فرق تفسیر با تأویل /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

چند فرق بین تاویل و تفسیر را بگویید؟


در پاسخ به این پرسش به مطالب زیر توجه کنید :1-معنای لغوی تفسیر : تفسیردرلغت از ریشه فسر مصدر باب تفعیل است ولغت شناسان معانی متعددی برای این واژه آورده اند که برخی از آنها عبارتند از: کشف مراد از لفظ مشکل ؛ کشف معنای لفظ و اظهار آن ؛ بیان نمودن معنای سخن ؛ بیان و تشریح معنا و لفظ آیات قرآن ؛ کشف معنای معقول ؛ اظهار معنای معقول ؛ بیان ؛ ابانه ؛ بیان و توضیح دادن شیء ؛ آشکار ساختن امر پوشیده؛ شرح قصه های مجمل قرآن کریم و ب) معنای اصطلاحی تفسیر:مفسران و دانشمندان علوم قرآنی، تعاریف متعددی برای تفسیر بیان کرده اند علامه طباطبایی در المیزان تفسیر را این گونه تعریف کرده اند: التفسیر هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها : تفسیر بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدلول های آنهاست. طبق این تعریف دو مرحله برای تفسیر بیان شده است : مرحله اول بیان معانی آیات یعنی معناهایی که از آیات به خودی خود با قطع نظر از سایر آیات و قرائن دیگر فهمیده می شود و مرحله دوم کشف مقاصد آیات یعنی آن معناهایی که خداوند از آیات قرآن قصد کرده است.ایشان تعریف دیگری از تفسیردر کتاب قرآن در اسلام بیان کرده اند و می فرماید : بنابر اینکه معنی تفسیر، محصَّل مدلول آیه می باشد، بحثی را بحث تفسیری می توان گفت که در محصل معنی آیه تأثیر داشته باشد اما بحث هایی که در محصل معنی آیه تأثیر ندارد مانند برخی بحث های لغوی و قرائتی و بدیعی این نوع بحث ها تفسیر قرآن نیست. در این تعریف برخی از بحث ها مانند بحث های لغوی از تعریف تفسیر خارج شده و دلیل آن هم بی تأثیر بودن این بحث ها در محصل معنی آیه فرض شده است. اما با دقت نظر بیشتر، می توان نشان داد که بحث های لغوی نیز در فهم محصل معنی آیه موثر است. توضیح اینکه برای دست یافتن به محصل معنی آیه،لازم است ابتدا معنی لغات و واژگان بکار رفته در آیه مشخص شود و برای تشخیص معنای لغات آیه باید از منابع معتبر لغوی بهره یافت. خود قرآن کریم علاوه بر اینکه از منابع تفسیری است یکی از منابع لغوی مفردات قرآن نیز می باشد. زیرا یکی از راه های پی بردن به معانی واژگان قرآن، بررسی موارد استعمال آن واژه ها در خود قرآن است چرا که در بسیاری از موارد با توجه به قرائن، سیاق و مانند آن، معناهایی که واژه ها در آن بکار رفته معلوم است و از این طریق می توان پی برد که یک واژه در چه معناهایی بکار رفته است و حتی در برخی از موارد ممکن است از کثرت استعمال واژه در معنایی، به حقیقت بودن آن واژه برای آن معنا آگاه شویم. علاوه بر قرآن کریم، روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را هم می توان از منابع لغوی تفسیر به شمار آورد زیرا طبق بیان آیات شریف قرآن، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معلم و مبین قرآن است و بنابراین یکی از راه های دستیابی به معانی واژه های قرآن، بهره گیری از بیان آن حضرت در تفسیر واژه هاست و هر روایت مستند و معتبر نبوی که درباره معنای واژه های قرآن یافت شود، منبع مناسبی برای فهم واژگان قرآن است. با این توضیح معلوم شد که مباحث لغوی در فهم محصل آیه موثر است و می توان آن را یکی از مباحث مطرح در تفسیر به شمار آورد. آیت الله جوادی آملی ایشان در تفسیر تسنیم تفسیر را چنین تعریف می کنند: تفسیر به معنای روشن کردن و پرده برداری از چهره کلمه یا کلامی است که براساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بی نیاز از تفسیر است بنابراین لفظ مفرد یا جمله ای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می کند، نیازمند به تفسیر است و تفسیر آن عبارت است از تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد. گر چه شرح نصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است.29 ایشان در جایی دیگر از این تفسیر می نویسند: تفسیر به معنای بیان مدلول های الفاظ و پرده برداشتن از چهره کلمات و جمله های آیات است. بنابراین تبیین حدود، جزئیات و نحوه اجرای آنچه خطوط کلی آن در قرآن کریم آمده، تفسیر نیست مثلاً روایاتی که حکم اخفاتی بودن برخی نمازها را بیان می کند، تفسیر مفهوم آیه شریفه أقیموا الصلوة نیست بلکه مبین حدود جزئی آن است .2- دانش تأویل قرآن راه یابی به بطون قرآن و مرحله ای بالاتر از تفسیر است. تأویل به معنای بازگردانیدن شیئی یا کلامی به مقصود و مراد از آن است. اگرچه از نظر لغوی و برخی اصطلاحات می توان گفت تفسیر اعم از تأویل است و بطون قرآن شامل تفسیرها و تأویل های متعدد می شود. اما با توجه به موارد استعمال تأویل در قرآن، می توان به این نتیجه رسید که منظور از بطون، تنها تأویل قرآن است و علم تأویل صحیح فقط از جانب پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) سزاوار است.در اینجا تنها به ذکر سه نمونه از تأویلات اشاره می کنیم که بیانگر آن است که تأویل آیات تنها شایسته مقام معصومان است:الف- عبدالله بن سنان از ذریح محاربی نقل کرده است که گوید: به امام صادق(ع) گفتم: خداوند در کتاب خود به من فرمانی داده است، دوست دارم [تفسیر] آن را بدانم. فرمود: آن چیست؟ گفتم: سخن خداوند عزوجل «ثم لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم» (حج، آیه 29) ؛ فرمود: کوتاه کردن موی شارب و چیدن ناخن ها و مانند آن. گفتم: فدایت شوم! ذریح محاربی از قول شما برای من نقل کرد که شما به او فرموده اید: «ثم لیقضوا تفثهم» دیدار با امام و «ولیوفوا نذورهم» [انجام دادن] آن مناسک است؟ حضرت فرمود: ذریح راست گفته است و تو نیز راست می گویی. همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و چه کسی تحمل می کند آنچه را که ذریح تحمل می کند؟ (بحارالانوار، ج 89، ص 83 )ب- از داود جصاص نقل شده که گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: [در آیه] «و علامات و بالنجم هم یهتدون» (نحل، آیه 16) ؛ نجم رسول خدا(ص) است و علامات ائمه(ع) اند (بحارالانوار، ج 16، ص 88).پیداست که حضرت معنای باطنی آیه را بیان فرموده اند؛ یعنی پیامبر ستاره ای است که مردم را در میان ظلمت و گمراهی ها به صراط الهی راهنمایی می کند؛ زیرا ظاهر آیه درباره ستاره ای است که در بیابان ها و دریاها راهنمای مردم در جهت یابی است و همین معنا در روایت دیگری بیان شده است. امام صادق(ع) از پدرش و او از پدرانش از علی(ع) نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمودند: [مراد از] «و بالنجم هم یهتدون» ستاره جدی است؛ زیرا آن ستاره ای است که غروب نمی کند، بنای قبله بر آن است و به وسیله آن، اهل خشکی و دریا راهنمایی می شوند (همان، ج 84، ص 66 )ج- حادثه پیروزی بنی اسرائیل بر فرعونیان و وراثت زمین که مورد نزول آیه شریفه زیر است: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان وجنودهما منهم ماکانوا یحذرون» (قصص، آیه 5 -6 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 54) مراد ظاهری ومورد نزول آیه همان است که در جریان مبارزه بنی اسرائیل با فرعون و هامان و لشکریان آنان، خداوند به امداد مؤمنان آمد و مستضعفان را نعمتی بزرگ عنایت کرد و با هلاکت فرعون و فرعونیان آنان را پیشوا و وارث سرزمین مصر قرار داد. اما در برخی از روایات در بیان تأویل آن آمده است که مراد از مستضعفان، آل محمد(ص) هستند که خداوند مهدی آنان را بعد از رنج و مشقتشان بر می انگیزد؛ آنان را عزیز می کند و دشمنانشان را خوار می گرداند (بحارالانوار، ج 51، ص 54). در روایات دیگری تصریح شده است که تنزیل این آیه درباره بنی اسرائیل است و تأویل آن درباره ماست (همان، ج 53، ص 26 )در روایات آمده که مقصود از نبأ عظیم،ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است که مورد اختلاف وگفتگوی مخالفان بودتفسیر نمونه ج26ص10 3- با توجه به مطالبی که بیان شد معلوم می شود که تاویل آیات تنها مختص معصومین –ع- است و از قلمرو علم و دانش و احاطه علمی ما خارج است و ما حق نداریم بدون مراجعه به روایات معصومین –ع- در مورد تاویل آیات از جانب خود و بر طبق فهم و برداشت و دانش خود آیات الهی را تاویل کنیم . 4- معنای یقاتل علی التاویل که در دعای ندبه و جاهای دیگر آمده این است که پیامبر –ص- با کفار و مشرکین علی التنزیل می جنگید یعنی جنگ پیامبر –ص- با آنها به خاطر انکار کردن اصل نزول قرآن و وحی بودن و کلام خدا بودن آن و برای اثبات حقانیت قرآن بوده ولی جنگ امیر مومنان –ع- با دشمنانش دشوارتر بوده زیرا آنها به ظاهر قرآن را قبول داشته اند ولی آن را بر اساس میل و اهداف و سلیقه و منافع خود معنا و تفسیر می کرده اند و امیر مومنان –ع- در واقع با این انحراف فکری و روش غلط و خطرناک آنها می جنگید . عصر تنزیل و تاویل، عصر پیامبر گرامی (ص) و پس از او را گویند، عصر نبوت و عصر امامت. در عصر تنزیل، جنگ بر سر وجود مکتب بود. وحی فرود می آمد و مردم به تبعیت از رسول اکرم (ص) با چهار دشمن، شرک و نفاق و یهود و بدویت در ستیز بودند. در عصر تاویل، هر کس بر آن است تا به اتکای سابقه عصر تنزیل، منویات خود را که در آن عصر فرصت بروز نمی یافت، اکنون برای کسب سهم الارث آشکار کند و برای حفظ اتصال عقیدتی خود، اسلام را براساس هوا و میل تفسیر و تاویل کند. به سایت قرآنی ما هم سر بزنیدhttp://quran.porsemani.ir/ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image