آميز به انسان ها دارد، آنان را با عنوان «بندگان من» مى خواند و مى فرمايد: يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِي إِلى رَبِّکِ راضِيةً مَرْضِيةً. فَادْخُلِي فِي عِبادِي. وَ ادْخُلِي جَنَّتِي؛ «اى نفس هاى مطمئن و آرام به سوى پروردگار خويش باز گرديد، در حالى که خداوند از شما راضى و شما نيز از خداوند راضى هستيد، وارد بندگان من شويد، وارد بهشت من شويد». تعاليم اسلامى سعى دارد حالت رضا را در انسان تقويت کند. بشارت خداوند به شکيبايانى است که در هنگام بروز حوادث ناگوار مى گويد: «ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم». و روايات اسلامى مرگ را رحمتى از جانب خداوند براى بندگان مؤمن مى دانند و مى کوشند که در افراد، نگرش مثبت نسبت به مرگ ايجاد کنند. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: ياد مرگ خواهش هاي نفس را مي ميراند و رويشگاه هاي غفلت را ريشه کن مي کند و دل را با وعده هاي خدا نيرو مي بخشد و طبع را نازک مي سازد و پرچم هاي هوس را درهم مي شکند و آتش آزمندي را خاموش مي سازد و دنيا را در نظر کوچک مي کند بطور مسلم چنين کسي با چنين اعمالي مرگي راحت خواهد داشت. 4. توجه به عموميت مرگ: انسان بايد به اين واقعيت توجه کند که مرگ يک سنت و قانون قطعى و خلل ناپذير حاکم بر نظام آفرينش است و همه موجودات ـ به جز خالق يکتا ـ با چنين پديده اى مواجه مى شوند؛ چنان که قرآن در اين باره مى فرمايد: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ؛ «هر نفس طعم مرگ را مى چشد». خود اين فکر موجب تسکين مى شود. 5. ياد مرگ: در فرهنگ اسلامى توصيه شده که مسلمانان نبايد از مرگ غافل باشند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مى فرمايد: «اکيس الناس من کان اشدّ ذکرأ للموت؛ زيرک ترين مردم کسى است که بيشتر به ياد مرگ باشد». اين امر باعث مى شود انسان خودش را آماده مرگ کند و براى به دست آوردن اين آمادگى، از محرمات بپرهيزد. وقتى فرد مرگ خود را از قبل، تصور و پيش بينى کند، با فراهم آوردن شرايط و فضاى روانى مناسب، خود را آماده مواجهه با آن مى کند و از تنيدگى او کاسته مى شود و با اين پديده سازگارى بهترى خواهد داشت. شيوه هاي ترغيب به نماز 1. براي ترغيب و تشويق به نماز، نخست بايد زير بناهاي فکري دانشجوي مورد نظر را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بکوشيد. شناخت ايشان و نيازهاي فکري، فرهنگي، ديني و عاطفي ايشان با در نظر گرفتن شرايط سني و رشد علمي و عقلاني وي، شما را زودتر به هدف مقدس تان مي رساند. شناخت ديدگاه ايشان در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و مانند آن از جمله اموري است که تاثير مستقيم بر عملکرد ايشان دارد. پس بايد به تقويت و اصلاح اين مباني پرداخت، البته اين امر بايد به صورت حساب شده و با شيوه هاي درست و در طي زمان صورت بپذيرد. بنابراين، لازم و شايسته است که طرف مقابل را به ماهيت نماز، اهميت نماز و آثار مثبت نماز در زندگي فردي و اجتماعي، سازندگي روح و روان و مهم تر از همه، فلسفه و علت خواندن نماز آشنا کرد. 2. سعي کنيم خودمان به حرف هايي که مي زنيم عامل باشيم. ديگران به عمل ما بيشتر از حرف و سخن ما توجه مي کنند. اگر الگوهاي رفتاري در دانشگاه ها براي ارزش ها و شعاير مذهبي به خصوص نماز اهميت فوق العاده اي قايل شوند و در اين انديشه پايدار و ثابت قدم بمانند، مطمئنا دانشجويان نسبت به نماز و اهميت آن احساس و نگرش خاصي پيدا مي كنند. 3. در صورت امکان سعي کنيم دانشجوي مورد نظر، هنگام برپايي نماز در کنار شما قرار بگيرد؛ قرار گرفتن دانشجو در كنار استاد در نماز جماعت روحيه معنوي، محبت و انس را افزايش مي دهد و اين خود يكي از راهكارهاي مهم و تاثير گذار در جذب دانشجويان به نماز است. 4. فرد مورد نظر را تشويق کنيم که با افراد نماز خوان بيشتر در ارتباط باشد و در مجالس و محافل مذهبي شرکت کند. نتيجه گيري براي درمان ترس از مرگ، ابتدا به صورت دقيق آسيب شناسي صورت گرفته و علت ترس از مرگ روشن شود. کشف عوامل ترس از مرگ به درمان اين بيماري کمک مي کند. براي ترغيب افراد به نماز نيز نخست ريشه يابي و آسيب شناسي شود و علت يا علت هاي ترک نماز مشخص گردد، آنگاه بر مبناي نتيجه بدست آمده از آسيب شناسي، شيوه هاي ترغيب و تشويق به نماز اتخاذ شود. براي درمان ترس از مرگ اگر راهنمايي هاي کلي اثر بخش نبود، لازم است که ايشان به صورت حضوري يا حد اقل مشاوره تلفني (7737217-0251) با یک مشاور که هم متخصص در مسائل دینی باشد و هم روان شناس تماس برقرار نموده و مشکل خود را مطرح نمايد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image