تخمین زمان مطالعه: 31 دقیقه
توضیح این جمله حضرت امام ( ره ) در مورد پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق ، نیازمند شناخت دقیق اهداف و انتظارات نظام اسلامى و حضرت امام ( ره ) از دفاع مقدس در مقابل تهاجم نظامى دشمن و موضع گیرى هاى کلان و بلند مدت ایشان درباره جنگ تحمیلى و بالاخره شرایطى که منجر به پذیرش قطعنامه 598 از سوى ایران شد ، مى باشد . از این رو به اختصار مطالبى را بیان مى نماییم : {J الف . اهداف نظام اسلامى از دفاع مقدس J} الف . هر چند شروع جنگ تحمیل به هیچ وجه با خواست و اراده نظام اسلامى ایران نبود ، اما بعد از آغاز آن وضعیتى به وجود آمد که نظام انقلابى ایران به عنوان کانون و منادى اسلام ناب محمدى ( ص ) و تنها سنگر پیکار در مقابل امپریالیسم و استبکار جهانى و امید بخش مستضعفان جهان و نهضت هاى آزادیبخش ، باید مردانه و با تمام قوا در مقابل این تهاجم نظامى ایستادگى مى نمود و با دادن درس سختى به متجاوزین و حامیان آنها و احقاق کامل حقوق ایران ، درس ایستادگى و مقاومت تا پیروزى را به تمامى ملتهاى مورد ستم و نهضت هاى آزادى بخش جهان ، مى آموخت . در واقع نظام اسلامى علاوه بر مقاصد مادى مانند بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران ، محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت و . . . ، اهداف معنوى بسیار بالاترى از تداوم دفاع مقدس تعقیب مى کرد که این اهداف برگرفته از اصول و مبانى اسلامى بود از این رو دفاع مقدس نه یک جنگ معمولى بین دو دولت بلکه جنگى سرنوشت ساز بین جهان کفر با جهان اسلام بود که مى بایست تا پیروزى قاطع جبهه اسلام و تسلیم استکبار جهانى و رفع فتنه تداوم مى یافت . بر این اساس حضرت امام ( ره ) به صورت مرتب بر تداوم جنگ تا تأمین اهداف مشروع نظام اسلامى تأکید داشتند و مى فرمودند : « اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما همچنان ایستاده ایم » {J ب . شرایط و اوضاع پذیرش قطعنامه 598 J} مقاومت ، ایستادگى و پیروزى هاى مکرر ایران در جبهه هاى نبرد در طول سالهاى جنگ به هیچ وجه خوشایند استکبار جهانى نبود از این رو در ماههاى آخر جنگ ، حمایت جهانى از عراق به اوج رسید و آمریکایى ها عملا و به طور مستقیم وارد صحنه شدند . سکوهاى نفتى ما را بمباران مى کردند و با هدایت هواپیماهاى عراقى بمباران نفت کش ها را تسهیل مى کردند . هواپیماى مسافربرى ایران را مستقیما منهدم کردند . فرانسوى ها هواپیماهاى پیشرفته سوپر اتاندارد و میراژ 2000 در اختیار آنها گذاشتند ، روسها مدرنترین هواپیماهاى جنگنده و دورپرداز و بلند پرواز و . . . را به عراق ارسال کردند . کویت و عربستان سیل دلارهاى خود را به عراق روانه ساختند . آلمانیها مواد لازم براى سلاح شیمیایى در اخیتار آنها مى گذاشتند . عراق به طور وسیع مناطق مسکونى و جبهه ها را بمباران شیمیایى مى کرد و مجامع بین المللى با سکوت خود این جنایات را تأیید مى کردند . در نتیجه جنگ از حالت طبیعى خود خارج و به یک نسل کشى گسترده و بدون هیچ گونه ملاحظات اخلاقى ، انسانى ، حقوقى و . . . تبدیل شده بود . 1 و از سوى دیگر تحریم هاى همه جانبه و شدید بین المللى ، فشارهاى بسیار زیادى در زمینه اقتصادى ، نظامى و . . . بر مردم و مسؤولین ایران به وجود آورده بود . {J ج . پذیرش قطعنامه 598 به مثابه جام زهر J} در چنین شرایطى حضرت امام ( ره ) با مشورت مسؤولین نظام و کارشناسان ، مصلحت نظام اسلامى را در پذیرش قطعنامه 598 و قبول آتش بس دیدند و لذا باید از آن همه آرمانها و اهداف کلان و بلند مدتى که از تداوم دفاع مقدس انتظار داشتند چشم پوشى مى نمودند اما این موضوع گیرى جدید به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و خصوصا رزمندگان و خانواده هاى شهدا و ایثارگران هماهنگى نداشت و آنان پذیرش چنین چرخش ناگهانى را نداشتند . افزون بر این ، این موضع گیرى مى توانست تأثیر منفى بر حرکت هاى انقلابى و نهضت هاى آزادى بخش جهان نیز داشته باشد . طبیعى است در چنین شرایطى پذیرش قطعنامه و آتش بس ، به مثابه کشیدن جام زهرى براى حضرت امام ( ره ) بود که تنها به خاطر رضاى خداوند و حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامى آن را با جان و دل پذیرا شدند . و لذا در پیام تاریخى خود در مورد پذیرش قطعنامه مى فرمایند : « . . . قبول این مسأله براى من از زهر کشنده تر است ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم ، در شرایط کنونى آنچه موجب این امر شد ، تکلیف الهى ام بود . شما مى دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم ، اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویى داشتم با خدا معامله کرده ام » . البته اقدام خالصانه حضرت امام ( ره ) هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت شرایط را به نفع نظام اسلامى رقم زد زیرا این موضوع ناگهانى که به هیچ مورد انتظار دشمنان نبود ، یکباره دشمن را به موضع انفعالى کشاند و در حالیکه از « ماشین جنگى » برتر و حمایت همه جانبه بین المللى برخوردار بود ، با قبول قطعنامه از سوى ایران و حضور گسترده و بى نظیر مردم در جبهه ها ، پس از نبردى یک ماهه شکست را پذیرفت و به قبول قطعنامه گردن نهاد و از سوى دیگر باعث شد تا شعار صلح طلبى را از دست دشمنان بگیرد و آنان را کاملا خلع سلاح نماید . و با حمله عراق به کویت و شکل گیرى ائتلاف بین المللى علیه عراق ، حقانیت ایران در جنگ تحمیلى براى همگان آشکار و دولت عراق به عنوان متجاوز شناخته شد . سوال . چرا امام خمینى ( ره ) پس از فتح خرمشهر به جنگ خاتمه ندادند و چرا پس از گذشت چند سال با پذیرفتن قطع نامه به جنگ پایان دادند ؟ اگر بخواهیم از منظر تاریخ دفاع مقدس و با توجه به تحولات ، حوادث و شرایط مختلفى که در دوران هشت ساله دفاع مقدس به وجود آمد ، به بررسى این موضوع بپردازیم دو مقطع اصلى را مى توان در دوران هشت ساله جنگ تحمیلى بیان نمود ، عبارتند از : 1 . از شروع جنگ تا فتح خرمشهر 2 . از فتح خرمشهر تا پایان جنگ تحمیلى و البته ممکن است برخى افراد با دیدگاههاى شخصى و اهدافى که دارند تقسیم بندى هاى مختلفى از دروران هشت ساله داشته باشند که لازم است به صورت دقیق این نظریات بررسى و ارزیابى شود . در هرصورت پیرامون جنگ مسائل مختلفى وجود دارد که بررسى آنها در یک نامه ممکن نیست در ادامه به دلیل اهمیتى که تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته به این بحث پرداخته مى شود : چرا بعد از فتح خرمشهر که به ایران پیشنهاد اتمام جنگ شد ، جنگ تا هشت سال تداوم یافت ؟ جنگ تحمیلى زمانى شروع شد که ایران اسلامى به دلیل وقوع انقلاب ، حوادث و مشکلات داخلى و بینالمللى ، به هیچ وجه آماده درگیر شدن در یک جنگ گسترده نبود . در این صورت تنها راه منطقى ، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آنان و حصول اطمینان از عدم تجاوز دیگر بود . این مبناى استراتژى ایران در طول جنگ تحمیلى بود و با وجود هزینههاى زیاد جنگ ، تا آخرین روز تعقیب مىشد . درباره به طول انجامیدن جنگ ، دو سؤال مطرح مىشود : . 1 آیا امکان نداشت جنگ تحمیلى ، در مدت زمان کوتاهترى خاتمه یابد ؟ به عبارت دیگر در بعضى از زمانها که موازنه نظامى و سیاسى به نفع ایران بود ، چرا دولت ایران اقدام به پایان دادن جنگ نکرد ؟ . 2 چه مؤلفههاى جدیدى در پایان هشتمین سال جنگ وارد معادلات سیاسى و نظامى شد که منجر به آتشبس رسمى شد ؟ گفتنى است که از دیدگاه کارشناسان و صاحبنظران ، تنها مقطعى که مىتوانست جنگ به پایان برسد ، بعد از فتح خرمشهر بود اما به دلایل ذیل این امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367 ش . ( زمان پذیرش قطعنامه 598 شوراى امنیت ) ادامه یافت . الف . بررسى چرایى تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر اگر صلح را مجموعهاى از آتشبس ، عقبنشینى ، تعیین متجاوز ، تأمین خسارتهاى وارده و . . . بدانیم ، باید بگوییم که در آن زمان ، هیچ گونه پیشنهاد صلحى ارائه نشد و شوراى امنیت و دیگران ، تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصیه مىکردند . در آن زمان طرحى که متضمن صلح واقعى باشد و شناسایى متجاوز و پرداخت غرامت را نیز شامل شود و تضمین براى عدم تعرض مجدّد داشته باشد ، وجود نداشت و پیشنهادهاى ارائه شده ، تنها در حد آتش بس و مذاکره طرفین بود . این امر با توجه به پشتیبانى یک طرفه و آشکار دولتهاى بزرگ و نهادهاى بین المللى از عراق ، هیچ گاه نمىتوانست شرایط ایران را براى یک صلح واقعى و شرافتمندانه محقق سازد . به این ترتیب ایران ، دلایل منطقى و عقلانى براى ادامه جنگ داشت . این دلایل عبارت بود از : . 1 شرایط ایران براى صلح ( شناسایى و تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت از سوى عراق ) . . 2 مرزهاى ایران تأمین نداشت و نقاطى در شلمچه ، طلائیه ، فکه و قصر شیرین در اشغال عراق بود و نیز شهرهاى سومار ، نفتشهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود و امکان آزادسازى این نقاط از راه مذکور ، غیرمعقول به نظر مىرسید و راهى جز ادامه جنگ وجود نداشت . . 3 در حالى که نیروهاى خودى ، پیروزىهاى زیادى کسب مىکردند ، توقف جنگ و چانهزنى در پشت میز مذاکره ، براى آزادى نقاط مرزى آزاد شده ، صحیح نبود . . 4 شهرهاى آزاد شده همچون خرمشهر ، به علت حضور دشمن در شلمچه ، همچنان مورد تهدید بود . . 5 توانایى کمى ارتش عراق ترمیم شده و با کمکهاى همه جانبه دولتهاى بزرگ افزایش هم یافته بود . . 6 تنها چیزى که ارتش عراق از دست داده بود ، روحیه بود که با توجه به روحیه فرماندهى آن ( شخص صدام ) ، این مسئله نیز پس از مدتى قابل ترمیم بود . . 7 در حالى که نیروهاى جمهورى اسلامى در نوار پیروزى قرار داشتند ، آتش بس و صلح ناپایدار در هنگام قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق ، زیانهایى به بار مىآورد . اگر آن روز جنگ متوقف مىشد و تجربهاى چون مذاکرات سوریه و اسرائیل ، بر سر ارتفاعات جولان ، فراروى ما قرار مىگرفت و ما ناچار مىشدیم بر سر سایر مناطق تحت اشغال ، پشت میز مذاکره با عراق چانهزنى بىحاصل کنیم امروز جامعه ، مسئولان وقت را شماتت مىکرد . . 8 عراق در نظر داشت با برگزارى اجلاس سران جنبش غیر متعهد در بغداد و کسب ریاست دورهاى این جنبش ، براى تحقق خواستههاى نامشروع خود ، به ایران فشار آورد ولى ایران با حمله به داخل خاک عراق در عملیات رمضان ، این امتیاز مهم و حیاتى را از عراق گرفت . . 9 به همین منظور در 20 خرداد 1361 ش . جلسهاى در حضور امام خمینى در جماران تشکیل گردید و موضوع به شور گذاشته شد . از نظر نظامیان شرکت کننده در آن جلسه ، امکان پدافند با توقف روى خط مرزى وجود نداشت زیرا در اغلب نقاط مرزى هیچ گونه مانع طبیعى وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز یک سال به طول مىانجامید و طى این مدت احتمال حمله مجدد عراق جدى بود . مهمتر این که با تکیه بر اصل متعارف نظامى « تعقیب دشمن » هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیراصولى بود . به همین دلیل امام خمینى ( ره ) پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در خاک عراق با استماع دلایل نظامیان و نا امیدى از پذیرش شرایط ایران توسط دولت عراق ، با ادامه جنگ و ورود نیروهاى ایران به خاک عراق موافقت نمودند . در هر صورت علاوه بر مطالب فوق ، توجه شما را به نکاتى در این زمینه جلب مىنماییم . . 1 از همان آغاز که جنگ تحمیلى بر علیه ایران شروع شد ، تنها راه منطقى دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه متجاوز و حصول اطمینان از عدم تجاوز مجدد او بود . با فتح خرمشهر ما توانستیم قسمتهاى عمدهاى از خاک کشور عزیزمان را از دست عراق پس بگیریم اما شرایط بینالمللى و منطقهاى و کشور عراق حاکى از این بود که تمام علل و عوامل که در شروع جنگ توسط عراق نقش داشتند ، هنوز باقى بودند و مطرح نمودن صلح توسط عراق و فشار علیه ایران براى پذیرش آن ، تنها یک نوع تاکتیک براى خروج عراق از وضعیت پیش آمده بود . عوامل شروع جنگ توسط عراق عبارت بود از : الف . سیستم بینالملل در سطح ابرقدرتها ایالات متحده آمریکا که بر اثر پیروزى انقلاب اسلامى و به دنبال آن جریان گروگانگیرى و شکست مفتضحانه عملیات طبس ، ضربات پیاپى و سختى از ایران خورده بود ، نه تنها از هر حرکتى که متضمن ضربه زدن به ایران بود ، استقبال مىکرد ، بلکه خود درصدد چارهجویى براى انتقام و جبران شکستهاى قبلى بود . شواهد و دلایل بسیارى وجود دارد که آمریکا مشوق و ترغیب کننده رژیم عراق در آغاز جنگ بوده است . قدرتهاى بزرگ مانند فرانسه و انگلیس که روابط عمیق و منافع قابل توجهى در عراق داشتند و از وقوع انقلاب اسلامى نیز به شدت ضربه خورده بودند ، بنیه نظامى عراق را تقویت نمودند . دولتهاى منطقه خاورمیانه ( دولتهاى عربى به استثناى سوریه ، لیبى و الجزایر ) نه تنها به نفع عراق موضعگیرى کرده ، بلکه از هر نوع کمک ممکن به عراق خوددارى نکردند . آنها وجود انقلاب اسلامى در ایران را خطر بزرگى براى ادامه حکومت نامشروع خود مىدانستند . ب . شخصیت تصمیمگیرنده جنگ یعنى صدام در آغاز تجاوز به ایران داراى سه انگیزه عمده شخصى بود : . 1 تلاش براى کسب رهبرى جهان عرب . . 2 با استفاه از سقوط شاه که براساس دکترین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه بتواند با شکست ایران ، خلأ سقوط شاه را پرنموده ، نقش ژاندارم منطقه را در حفظ منافع غرب بازى کند . . 3 جبران تحقیرى که شخصا در امضاى قرارداد 1975 م . الجزایر متقبل شده بود . ج . بافت اجتماعى و جمعیتى عراق به گونهاى است که همواره حکومت را دچار بىثباتى و بحران نموده است . پیروزى انقلاب اسلامى ایران موج جدیدى از ناآرامىهاى شیعیان را در عراق به وجود آورد که شامل اکثریت مردم عراق مىباشند و خواستار حکومت اسلامى در عراق بودند . نگرانىهایى که دولت صدام از بازتاب انقلاب اسلامى به عراق داشت ، عامل مهمى در آغاز جنگ بود . در زمان فتح خرمشهر نه تنها این عوامل از بین نرفته بود ، بلکه به خاطر پیروزىهاى چشمگیر ایران در جبههها ، شدت یافت . قدرتهاى بزرگ و عراق در مقابل خود انقلاب اسلامى را شاهد بودند که توانسته بود در بدترین شرایط بحران داخلى در جبههها نیز به پیروزى برسد . . 2 بعد از فتح خرمشهر تلاشهاى زیادى بین مجامع بینالمللى و برخى کشورهاى همسایه براى متوقف نمودن پیشروى ایران به داخل خاک عراق و جلوگیرى از شکست کامل ارتش متلاشى شده رژیم بعث صورت گرفت ولى همچنان که گفته شد این تلاشها صرفا براى خروج از بنبست پیشآمده بود زیرا هیچگونه مکانیزم حقوقى مطمئنى را براى دستیابى به صلحى همهجانبه ارائه ندادند . قطعنامه 514 شوراى امنیت به گونهاى طراحى شده بود که خواستههاى مشروع ایران را در بر نداشت و به عبارت دیگر شوراى امنیت نشان داد که درصدد مدیریت بحران مىباشد و نه حل آن ولى در پایان جنگ مجامع بینالمللى با مشاهده قدرت اعجازآمیز رزمندگان اسلام در گرفتن دژ تسخیرناپذیر « فاو » عزم راسخ بر اتمام جنگ نموده به ناچار قطعنامه 598 را به نحوى تدوین کردند که در برگیرنده برخى از خواستههاى مشروع ایران بود . بنابراین مجاهدتهاى رزمندگان پس از فتح خرمشهر تا ورود به « فاو » ، تنها عامل به رسمیت شناختن حقوق ایران و صدور قطعنامه 598 بود . . 3 از آن جا که بعد از فتح خرمشهر هنوز بخشهایى از خاک ایران در دست عراق بود ، لازم بود ما نیز بخشهایى از عراق را در دست داشته باشیم تا در موقع مذاکره با دست پر حاضر باشیم . . 4 از دلایل دیگر داخل شدن نیروهاى ایران به خاک عراق ، خارج ساختن شهرهاى آبادان و خرمشهر از برد توپخانه عراق و فراهم کردن زمینه بازگشت مردم به این شهرها بود . . 5 جلوگیرى از استمرار استراتژى هجومى عراق در دریا و هوا زیرا گرچه نیروى زمینى عراق در زمین متوقف و به عقب رانده شده بود ، ولى حملات عراق در دریا و هوا ادامه داشت . . 6 قوّت این احتمال که با فشار به صدام ، زمینه سرنگونى او و نجات مردم عراق و ایران از این حکومت تبهکار فراهم گردد . . 7 عدم اطمینان به حکومت بعث عراق و شخص صدام همچنان که این موضوع در آخر جنگ هم ثابت شد زمانى که ایران آتشبس و قطعنامه 598 را پذیرفت ، عراق به دلیل قدرت گرفتن نیروهاى نظامىاش دوباره بخشهایى از سرزمین ایران را به اشغال خود درآورد . در پایان مىتوان گفت که پس از فتح خرمشهر شرایط براى اتمام جنگ مهیا نبود و بعد از بازپسگیرى خرمشهر ، منطقه با حمله اسرائیل به جنوب لبنان روبرو شد و وقفهاى در ادامه جنگ پیش آمد و نیروى ایران متوجه جنوب لبنان بود اما زمانى که احساس شد فتح خرمشهر به تنهایى براى ریشهکن کردن تجاوز و به دست آوردن حقوق ایران کافى نیست ، شعار ادامه « عملیات و دفاع » تا تنبیه متجاوز و ریشه کردن تجاوز مطرح شد . بررسى علل و عوامل پایان جنگ در پایان جنگ هر چند ویژگىهاى روانى و شخصیتى صدام هنوز موجود بود - چنان که در حمله به کویت دوباره بروز کرد - ولى شرایط بینالمللى و منطقهاى دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند بنابراین در قطعنامه 598 شوراى امنیت بسیارى از خواستههاى مشروع و بر حق جمهورى اسلامى ایران را لحاظ کرده ، عزم خود را بر پایان جنگ نمایان ساختند که در این جا به صورت اختصار به بعضى از مهمترین زمینههاى آن اشاره مىشود : در سالهاى پایانى جنگ ، جهان از پیروزىهاى نظامى ایران احساس خطر و نگرانى مىکرد و شرایط نظامى و سیاسى به نفع جمهورى اسلامى ایران تغییر کرده بود و اینک در کارنامه نظامى ایران ، نقاط درخشانى همچون بازپسگیرى خرمشهر ، تصرف جزایر مجنون ، فتح فاو و نقاطى در کردستان عراق به چشم مىخورد . در عرصه سیاسى نیز جمهورى اسلامى ایران ، تقریبا یکه و تنها موفق شده بود ، دوبار تلاش عراق براى ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را خنثى سازد و با برنامهها و اقدامات تبلیغى سیاسى خود ، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانى را نشان دهد . از این رو ادامه جنگ و منازعه به خصوص به شکلى که در ماههاى آخر با حمله به نفتکشها و مختل شدن امنیت خلیج فارس و . . . ادامه یافت ، به ضرر برخى قدرتهاى بزرگ بود . از سوى دیگر پیروزىهاى نهایى ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمانهاى ایران در مورد عراق ، نشانه شکست کامل سیاستهاى غرب در حمایت از عراق به شمار مىآمد . کشورهاى حامى عراق به وحشت افتاده بودند و خود عراق نیز بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شکستهاى پىدرپى دریافته بود که در آن شرایط نه تنها امکان پیروزى بر ایران را ندارد ، بلکه باید به هر ترتیب ممکن و با تمسک به هر وسیلهاى ، از شکست خود جلوگیرى کند و به جنگ اشغالگرانه پایان دهد . در چنین فضایى و پس از یأس قدرتهاى بزرگ از شکست ایران ، آنان قطعنامه 598 را که بر خلاف قطعنامههاى پیشین تا اندازهاى متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود ، به تصویب برسانند اما این قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود ، داراى نقاط ضعف و ابهامات زیادى بود ، و تردیدهایى را در پذیرش این قطعنامه از سوى ایران به وجود آورده بود از اینرو قدرتهاى بزرگ که مصمم بر پایان جنگ بودند فشارهاى نظامى و سیاسى زیادى را براى قبول قطعنامه ، به ایران وارد آوردند . این فشارها ، عبارت بود از : دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و حمله به هواپیماى مسافربرى ایران ، تشدید حملات و حضور آمریکا در خلیج فارس ، بمباران سکوهاى نفتى ایران ، بمباران شیمیایى مناطق مسکونى و جبههها از سوى عراق و . . . و سرانجام بر اثر این عوامل ، ایران تصمیم به پذیرش قطعنامهى 598 و قبول آتش بس گرفت البته قبول آن در چنین شرایطى ، به فرموده امام ( ره ) به منزله نوشیدن جام زهر بود . مقاومت دفاعى بىنظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلى ، در مقابل هجوم قدرتهاى بزرگ با وجود همه مشکلات و ناملایمات ، انقلاب نوپاى اسلامى را بیمه و بسیارى از حقوق مسلّم ایران را تأمین نمود . همچنین استقلال و تمامیت ارضى کشور را تضمین کرد و به مظلومان و مستضعفان جهان ، درس مقاومت را در مقابل استکبار جهانى تعلیم داد . براى مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه کنید : پىنوشت : . 1 جنگ تحمیلى ( مجموعه مقالات ، ص 51 و 232 ) . . 2 تاریخ سیاسى جنگ تحمیلى ، علىاکبر ولایتى ، ص . 137 . 3 آغاز تا پایان ، سیرى در جنگ ایران و عراق ، محمد درودیان ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه . . 4 پس از بحران ، هاشمى رفسنجانى ، کارنامه و خاطرات ، . 1361 . 5 علیرضا لطفاللهزادگان ، پاسخ به ابهامات ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ، . 1379 ( منبع : فتح خرمشهر و چرایى ادامه جنگ ؟ ! ، علیرضا محمدى ، مجله پرسمان ، شماره 21 - خرداد 1383 ) در پایان مناسب دیدیم گفتگویى با دکتر ولایتى در این زمینه ارائه شود : یکى دیگر از ابهاماتى که درباره مواضع ایران در جنگ مطرح است ، فاصله بیش از یک سال بین تصویب قطعنامه 598 در شوراى امنیت تا پذیرش آتشبس از سوى ایران است . منتقدان دیپلماسى جمهورى اسلامى که عمدتا از طیف غربگرا و لیبرال هستند ، شما را به سرسختى و عملکرد ایدئولوژیکى در این مقطع متهم مىکنند و مدعى هستند ، در زمانى که شما باید منعطف عمل کرده و به سرعت به جنگ پایان مىدادید ، بیش از یک سال براى پذیرش مقاومت کردید و این مسئله باعث شد تا ما هزینههاى سنگینى تحمل کنیم ؟ خلاصه سوال : جواب : جواب زرنگار : دکتر ولایتى : این اظهارات نیز همانند دیگر اظهارات آنان ، بیش از آنکه بر اساس اطلاعات و دیدگاههاى کارشناسى باشد ، از سر بىاطلاعى و از موضع سیاسى مطرح شده است . واقعیت آن است که وقتى قطعنامه 598 در سال 1366 تصویب شد ، نیازمند یک آییننامه اجرایى بود که دبیرکل پس از مدتى کوتاه ، آییننامه اجرایى آن را ارائه کرد . در حالى که ما معتقد بودیم ، قطعنامه و آییننامه اجرایى آن باید همزمان پذیرفته شوند ، اما عراق آییننامه اجرایى را که در واقع روح اصلى قطعنامه بود ، نمىپذیرفت و این مسئله یک سال ادامه پیدا کرد . موضع ایران این بود که پذیرش قطعنامه بدون پذیرفتن آییننامه اجرایى ، بىمعنا و بىنتیجه است . بند اول قطعنامه درباره عقبنشینى به مرزها بود و اگر برنامه زمانبندى آن تعیین نمىشد ، عراقىها پس از آتشبس ، آنقدر در خاک ما باقى مىماندند و مناطق اشغالشده را در تصرف خود نگه مىداشتند که فضاى حاکم بر جامعه بینالمللى از بین مىرفت . بنابراین عراقىها با آییننامه اجرایى که توسط « خاویر پرز دکوئیار » ارائه شده بود ، مخالفت کردند و این به معناى مخالفت با خود قطعنامه بود . نشانه این امر نیز آن بود که حتى پس از پذیرش یکطرفه قطعنامه و آییننامه اجرایى از سوى ایران ، عراق آن را نپذیرفت و به ما حمله کرد ، منافقین را به داخل خاک کشور اعزام کرد و تعداد زیادى اسیر از ما گرفت تا در زمان مبادله اسرا وضع متعادلى با ما داشته باشد . بنابراین تا زمانى که ما قطعنامه را بدون پذیرش آییننامه اجرایى از طرف عراق ، در تابستان 1367 پذیرفتیم ، کشورهاى غربى که به صورت مداوم بر این نکته تأکید مىکردند که عراق قطعنامه را پذیرفته و ایران نمىپذیرد ، غافلگیر شدند چراکه ما صلح را پذیرفته بودیم و این عراق بود که باز هم حمله مىکرد . در این هنگام وقتى که براى مذاکره به نیویورک رفته بودم ، دیدم که طارق عزیز حاضر نیست آتشبس را بپذیرد و فقط اصرار دارد که مذاکرات دوجانبه ، سریعا آغاز شود . از تهران هم به من فشار مىآمد که زودتر آتشبس را اعلام کنید . ولى عراقىها نمىپذیرفتند . لذا من با یک ترفند دقیق اعلام کردم تا وقتى عراق آتشبس را نپذیرد مذاکره با وزیر خارجه این کشور معنى ندارد در حقیقت آغاز مذاکره را به پذیرش آتشبس از سوى عراق منوط کردم و توانستیم از این ابزار استفاده کنیم . در این شرایط ، همه دنیا بسیج شد تا عراق را وادار به پذیرش قطعنامه کند . « بندر بن سلطان » سفیر عربستان در واشنگتن به عراق رفت همه غربىها به صدام فشار آوردند که آتشبس را بپذیرد . سرانجام پس از چند روز که من به دعوت دبیرکل سازمان ملل براى مذاکره به نیویورک رفته بودم ، « طارق عزیز » هم زیر فشار دنیا به نیویورک آمد و البته باز هم اظهار مىکرد که دستورى براى پذیرش آتشبس ندارد ، ولى پس از فشار زیاد جامعه بینالملل ، سرانجام عراق آتشبس را در روز 29 مرداد 1367 پذیرفت . طبق آییننامه اجرایى قطعنامه ، پس از آتشبس ، نیروهاى حافظ صلح سازمان ملل بین مواضع عراق و ایران مستقر مىشدند تا بر آتشبس نظارت کنند و پس از تعیین یک وقت مشخص ، عقبنشینى به مرزها انجام مىشد پس از یک زمان معین هم مبادله اسرا و تعیین متجاوز انجام مىشد . عراقىها به این خاطر زیر بار پذیرش قطعنامه نمىرفتند که مىخواستند با آتشبس گروکشى کنند یعنى از اهرم آتشبس براى لغو قرارداد « 1975 الجزایر » استفاده کنند ، هدفى که در جنگ به آن دست نیافته بودند . به خاطر همین مسئله ، زمانى که ما مذاکره با طارق عزیز را آغاز کردیم ، عراقىها اصرار کردند که آتشبس و لایروبى اروندرود ، همزمان مورد مذاکره قرار گیرد ما گفتیم لایروبى بر اساس ساز و کار پیشبینىشده در قرارداد « 1975 الجزایر » باید انجام شود ، اما طارق عزیز گفت : « ما حاضر نیستیم در چارچوب قرارداد 1975 به لایروبى بپردازیم . ابتدا لایروبى کنیم ، بعد وارد بحث قرارداد 1975 مىشویم » که اینجا ترفند عراقىها براى ما مشخص شد ، چراکه از نظر حقوق بینالملل ، اگر شما بتوانید یکى از بندهاى یک قرارداد را معلق و بىاثر کنید ، سایر بندهاى آن هم غیرقطعى و قابل مذاکره تلقى مىشود و به همین خاطر ، عراقىها مىخواستند با کنار گذاشتن بند مربوط به لایروبى اروند در قرارداد « 1975 الجزایر » کل قرارداد را زیر سؤال ببرند . این مسئله باعث گره خوردن مذاکرات شد و حدود دو سال پس از آتشبس ، مسئله معلق ماند . البته طى این مدت ، نیروهاى حافظ صلح سازمان ملل بین نیروهاى ما و ارتش عراق مستقر بودند و در واقع آتشبس شده بود ، اما از صلح خبرى نبود . نکته مهم در مذاکرات و مواضع عراق و طارق عزیز این بود که آنها تمایل داشتند که نقش سازمان ملل را تضعیف یا حذف کنند و مذاکرات بدون نظارت و دخالت سازمان انجام شود ، اما اصرار داشتیم سازمان ملل حضور داشته باشد چراکه در میدان نظامى ، شرایط پیش از سال 1366 را نداشتیم و مىخواستیم از ابزار سازمان ملل براى فشار به عراق استفاده کنیم و هرکجا که مذاکرات به بنبست مىخورد ، از عامل سازمان ملل براى فشار به عراق استفاده مىکردیم . حتى در ژنو مدتها بر سر نحوه چیدن میز مذاکره بحث کردیم ، چراکه این مسئله معناى خاصى مىدهد . موضع ما این بود که میز مذاکره باید به شکل مثلث چیده شود یک طرف ما ، یک ضلع عراق و ضلع سوم هم سازمان ملل که سرانجام هم همینگونه شد . اختلاف دیگر ، محل مذاکره بود . ما اصرار داشتیم مذاکرات در نیویورک برگزار شود ، اما آنها اصرار داشتند که در ژنو انجام شود . چراکه در نیویورک ، با حضور سفراى برجسته کشورهاى جهان ، لابى سیاسى قوىترى وجود داشت و ما مىتوانستیم از آن براى فشار به عراق براى رسیدن به صلح استفاده کنیم . اما در ژنو این امکان وجود نداشت . به هر حال طى مدت دو سال و با شورهاى فراوان ، مذاکرات 598 انجام شد . هرچند ، قطعنامه 598 براى ما شیرین نبود و حضرت امام ( ره ) هنگام پذیرش قطعنامه از آن تعبیر « جام زهر » کردند و در نامه محرمانه خود که براى مسئولان مجلس قرائت شد ، به علل نارسایىها و دلایل پذیرش قطعنامه اشاره کردند . جمهورى اسلامى ایران از آغاز تجاوز رژیم عراق ، خواهان صلح بوده است اما صلحى حقیقى و شرافتمندانه که حاوى مقدمات زیر مى باشد : . 1 دفع آتش تجاوز . 2 شناسایى متجاوز . 3 تعیین خسارات و تنبیه متجاوز . 4 تضمین صلح و بقاى آن به کشور مورد تجاوز بر این اساس امام ( ره ) همواره خواهان پایان دادن به جنگ بود اما پایانى که متضمن حقوق ملت مظلوم ایران باشد . وانگهى امام راحل ( ره ) در هر کارى به نظر کارشناسان و متخصصان بسیار اهمیت مى داد ، چنان که در نامه مشهور ایشان در پایان جنگ مشاهده مى نماییم . تحقیقا اگر نظر فرماندهان و کارشناسان جنگ مبتنى بر ادامه دفاع مقدس بود ، امام همان نظر را مى پذیرفتند ، و از همه مهم تر لحن سخنان و محتواى رهنمودهاى امام خمینى ( ره ) به ویژه پس از فتح خرمشهر ، گویاى صلحى عادلانه بود ه از ارکان حقوقى صلح حکایت مى کرد . براى مثال معظم له طى سخنانى در جمع گروهى از دانشجویان دانشکده افسرى ارتش و مسئولین این دانشکده فرمودند : « از اول هم صلح طلب بودیم و صلح یکى از امورى است که ما به تبع از اسلام قبول کردیم . صلح اسلامى ، صلحى که برادر مى شوند بعد از صلح و ما طالب این هستیم . اما صلحى که اصلا اعتنا نکنند به این که جنایت کردند در این جا و اعتنا نکنند به این که غراماتى وارد شده است و باید جبران بکنند ، خساراتى وارد شده است و باید جبران بکنند این اسمش صلح نیست ، این اسمش را مى توانى بگذاریم صلح صدامى . » 2 امام راحل همین منطق را تا پایان جنگ دنبال نمودند و حتى مفاد قطعنامه 598 را که پذیرفتند متضمن صلح واقعى و عادلانه ندانستند ، از این جهت پذیرش آن را چون نوشیدن جام زهر دانستند ، بنابراین مى توان در یک کلام گفت که امام امت ، بر اساس حفظ مصلحت اسلام و مسلمین تصمیم گیرى مى کرد . کما این که پذیرش قطعنامه 598 نیز بر اساس همین مسئله صورت پذیرفت . این مسئله در پیام تاریخى ایشان پس از قبول قطعنامه ، به چشم مى خورد : « و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود ، این است که من تا چند روز قبل به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ معتقد بودم و مصلح نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم ، ولى . . . با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم ، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت کردم و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم . » البته بررسى علل و عوامل پایان جنگ در پایان جنگ هر چند ویژگىهاى روانى و شخصیتى صدام هنوز موجود بود ، چنان که در حمله به کویت دوباره بروز کرد ولى شرایط بینالمللى و منطقهاى دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند ، بنابراین در قطعنامه 598 شوراى امنیت بسیارى از خواستههاى مشروع و بر حق جمهورى اسلامى ایران را لحاظ کرده و عزم خود را بر پایان یافتن جنگ نمایان ساختند . در این جا به صورت اختصار به بعضى از مهمترین زمینههاى آن اشاره مىشود : در سالهاى پایانى جنگ ، جهان از پیروزىهاى نظامى ایران احساس خطر و نگرانى مىکرد . شرایط نظامى و سیاسى ، به نفع جمهورى اسلامى ایران تغییر کرده بود و اینک در کارنامهى نظامى ایران ، نقاط درخشانى ( همچون بازپسگیرى ) خرمشهر ، تصرف جزایر مجنون ، فتح فاو ، و نقاطى در کردستان عراق ) به چشم مىخورد . در عرصه سیاسى نیز جمهورى اسلامى ایران ، تقریبا یکه و تنها موفق شده بود ، دوبار تلاش عراق براى ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را ، خنثى سازد و با برنامهها و اقدامات تبلیغى سیاسى خود ، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانى را نشان دهد . از این رو ادامهى جنگ و منازعه به خصوص به شکلى که در ماههاى آخر ( حمله به نفتکشها و مختل شدن امنیت خلیج فارس و . . . ) به ضرر برخى قدرتهاى بزرگ بود . از سوى دیگر پیروزىهاى نهایى ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمانهاى ایران در مورد عراق ، نشانهى شکست کامل سیاستهاى غرب در حمایت از عراق به شمار مىآمد . کشورهاى حامى عراق به وحشت افتاده بودند . و خود عراق نیز ، بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شکستهاى پى در پى ، دریافته بود که در آن شرایط نه تنها امکان پیروزى بر ایران را ندارد بلکه باید به هر ترتیب ممکن و با تمسک به هر وسیلهاى ، از شکست خود جلوگیرى کند و به جنگ اشغالگرانه پایان دهد . در چنین فضایى و پس از یأس قدرتهاى بزرگ از شکست ایران ، باعث شد آنان قطعنامهى 598 را که بر خلاف قطعنامههاى پیشین تا اندازه متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود به تصویب برسانند . اما این قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود ، داراى نقاط ضعف و ابهامات زیادى بود ، ( . ک : علىاکبر ولایتى ، تاریخ سیاسى جنگ تحمیلى ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، چاپ اول ، 1376 ، ص 243 ) . و تردیدهایى را در پذیرش این قطعنامه از سوى ایران به وجود آورده بود . لذا قدرتهاى بزرگ که مصمم بر پایان جنگ بودند فشارهاى نظامى و سیاسى زیادى را براى قبول قطعنامه ، به ایران وارد آوردند . این فشارها ، عبارت بود از ، دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و حمله به هواپیماى مسافربرى ایران ، تشدید حملات و حضور آمریکا در خلیج فارس ، بمباران سکوهاى نفتى ایران ، بمباران شیمیایى مناطق مسکونى و جبههها از سوى عراق و . . . و سرانجام بر اثر این عوامل ، ایران تصمیم به پذیرش قطعنامهى 598 و قبول آتش بس گرفت . البته قبول آن در چنین شرایطى ، به فرموده امام ( ره ) به منزله نوشیدن جام زهر بود . مقاومت دفاع بىنظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلى ، در مقابل هجوم قدرتهاى بزرگ به رغم همهى مشکلات و ناملایمات انقلاب نوپاى اسلامى را بیمه و بسیارى از حقوق مسلّم ایران را تأمین نمود . هم چنین استقلال و تمامیت ارضى کشور را تضمین کرد و به مظلومان و مستضعفان جهان ، درس مقاومت در مقابل استکبار جهانى داد . جهت مطالعه بیشتر . ک : 1 - جنگ تحمیلى ( مجموعه مقالات ، ص 51 و 232 ) 2 - تاریخ سیاسى جنگ تحمیلى ، ص 137 ، علىاکبر ولایتى 3 - آغاز تا پایان ، سیرى در جنگ ایران و عراق ، محمد درودیان ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه 4 - پس از بحران ، هاشمى رفسنجانى کارنامه و خاطرات ، 1361 5 - علیرضا لطف الله زادگان ، پاسخ به ابهامات ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ، 1379 6 - تاریخ دفاع مقدس ، دکتر اسماعیل منصورى لاریجانى ، بنیاد حفظ آثار و ارزش هاى دفاع مقدس ، . 1380 7 - مجموعه مصاحبه روزنامه کیهان با آقاى هاشمى رفسنجانى ، بهمن . 1382 ( 1 ) ( امام خمینى ( ره ) ، دفاع مقدس ، سید على نبى لوحى ، ص 408 ) ( 2 ) روزنامه جمهورى اسلامى ، 1361 / 7 / 12
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.