تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
.قانون جذب را عبارت میدانند از یک قانون انتزاعی و به طور خلاصه بیان میکند که هر آنچه در ذهن انسان تصور شود اعم از خوب یا بد، زشت یا زیبا در دنیای واقعی نمود خواهد یافت. سرعت و شدت به واقعیت پیوستن این تصویر ذهنی به شدت تمرکز روی آن موضوع و وضوح تصویر آن در ذهن بستگی دارد. در واقع خواستههایی که تصور میشوند باید به گونهای باشند که بتوان آنها را در ذهن، حس و باور نمود. قانون جذب میگوید هر چه فکر کنی همان میشود)مجله موفقیت شماره۱۴.( طبق این قانون، هنگامی که انسان آرزوی چیزی را دارد، سراسر کیهان هم دست میشود تا بتواند این آرزو را تحقق بخشد.در واقع قانون جذب یک قانون ثانوی است و قانون اصلی قانون ارتعاش است. به این صورت که هر چیزی که از انرژی ساخته شده باشد مشابه خود را جذب می کند. هر چیزی در این دنیا دارای فرکانس مختص به خود است و وقتی انسان در مورد چیزهای مختلف اعم از پول، روابط خوب، سلامتی، فقر، روابط نابسمان، بیماری... تمرکز می کند همان ها را نیز جذب می کند و این از طریق ذهن و احساسات انسان امکان پذیر است. )ماورای راز(فیلم((به طور کلی روند قانون جذب از سه مر حله تشکیل می شود.تجسم: برای تجسم، انسان باید از ذهن خود استفاده کند. مجسم کردن خواسته، که الان از آن اوست و با آن کاری انجام میدهد و از داشتن آن لذت می برد، انگار همین حالا خواسته اش را دریافت کرده است.احساس: همراه با تجسم، انسان باید احساس فوق العاده ای در مورد خواسته اش داشته باشد، یک نوع احساس شور و شوق همراه با لذت، که تمام اینها توسط ذهن انسان امکان پذیر است. بدین ترتیب انسان فرکانس ارتعاشی ایجاد می کند که خواسته خود را مانند آهنربا جذب می نماید.دریافت: بدین ترتیب قانون جذب از طریق نیرویی طبیعی، مرئی و نامرئی کار می کند تا انسان را از طریق شرایط و رویداد ها به خواسته اش برساند).قدرت(کتاب((پیش از پرداختن به تعریف انرژی درمانی ابتدا نکاتی را نسبت به قانون جذب عرض خواهیم کرد.محتوای این قانون مدت هاست که توسط برخی از اندیشمندان و روانشناسان تبلیغ میشود، اما نامی از این قانون برده نمیشد. اندیشمندانی که در حوزه دینی به تبلیغ این قانون میپرداختند معمولا چنین قانونی را به پروردگار هستی گره زده و به نوعی آن را به رنگ دینی عرضه مینمایند اما واقعیت این است که این قانون ربطی به دین ندارد و ارائه دهندگان واقعی آن ای بسا قائل به خداوندی که در دین اسلام معرفی میشود نباشند همانطور که در تعریف مختصری که ارائه شد نیز میتوانید آن را دریابید. اساس این قانون انرژی کل کیهان است که با یکدیگر در ارتباطند و اگر بتوانید به این انرژی کل متصل شوید هر چیزی در اختیار شماست. این انرژی کل میتواند به خداوند تفسیر شود، میتواند به حلقه کیهانی تفسیر شود که برخی از جریان های نوظهور بر روی آن مانور میدهند و در این عرصه هیچ خدایی نیز قابل تصور نباشد؛ حتی یک ماتریالیست و مادی گرا که اساس وجود خلقت را نیز یک انفجار تصادفی در نظر میگیرد نیز میتواند به چنین قانونی معتقد باشد.مسأله دیگر این که در این قانون آن چه فقط و فقط مهم است تصورات ذهنی خوب و استوار شخص است که دنیای او را میسازد، این که آیا شما میتوانید به چنین چیزی معتقد شوید یا خیر با یک تفکر ساده به دست میآید. فرض کنید همه انسان ها بخواهند آنچه واقعا دوست دارند به فکر کرده و با تجسم به آن برسند. از طرفی به خوبی میدانید که بشر هر لحظه در حال رشد و تغییر است و این نشان از نقص استفاده بشر از عقول خود را دارد. اگر همه بخواهند تنها با تجسم به آرزوهای خود برسند و از طرفی دو نفر در یک آرزو متقابل یکدیگر قرار گیرند و هیچ مانعی نیز بر سر راه تحقق آنان نباشد إلا عدم تصور درست میتوان هرج و مرجی که در نظام هستی رخ میدهد را تصور کرد.از طرفی این مسأله با نظمی که در نظام هستی موجود است سازگار نبوده و حتی عرفا زمانی که به مراحل خاص سیر و سلوکی میرسند و بر طبق همان نظام هستی به آنان کراماتی داده میشود اصلی دارند به نام ادب در محضر خداوند که به خود اجازه تصرف در نظام هستی نمیدهند.از طرفی اگر به عدل الهی که یکی از اصول اعتقادی ماست توجه کنید و مساله جبر و اختیار در آن را در نظر آوریم و سخن امام صادق علیه السلام که فرمودند: «لاجبر و لا تفویض بل أمر بین الأمرین» را در نظر بگیریم که فرمودند ما نه جبر مطلق را قبول داریم که أشاعره به آن معتقد بودند و میگفتند همه کارها به دست خداست و انسان از خود هیچ اختیاری ندارد و نه اختیار مطلق را که معتزله به آن معتقد بوده و میگفتند تنها اختیار انسان در سرنوشت او دخیل است بلکه ما چیزی بین این دو را قبول داریم که هم حاکمیت خداوند و خالق در سرنوشت انسان است و هم در نظر گرفتن اختیار انسان؛ به این نتیجه میرسیم که امثال قانون جذب ترجمه دیگری از سخن معتزلیان است که تنها چیزی که در سرنوشت و زندگی انسان مؤثر است تصور و اراده انسان است و بس. که این مطلب با اصول ما سازگاری ندارد.و در پایان باید گفت این اندیشمندان مطلب جدیدی نگفته اند. آن چه آنان تعبیر به قانون جذب میکنند در حقیقت همان قدرت اراده بشر در برخی از کارها ست که ما از آن به تلقین هم یاد مینماییم. شکی نیست که تلقین در برخی از مسائل کشش داشته و قابل تأثیر است.انسان با تلقین خود قادر است بسیاری از بیماری های خود را نیز علاج کند اما قدرت تلقین حدی از مسائل را شامل میشود. و این نکته نیز بیان شود که در بسیاری از موارد معتقد شدن به چنین قانون هایی و نرسیدن به خواسته خود ای بسا سرخوردگی های اجتماعی حادی را برای برخی اشخاص به ارمغان آورد و حتی به خود کشی نیز بیانجامد.و اما در رابطه با تعریف انرژی درمانی باید گفت که برای این نوع درمان، تعریف مشخص و دقیقی وجود ندارد ، آنچه به عنوان تعریف آن ذکر می شود ، در واقع شرح کارکرد آن است ، نه تعریف دقیق آن. دانشمندان و محققینی که در این خصوص بررسی می کنند ، عموما این انرژی را در ارتباط با فعالیت های الکتریکی بدن و میدان های الکترومانیتیک وابسته به آن می دانند . اما افرادی که با علوم باطنی سروکار دارند معتقدند منشاء این انرژی از عالم باطن و یا به عبارت دیگر جهان نا پیدای هستی است .به دلیل خاصیت جاذبه و دافعه ای که این نیرو دارد آن را مانیتیزم – Magnetism می نامند که از واژه ی مغناطیس گرفته شده است . برای اولین بار در غرب «مسمر» پزشک اطریشی از این نیرو به اسم مانیتیزم حیوانی نام برده است . ارائه دهندگان این نظریه گفته اند: زنده بودن و سلامتی یک موجود زنده بستگی به رسیدن این انرژی حیاتی به آن موجود زنده و حرکت صحیح آن در بدن وی دارد . این انرژی از خود تشعشعاتی خارج می کند که اطراف سر و گردن انسان را از خارج میپوشاند . هاله اطراف سر بعضی قدیسین نیز که حتی از فاصله ی دور نیز جلب توجه می کند در اثر تشعشعات این انرژی میباشد. امروزه با استفاده از دوربین های مخصوص کرلیان و تجهیزات کامپیوتری نسبتا پیشرفته ای می توان به راحتی این هاله ها را در اطراف بدن دید و آن ها را بررسی کرد . در شرایط بیماری، در گردش این نیروی حیاتی در جسم و عضو بیمار، اختلال بوجود میآید که با به کار گیری روش هایی از قبیل ؛ طب سوزنی ، طب فشاری ، و بهتر از همه ی اینها مانیتیزاسیون ، می توان راستای بهم ریخته ی سیاله ای را ، به وضع طبیعی در آورد که در نتیجه باعث بهبود بیماری خواهد شد .به طور کلی تمام کسانی که ادعای انرژی درمانی دارند به دو گروه تقسیم می شوند : گروه اول کسانی هستند که می توانند انرژی حیاتی شفا بخش خود را تقویت کرده و به طور ارادی به فرد بیمار منتقل کنند ؛ این افراد در غرب مانیتیزور نامیده می شوند .همچنین این نوع انرژی درمانی را نیز می توان آموزش عام داد . گروه دوم نیز کسانی هستند که واسطه انرژی معنوی بـا فرد بیمار می باشند .این افراد از طریق تزکیه نفس و سیروسلوک معنوی و روحانی به این مقام رسیده اند . این نوع از انرژی درمانی را نمی توان آموزش عام داد و نیز یافتن استادی متبحر در این زمینه ، به مراتب دشوار تر از مرحله ی قبلی است . البته تعاریف تخصصی بسیار زیادی در این راستا وارد شده است که از ذکر آن صرفنظر میکنیم.در بیان این مساله نیز به ترتیب پاسخ میدهیم.ابتدا این که آیا چنین چیزی هست یا خیر؟ در وجود انرژی هایی با این خصوصیات در بدن و یا وجود چاکراهای انرژی که یوگیست ها مطرح میکنند اختلافات زیادی مطرح است. برخی آن را قبول داشته و حتی به تشخیص آن با دوربین های پیشرفته معتقدند و برخی نیز گویند اگر دوربین حرارت اطراف بدن شخص را نشان میدهد دلیل بر وجود انرژی به آن صورتی که شما گویید نیست و شما یک مساله را که حسی مشاهده شده پایه تفاسیر خیالی خود قرار داده اید. بنابر این در وجود چنین مسائلی اجماع یقینی وجود ندارد.اما گذشته از آن اگر وجود چنین مساله ای را در نظر آوریم این مساله یک نوع درمان بیش نیست که نظیر فیزیو تراپی میماند؛ آن هم نه درمان همه بیماری ها بلکه درمان بیماری های خاص. آیا شما از فیزیوتراپ انتظار درمان بیماری سرطان را نیز دارید؟پاسخ روشن است که خیر. بنابر این انرژی درمانی یک درمان است با محدوده درمانی خاص خود.آیا هر کس قادر به انرژی درمانی هست؟ باز هم خیر برخی تنها ادعای وجود چنین چیزی را در خود دارند و هرگز نمیتوانند کمک شایانی به شخص نمایند ألا این که وی را سرکیسه کرده و بر همان حالت اول وامی گذارند.مساله بعد این که اگر شخصی انرژی درمان واقعی بود مانند دکتری در تخصص های دیگر تلقی میشود. آیا شما پس از بهبود بیماری دست دکتر خود را میبوسید و یا از او طلب هدایت و اصلاح خود و زندگی خود را دارید؟پاسخ منفی است زیرا معقدید که دکتر در محدوده تخصص خود متبحر است و در مسائل دیگر ای بسا از شما نیز عقب تر باشد.اما متاسفانه در برخورد با انرژی درمان ها بسیاری از اشخاص این گونه عمل نمی نمایند و بعضی از اوقات وی را در حد خدایی و پیامبری قبول می نمایند.مساله دیگری که در آخر حتما ذکر آن خالی از لطف نیست وجود نیروهای شیطانی و رحمانی در گستره هستی است و این مساله در قرآن کریم در رابطه با حضرت سلیمان نیز موجود است که برخی با استفاده از نیروهای شیطانی اختلاف در خانواده ها ایجاد میکردند. به طور قطع شیطان جنودی دارد و این جنود از نیروهای شیطانی جهت بهره های شیطانی استفاده مینمایند و بسیاری از افراد به دلیل ضعف اعتقادی و باور، گرفتار این اشخاص شده و مانند انسان های کوک شده تابع دستورات آنان میشوند. برخی از افراد با بهانه انرژِی درمانی ای بسا شما را تحت سلطه این نیروهای شیطانی برده و اسیر نفس خود می نمایند که رهایی از چنگال آنان بسیار مشکل است و جز با تقویت باورها امکان ندارد. پس بهتر است انسان خود زمینه گرفتاری خود را با عرضه کردن خود به این افراد فراهم نسازد. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.