خویشاوندی پیامبر(ص) و علی(ع) با خلفا /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

اگر خلفا بد بودند پس چرا پیامبر (ص) و علی(ع) حاضر شدند که دخترانشان را به عقد آنان درآورند و رابطه خویشاوندی برقرار کنند؟


در مورد ازدواج فرزندان پیامبر و امیرالمومنین با خلفا شک و تردیدهای بسیاری وجود دارد و بسیاری از علمای شیعه این مطلب را یا قبول ندارند یا بر آن شک و تردیدها و علل و عواملی را ذکر کرده اند که به بررسی هر دو مورد می پردازیم:در مورد ازدواج دختران پیامبر (ام کلثوم و رقیه) با عثمان بسیاری از علمای شیعه معتقدند که آنان دختران پیامبر نبوده اند بلکه ربیبه (یعنی دختر همسر )آنحضرت و دختران خواهر حضرت خدیجه بوده‌اند که بعد از فوت خواهر حضرت خدیجه , حضرت خدیجه سرپرستی آنان را بر عهده گرفت. (برای آگاهی بیشتر به این کتاب‌ها مراجعه بفرمایند : ازواج النبی و بناته ، تألیف الشیخ نجاح الطائی و الصحیح من سیرة النبی الأعظم نوشته سید جعفر مرتضی و...).به هر حال دلایل دیگری نیز این موضوع را تایید می کند که اهم آنها به قرار ذیل است:1.عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت به جز حضرت زهرا سلام الله علیها تا آنجا که پیامبر وی را ام ابیها می نامد(.(الإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 262 و سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 2 - ص 118 – 119)2. در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد ، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد ؟ 3 . چرا هیچ کس از دیگر دختران پیامبر خواستگاری نکردند؟ قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن می‌کند ، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه ، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری ام کلثوم رفته باشد؛ با این که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر، بر یکدیگر پیش دستی می‌کردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود. آیا ام کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت؟4.علاوه بر اینکه در کلمات مورخان در تعداد فرزندان پیامبر و چگونگی تولد آنها و نیز ترتیب زمان تولد وازدواج آنها اختلاف و تناقضات شدیدی وجود دارد.5. بعضی از بزرگان قائلند حضرت خدیجه درزمان ازدواج با پیامبر (صلی الله علیه و آله) باکره بوده و با کسی ازدواج نکرده بود. ابن شهر آشوب درمناقب ال ابی طالب ج1ص 138می گوید : احمدبلاذری وابوالقاسم کوفی درکتاب هایشان ومرتضی درکتاب شافی وابوجعفر درکتاب تلخیص می گویند که پیامبر(ص) با خدیجه ازدواج کرد درحالی که او باکره بود.اما در رابطه با ازدواج ام کلثوم دختر حضرت علی علیه السلام با خلیفه دوم هم تذکر چند نکته لازم است:1.بعضى این ازدواج را منکر شده اندشیخ مفید در یک کتاب ازدواج امّ کلثوم را رد کرده است (المسائل السرویة، ص 86)، ولى در کتابى دیگر آن پذیرفته است و آن را بر اساس ضرورت مى داند (المسائل العکبریة، ص 62-61). علاّمه سیّد ناصر حسین موسوى هندى نیز در کتاب إفحام الاعداء والخصوم این ازدواج را ردّ کرده است،وبرخى وقوع آن را پذیرفته اند، یعقوبى و طبرى سال آن را هفدهم هجرى دانسته اند(تاریخ طبرى، ج 4، ص 69 ; تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 149) سیّد مرتضى معتقد است این ازدواج پس از تهدیدها وکشمکش هاى فراوان اتفاق افتاد و در حال اختیار و با رغبت نبوده است. (رسائل المرتضى، ج 3، ص 149). ابومحمد نوبختى معتقد است که امّ کلثوم کوچک بود (هر چند عقد واقع شد، ولى) پیش از وقوع زفاف، عمر از دنیا رفت.( بحارالانوار، ج 42، ص 91) پس اقوال و آراءمتفاوتی در این رابطه وجود دارد. 2. سند احادیث این واقعه عمدتا ضعیف هستند( بنگرید: ازدواج ام کلثوم با عمر، نوشته آیت الله سید على حسینى میلانى)3. با صرف نظر از تأمّلاتى که پیرامون جزئیات این ماجرا وجود دارد، اگر اصل ازدواج هم پذیرفته شود، هرگز به معناى وجود رابطه نیکو میان امیرمؤمنان على(علیه السلام) و خلیفه دوم نیست. روایاتى که از شیعه و سنّى نقل شده است، نشان مى دهد خلیفه دوم به سبب موقعیت خود در جایگاه خلافت مسلمین از تهدید استفاده مى کرد (که شرح آن خواهد آمد). و البته نیک مى دانست طرف او مردى است که براى هدف مهم تر یعنى حفظ اصل اسلام و میراث نبوى(صلى الله علیه وآله)، تحمّل و بردبارى مى نماید; انسانى است شریف، که به درگیرى و نزاع اقدام نمى کند; همانگونه که مراد و مقتداى او رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در برابر مخالفت عمر و دوستانش با نوشتن وصیت نامه و اهانت به آن حضرت، تحمّل و بردبارى به خرج داد و براى ممانعت از نزاع ودرگیرى وصیت نامه مهم خود را ننوشت. به یقین ازدواج امّ کلثوم، از امامت و خلافت مهم تر نبود!اکنون به سراغ تهدیداتى مى رویم که در ماجراى ازدواج امّ کلثوم صورت گرفت:در المعجم الکبیر طبرانى و مجمع الزوائد هیثمى آمده است که على(علیه السلام) با عقیل، عباس و حسین(علیه السلام) درباره درخواست خلیفه دوم مشورت کرد. آنگاه در برابر سخن عقیل فرمود: این سخن او از سر خیرخواهى نبود، بلکه تازیانه عمر او را به آنچه مى بینى واداشته است».( المعجم الکبیر، ج 3، ص 44-45 ; مجمع الزوائد، ج 4، ص 271)،در منابع روایى امامیه، تهدید به صورت روشن تر بیان شده است. در روایتى که هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام)نقل مى کند، آمده است: هنگامى که عمر امّ کلثوم را از على(علیه السلام) خواستگارى کرد، حضرت فرمود: او کودک است (و جواب ردّ به او داد); عمر، عباس عموى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را ملاقات کرد و ماجرا را براى وى بیان کرد و آنگاه عباس را تهدید کرد: به خدا سوگند! من چاه زمزم را (که افتخار سقایت آن با توست) پر خواهم کرد و تمامى کرامتى که براى شماست از بین خواهم برد و دو شاهد براى اتّهام سرقت بر ضدّ او اقامه مى کنم و دستش را قطع خواهم کرد!». عبّاس به محضر على(علیه السلام) آمد و تهدیدات عمر را بازگو کرد و از آن حضرت خواست که امر ازدواج را به عهده او بگذارد و على(علیه السلام)نیز به دست او سپرد.( کافى، ج 5، ص 346، ح 2)در نتیجه، اگر ازدواجى تحت شرائط خاصّ صورت گیرد و امامى همانند امیرمؤمنان(علیه السلام) به سبب مصلحتى مهم به این امر رضایت دهد، نه اشکالى بر آن حضرت وارد است; و نه علامت مودّت و دوستى است. باید از کسانى که این بحث را طرح کرده اند سپاسگزارى نمود که با طرح این بحث بُعد دیگرى از مظلومیت امیرمؤمنان على(علیه السلام) را آشکار نمودند و خود در اشکال تازه اى قرار گرفتند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image