اخلاق /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

اصول تربيتي كه در کتاب جنود عقل و جهل امام خميني به آن اشاره شده کدام ها هستند؟


در جهت پاسخ به اين سوال ،نخست مناسب است به معنا و مفهوم اصول تربيت، پرداخته شود و سپس به اصول تربيتي در اين اثر ارزشمند امام راحل اشاره شود. الف) معناشناسي واژه «اصول» تربيتي در علوم تربيتي به معناي قاعده عامي است که مي توان آن را به منزله دستورالعملي کلي در نظر گرفت و از آن به عنوان راهنماي عمل استفاده کرد. برخي اهل لغت آن را به معناي بنيان و تکيه گاه تعريف کرده اند. از اين رو برخي محققان «اصول تربيت» را مبناي رفتار شاگرد و معلم تلقي کرده و آن را اساس رفتار پرورش دانسته اند. بنابراين در اصطلاح مباحث تربيتي «اصول» تکيه گاههاي نظري و عملي تربيت است که بر اساس آن روش ها و شيوه هاي تربيتي را اخذ مي کنند و به عنوان راهکارهاي اساسي، در فعاليت هاي تربيتي مورد استفاده قرار مي دهند. به عنوان مثال در نظام تربيتي اسلام، اصول عبارت از مفاهيم و تکيه گاههاي نظري است که از مطالعه در متن قرآن، احاديث و سيره نبوي و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ کشف، استخراج و تدوين مي شود. با اين مقدمه به استخراج برخي اصول تربيتي از کتاب جنود عقل و جهل مي پردازيم. ب) اصول تربيتي در کتاب گرانسنگ جنود عقل و جهل برخي از اصول تربيتي که در اين کتاب مطرح شده به طور اجمال چنين است. 1. اصل اعتدال يکي از اصول حاکم در تربيت، اصل اعتدال است، چه آدمي پيوسته ميان دو حد افراط و تفريط در نوسان است و آسيب هاي اخلاقي و تربيتي نيز عمدتاً از عدم اعتدال ناشي مي شود. اعتدال، اصلي است که آموزه هاي ديني نيز به آن متذکر شده اند. با تأسي از اين تعاليم، امام نيز آن را از نظر دور نداشته و در اين اثر بدان توجه کافي مبذول داشته است. مرحوم امام، اول به تعريف عدالت و سپس به تقسيم بندي، و نيز نقش آن در بخش هاي مختلف معارف اشاره مي کند و مي فرمايد: «بدان که عدالت عبارت است از: حد وسط بين افراط و تفريط. و آن از امّهات فضايل اخلاقيه است، بلکه عدالت مطلقه، تمام فضايل باطنيه و ظاهريه و روحيه و قلبيه و نفسيه و جسميه است». ما براي جلوگيري از اطاله کلام فقط به توضيح قسم چهارم مي پردازيم، سپس مي فرمايد عدالت يک معناي مطلق است و داراي زير شاخه هاي ذيل است: الف) اعتدال در مظهريت اسماء و صفات و تحقق به آن. ب) اعتدال در جلوه معارف الهيّه و جلوه هاي توحيد در قلب اهل معرفت. ج) اعتدال در عقايد و حقايق ايمانيّه. د) اعتدال در اخلاق نفسانيّه، که اعتدال قواي ثلاثه است، يعني، قوه شهويّه و غضبيّه و شيطانيّه. انسان زماني مي تواند ادعا کند که در اخلاق اسلامي عدالت را رعايت کرده و به اعتدال رسيده است که در ارضاء اين سه قوه دچار افراط و تفريط نشود، بلکه هر کدام را به اندازه اي که معقول است، ارضاء کند. بنابراين مربيان بايد متربيان خود را به گونه اي تربيت کنند که در ارضاء و کنترل اين سه قوه از حد اعتدال خارج نشوند و راه اعتدال را در پي گيرند. 2. اصل تغيير پذيري انسان از اصولي که زيربناي پرداختن به مباحث تربيتي انسان است، اصل تغيير پذيري خلق و خوي آدمي است، اينکه خلق و خوي زشت آدمي و به اصطلاح رذايل اخلاقي او، در سايه تربيت قابل تغيير است. فلسفه تربيتي اسلام ناظر به اين معناست که جوهره ارسال رسل براي تربيت و تزکيه انسان از آلودگي ها و ايجاد تحولات در خلق و خوي اوست. امام مي فرمايد: اين که معروف است: «فلان خلق زشت يا فلان صفت رذيله از ذاتيّات است و قابل تغيير نيست»، اصلي ندارد و حرفي بي اساس و ناشي از قلّت تدبّر است و عدم تغيير و تبديل ذاتيّات را به اين باب ربطي نيست، بلکه با رياضات و مجاهدات، تمام صفات نفسانيّه را مي توان تبديل (نمود) و تغيير داد، حتّي جبن و بخل و حرص و طمع را مي توان مبدّل به شجاعت و کرم و قناعت و عزّت نفس نمود. پس بر انسان سالک راه حق و طالب سعادت و نجات، لازم و متحتّم است که تا در اين چند روزه که مهلت است و از عمر دنياي او ـ که مورد تغيير و تبديل و نشئه اختيار و نفوذ اراده است ـ چند صباحي باقي مانده، با جدّيت کوشش کند و صفحه نفس خود را عرضه به قرآن خدا و أحاديث معصومين ـ عليهم السلام ـ که موازين حق و باطل و طرق تميز سعادت و شقاوتند ـ نمايد... . در جاي ديگر نيز به اين اصل اشاره مي کند: اين که مي گويند: «فلان خلق، فطري و جبلّي است و قابل تغيير نيست، کلامي است بي اساس، و پايه علمي ندارد. (زيرا) اين مطلب، علاوه بر آن که برهاني است در فلسفه، و وجداني نيز هست، شاهد بزرگش آن است که در شريعت مطهّره، تمام اخلاق فاسده مورد نهي واقع شده است و براي علاج آنها دستور داده شده، و تمام اخلاق حسنه مورد امر است و براي تحصيل آنها نيز دستور رسيده است». 3. اصل ارتباط باطن و ظاهر باطن و ظاهر آدمي، دو جلوه از واقعيت وجودي او را تشکيل مي دهند، باطن انسان، نمود واقعي و ظاهر، نمود کم و بيش سطحي را شامل مي شود، اين دو جلوه رابطه معنادار و عميق با يکديگر دارند. طبق اين اصل اعمال و رفتار آدمي در نفس او تاثير مي گذارند. امام خميني(ره) در اين مورد مي فرمايند: «به واسطه رابطه بين روح و قواي ظاهره، اعمال ظاهره، در روح آثار بسيار روشن به وديعه مي نهد. و به واسطه اعمال خوب و بد و زشت و زيبا، ملکات حسنه و فاضله و ملکات سيّئه و خبيثه پيدا مي شود، و تشکيل باطن و زمينه نسخ ملکوتي حاصل مي شود. مثلا با تکرار اذکار واعمال صالحه، ملکات فاضله درروح ونفس انسان حاصل مي‌شود، و با انجام گناهان و رذايل اخلاقي روح انسان کدر مي شود. و از آنجا که اعمال قبيحه و سيّئه ـ نوعاً مطابق لذّت و شهوت ـ درنفس تأثير عميق مي گذارد، در شرايع آسماني از آنها شديداً جلوگيري شده، و ترک جميع افراد طبيعت گناه را خواسته اند. لکن در اعمال حسنه و حسنات اذکار و اعمال، نوعاً به انجام يک فرد و يک مورد يا چند فرد قانع نشده و تکرار آن را خواسته اند، چون تأثير آنها در روح خيلي کند و کم است و چون مخالف شهوات و لذّات نفساني است، نوعا از روي بي رغبتي و ادبار نفس بجا مي آيد، و حضور قلب و اقبال روح در آنها نيست. پس آثار آنها در روح و باطن بسيار کم است، و ملکوت نفس از آنها خيلي کم متأثر مي شود». 4. اصل توجه به توحيد اصلي که امام آن را اصل الاصول معرفي مي کند و خود توجه تام به آن دارد، اصل توجه به توحيد قلبي در تربيت اخلاقي است. در اهميت اين اصل امام نخست به اين امر اشاره مي کند که دغدغه اصلي و محور مباحث عالم و حکيم در مباحث، بايد حق طلبي و خداخواهي باشد، سپس مي فرمايد علمي که در آن توحيد مدّنظر نباشد، آيت الهي نيست و تأثيرگذار نخواهد بود. بيان امام چنين است: «حکيم، وقتي الهي و عالم هنگامي ربّاني و روحاني شود که علمش الهي و ربّاني باشد و اگر علمي از توحيد و تجريد فرضا بحث کند، ولي حق طلبي و خدا خواهي او را به اين بحث نکشانده باشد... علمش آيت و نمونه و نشانه نيست و حکمتش الهيّه نيست، بلکه نفسانيه و طبيعيّه است». علم توحيد و توحيد علمي مقدمه است براي حصول توحيد قلبي، که توحيد عملي است، و با تعمّل و تذکر قلبي حاصل مي شود. جميع علوم شرعيّه مقدمه معرفت الله و حصول حقيقت توحيد است در قلب - که آن صبغة اللّه است... علم فقه، مقدمه عمل است و اعمال عبادي، خود، مقدمه حصول معارف و تحصيل توحيد و تجريد است... و همين نحو، علم به منجيات و مهلکات در علم اخلاق، مقدمه (است) براي تهذيب نفوس، که آن نيز مقدمه است براي حصول حقايق معارف و لياقت نفس براي جلوه توحيد... . سرانجام مي فرمايد: «منظور ما اين است که مقصد قرآن و حديث، تصفيه عقول و تزکيه نفوس است براي حاصل شدن مقصد اعلاي توحيد. (لکن) غالباً شرّاح احاديث شريفه و مفسرين قرآن کريم اين نکته را، که اصل اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسري از آن گذشته اند و جهاتي را که مقصود از نزول قرآن و صدور احاديث به هيچ وجه نبوده را مورد بحث و تدقيق و فحص و تحقيق قرار داده اند. شهيد مطهري در مورد اهميت اصل توحيد در تربيت انسان مي گويد: «خداشناسي يگانه منطق صحيح و درست و مستحکم انسانيت است، پايه اصلي تقوا و پاکدامني و راستي و درستي و شجاعت و شهامت و فداکاري است، مبناي انسانيت و منشاء امتياز واقعي انسان از حيوان است. تنها خداشناسي است که مي تواند جانشين منطق منفعت پرستي و خودپرستي گردد. بنابراين از ديدگاه امام خميني(ره) يکي از مهم ترين اصولي که بايد مورد توجه مسئولين امر تربيت واقع شود، اصل توحيد است چرا که درسايه اين اصل، تربيت و اخلاق اسلامي معنا و مفهوم پيدا مي کند. امام در جاي ديگر هم به مناسبت به اين امر اشاره مي کند. «حقيقت توحيد، اصل اصول معارف است، و اکثر فروع ايمانيه و معارف الهيه و اوصاف کامله روحيّه و صفات نورانيّه قلبيّه از آن منشعب مي شود... مثلاً، توکل به خداي تعالي يکي از فروع توحيد و ايمان است». خلاصه آنکه مي توان گفت مجموعه اي از اصول تربيتي در کتاب حديث جنود عقل و جهل حاکم است که بررسي تک تک آنها با توجه به متن آن از حوصله اين نوشتار بيرون است، ما تنها به چهار اصل مهم؛ اصل اعتدال، اصل تغيير پذيري خلق و خوي انساني، اصل ارتباط باطن و ظاهر انساني و اصل توجه به توحيد پرداختيم و مطالعه تفصيلي را به عهده پرسشگر گرامي مي گذاريم. و سخن نهايي، يک گلچين تربيتي از اين کتاب نفيس. اي عزيز تا اين نعمت بزرگ الهي و اين نقد عمر خداداد، موجود است، براي روزهاي گرفتاري و بيچارگي، همتي کن و خود را از آن سختي ها و بد بختي ها که در پيش رو داري نجات ده... . .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image