حدیث /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

لطفا توضيحي پيرامون «اصلاب شامخه» که در زيارت وارث آمده، بدهيد.


مقدمه واژه «اصلاب» جمع «صلب» مي باشد و به معناي شدت و قوت است. به پشت و کمر آدمي به جهت سفت و محکم بودنش صلب گفته مي شود. و به همين معنا در قرآن آمده است: يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ. در ميان تفسيرهايي که براي اين آيه شده است، مناسب ترين تعبير آن است که گفته شود قرآن به يکي از دو جزء اصلي نطفه که همان نطفه مرد است، و براي همه محسوس مي باشد، اشاره کرده، و منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پيش روي انسان است، چرا که آب نطفه مرد از ميان اين دو خارج مي شود. اين تفسيري است روشن و خالي از هر گونه پيچيدگي و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معني اين دو واژه آمده است، در عين حال ممکن است حقيقت مهمتري در اين آيه نيز نهفته باشد که در حد علم امروز براي ما کشف نشده و اکتشافات دانشمندان در آينده پرده از روي آن برخواهد داشت. واژه «شامخة» جمع آن شامخات و شوامخ است و به معناي رفيع و بلند مي باشد. بر پايه توضيحات ياد شده، عبارت «اصلاب الشامخة» به معناي پدران بلند مرتبه و عظيم القدر مي باشد. يعني گواهي مي دهم که تو از نسلي به وجود آمده اي که همه آنان انسان هايي يکتاپرست، عظيم القدر و داراي مقامات بلند معنوي هستند و در ميان آنان هيچ شخص مشرک و کافري نمي باشد. يکي از موضوعات مورد اختلاف ميان شيعه و سني، موحد و يا مشرک و کافر بودن پدران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي باشد. شيعيان معتقدند که همه پدران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ ، از آدم تا عبد الله پدر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ابو طالب پدر علي ـ عليه السلام ـ يکتاپرست بوده اند و هيچ يک آلوده به شرک و کفر نگرديده اند. در همين راستا پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «خرجت من نکاح ولم أخرج من سفاح من لدن آدم؛ از آدم ـ عليه السلام ـ (تاکنون) از نکاح بيرون آمده ام و از زنا بيرون نيامده ام». و نيز فرمود: «لم يزل ينقلني الله من أصلاب الطاهرين إلي أرحام المطهرات، حتي أخرجني في عالمکم هذا، لم يدنسني بدنس الجاهلية؛ خداوند مرا پيوسته از صلب پاکان به رحم پاکيزگان گردانده است تا اين که در زمان شما بيرون آمدم، من به پليدي جاهليت آلوده نشده ام». با توجه به اين حديث،‌ اگر در ميان پدران رسول خدا کافري وجود داشت،‌ هرگز همه آنها را به طهارت و پاکي توصيف نمي نمود، زيرا قرآن مشرکان را نجس مي داند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ... الايه؛ اي کساني که ايمان آورده ايد، حقيقت اين است که مشرکان ناپاکند...». و نيز در قرآن مي فرمايد: وَتَقَلُّبَک فِي السَّاجِدِينَ؛ «و حرکت تو را در ميان سجده کنندگان (مي نگرد)». ‌در تفسير علي بن ابراهيم از امام باقر ـ عليه السلام ـ در تفسير جمله وَ تَقَلُّبَک فِي السَّاجِدِينَ چنين آمده است: في اصلاب النبيين ـ صلوات الله عليهم ـ «يعني در صلب پيامبران که درود خدا بر آنها باد» و در تفسير «مجمع البيان» در توضيح همين جمله از امام باقر و امام صادق ـ عليهم السلام ـ چنين آمده است: «في اصلاب النبيين نبي بعد نبي، حتي اخرجه من صلب ابيه عن نکاح غير سفاح من لدن آدم؛ در صلب پيامبران قرار داشت، پيامبري بعد از پيامبر ديگر، تا اينکه خداوند او را از صلب پدرش از ازدواجي پاک، و دور از هر گونه ناپاکي از زمان آدم به بعد، بيرون فرستاد». اما اهل سنت مخالف اين اعتقاد مي باشند و بيشتر آنان معتقدند که بسياري از پدران پيامبر کافرند، همچون: عبدالمطلب، هاشم و عبدمناف ـ عليهم السلام ـ . نتيجه: شيعيان با خواندن اين فقره از زيارت وارث، گواهي مي دهند که تمامي پدران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امامان ـ عليهم السلام ـ موحد و يکتاپرست بوده اند و هيچگاه آلوده به شرک نگرديده اند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image