نشانه‌ها و زمینه‌های شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی /

تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

دومینوی تحولات شمال آفریقا و کشورهای عربی خاورمیانه در ماه‌های اخیر به مهم‌ترین اخبار و تحلیل‌های سیاسی جهان تبدیل شده است. وقوع این رخدادها در منطقه مهم و راهبردی خاورمیانه که انبار سوخت جهان است و همچنین شکل و شعارهای مردمی در تحرکات و محتوای اسلامی آن‌ها، در کنار تلاش غرب و آمریکا برای انحراف ماهیت اسلامی این انقلاب‌ها، ضمن اینکه به اهمیت این تحولات افزوده، باعث ظهور و بروز تحلیل‌های گوناگون در خصوص آینده این تحرکات و منطقه مهم خاورمیانه نیز شده است؛ لذا این مطلب تلاش می‌کند با رصد نشانه‌ها و زمینه‌های این تحولات، مؤیداتی برای شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی ارائه کند. واژگان کلیدی:


دومینوی تحولات شمال آفریقا و کشورهای عربی خاورمیانه در ماه‌های اخیر به مهم‌ترین اخبار و تحلیل‌های سیاسی جهان تبدیل شده است. وقوع این رخدادها در منطقه مهم و راهبردی خاورمیانه که انبار سوخت جهان است و همچنین شکل و شعارهای مردمی در تحرکات و محتوای اسلامی آن‌ها، در کنار تلاش غرب و آمریکا برای انحراف ماهیت اسلامی این انقلاب‌ها، ضمن اینکه به اهمیت این تحولات افزوده، باعث ظهور و بروز تحلیل‌های گوناگون در خصوص آینده این تحرکات و منطقه مهم خاورمیانه نیز شده است؛ لذا این مطلب تلاش می‌کند با رصد نشانه‌ها و زمینه‌های این تحولات، مؤیداتی برای شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی ارائه کند. واژگان کلیدی: خاورمیانه اسلامی، تحولات شمال‌آفریقا، انقلاب‌های عربی، ماهیت اسلامی انقلاب‌ها نشانه‌ها و زمینه‌های شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی مقدمه هنگامی که چرخ‌دستی بوعزیز، دست‌فروش تونسی، توسط پلیس مصادره شد و خودش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به علت تحقیر و فشار همه‌جانبه، خودسوزی کرد، کسی فکر نمی‌کرد که این استیصال وی نشانه‌ای از یک شراره سراسری در کشورهای عربی – اسلامی است که از شمال آفریقا تا انتهای خاورمیانه را فرا خواهد گرفت. اگرچه جوامع عربی در این مناطق از شرایط گوناگونی برخوردار بودند، ولی در تمامی این کشورها، نظام‌های فاسد و ظالم، اقتدارگرا و وابسته به غرب و رژیم صهیونیستی حاکم بودند که با تکیه بر حکومت‌های دیکتاتوری، غارت ثروت ملی این کشورها، کمترین جنایت حکومت‌های چند دهه‌ای محسوب می‌شد. سازوکار حکومت‌های دیکتاتوری، جدایی از مردم و سرکوب آن‌ها و تکیه بر قدرت‌های استعماری خارجی است. این حکومت‌ها برای تحکیم پایه‌های سلطه خویش، با پشت کردن به فرهنگ، تاریخ و تمدن و ارزش‌های ملی کشورهایشان، فاقد هویت ملی هستند و از مردم خود فاصله می‌گیرند و با استعمارگران غربی یک فصل مشترک اساسی پیدا می‌کنند. این فصل مشترک، همدستی و همسویی غرب با نظام‌های دیکتاتوری برای منافع نفتی و اقتصادی، در ازای سرکوب و تحقیر مردم این کشورهاست. شعله خودسوزی دست‌فروش تونسی با سرعت از مرزهای تونس به مصر و سپس یمن، بحرین، اردن و عربستان و نهایتاً به لیبی رسید و نظام‌های فاسد را با طوفان خشم مردمی روبه‌رو کرد. شاید بتوان گفت امروز کسی در جهان، اعتقادی به سطحی بودن موج قیام‌های مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا ندارد؛ بلکه امروز مهم‌ترین سؤال این است که پس از فروپاشی حکومت‌ها و نظم آمریکایی – غربی در منطقه، حکومت‌های جدید و نظم منطقه‌ای جدید از چه الگویی پیروی می‌کنند؟ واقعیت این است که سیستم غربی حاکم بر منطقه، همچون گنج بی‌پایان، آمریکا و اقمار آن را منتفع می‌کند و بر پایه همین دستاوردها و منافع، ارکان ملی و یا نفوذ و سلطه جهانی آن‌ها قوام و استحکام می‌یابد. به همین دلیل، آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی نمی‌توانند نسبت به آینده تحولات و نتایج آن بی‌توجه باشند و از آن عبور کنند؛ مضافاً اینکه بحران مزمن اقتصادی در غرب و دیگر چالش‌های آن‌ها در خاورمیانه و عرصه‌های بین‌المللی، مزید بر علت است و دامنه مانور و واکنش‌های آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگرچه در ابتدا و اثنای روند آغازین قیام‌های عربی، شبهه‌آفرینی هدفمندی منتشر شد تا اساس این اعتراضات فراگیر را، ساخته و پرداخته و طراحی آمریکایی نشان دهند و یا انرژی قابل‌توجهی برای انحراف‌سازی و مدیریت و مهار تحولات از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و غرب مصروف می‌شود تا دامنه تحولات و تغییرات را محدود کنند، ولی انرژی پرقدرت این قیام و جنبش مردمی که حاصل تراکم تحقیر و ظلم و فساد در چند دهه در این کشورهاست، ثابت کرد که نه تنها هویت انقلاب‌های مردمی از اصالت برخوردار است؛ بلکه تلاش‌های غربی برای مهار و مدیریت مطالبات مردم نیز به عنصری برای بصیرت و آگاهی‌سازی و تکامل این انقلاب‌ها تبدیل می‌شود و متوقف کردن آن اگر محال نباشد، به سادگی صورت نمی‌گیرد. اندیشکده آمریکایی استیمسون که «چشم‌اندازهای تغییر در خاورمیانه» را در نشست خود مورد توجه قرار داده، «فشارهای اجتماعی – اقتصادی را تنها عامل شورش مردم نمی‌داند.»البته بسیاری از مراکز مطالعاتی و اتاق‌فکرهای آمریکایی و غربی به دنبال واکاوی این پدیده بزرگ قرن هستند تا با نگاه به آینده تحولات در کشورهای عربی، وضعیت خود را سامان داده و برای آن برنامه‌ریزی کنند. ما نیز تلاش می‌کنیم ضمن بررسی دیدگاه‌های غربی، به اثبات فرضیه خود که شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی است، بپردازیم. الف) شاخص‌های انقلاب‌های عربی قیام گسترده‌ای که طی دو ماه گذشته، کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه را دربرگرفته از شاخص‌های مشترکی برخوردار هستند که این شاخص‌ها برای تعیین و ادراک روند تحولات و نتایج احتمالی آن، راهنمای مناسبی است. 1- حکومت‌های دیکتاتوری و وابسته به غرب بدون استثنا، در تمامی کشورهای ملتهب منطقه و نظام‌های اقتدارگرا و فاسد و وابسته به آمریکا و غرب حاکم هستند که دهه‌های متوالی بر مسند حکومت تکیه‌زده و با غارت ده‌ها و صدها میلیارد دلار از ثروت‌های ملی، سیستم سرکوب و خفقان را حاکم کرده‌اند. این حکومت‌ها، کارکرد و نقش خود را به جای تکیه بر اراده و مطالبات ملی، بر سیاست‌های دیکته‌شده از سوی غرب استوار کردند؛ از این‌رو شکاف مردم و حاکمیت در تمامی این حکومت‌ها امری آشکار است. 2- تحقیر و ظلم و محرومیت مؤلفه دیگری که در تمامی کشورهای فوق می‌توان مشاهده کرد، این است که بدنه اصلی جامعه از حداقل‌های لازم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی محروم شده و غرور ملی و تاریخی آنان و آرمان‌های ملی و منطقه‌ای مردم، پایمال شده است. گروه‌های حاکم بر کشورهای یادشده تنها مجموعه بهره‌مند از تمامی امتیازات هستند و مردم نه تنها از ثروت ملی خود محرومند، بلکه حق اعتراض نیز ندارند. در بیشتر این کشورها، قانون شرایط فوق‌العاده حاکم است و محاکمه افراد معترض در دادگاه‌های نظامی است. اگرچه سطوح محرومیت در این کشورها متفاوت است، ولی در برخی کشورها مانند عربستان، محرومیت از حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به حدی مضحک تنزل یافته که حامیان غربی آن‌ها هم سخن به اعتراض گشوده‌اند. منش، اولویت، تمایلات و خواست و اراده مردم در این کشورها، ارزشی در رویکردهای حاکمان ندارد و در واقع سبک زندگی و تعاملات اجتماعی آن‌ها نیز باید از شیوه آمریکایی و غربی کپی‌سازی شده و با تمایلات و اولویت‌ها و خواسته‌های قدرت‌های خارجی همسو باشد.شاید یکی از دلایل انفجار و خشم گسترده اعتراض‌ها و سرعت فراگیر شدن دامنه قیام‌ها را در همین موضوع باید جست‌وجو کرد. مردم یک کشور ممکن است با فقر و محرومیت اقتصادی مدارا کنند؛ ولی زمانی که شخصیت و هویت و اراده و تمایلات آن‌ها از سوی کسانی که دشمن تلقی می‌شوند، پایمال شود، تحمل نخواهند کرد و جامعه را به انفجار و انقلاب خواهد کشاند. 3- اعتقادات اسلامی مردم منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با تمایلات اسلامی شناخته می‌شود و مردم این مناطق با باور و اعتقادات اسلامی زندگی می‌کنند. تضاد روش و منش حاکمان با مردم و همسویی این حکومت‌ها با دشمنان آشکار دین که مظهر آن، آمریکا و رژیم صهیونیستی و غرب تلقی می‌شوند، نقطه محرک دیگری برای جوامع اسلامی است. در تمامی کشورهای یادشده، جریان‌های اصلی مردمی و حزبی را اسلام‌گرایان تشکیل می‌دهند و حتی ناسیونالیست‌ها و دیگر اقشار و احزاب کوچک‌تر، تضادی با مسلمانی و اسلام ندارند.این بدان معناست که قیام‌های مردمی کشورهای عربی در هویت خود، اسلام‌گراست و اگرچه برای انقلاب و قیام خود از بهانه‌ها و دلایل گوناگونی استفاده می‌کنند، ولی برای ایده‌آل‌های خود در نوع حکومت و حاکمیت، به ارزش‌های فرهنگی و اعتقادی و بومی تکیه خواهند داشت.این هویت اسلامی در عربستان، بحرین، یمن، مصر، لیبی، تونس و اردن، کاملاً هویداست و جریان‌ها و گروه‌های اسلام‌گرا که شناسنامه روشنی در تعهد اسلامی دارند، ارکان قیام مردمی را به خود اختصاص داده‌اند. (اندیشکده آمریکایی وودرو ویلسون – نشست نقش مذهب در قرن 21 و تأثیر آن بر سیاست – 2011) بیان این نکته ضروری است که حرکت ضد ظلم، فساد و دیکتاتوری در کشورهای فوق، اقشار گوناگونی را در این جوامع با خود همراه کرده و حتی مذاهب و ادیان را در برمی‌گیرد؛ ولی اصالت این جنبش‌ها اسلامی است و رویکردهای سیاسی گروه‌های یادشده نیز در قبال آمریکا، غرب، رژیم صهیونیستی، نظام‌های وابسته و دیگر مؤلفه‌های کلان سیاسی مغایر نظام‌های حاکم و حامیان خارجی آن‌هاست.این بدان معناست که تغییرات در حکومت‌های عربی تا هر سطحی به پیش برود، از آنجا که در حداقل‌های رویکردها و باورهای سیاسی و فرهنگی و ملی با غرب در تباین است، در واقع ارکان راهبردی غرب و حاکمان فعلی کشورها را به چالش کشانده و یا آن‌ها را بر هم خواهد زد. 4- شعارها و مطالبات فصل مشترک دیگر قیام‌های عربی در خواسته‌ها و مطالبات و شعارهای آن‌هاست که براندازی و سقوط نظام‌های خود را هدف انقلاب قرار داده‌اند. تغییر نظام‌های دیکتاتوری و جدای از مردم و جایگزینی اراده مردمی در این نظام‌ها، امری است که مؤسسه آنتی‌وار از آن به عنوان «خاورمیانه بدون آمریکا» یاد می‌کند (همشهری – 7 اسفند 89) و جیمز زگبی، «آمریکا را در تحولات منطقه، خارج گود» می‌داند. نگاه فوق، نشان از عمق شعارها و مطالبات مردمی در کشورهای عربی دارد که با تکیه بر انرژی گسترده و پرقدرت و هوشمندی در تحقق خواسته‌ها، دنبال می‌شود. (کمال هلباوی – خبرگزاری فارس – اسفند 89) 5- استمرار و تکامل نکته دیگر در انقلاب‌های عربی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است که با اراده تغییر در کشورها عجین شده و نوعی استمرار و تکامل را شکل داده است.با اینکه مصر، همواره سرمشق تحول سیاسی برای دیگر کشورها تلقی می‌شود، ولی خود از تونس و قیام مردم آن کشور الهام گرفته و گسترش اعتراضات در مصر، روند تکاملی مطالبات در تونس را موجب شده است. این تأثیر متقابل در بقیه کشورها نیز از طریق نمادسازی و کپی‌برداری شعارها ثبت شده است. اعتراضات در همه کشورها مسالمت‌‌آمیز است که از میدان اصلی شهرها شروع می‌شود و شعار واحد، «اسقاط نظام» است.از آنجا که محرک اصلی بر اراده مردم مبنی بر ضرورت دگرگونی در نظام‌های دیکتاتوری استوار است و آحاد مردم این کشورها خود را در سرنوشت قیام شریک می‌دانند، دامنه انقلاب‌ها و حضور مردم و پافشاری برای کسب پیروزی نهایی، خستگی، خمودی و سستی در مسیر انقلاب‌های عربی مشاهده نمی‌شود. ب) انقلاب‌های عربی اگرچه غرب همواره به دنبال الگو‌سازی در کشورهای زیر سلطه بود و جرج بوش (پسر) آهنگ جدید استعماری خود، پس از 11 سپتامبر را بر خاورمیانه بزرگ و یا جدید قرار داد تا در یک طرح با محتوای فرهنگی و مبتنی بر ارزش‌های لیبرالیستی – آمریکایی به رؤیای هانتینگتون برای جهانی شدن نظام آمریکایی، تحقق بخشد؛ ولی همان‌گونه که مؤسسه آنتی‌وار در مقاله خود پرداخته، حتی ابزار نظامی برای مداخله و یا کودتا توسط ارتش‌های این کشورها، امکان‌پذیر نیست و خاورمیانه‌ای جدید با ماهیت جدید در راه است. نشریه ایندیپندنت در مقاله‌ای در این رابطه معتقد است: «آنچه در خاورمیانه در حال وقوع است، حاصل آن چیزی است که در دهه‌های گذشته کاشته شده و پیشنهاد اصلاحات جزئی در حکومت‌ها و نظام‌های دیکتاتوری منطقه، مردم را راضی نمی‌کند و با اینکه منافع امنیتی و نفتی غرب در منطقه در خطر جدی است ولی آمریکا ناتوان از تأثیرگذاری جدی در تحولات عربی است.» (ایندیپندنت – 20/2/2011) اگر جمع‌بندی اندیشکده آمریکایی استمسون را که معطوف به تحولات مصر تهیه شده مرور کنیم، اعتراف می‌شود که «اسلام، جزء لاینفک دموکراسی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه است.»شاید کسی با مفهوم فوق، اختلافی نداشته باشد و واقعاً امکان حذف اسلام در دموکراسی و جوامع خاورمیانه وجود نداشته باشد. بر این اساس، باید دید که ساختار و ماهیت انقلاب‌های عربی چیست و خاورمیانه به سوی کدام هویت حرکت می‌کند؟ 1- مدل ترکی حکومت ترکیه که نمادی از جریان اخوان‌المسلمین در حاکمیت است، تا زمانی که خیز عضویت در اتحادیه اروپا را دنبال می‌کرد و با این اولویت از فرهنگ و ارزش‌های منطقه‌ای فاصله می‌گرفت و ناچار به استاندارد کردن مطلوبیت‌های اروپایی در جامعه ترکیه بود، جذابیتی در کشورهای منطقه نداشت. از زمانی که داوود اوغلو به عنوان معمار سیاست خارجی ترکیه، چرخش به شرق و بازگشت به هویت منطقه‌ای را در دستور کار قرار داد و از رژیم صهیونیستی فاصله گرفت و به برخی درخواست‌های آمریکا و غرب، نه گفت، جایگاه جدیدی در بین ملل منطقه پیدا کرد. این منطق رفتاری نشان می‌دهد، اصالت پذیرش از سوی مردم منطقه در بازگشت به ارزش‌ها و فرهنگ و تمایلات مردم خاورمیانه است که در نقطه اوج آن ترکیه در طول مدل انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد و حتی اگر مدل ترکیه در مصر و یا دیگر کشورها به عنوان سرمشق قرار گیرد، نه تنها از ظرفیت و پتانسیل انقلاب اسلامی نمی‌کاهد، بلکه برای تکامل در مقابله با نظام استکباری و صهیونیسم بین‌الملل باید در مسیر انقلاب اسلامی گام نهد. البته آمریکا و رژیم صهیونیستی تمایلی به مدل ترکی ندارند و اروپایی‌ها از هم‌اکنون در کابوس یک امپراتوری عثمانی قرار گرفته‌اند. لذا داوود اوغلو در آخرین مصاحبه‌اش با رسانه‌های اروپایی تأکید می‌کند که ترکیه قصد تحمیل مدل خود به کشورهای عربی را ندارد. 2- مدل انقلاب اسلامی مراجعه به حافظه تاریخی در سیر انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد که تمامی خصوصیات و مؤلفه‌های یادشده برای انقلاب‌های عربی و گاهی شعارها، گستردگی حضور مردم، عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، مبارزه با دیکتاتوری، استکبارستیزی، اسلام‌خواهی و حتی برخی رخدادها و مواضع حاکمان دیکتاتور در قبال مطالبات مردم، با رفتار شاه مخلوع در ایران مطابقت کامل دارد.شاه نیز پس از گسترش اعتراضات در ایران اعلام کرد پیام مردم را برای تغییرات و اصلاحات شنیده و قول می‌دهد... این همان رفتاری است که در تونس، مصر، بحرین، یمن و اردن شنیده‌ایم و همان تلاش‌های ناکام برای حفظ نظام از طریق شاهپور بختیار و ازهاری، هم‌اکنون در نمونه‌های دیگری در کشورهای عربی در جریان است که از سوی آمریکا و غرب به اجرا درمی‌آید.اگرچه عنصر رهبری در انقلاب اسلامی، نقش و جایگاه ویژه‌ای در هدایت و سرعت پیروزی انقلاب اسلامی داشت و انقلاب‌های عربی فاقد آنند؛ ولی الهام‌گرفتن از مدل و پیام‌های انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته، همواره سرمشق جریان‌های مردمی در مبارزات خود بوده است.جاناتان اسپایر طی سخنرانی خود در نشست سالانه هرتسلیا، «ایران را هسته اصلی تحولات خاورمیانه» معرفی می‌کند. (سایت هرتسلیا – نشست 2011) ج) سنجش‌ها و ارزیابی‌های غربی و صهیونیستی استیون متز، تحلیل‌گر آمریکایی، در مقاله خود می‌نویسد: «رشد خصومت (اسلام‌هراسی) در داخل آمریکا، پایه‌های استراتژی جهانی آمریکا را تضعیف کرده و این استراتژی در شرایط فعلی ناکارآمد است و باید تغییر کند. وی معتقد است «ایران بنیان‌گذار عصر جدید ضدیت با آمریکا در خاورمیانه است.» (استیون متز، سایت آمریکا، نگاه نو، 3/12/89) این نگاه و ارزیابی از سوی محافل غربی حالت اجماع دارد و اظهارات و مستندات فراوانی در طی دو ماه گذشته ثبت شده است. اگرچه هنوز روند تکاملی انقلاب‌های عربی به پیروزی‌های اصلی نرسیده؛ ولی همین مراکز و مسئولان غربی به‌شدت از بازتاب‌ها و نتایج این تحول بزرگ سخن گفته و از آن اظهار نگرانی می‌کنند. روزنامه یدیعوت آحارونوت در بررسی خود از تحولات کشورهای عربی و به‌ویژه مصر، آن را به زلزله سیاسی تشبیه کرده و ضعف موقعیت آمریکا در عقب‌نشینی از افغانستان و عراق و ضعف فزاینده حکومت‌های طرفدار آمریکا و خیزش مجدد روسیه و چین در خاورمیانه و تغییر ائتلاف‌های منطقه‌ای را از جمله پیامدهای این زلزله می‌داند.دیوید آرون از مؤسسه رند، مقامات آمریکایی را نگران سقوط حکومت‌های عربی و آغاز مخالفت با حضور نظامی آمریکا و پایگاه‌های نظامی می‌داند. مجله فارین‌پالیسی در پاسخ به جرج سورس - که در برنامه رادیویی مدعی نابودی ایران تا سال آینده شده بود - اعلام می‌دارد: «اوباما با بی‌تجربگی در حال واگذاری خاورمیانه به ایران است.» گزارش مراکز اطلاعاتی رژیم صهیونیستی که اخیراً منتشر شده، سال جدید را برای این رژیم، سال بحران‌های سیاسی و چالش‌های امنیتی می‌داند که بنیه اسرائیل را فرسوده و آمادگی نظامی آن را تضعیف می‌کند.شیمون پرز نیز در نشست سالانه هرتسلیا به بررسی مؤلفه‌های راهبردی از تحولات کشورهای عربی پرداخته و معتقد است تمامی گزینه‌های پیش روی اسرائیل، خطرناک و پرهزینه هستند. در همین نشست، ژنرال امیراشل، معاون برنامه‌ریزی ارتش رژیم صهیونیستی، اعلام می‌دارد وضعیت راهبردی رژیم در منطقه دشوارتر خواهد شد. (هرتسلیا – 2011)فاین‌نشنال تایمز در مقاله‌ای مفصل به بررسی تحولات پرداخته و معتقد است سیاست منزوی‌سازی ایران بی‌نتیجه بوده و آمریکا در منطقه ضعیف شده و تنها عربستان و چند کشور کوچک برایش مانده؛ در حالی که ایران برنده اصلی تحولات خاورمیانه است.اگرچه هنوز رویکرد نهایی آمریکا و تحولات جاری در کشورها به پایان نرسیده؛ ولی اوباما در رایزنی‌های خود به دنبال پذیرش تعامل با حکومت‌های اسلامی در منطقه است. (واشنگتن پست – مارس 2011) د) واکنش‌های غربی و صهیونیستی نوع برخورد آمریکا با تحولات در تونس و مصر نشان داد که برآورد پریماکف از ناتوانی آمریکا و دستگاه‌های اطلاعاتی آن برای پیش‌بینی این تحولات، صحیح است. به همین دلیل، در چند روز اول تحولات، کاخ سفید و اوباما برای حذف مبارک مواضع آشکاری داشتند؛ ولی به‌سرعت به یک موضع صهیونیستی برای حفظ مبارک و نظام وی تغییر جهت دادند. تلاش‌های زیادی از سوی مقامات امنیتی – سیاسی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای کاهش سرعت تحولات در کشورهای عربی شده تا امکان مدیریت و مهار مطالبات و محدود کردن آن میسر شود. با اینکه ادعای زیادی مبنی بر نفوذ گسترده اطلاعاتی از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی در کشورهای عربی وجود دارد، ولی هنوز شناخت، ارتباط و راهی برای مدیریت رهبران اصلی انقلاب‌های عربی به دست نیامده و آمریکا برای شناخت عناصر رهبری در قیام مردم لیبی، دست به دامن برخی تجار لیبیایی شده تا این مشکل را حل کنند. امتیازدهی تدریجی و عقب‌نشینی از مقابله با مردم در کشورهای مختلف، با توصیه غرب صورت گرفته تا امکان کنترل حرکت‌های مردمی میسر شود که در لیبی شرایط کاملاً از دست غرب خارج شده و توصیه‌ها و هشدارها و خط و نشان‌های غرب برای قذافی بی‌نتیجه مانده است. از آنجا که انقلاب‌های عربی به‌شدت بر اقتصاد جهانی تأثیرگذار هستند و مقوله‌هایی مانند انرژی، بی‌ثباتی منطقه‌ای و تخریب مناسبات دوجانبه غرب با این کشورها، تحت تأثیر خواهند بود، سیاست‌های محتاطانه در دستور کار است. بنیاد آمریکای جدید که گزینه‌های پیش روی رژیم صهیونیستی در منطقه را پس از مبارک مورد بررسی قرار داده، معتقد است مبارک به عنوان بازوی اسرائیل و نقش مبتذل وی در روند مذاکرات سازش، معاهده کمپ دیوید را در خطر قرار داده و اسرائیل نیز با توسعه سیاست اشغالگری که پس از کمپ دیوید دنبال کرده بر دامنه و شدت این اراده مردمی افزوده است و ضمن اینکه گزینه‌های اسرائیل در منطقه محدودتر می‌شوند، دموکراسی در خاورمیانه و مردم‌سالاری موجب نابودی اسرائیل خواهد شد. به همین دلیل، نتانیاهو از همان ابتدای حرکت‌های مردمی، سیاست عدم تحریک کشورهای عربی را در دستور قرار داد و به مقامات صهیونیست دستور داد هیچ‌گونه اظهار نظری ایراد نکنند.تلاش صهیونیست‌ها این است که به هر شکل ممکن از میزان دستاوردهای ایران در تحولات منطقه بکاهند و لذا دانی ایالون، معاون وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، تأکید می‌کند: «باید فرصت طلایی ایران در تحولات منطقه را تلخ کرد.»رژیم صهیونیستی در کنار آمریکا، راهکارهای گوناگونی برای این راهبرد را بررسی و پیگیری اجرایی می‌کند. حوادث 25 بهمن در تهران به شکل آشکاری از سوی رژیم صهیونیستی و غرب دنبال شد ولی بی‌نتیجه ماند. رویکرد نظامی و حمله به ایران که خواست صهیونیست‌ها و جناح‌های افراطی حاکمیت آمریکاست و از گذشته همواره بر آن تأکید می‌شد، با مخالفت روبه‌رو است. کنستانتین سیکف، معاون آکادمی مسائل ژئوپلیتیک روسیه، در بررسی خود معتقد است آمریکا زیرساخت‌های لازم برای حمله به ایران را در اختیار ندارد.گیتس، وزیر دفاع آمریکا هم در اظهارات مشابهی می‌گوید: عاقلانه نیست که آمریکا به جنگی مانند عراق و افغانستان وارد شود.»بدیهی است که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دلایل گوناگون، امکان بهره‌مندی از کلیه ابزارهای خود را ندارند و یا در هزینه و فایده تدابیر و اقدامات خود حسابگری می‌کنند، ولی آنچه روشن است اینکه از تمامی ترفندهای ممکن برای فشار به ایران استفاده خواهند کرد. اندیشکده آمریکایی آتلانتیک می‌گوید: «اوباما تمام تلاش خود را برای حمایت از معترضان ایران به کار گرفت و باید با تجزیه خوزستان و بلوچستان، ایران را کوچک‌تر کرد.» ابزارهایی مانند حقوق بشر، سلاح‌های کشتارجمعی و امثال آن، دستور کارهای انگلیسی هستند که برای مخدوش کردن چهره ایران و یا فشارهای جدید علیه ایران آماده می‌شوند.از آنجا که تحولات منطقه موجب افزایش اهمیت اقتصادی و ژئوپلیتیک خاورمیانه می‌شود و جایگاه ایران در این تحولات ارتقا می‌یابد و موقعیت باثبات و مقتدر ایران به عنوان حداقل یکی از ارکان اصلی نظام منطقه‌ای خواهد بود، دیدگاه‌های دیگری نیز در آمریکا و غرب به دنبال تعامل با ایران هستند. قارن افزر در مقاله جدید خود در مورد ایران هسته‌ای، پذیرش یک سقف حداقلی از غنی‌سازی در ایران را توصیه می‌کند و لاوروف، وزیر خارجه روسیه، از امکان برچیدن و کاهش تحریم‌های ایران سخن می‌گوید. هـ ) جمع‌بندی اگر برای تحولات کشورهای عربی، یک حداقل و یک حداکثر را در تغییرات در نظر بگیریم، از آنجا که عناصر اصلی صحنه تحولات، مردم مسلمان منطقه هستند که رویکردهای سیاسی ضد دیکتاتوری و ضد استکباری دارند، تصویر این تحولات به شکل زیر خواهد شد.چنانچه این تحولات به هر دلیلی به نقطه اوج نرسیده و امکان تغییرات حداکثری را ایجاد نکند، تغییر در چینش عناصر قدرت و تغییر در سطح کارکردی این نظام‌های وابسته برای آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی و آزاد شدن پتانسیل‌های مردمی برای اثرگذاری بر رویکرد حکومت‌های وابسته، حداقل‌های اولیه خواهند بود که هویت اسلامی این جوامع، بخشی از آن خواهد بود.اگر این تغییرات در شرایط حداکثری قرار گیرند، در کنار فروپاشی نظم منطقه‌ای متکی به آمریکا و غرب و دگرگونی در مناسبات دنباله روانه با استکبار و رژیم صهیونیستی، رویکردهای جدیدی را به اجرا خواهند گذاشت که تمامی تعهدات و وابستگی‌های امنیتی و سیاسی کنار رفته و اتحاد و ائتلاف‌های نوین منطقه‌ای شکل خواهد گرفت که روند افول و سقوط دیگر حکام وابسته و حضور آمریکا در منطقه و موجودیت رژیم صهیونیستی، دستور کارهای بعدی خواهند بود. در تمامی حالت‌های فوق که نمونه لیبی و یمن را باید یک دگرگونی انقلابی تلقی کرد، حکومت‌های جدید با قدرت‌یابی جریان‌های اسلامی خواهند بود که یا به حکومت می‌رسند و یا بخشی از ساختار قدرت می‌شوند. این هویت اسلامی در حاکمیت و یا ساختار قدرت، ماهیت خاورمیانه جدید خواهد بود که سرآغاز یک دوران جدید منطقه‌ای را نوید می‌دهد. منابع: 1- نشست اندیشکده وودرویلسون، نقش مذهب در قرن 21 و تأثیر آن بر سیاست، سال 2011، به نقل از خبرگزاری فارس، کد 8912081088 . 2- مؤسسه آنتی‌وار، «خاورمیانه‌ای جدید بدون آمریکا»، ترجمه همشهری، 7/12/1389. 3- خبرگزاری فارس، کمال هلباوی، اسفند 89، کد 8912081416. 4- روزنامه ایندیپندنت، 20/2/2011. 5- سایت هرتسلیا، نشست 2011، به نقل از کیهان، 9/11/89. 6- استیون متز، سایت آمریکا، نگاه نو، 3/12/89. 7- گزارش واشنگتن پست، از اموال قذافی، مارس 2011، به نقص از سایت فردا، کد 139493. (نشانه‌ها و زمینه‌های شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی/هادی محمدی,کارشناس ارشد مسائل منطقه‌ای,بصرت,90/06/15 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image