تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

مباني فرهنگي لازم براي توسعه‌ي اقتصادي چيست؟


كشورهاي موفق در امر توسعه‌ي تكنولوژي، به ويژه مراحل پيش‌رفته‌ي آن، بدون رويارويي و هدايت فرهنگ عمومي توان رسيدن به چنين مرحله‌اي را نداشتند، در واقع اين كشورها، يا از قبل بستري مناسب و مملو از عناصر سازگار با توسعه در فرهنگ خود داشته‌اند و يا با برخوردي خردمندانه و دورنگر، اين بستر را براي تحقق خود اتّكايي در تكنولوژي آماده ساخته‌اند. برخي از اين عناصر از اهمّيّت و حساسيّت بيش‌تري برخوردارند و برخي فقط تسهيل كننده‌ي امر توسعه هستند كه به بعضي از آنها اشاره مي‌كنيم: 1. نگرش علمي، آمادگي براي تغيير وتحوّل و نوآوريجوامع غربي، به صورت يك باور فرهنگي، به علم و كارايي آن معتقد گرديده، براي حل مشكلات، از متخصّصين مربوط به هر رشته استفاده نمودند. و به اين نتيجه رسيدند كه اگر بخواهند مشكلي را بدون علم و تخصّص حل كنند دچار حيرت و خطا خواهند شد. به عبارت ديگر، در فرهنگِ جامعه، اعتقاد به قانونمند و قابل پيش‌بيني بودن امور، غلبه يافت و از بينش‌هاي خرافي همراه با عقيده به شانس و تصادف كه افراد را نامنظم و غير مسؤول بار آورده، احياناً به سوي تنبلي و ايده‌ي جبرگرايي سوق مي‌دهد، پرهيز گرديد. در جوامع پيش‌رفته، روحيه‌ي استقبال از تغييرپذيري و گرايش به پويش و نوآوري، يك ارزش محسوب مي‌شود. كشورهاي توسعه يافته اين وظيفه را بر عهده‌ي نظام آموزشي خود قرار داده‌اند تا افراد را از سنين كودكي براي زندگي در محيطي پر تحوّل و تغيير پذير، آماده سازند. يكي از صاحب‎نظران مي‎گويد: علم‎پذيري يك مسئله‌ي تربيتي است؛ يعني اگر انسان‎ها و جوامع تربيت شوند، مي‎توانند به طرف فرهنگ علمي بروند. ما آن شرايط و زمينه‎هاي لازم تربيتي را ايجاد نكرده‎ايم، تا به طرف اين فرهنگ، حركت نماييم.[1] بنابراين، اگر اين زمينه‎ها براي رشد و شكوفايي استعدادها ايجاد شود، مي‎توان فرهنگ جامعه را علمي كرد؛ زيرا علم، در جغرافياي خاصي محصور نمي‎ماند. 2. توجه جدّي به دنيا و مسائل مادّيافراد يك جامعه، براي رسيدن به توسعه، بايد همراه با حفظ اعتقادات و ارزش‌هاي معنوي خود، به مسائل مادّي نيز توجّه جدّي داشته باشند و براي رسيدن به استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي و كسب عزّت و سربلندي در ميان ساير ملل، بايد در جميع زمينه‌ها برنامه‌ريزي نموده، با آينده‌نگري و همتّي بلند و تلاشي خستگي‌ناپذير، در اين راه قدم بگذارند. دنياي غرب، به خاطر عمل‌كردِ غلط و غير معقول ارباب كليسا در قرون وسطي، جهت اوّل را به كلّي كنار گذارد؛ زيرا ارزش‌هاي معنوي و اخلاقي كه پدران روحاني كليسا از آيين تحريف شده‌ي مسيحيّت، ترويج مي‌كردند، عملاً به صورت مانعي مهم در پيش‌رفت‌هاي علمي و توسعه‌يافتگي، درآمد و چنين محتوايي، همراه با رفتار خشونت‌آميز و غير منطقي با دانشمندان و محقّقين، باعث تنفّر و بيزاري عموم مردم از ارزش‌ها و اعتقادات مذهبي گرديد؛ لذا آنها اين گونه مطالب را به كلّي كنار گذاشته، صرفاً‌ با تلاشي پي‌گير، در زمينه‌ي دوّم قدم نهادند؛ و اين سنّت الهي است كه اگر كسي براي دنيا هم تلاش و كوشش نمايد، خداوند او را به مقصودش مي‌رساند. (گرچه انگيزه‌ي الهي نداشته و در نتيجه، از پاداش و مقامات اُخروي محروم مي‌ماند). 3. تعهّد نسبت به كاركار و فعاليت و روحيه‌ي تلاشگري، يكي از شرط‌هاي لازم براي توسعه در هر جامعه‌اي مي‌باشد و اين امر از ارزش‌هاي پذيرفته شده‌ي جوامع توسعه يافته و پيش‌رفته‌ي صنعتي است، به طوري كه كم‌تر موردي يافت مي‌شود كه تا اين اندازه قابل احترام باشد؛ تا آنجا كه در جوامع مزبور، پاره‌اي از اعمال و حركاتي كه در ساير جوامع سنّتي، پيش‌پا افتاده و كم‌ارزش است، بسيار جدّي تلقّي مي‌شود؛ به عنوان نمونه، هنگام كار، سيگار كشيدن، اتلاف وقت، صحبت‌هاي دوستانه و بي‌مورد و جولان دادن در محل‌هايي غير از محيط كار، به شدت مورد سرزنش قرار گرفته، قابل پذيرش نيست. (البتّه اهميّت كار و تلاش از نظر اسلام بحث ارزنده‌اي است كه فرصت ديگري را مي‌طلبد). 4. نظم‌پذيري جمعي و احترام به قانونبه طور كلّي رعايت نظم، احترام به ضوابط پذيرفته شده و رعايت آنها، شرط تداوم پيش‌رفت‌هاي علمي و تكنولوژيك در جوامع توسعه يافته‌ي كنوني است. در فرهنگِ آنها، براي هر چيز، ضابطه‌اي وجود دارد كه رعايت آن در شرايطي، الزامي است؛ در نتيجه مسؤوليت هر فرد مشخص است و به سلسله مراتب، احترام گذاشته مي‌شود. حاكميت اين روحيّه و فرهنگ در يك جامعه، ناشي از احترام به قوانين و مقررات است؛ زيرا افراد آگاهي كامل دارند كه رعايت قوانين به نفع همگان است؛ لذا انرژي دولتْ صرف مچ‌گيري و جلوگيري از تخلّفات و تعقيب متخلّفين، و انرژي مردمْ صرف فرار از مقررات نمي‌گردد و با برقراري جوّ اعتماد متقابل بين دولت ـ به عنوان كارگزار امر توسعه ـ و مردم، زمينه‌ي مشاركت عمومي در برنامه‌ريزي‌ها و اجراي آنها مهيّا مي‌گردد؛ اين امر به نوبه‌ي خود، از عناصر فرهنگي لازم براي توسعه است. 5. فرهنگ مشاركت عموم در برنامه‌ريزي، سياست‌گزاري و اجرافرهنگ مشاركت عموم در روند توسعه، در ميان اكثر كشورهاي پيش‌رفته‌ي صنعتي، جايگاه مناسبي دارد و در سيستم قانون‌گذاري و اجرايي اين كشورها، امري مقبول و پذيرفته شده است؛ ضرورت وجود چنين فرهنگي در يك جامعه‌ي در حال توسعه، از اين جهت است كه افراد يك كشور براي حركت در مسير توسعه‌ي مورد نظر و ايده‌ال خود، بايد نسبت به مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگ كشور خود آگاهي كامل داشته، مقصد و هدف نهايي حركت خود را بشناسند و براي رسيدن به آن، تلاش و كوشش نمايند؛ زيرا تا مشاركت عمومي و يك‌رنگي و اعتماد متقابل بين آنان و دولتمردان به عنوان كارگزاران توسعه، وجود نداشته باشد، ممكن نيست اين مسير با موفقيّت طي گردد. 6. احترام به آزادي، اعتقاد به برابري انسان‌ها و رعايت حقوق ديگرانچنين فرهنگي را جامعه‌ي غرب، در مسير توسعه و در ميان افراد خود پديد آورد و از ثمرات شيرين آن بهره‌مند گرديده است؛ گرچه به خاطر انگيزه‌هاي مادّي و كسب سود بيش‌تر و قدرت برتر، غالباً در رابطه با ملّت‌هاي ديگر، اين مفاهيم ارزشمند را به فراموشي سپرده و به استثمار و استعمار ملّت‌هاي ضعيف جهان سوّم پرداخته است. از آنجا كه توسعه، با مشاركت وسيع همه‌ي افراد جامعه ميسر مي‌گردد، اعتقاد به برابري انسان‌ها در مقابل قانون و احترام به آزادي آنها، امر مذكور را تسهيل مي‌نمايد و اين امور، موجب دلگرمي افراد به همكاري بيش‌تر و مشاركت صميمانه در كارها مي‌گردد. از طرف ديگر، آزادي عمل انسان‌ها در حدود قانون و ضوابط، باعث شكوفايي استعدادها و بروز نوآوري و خلاقيّت افراد جامعه مي‌گردد. پی نوشت:[1] . محمود سريع القلم، توسعه، جهان سوّم و نظام بين‎الملل، ص 149. منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خليليان، نشر: مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ علميه (1381). .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image