تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
برای پاسخ به این سوال لازم است که مختصری از حوادث منجر به غزوه احد بیان شود و در ادامه آن به جواب سوال شما خواهیم پرداخت:یکی از غزوههای مهم و بزرگ رسول خدا (ص) غزوه احد در سال سوم هجری میباشد. صفوان بن امیه که بسیاری از بستگان خود را در جنگ بدر از دست داده بود به ابوسفیان پیشنهاد کرد که چون دلاوران ما در راه محافظت از کاروان تجاری کشته شدند هر کس که در آن کاروان، سرمایهای داشته است باید در هزینه جنگ سهیم شود(طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، بیروت، موسسه اعلمی، 1403 ق، چاپ چهارم، 2/ 187)گفته شده است، سود همه مال التجارهها که هزار شتر و پنجاه هزار دینار بود به جنگ اختصاص پیدا کرد(واقدی، مغازی، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، 1404 ه،چاپ سوم، 1/ 199 و 200.) و آیه ذیل در شان آنها نازل شد:«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ...»(انفال 36)«همانا کسانی که کافر شدند اموال خود را میبخشند تا از راه خدا جلوگیری کنند...» پس برای مقابله تمام عیار با سپاه اسلام چهار نفر از جمله عمرو بن عاص مامور شدند تا سراغ قبیلههای دیگر از جمله ثقیف و کنانه رفته و از آنها برای برپایی این جنگ کمک بگیرند(مغازی، پیشین، 1/ 201 و 202.) سپاه قریش همراه با دلاوران ثقیف و دیگر قبائل که لشگری سه هزار نفری با تجهیزات فراوان را تشکیل میدادند از مکه خارج شدند.( مغازی، پیشین، 1/ 203، تاریخ طبری، پیشین، 2/ 190.) برای اینکه مبادا کسی از میدان جنگ فرار کند و باز گردد زنان را نیز همراه خود بردند تا بدانند که فرار از نبرد با اسیر شدن دختران و زنان آنان همراه است.( تاریخ الطبری، پیشین، 2/ 188. ) زمانی که لشگر حرکت کرد جناب عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر که تا آن زمان هنوز اسلام خود را اظهار نکرده و در مکه مانده بود نامهای نوشت و به شخصی از بنی غفار سپرد تا ظرف مدت سه روز نامه را به پیامبر اکرم(ص) رساند و بدین ترتیب پیامبر را از لشگر کشی قریش آگاه کرد.( مغازی، پیشین، 1/ 204.)مشورت رسول خدا با سپاه پیامبر اسلام (ص) درباره شیوه دفاع با سربازان و بزرگان مهاجر و انصار مشورت کرد و نظر آنان را جویا شد عبدالله بن اُبی که رهبر منافقین مدینه به حساب میآمد، ماندن در مدینه و دفاع و همچنین کمک گرفتن از زنان و کودکان، با پرتاب سنگ از بالای بام، را پیشنهاد کرد. پیران و سالخوردگان از مهاجر و انصار نیز این نظر را تایید کردند. اما دلاوران و رزم آوران خصوصا کسانی که توفیق شرکت در جنگ بدر را پیدا نکره بودند و بزرگانی چون حمزه عموی پیامبر و سعد بن عباده رئیس خزرج، خروج از مدینه و نبرد تن به تن در خارج مدینه را پیشنهاد کرده و ماندن در خانه را ننگ و عار دانستند. بنابر این رسول خدا (ص) نظر قاطع اکثریت را بر نظر عبدالله بن ابی ترجیح داده و خروج از مدینه و جنگ رو در رو را اعلام کردند.( تاریخ الطبری، پیشین، 2/ 189.) نقل شده که نظر رسول خدا (ص) نیز در ابتدا ماندن در شهر و دفاع در درون شهر بوده است. و بعض دیگر از محققین بر این باورند که نظر پیامبر نیز جنگ با قریش و رفتن به خارج شهر بوده و اصل استشاره نیز برای آشکار شدن نیت منافقینی چون عبدالله بن ابی بوده است.(رک، العاملی، سید جعفر مرتضی؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی و دارالسیرة، 1415ه، چهارم، 6/ 106 تا 111.) نمونه هایی دیگر از مشورت در سیره پیامبر(ص)1.در جنگهای دیگر مانند: در جنگ بدر پیامبر در اصل جنگ، تعیین موضع نبرد و موضوع اسیران، با یاران خود مشورت کرد. )ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 253 (با تلخیص)؛ الطبقات الکبرى، ج 2، ص 14؛ تاریخ طبرى، ج 2، ص 435-434(در جنگ احزاب قبل از آغاز جنگ با مردم مشورت فرمود که سلمان پیشنهاد داد که اطراف شهر را خندقی بکنند و در خندق از شهر دفاع نمایند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و ...(تاریخ طبری، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408، ج 2، ص 91 و ابن هشام سیرة النبویه، چاپ ششم، بیروت دارالکتب العربی، 1418 ، ج 3، ص 175. )همچنین در پیکارهاى بنى قریظه و بنى نضیر که از یهود مدینه بودند ، روز حدیبیه و در فتح مکه، زمانى که شنید ابو سفیان مى آید و در غزوه طایف، پس از محاصره آنها و در غزوه تبوک، با اصحاب خود مشورت کرد.(مصطفى دلشاد تهرانى، سیره نبوى، دفتر دوم، ص 255.)2.مشورت پیامبر با یاران تنها به مسایل جنگ منحصر نبوده، بلکه در سایر امور مثل قضایاى خانوادگى و اجتماعى و نیز تعیین افراد اعزامى براى اداره مناطق و مأموریت هاى دیگر نیز بوده است.(مصطفى دلشاد تهرانى، سیره نبوى، دفتر دوم، ص 256.)3. پیامبر ، علاوه بر آن که خود اهل مشورت بود، دیگران را نیز توصیه مى فرمود که به سیره او تأسّى جسته و تنها به رأى و نظر خویش اعتماد نکنند ؛ هنگامى که امام على(علیه السلام) را به یمن اعزام نمود فرمود: یا عَلیُّ... و لا نَدَمَ مَن اِسْتَشارَ(شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 5، ص 216.) (پشیمان نشد آن کس که مشورت کرد).نکته مهم: قلمرو مشورت پیامبر ، امور و مسایلى است که اوامر و نواهى صریح خدا و رسول بدان تعلق نگرفته باشد، اما در آن جا که حکم و قضاى الهى و یا مشیت نبوى صادر گردیده است، جایى براى اظهار نظر مؤمنان نیست. خداى تعالى فرمود:وَما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ....(احزاب / 36.)هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.