بشارت به خلافت دو خلیفه!!! /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

داستان بشارت به خلافت دو خلیفه بر اساس آیات قرانی چیست؟!!!


فى تفسیر القمى على بن إبراهیم قبحه الله فى سبب نزول قوله تعالى (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ) (التحریم:1) " أن رسول الله صلى الله علیه وآله کان فی بعض بیوت نسائه وکانت ماریة القبطیة تکون معه تخدمه وکان ذات یوم فی بیت حفصة فذهبت حفصة فی حاجة لها فتناول رسول الله ماریة ، فعلمت حفصة بذلک فغضبت وأقبلت على رسول الله صلى الله علیه وآله وقالت یا رسول الله هذا فی یومی وفی داری وعلى فراشی فاستحیا رسول الله منها ، فقال کفى فقد حرمت ماریة على نفسی ولا أطأها بعد هذا أبداً وأنا أفضی إلیک سراً فان أنت أخبرت به فعلیک لعنة الله والملائکة والناس أجمعین فقالت نعم ما هو ؟ فقال إن أبا بکر یلی الخلافة بعدی ثم من بعده أبوک ...الخ " تفسیر القمىاین آیات به این جهت نازل شد که رسول خدا(ص) در خانه همسرش حفصه دختر عمر بود و همسر دیگر پیامبر بنام ماریه نزد آن حضرت بود حفصه از این واقعه ناراحت شد و به رسول خدا اعتراض کرد و گفت: امروز متعلق به من بود و اینجا هم خانه من است. پیامبر خجالت کشید و فرمود : آرام باش ماریه را بر خودم حرام کردم. می خواهم مطلبی را بگویم که نباید آن را افشا کنی و به کسی دیگر بگویی . وبدانکه اگر آن را افشا کنی به لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم گرفتار خواهی شد . حفصه پذیرفت و قول داد که سر پیامبر را افشا نکند. فرمود: پس از من ابو بکر و سپس پدرت عمر خلافت را بدست خواهند گرفت. حفصه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است. فرمود: خدا اینگونه به من خبر داده است. حفصه همان لحظه به عائشه خبر داد و او به پدرش ابوبکر. ابوبکر نزد عمر آمد و گفت: عائشه سخنی از زبان خفصه و او از پیغمبر نقل کرد که من اعتماد به حرف او ندارم تو خودت از حفصه سوال کن.عمر نزد دخترش حفصه آمد و جریان را مطرح کرد. ابتدا حفصه انکار کرد اما با اصرار عمر خبر را تاییدکرد.پاسخ :آنچه ملاحظه کردید مطلبی بود که در آغاز سوره تحریم آمده است و دست آویز بدخواهان مکتب اهل بیت شده است و ازآن به نفع مرام و مذهب خویش بهره برداری می کنند .در توضیح این نقل لازم می دانیم ابتدا توضیحی کوتاه پیرامون این تفسیر علی بن ابراهیم تقدیم نمائیم سپس به بر رسی مطلب مورد استفاده بپردازیم:الف - اهل تحقیق و خواننده منصف با بر رسی همه مطالب این کتاب در می یابد که این کتاب از آغاز تا انجام به خامه و قلم شخص علی بن ابراهیم نیست بلکه املای او با نبشتاری شاگردش ابو الفضل عباس بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسی بن جعفر(ع) است . و لذا با توجه به کلمات موجود در برخی از صفحات از قبیل : رجع الی تفسیر علی بن ابراهیم. و یا رجع الی روایة علی بن ابراهیم نشاندهنده اضافاتی از طرف شاگرد و نویسنده است.علاوه بر این نقل روایاتی از ابو الجارود از امام باقر (ع) دلیلی دیگر بر تصرف شاگرد در محتوا و منقولات کتاب است.ب – علما و اندیشمندان شیعه اعم از محدث و رجالی . شخص علی بن ابراهیم را از بزرگان و دانشمندان مورد اعتماد دانسته و احادیث نقل شده توسط وی را پذیرفته و وثاقت او را در نقل حدیث در حد بالا یی می دانند.بنا بر این احادیثی که در این کتاب به املای شخص علی بن ابراهیم از معصومین (ع) آمده است مورد پذیرش و قبول اکثر محدثان و ارباب رجال می باشد . اگر چه برخی ازآنان بر بعضی از روایات آن نقد و ایرادهایی وارد می دانند.ج – جدای از احادیث نقل شده در این کتاب مطالبی بدون استناد به معصوم ذکر شده است که از آن جمله موارد شان نزول بعضی از سوره ها وآیات قرآن کریم است.اینگونه مطالب و سخنان که به صورت عادی ثبت شده است هیچگاه نمی توان آن را بعنوان مطالب صد در صد دقیق و پذیرفته شده مورد استناد قرار داد و با قواعد و اصول نقد و تحلیل حدیث آنرا ارزیابی نمود.با توجه به نکات فوق الذکر در پاسخ استدلال به شان نزول سوره تحریم به نقل از تفسیر قمی باید گفت: آنچه که از این تفسیر شریف نقل شده است کلام و سخن معصوم نیست بلکه نقلی است بدون استناد که نویسنده تفسیر کشاف نیز آن را نقل کرده است . روى " أن رسول الله صلى الله علیه وسلم خلا بماریة فی یوم عائشة ، وعلمت بذلک حفصة فقال لها : اکتمى على وقد حرمت ماریة على نفسی ، وأبشرک أن أبا بکر وعمر یملکان بعد أمر أمتی.الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل - الزمخشری - ج 4 - شرح ص 124 - 129برخى از علماى اهل سنت به استناد مطلبى که در تفسیر قمى آمده، مى گویند: که پیامبر گرامى (ص) به خلافت ابوبکر و عمر بشارت داه است.در این روایت چند اشکال اساسى وجود دارد:1 ـ مرسل است ؛ چون مرحوم قمى براى سخنش سندى ذکر نکرده تا بررسى شود که آیا صحیح است یا ضعیف .2 ـ عدم انتساب آن به معصوم:مضمون آن به معصوم نسبت داده نشده ، بلکه قمى به عنوان شأن نزول ذکر کرده است .3 . هیچ مژده‌ای داده نشده است :در متن سخن هیچ گونه مژده و بشارتى به خلافت ابوبکر و عمر داده نشده (فقط در نقل کشاف به شکل بشارت است)؛ بلکه پیامبر اکرم (ص) به حفصه فرمود: «وأنا أفضی إلیک سرّاً» یعنى خبر ی سرى و غیبى، نسبت به آینده به تو مى گویم.این خبر سرّى همانند صدها اخبار غیبى حضرت نسبت به آینده است همانند اخبار از دولت شوم بنى امیه که به دنبال خوابى که حضرت دیده بود و مایه نگرانى او شده بود این آیه شریفه نازل شد:(وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَاناً کَبِیراً) .الإسراء: 60. ما آن رؤیایى را که به تو نشان دایم فقط براى آزمایش مردم بود- و همچنین درخت نفرین شده را که در قرآن ذکر کرده ایم و ما آن ها را بیم داده و انذار مى کنیم- اما جز طغیان عظیم- چیزى بر آن ها نمى افزاید.امام قرطبى در تفسیر خود آورده :قال سهل: إنّما هذه الرّؤیا هی أنّ رسول الله (ص) کان یرى بنی أمیّة ینزون على منبره نزو القردة فاغتمّ لذلک وما استجمع ضاحکا من یومئذ حتّى مات (ص) ، فنزلت هذه الآیة مخبرة أنّ ذلک من تملّکهم وصعودهم یجعلها الله فتنة للنّاس وامتحانا .تفسیر القرطبیّ- ج 10 ص283_282پیامبر گرامى (ص) در خواب دیده بود که بنى امیه همانند بوزینگان از منبر او بالا مى روند، به دنبال این خواب حضرت غمناک شد و تا آخر عمر، لب به خنده نگشود، آنگاه این آیه نازل شد واز سلطنت بنى امیه و بالا رفتن آنان خبر داد و همین مایه فتنه و آزمایش مردم قرار گرفت.همچنین خبر دادن حضرت که حکومت اسلامى پس از سى سال خلافت ، به سلطنت ظالمانه تبدیل خواهد شد .ابن حجر در این خصوص مى نویسد :أخرجه أحمد وأصحاب السّنن وصحّحه ابن حبّان وغیره من حدیث سفینة أنّ النّبیّ (ص) قال الخلافة بعدی ثلاثون سنة ثمّ تصیر ملکا عضوضا .فتح الباری ابن حجر ج 8 ص61 .أحمد بن حنبل و صاحبان سنن و ابن حبان با سند صحیح نقل کرده که پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: دوران خلافت پس از من، سى سال است و آن گاه به پادشاهى سخت و گزنده مبدل خواهد شد.پس بر فرض صحت نقل، مضمون آن فقط نشانگر پیشگویى رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از واقع شدن اتفاقی در آینده است نه یک بشارت.4. چرا علنی بیان نکرد ؟اگر خلافت ابوبکر و عمر حق بود، مى بایست پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله و سلم آن را به صورت علنى بیان مى فرمود و نیازى نبود که آن را به صورت خبری سرّى بیان کند .5. حفصه ، ملعون خدا ، ملائکه و تمام مردم :مضمون نقل تمام عقائد اهل سنت را باطل مى کند ؛ زیرا در این نقل رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حفصه فرمود:فإن أنت أخبرت به فعلیک لعنة الله والملائکة والناس أجمعین .اگر این خبر غیبى و سرى را که تو به مى گویم، فاش سازى ، به لعنت خدا وملائکه وتمامى مردم گرفتار خواهى شد .آیا اهل سنت حاضر به پذیرفتن این مطلب نسبت به ام المؤمنین حفصه هستند ؟6. ابوبکر به عایشه اعتماد ندارد :وقتى که این خبر به گوش ابوبکر رسید، نزد عمر آمدو گفت:إنّ عائشة أخبرتنی عن حفصة بشئ ولا أثق بقولها، فاسأل أنت حفصة.عائشه چنین خبرى از حفصه نقل کرده ولى من به گفتار او اطمینان ندارم تو از حفصه سؤال کن.این عبارت نشانگر عدم اعتماد ابوبکر به دختر خویش ومتهم ساختن وى به دروغگویى است وقتى خود ابوبکر دختر خودش را بهتر از دیگران مى شناسد ، و به او اعتماد ندارد ؛ پس چطور شما تمام روایات او را بدون چون و چرا قبول مى کنید ؟جالب این که فقط عمر قضیه را از حفصه مى پرسد ، او نیز در آغاز انکار مى کند ومى گوید:ما قلت لها من ذلک شیئاً.چیزى در این زمینه به عائشه نگفته یعنى او دروغ مى گوید.و پس از اصرار عمر، حفصه مى گوید: نعم قد قال رسول اللّه .در این عبارت حفصه نیز در ابتدا عائشه را به دروغگویى نسبت مى دهد ، و سپس به دروغ خود اعتراف مى کند ؟ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image