شب اول قبر /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

از مرگ و شب اول قبر خیلی می ترسم و سعی می کنم ایمانم را روز به روز به خدا بیشتر کنم ولی این ترس از بین نمی رود و فکر می کنم دلیلش هم این باشد که من وقتی دوازده، سیزده ساله بودم در مدرسه توسط معلمم نوار سیاحت غرب را گوش کردم و از آن به بعد است که از قبر و مردن می ترسم مرا راهنمایی کنید.


بسیارى از اندیشمندان - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - کوشیده اند تا پاسخى معقول و موجّه، به این پرسش اساسى بدهند که فرصت طرح و بررسى آن در اینجا نیست. ما تنها به نظر ابن سینا در این خصوص اشاره کرده، به تحلیل آیات و روایات در پاسخ به این سؤال مى پردازیم. در دیدگاه ابن سینا موجبات ترس از مرگ یکى از امور زیر است: 1. با مرگ، حقیقت و زندگى [ظاهرى دنیایى ] آدمى برچیده مى شود، 2. اینکه نمى دانیم چه وقت مى میریم؛ 3. مرگ پدیده اى ناشناخته است و از آن تجربه اى نداریم و برایمان امرى مبهم است؛ 4. تجربه مرگ انفرادى و فردى است نه جمعى؛ 5. مرگ موجب جدایى انسان از متعلقات و دوستان و خویشاوندان مى شود؛ 6. با رسیدن مرگ، همه آرزوها و آمال بشرى بر باد مى رود.ابن سینا، ابو على، رسائل، رسالةالشفاء من خوف الموت، صص 346 -340. ترس از مرگ در فرهنگ قرآنى و روایى، به اعتبار تفاوت انسان ها، علت هاى گوناگونى دارد. در یک منظر کلى، مى توان انسان ها را از این جهت - به تعبیر حضرت امام(ره) به سه گروه، ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد. اما دلیل وحشت از مرگ در انسان هاى ناقص، این نکته ظریف است که انسان به حکم فطرت خود، حب به بقا و میل به جاودانگى دارد و از فنا، زوال و نیستى متنفر است. از این رو به عالمى که عالم حیات تلقى مى شود، عشق ورزیده و از عالمى که به پندار خود عالم نیستى است، تنفر دارد. بنابراین چنین افرادى به دلیل اینکه ایمان به عالم آخرت ندارند و قلوب شان به حیات ازلى وبقاى سرمدى، اطمینان نیافته است، به این دنیا علاقه مند و به حسب آن فطرت، از مرگ هراسان و گریزان اند. خداوند متعال، عقیده این گروه از انسان ها را چنین بیان مى کند: (إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ)؛مؤمنون (23)، آیه 37. «جز این زندگانى دنیاى ما چیزى نیست، مى میریم و زندگى مى کنیم و دیگر برانگیخته نخواهید شد». از این رو کافران که ایمان به حیات و عالم آخرت ندارند از مرگ وحشت دارند.بقره (2)، آیه 19. عامل ترس از مرگ در انسان هاى متوسط چیز دیگرى است. متوسّطان - که ایمان شان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست - به دلیل غفلت از آخرت و عالم برتر و بالاتر و توجّه به امور دنیایى و تلاش در آبادانى آنها، از مرگ مى ترسند. امام صادق(ع) مى فرماید: « [روزى ] مردى به سوى ابوذر آمده و پرسید: چرا ما از مرگ کراهت داریم؟ [ابوذر در پاسخ ]فرمود: به دلیل آنکه شما دنیا را آباد کرده اید و آخرت را خراب. پس کراهت [و ترس]دارید که از آبادانى به سوى خرابى انتقال یابید».بحارالانوار، ج 6، ص 137، ح 42. ریشه این غفلت، یا متابعت از خواسته هاى نفسانى و مخالفت با حضرت حق است و یا آرزوهاى دراز. امام على(ع) مى فرماید: «... آیا کسى نیست که از گناه توبه کند، پیش از آنکه مرگش سر رسد؟... بدانید که شما در روزهایى به سر مى برید که فرصت ساختن برگ است، و از پس این، روزهاى مرگ است... شما را فرموده اند که بار بربندید و توشه برگیرید. من بر شما از دو چیز بیشتر مى ترسم: دنبال هواى نفس رفتن، و آرزوى دراز در سر پختن».نهج البلاغه، خطبه 28، ص 29. به فرموده خداوند متعال، این گروه، از زندگى دنیا، ظاهرى مى شناسند و حال آنکه از آخرت غافل اند.؛(یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون)؛ روم (30)، آیه 7.استن این عالم اى جان غفلت است هوشیارى این جهان را آفت است هوشیارى زان جهان است و چو آن غالب آید پست گردد این جهان مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 2066 و 2067. این متوسطان و غافلان، به حدى از مرگ غافل اند: که به تعبیر حضرت على(ع): «گویا مرگ را در دنیا به جز ما نوشته اند و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته اند و گویى آنچه از مردگان مى بینیم، مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى آیند، و آنان را در گورهاشان جاى مى دهیم و میراثشان را مى خوریم، پندارى؛ ما پس از آنان جاودان به سر مى بریم».نهج البلاغه، کلمات قصار 122، ص 382. اما گروه سوم (انسان هاى کامل و مؤمنان مطمئن)، از مرگ کراهت ندارند؛ ولى از آن وحشت و خوف دارند. ترس آنان یک ترس مثبت و ارزشى است؛ چرا که خوف آنها از عظمت خداوند متعال است؛ نه مثل وحشت وابستگان به دنیاى مادى و دل دادگان به تعلقات آن. حضرت حق در قلب اولیاى الهى، تجلى کرده، موجب هیبت مشوب به شوق مى شود و در حقیقت هیبت و بزرگى خوف، از تجلّى عظمت و ادراک آن است. دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - که با مرگ سرفصلى از آن آغاز مى شود - مى تپد و وحشتناک و ترسناک مى گردد؛ ولى این خوف غیر از ترس هاى معمولى است.براى اطلاع تفصیلى از این موضوع ر.ک: خمینى، روح اللَّه، چهل حدیث، صص 303 - 307. ترس انسان هاى آن سویى از طول سفر، توشه کم و بزرگى و عظمت مقصد است.نهج البلاغه، کلمات قصار 77، ص 372. اینان مرگ را چون زندگى، امتحان بزرگ الهى مى داننداشاره به آیه «همان که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید»؛ ملک (67)،آیه 2. و مى ترسند که از این آزمون، سربلند بیرون نیایند. ;هیچ مرده نیست پر حسرت زمرگ حسرتش آن است کِش کم بود برگ ;ورنه از چاهى به صحرا اوفتاد در میان دولت و عیش و گشاد ;زین مقام ماتم و ننگین مُناخ نقل افتادش به صحراى فراخ {R>;مقعد صدق و جلیسش حق شده رسته زین آب و گل آتشکده ;ور نکردى زندگانیى منیر یک دو دم ماندست مردانه بمیر ;مثنوى معنوى، دفتر پنجم، ابیات 176 - 177. با این توضیحات اجمالى و مختصر، مشخص شد که اولا هر ترس و وحشت از مرگى، بد و منفى و هر خوفى از آن هم خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر واندیشه به دنیاى مادى باشد، وحشتى منفى و نابخردانه است. اما اگر وحشت از مرگ، بر اساس خوف از عظمت حق تعالى و ترس از چگونگى رویارویى با خدا باشد، ترسى مثبت و از سر شوق و عشق است. ثانیاً با تفاوت انسان ها و نوع نگرش ها، عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.راه رهایی:اگر انسان، مؤمن و با تقوا باشد و ره توشه آخرت را برگیرد، نه جان دادن هولى دارد و نه شب اول قبر هراسى و نه قیامت نگرانى دارد؛ از امام حسن(ع) پرسیدند: مرگ چیست که نسبت بدان نادانند؟ فرمود(ع): «اعظم سرور یرد على المؤمنین»؛ «بزرگترین شادمانى که بر مومنان وارد مى شود...»بحارالانوار، ج 6، ص 153. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم راحت جان طلبم از پى جانان بروم بر هواى لب او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشید درخشان بروم ;همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «القیامة عرس المتقین»؛ «قیامت زفاف و عروسى اهل تقوا است».همان، ج 7، ص 176. امام صادق(ع) فرمودند: «اذا مات المومن، شیعه سبعون الف ملک الى قبره فاذا ادخل قبره، اتاه منکر و نکر، فیقعدانه و یقولان له: من ربک؟ و ما دینک؟ و من نبیک؟ فیقول: ربى الله و محمد نبى و الاسلام دینى. فیفسحان له فى قبره مدبصره و یاتیانه بالطعام من الجنة، و یدخلان علیه الروح والریحان و ذلک قوله عزوجل: «فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان» یعنى، فى قبره «و جنة نعیم» یعنى فى الاخره»؛ «هرگاه مؤمن بمیرد، هفتادهزار فرشته؛ او را تا قبرش تشییع مى کنند؛ سپس وقتى در قبر داخل مى شود، نکیر و منکر به سراغش آمده، در کنارش نشسته و به او مى گویند: پروردگارت کیست؟ و دینت چیست؟ و پیغمبرت کیست؟ جواب مى دهد: پروردگارم خدا و محمد(ص) پیغمبرم و اسلام دینم است. [پس آن گاه ]قبرش را برایش به وسعت شعاع بصرش مى گشایند و به سویش از بهشت طعام مى آورند و روح و ریحان بر او وارد مى سازند و آن همان قول خداوند عزوجل است که در قرآن کریم فرمود: «اما اگر از مقربان باشد روح و ریحان برایش مى باشد»، یعنى، در قبرش چنین چیزى است. اما در آخرت او داخل در «بهشت همیشه پرنعمت» است».همان، ج 6، ص 222، روایت 22. بنابراین، کسى که قبرش روح و ریحان و آخرتش رضوان پر نعمت فراوان است، نه هولى دارد و نه هراسى. آرى اگر نگرانى و ترس از لحظه جان دادن و بعد از آن باعث تلاش و جدیت در جهاد با نفس و ترک گناه و تحصیل ایمان و تقوا و تقرب شود و انسان را تحریک به عمل صالح کند، بسیار ترس خوبى است. همان گونه که در جبهه و مقابله با دشمن قدار، رزمنده واقعى، آمادگى رزمى کافى فراهم مى سازد؛ مومن واقعى نیز براى قبر و قیامت خود، توشه فراهم مى کند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image