تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
ابتدا بایدگفت که تصور می کنیم باید تعریف قانون جذب را دقیق تر بازخوانی کنید که آن را با خداوند اشتباه نگیرید. روشن تر بگوییم نه آن چه دربارۀ قانون جذب گفته اید دقیق است و نه آن چه در باب استجابت دعا گفته اید درست است.
تعریف قانون جذب:
قانون جذب به گفتة مروّجان آن بدین شرح است:
«به یاد داشته باش تو در زندگی همان چیزی را جذب می کنی که توجه و انرژی و حواس خود را به آن معطوف می کنی، خواسته یا ناخواسته.»[1]
«امکان ندارد مرضی به تو سرایت کند، مگر این که فکر کنی امکانش هست و این تفکر یک نوع دعوت است. اگر هم به حرف های مردم که راجع به بیماری هایشان حرف می زنند گوش می دهی بیماری را به سوی خودت دعوت می کنی.»[2]
عمل تجسّم، تو را به هرچه بخواهی متّصل میکند. تجسّم خواستهها، نیروی مغناطیسی ایجاد میکند و این نیرو، خواستهات را بهسوی تو جذب میکند.[3]
این قانون همان قانون جاذبة عمومی است، امّا در حیطه افکار. قانون جاذبة نیوتن میگوید: کرة زمین همة اجسام را به سمت خود میکشد؛ امّا قانون جذب میگوید: تمام چیزهایی که ما تصوّر میکنیم، به سوی ما جذب میشوند[4].
تجسم از دنیایی که می بینی واقعی تر است، چون دنیایی که می بینی از تجسم و باور تو ناشی شده است.[5]
تو همهچیز را به سمت خود جذب میکنی: مردم، شغل، اوضاع زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که بر آن سوار میشوی و اجتماعی که در آن زندگی میکنی؛ مثل آهنربا همة اینها را به سوی خویش جذب میکنی. به هرچه فکر کنی، همان اتفاق میافتد. تمام زندگی تو تجلّی افکاری است که در ذهنت جریان دارند[6].
با تصوّر و افکار شما، تمام دنیا یک کاتالوگ در دست شما خواهد بود. انگار دارید به جهان سفارش می دهید. هر انتخابی که بکنید درست است. قدرت تماماً در اختیار شماست[7].
شما در سه گام به آرزوهای خود دست مییابید: نخست، خواستن: «به دنیا فرمان بده.» دوم، باور: «باور داشته باش که به خواستهات رسیدهای.» سوم، تجسّم: «احساس کن که به خواستهات رسیدهای[8]».
کل دنیای تو ساخته شده از تمام چیزهایی است که به ذهن می آوری. هر چیزی که داری یا نداری، هر وضعیت و شرایط زندگی ات، حاصل تجسم خودت بوده است.[9]
افکار ما به اجسام تبدیل میشوند. هر آنچه در فکرت بگذرد، به زودی در مشت خواهی گرفت.[10].
وین دایر که در چند کتابش به این موضوع پرداخته است، می گوید:
قدم اول در فعّال سازی قدرت ذهن، تغییر تصاویر ذهنی است. همة رویدادهای زندگی پرداختة تجسّمات انسان است؛ بنابراین، باید نیروی تجسّم و تصوّر ذهن را باور داشت و به تغییر نگرش دربارة خود، محیط، دیگران و رویکردهای زندگی همّت گماشت تا مقدمات و اسباب تغییر در واقعیت این امور فراهم شود. آیندة انسان از راه شیوة تفکری که برمیگزیند، رقم میخورد؛ در حقیقت، آدمی به آنچه می اندیشد، تبدیل میشود.[11] تفکّرات هرچند واقعیّت خارجی ندارند، اگر بهگونهای مناسب تقویت شوند و درونی گردند، بهطور عینی در قالب فیزیکی انسان عینیّت مییابند و تجسّم خارجی به خود می گیرند.[12]
مطالب یاد شده فقط بخشی از گفتة رهبران جذب در باب این فرضیّه است.
اصلی ترین ادعا در جذب
ادّعای اصلی در قانون جذب، سه محور زیر است:
اول اینکه ذهن انسان قادر است بر پدیدههای خارجِ از وجود انسان اثر بگذارد و امور بیرون از وجود آدمی را به سود وی تغییر دهد؛ به عبارت دیگر قانون جذب، ادّعایی در مورد تأثیر افکار بر روان و درون خود انسان ندارد، بلکه ادّعایش دربارة تأثیر افکار بر امور خارج از وجود انسان است؛ بهاینصورت که انسان میتواند با استفاده از نیروی خلّاق ذهن بر امور بیرون از جسم، تصرف کند.
ادّعای دوم این است که تأثیرگذاری ذهن بر پدیدهها از نوع تأثیرات عادی نیست؛ بلکه از نوعِ تأثیر علّت تامّه بر معلول است. منادیان جذب، فقط از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان ذهن و پدیده ها، سخن نمیگویند؛ بلکه از خالقیّت ذهن میگویند و «خلق و آفرینش» را به ذهن نسبت میدهند و ادعا می کنند که ذهن انسان هرچه را ـمثبت یا منفیـ تجسّم نماید، به صورت یقینی و قطعی در عالم خارج (نه در درون انسان) به وقوع میپیوندد. طبق ادعای دوم، رابطة بین ذهن و «امور تجسّم شده» را رابطة علّت تامّه نسبت به معلولش می دانند و مدعی اند هم چنان که خطّ تولید یک کارخانه، مواد خام را به محصول تبدیل میکند، ذهن انسان نیز قادر است تصویرهای ذهنی را به حقایق عینی و خارجی تبدیل نماید و همه چیز را به سمت خویش جذب کند.
ادعای سوم این است که قدرت خداگونۀ ذهن، نه از جهان بینی انسان ها تاثیر می پذیرد و نه از عمل آن ها. به عبارت دیگر نه تقوا و پرهیزگاری افراد و نه نظام باورها و اعتقادات آن ها، تاثیر مثبت یا منفی بر قدرت ذهن ندارد. طبق ادعای سوم، نه اندیشه و فکر، بلکه «همراه داشتنِ تصویر» و حک نمودنِ عکسِ مطلوب در ذهن، باعث جذبِ خواسته ها می شود.
بنابراین نباید تصوّر شود که منظور از قانون جذب فقط مثبت اندیشی، تلقین، خوش بینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل است.
در ادامه مناسب است مراد از دعا را توضیح دهیم تا برداشت شما در این باب تصحیح گردد.
معنای دقیق دعا
یکی از مشهورترین روایاتی که امروزه برای تبلیغ قانون جذب از آن سود می برند، روایت اصول کافی در باب دعاست. امام صادق فرمود: «اذا دعوت فظن ان حاجتک بالباب[13]؛ هنگامی که خدا را می خوانی چنان بیندیش که دعایت برآورده شده و خواسته ات آماده است». این روایت در باب درخواست از خداوند وارد شده و از دعاکننده میخواهد هنگام درخواست از خدا چنان بیندیشد که دعایش مستجاب است. آنچه دربارة این حدیث و امثال آن باید دقت کرد، کاوش در معنای دعاست. دعا در متون دینی به معنای درخواست خاشعانه از خداوند متعال است. در دعا انسان نه از خودش، که از منبع لایزال الهی طلب می کند و این درخواست را متواضعانه مطرح می نماید و صدالبته انسان مؤمن قبل از همة این ها باید اعتقاد و اندیشة صحیحی دربارة خدای خویش داشته باشد. درحالیکه در قانون جذب، هرسة این نکات، متفاوت بیان می شوند. اولاً انسان ها ذهن خویش را مُعطی می دانند و قوه جاذبه ذهن را منبع درونی معرفی می کنند که با وجود این قدرت بی کران باطنی، هیچ منبع بیرونی دارای نقش فرض نمی شود. قانون جذب قوّة خلاقی در درون هرفرد تصویر می کند که انسان را از هر نیروی دیگر بی نیاز می کند. این قوه نه یک حقیقت متعالی که یک ابزار درونیِ فروکاهیده است. بههمین دلیل جایگاه خدا در قانون جذب جایگاهی متعالی نیست، بلکه جایگاهی فرودین است که با وجود ذهن به استمداد از او نیازی نیست.
دوم اینکه دعا باید با خشوع همراه باشد و انسان موحّد بداند که در جایگاه مخلوق نشسته و به سوی خدای متعال دست نیاز دراز کرده است؛ اما در قانون جذب، همة اشیا و تمام هستی در خدمت سرخوشی انسان قرار دارند و انسان نهتنها تمنّا نمی کند، که فرمان می دهد و بر مسند خدایی تکیه می زند. بههمین دلیل در قانون جذب، کسی به خشوع تشویق نمی شود و تواضع ارزش به حساب نمی آید؛ بلکه هرچه طلبکارانه با کائنات مواجه شوی، بیشتر می توانی خواسته خود را بستانی.
سوم اینکه انسان مؤمن کسی است که از باور و اعتقاد صحیحی برخوردار است؛ امّا قانون جذب تنها باوری را که لازم میداند باور به قدرت خلّاق درون است و بس. رهبران جذب بارها گفته اند که برای دست یافتن به خواسته ها نیاز نیست به دین خاص یا اندیشه و باور خاصی پاییند باشید. همینقدر که بدانی به بزرگترین فرستنده مخابراتی روی زمین مجهزی، کار تمام است و می توانی به دنیا فرمان دهی.
بنابراین در قانون جذب نهتنها این گونه روایات (که برای بیان نشانه های ایمان و حقیقت توحیدند)، درست معنا نمی شوند، بلکه درخواست از خدا را در حدّ داشتن عکسِ مطلوب در ذهن، پایین می آورند و به یک عمل خشک ذهنی بسنده می کنند. این روایات در صدد بیان این نکته است که انسان مؤمن چنان خدا را شناخته است که تردیدی در استجابت دعایش ندارد؛ بدین جهت روایت در صدد بیان ضرورت تصحیح اندیشه و شکل دادن اعتقاد صحیح است نه تضمینِ استجابت آنی. زیرا دستة دیگری از روایات، استجابت را به معنای اعطای فوری معنا نکرده اند و زمان اعطا را به مشیّت و ارادۀ الهی موکول کرده اند و چون خداوند در وعدة خویش تخلف نمی کند (ادعونی استجب لکم)، ممکن است درخواست انسان را در این دنیا و ممکن است در عالم دیگر به او تحویل دهد.
از همین روست که رهبران قانون جذب میگویند: دعا و نیایش لازم است چون میتواند به فکر تمرکز دهد. به گمان ایشان، دعا از این نظر مفید است که به تصویرسازی ذهنی کمک میکند؛ نه به این دلیل که ارتباط با خالق است؛ نه اینکه چون روحبخش است، و نه اینکه چون در آن تعالی معنوی و تکامل نهفته است! میگویند: دعا خوب است؛ چون باعث میشود بتوانی مطلوبهایت را بیشتر تجسّم کنی. زیارت هم بروید، اما نه اینکه چون زیارت خودش موضوعیّت دارد؛ بلکه چون باعث میشود فزونطلبی آدمی که باید اصل باشد، در مکان زیارتگاه تداعی شود.
بنا بر ایدۀ جذب، دعا چون مقدمة تجسّم و تمرکز است اهمیت پیدا میکند؛ نه چون خودش ابزاری مستقل در خدمت تعالی انسان است. زیارت نیز چون به انسان قدرت تداعی بیشتری میدهد، مفید است؛ نه چون زیارتشونده دارای روحی بزرگ است که میتواند دیگران را در تعالی روحی دستگیری نماید. بنابراین اگر در میخانه این تداعی صورت گیرد، میخانه هم مثل زیارتگاه، تقدّس و ارزش پیدا میکند و درنتیجه نیازی به زیارت و زیارتگاه نیست.
گاهی به سراغ آیۀ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ رفته و طلب از خدا را بهمعنای «تکرار با خود» معنا می کند، نه طلب و درخواست. در این آیه طلب از خدا مطرح است، نه تصویرپردازی ذهنی. روشن است کسانی که ذهن را از چنین قوه ای برخوردار می بینند، خواستۀ خویش را در حقیقت از ذهن مطالبه می کنند. به عبارت دیگر همان شأن و جایگاهی که برای اولیای دین در «واسطۀ فیض واقع شدن» انتظار می رود، در قانون جذب به یک دکلِ مخابراتی به نام ذهن نسبت داده می شود و خواسته را از او طلب می کنند.
نتیجه
نه دعا قانون جذب است و نه قانون جذب همان خداست. خدا را باید در نظام معرفتی توحیدی شناخت و قانون جذب را باید در نظام اومانیستی و انسان محوری که الان در غرب حاکم است باید شناخت.
[1] . قانون جذب، مایکل لوسیر، ترجمه نفیسه معتکف، نشر درسا،1388
[2] . راز، راندا برن، نفیسه معتکف، لیوسا، 1386، ص 156
[3] . قدرت، راندا برن.ص 68.
[4] . فیلم راز، راز 1.
[5] . قدرت، راندا برن، ص 115.
[6] . راز، راندابرن، ص32.
[7] . آزمندیان، سی دی مقدماتی کلاس تکنولوژی فکر.
[8] . راز ، راندا برن، صص 57تا 62.
[9] . قدرت، راندابرن، نفیسه معتکف، ص 73.
[10] . فیلم راز، راز 1.
[11] . معنویت، وین دایر، ص 46؛ عرفان صص 71، 188، 214، 112، 121، 186؛ خود حقیقی، وین دایر، ص 37.
[12] . عرفان ص 83.
[13] . منتخب میزان الحکمه، ری شهری، باب دعا، به نقل از اصول کافی، 473/2. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.