نقش اخلاق دینی در حل مشکلات زندکی /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

در جوامع مدرن که بسیاری از مشکلات مادی بر طرف شده و ظاهرا" مردم در رفاهند . ولی نوعی نا رضایتی از زندگی وجود دارد . ومردم با مسائل و مشکلات روبرو هستند .لطفا" پاسخ دهید که نقش اخلاق دینی و اسلامی در حل آنهاچیست وچه میباشد.


بزرگترین مشکل جوامع غرب، فقدان معنویت حقیقی وعدم توجه به تعالیم وحیانی و اخلاق عالى انسانى است. زیرا در این جوامع نظریه انسان محوری حاکم بر جامعه است و چون با عقل ابزای کار می کند منفعت انسان را فقط در پیشرفت مادی می داند و فقط در این جهت تلاش می کند و از آنجایی که انسان یک موجود تک بعدی نیست، باید پیشرفت در همه زمینه‌ها و ابعاد گوناگونِ زندگی بشر(اعم از بعد معنوی و مادی) صورت گیرد. به گونه ای که عقلانیت و معنویت در کنار هم پیشرفت کنند . علت عدم رضایت جوامع غربی ،علی رغم پیشرفتهایش در صنعت و تکنولوژی و رفاه مادی،را می توان در این جمله خلاصه کرد که؛ چون انسان اساسا موجود بی نهایتی است ، فقط بی نهایت می تواند او را اقناع کند. و چون عالم ماده و مادیات محدود به حد زمان و مکان هستند مسلم است که هیچگاه انسان را سیر نمی کنند، و با رسیدن به آن رضایت این موجود بی نهایت تامین نمی شود.و بدیهی است که تا غرب دنبان ارضاء نیازهای ماداش باشد،احساس آرامش واقعی و رضایت و رفاه درونی نخواهد کرد. اگر ماهیت و چیستی آرامش برای ما مشخص شود، آنگاه کارکرد دین و آموزه های آن در کسب آن بیشتر نمایان خواهد شد . می توان گفت: آرامش آن احساسی است که در سایه ی اطمینان خاطر و عدم نگرانی نسبت به آینده و غم و اندوه نسبت به گذشته برای فرد پدیدار می شود . همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است . و همیشه آرامش یکى از گمشده هاى مهم بشر بوده، و به هر درى مى زند تا آن را پیدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش از طرق صحیح و کاذب جمع آورى کنیم خود کتاب بسیار قطورى را تشکیل مى دهد تاریخ بشر پر است از صحنه هاى غم انگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است. ولى قرآن با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئن ترین و نزدیکترین راه را نشان داده و مى گوید: بدانید که تنها یاد خدا آرامبخش دلها است! یعنی همان چیزی که در جوامع غرب و مادی گرا بسیار کم رنگ است. براى روشن شدن این حقیقت قرآنى به توضیح زیر توجه کنید. عوامل نگرانى و پریشانى: گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمایى مى کند: 1- احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتیاج، همه اینها آدمى را رنج مى دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مى تواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى، خدایى دارى توانا، قادر، عالم و مهربان. 2-گذشته تاریک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مى دارد و همواره او را نگران مى سازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهیها و لغزشها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است، به او آرامش مى دهد، به او مى گوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران براى، که او بخشنده است و جبران کردن نیز ممکن است. 3-ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى سازد که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چه کنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مى توانم انجام دهم؟ اما هنگامى که به یاد خدا مى افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى شود، قدرتى که برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى گیرد، با خود مى گوید آرى من تنها نیستم، من در سایه خدا، بى نهایت هستم . قهرمانی هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوری هاى اعجاب انگیز و خیره کننده آنان، حتى در آن جایى که تک و تنها بوده اند، بیانگر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مى شود. 4-گاهی نیز ریشه نگرانی هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامه ها و حوادث زندگى را در همین خط مى بیند، نه از زندگى احساس پوچى مى کند، و نه هم چون افراد بى هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است. 5-عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمل مى شود، اما کسى را نمى بیند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مى دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مى برد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مى نهد و براى همه پاداش مى دهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟ 6-سوء ظن ها و توهم ها و خیالات پوچ یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند، ولى چگونه مى توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بى پایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج آور را از بین مى برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى گیرد. 7-دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا کفش و کلاه و یا یکى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و یا روزها و هفته ها فکر دنیا پرستان را ناآرام و مشوش مى دارد. . اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه این اضطراب ها پایان مى دهد، هنگامى که روح انسان على وار آن گونه وسعت یابد که بگوید : « دنیا کم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها؛دنیاى شما در نظر من بى ارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مى جود» نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند. 8-یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان ها را آزار مى داده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماری ها، جنگ ها، ناامنی ها وجود دارد، این نگرانى مى تواند عمومى باشد . ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همانگونه که مادیون جهان مى پندارند) این اضطراب و نگرانى کاملاً بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواستهاى انسان است ترسید. اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچه اى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را هم چون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى معنى است، بلکه چنین مرگى- هر گاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مى توان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول کرد که بیشتر نگرانی ها به یکى از عوامل فوق باز مى گردد. و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلها است «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» چرا که تنها باید خدا است که روح و جان آدمی اطمینان خاطر پیدا کرده و در آن آرامش جای می گیرد . در روایات اموری، مایه آرامش و اموری علت عدم آرامش انسان شمرده شده که فقط آنها را نام می بریم: عوامل آرامش: ایمان، دیدار برادر مؤمن، شب، همسر، دنیا گریزی، اندیشه ی آدم دیندار، یاد خدا، به کفاف بسنده کردن، قرآن، اطاعت، تقدیر الهی، یقین، خشنودی از خدا، توکل. (ر/ک: میزان الحکم) عوامل ناآرامی: آرزو، کینه، حسادت، بخیل، چشم داشت به مردم، شک و چسبیدن به دنیا .     .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image