بیت المقدس /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

در سوره طه ایه ۱۲سرزمین طوی در کجا واقع شده و سوال دوم اینکه درباره بیت المقدس و چگونگی ساخت و چکونگی مقدس بودنش و چگونه به عنوان قبله اول بوده توضیحاتی بدهید و اینکه تا قبل از اینکه قبله اول ما کعبه شود کعبه چه جایگاهی داشت و به عنوان خانه خدا وسرزمین مقدس چرا در زمان پیامبر (ص) قبله اول شد؟


قسمت اول سوال: انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی ): (همانا من ، خودپروردگار تو هستم ، کفشهای خود را بیرون آور، که تو در سرزمین مقدس طوی هستی )، (طوی ) نام جلگه ایست که در دامه کوه طور واقع است و آنجا را خداوند وادی مقدس نامیده و دستور در آوردن کفش نیز به جهت احترام آن وادیست و تقدیس واحترام آن وادی به جهت آن بوده که محل حضور وقرب به خدا و مناجات به درگاه اوست . لذا معنای آیه آنست که چون موسی به آتش رسید به موسی ندا شد که : این منم پروردگار تو که با تو سخن می گویم و تو در محضر من هستی و این وادی طوی به همین دلیل تقدس پیدا کرده ، پس شرط ادب و احترام را بجا بیاور و کفشت را بکن ، و آن محل نزدیک طور سینا بود. و این کلام عین وحی خداوند بود، بگونه ای که واسطه ای میان وحی و موسی قرارنداشت ، به همین دلیل هم آن را مکالمه می نامند، (و کلم الله موسی تکلیما) ، (وخداوند با موسی سخن گفت ، سخن گفتنی) .کلمه «طوى» اسم جلگه ه ایى است که در دامنه طور قرار دارد، و همانجا است که خداى سبحان آن را وادى مقدس نامیده، و این نام و این توصیف دلیل بر این است که چرا به موسى دستور داد کفشش را بکند، منظور احترام آن سرزمین بوده تا با کفش لگد نشود، و اگر کندن کفش را متفرع بر جمله «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ» کرده دلیل بر این است که تقدیس و احترام وادى به خاطر این بوده که حظیره قرب به خدا، و محل حضور و مناجات به درگاه او است پس برگشت معنا به مثل این مى شود که بگوییم: به موسى ندا شد این منم پروردگارت و اینک تو در محضر منى، و وادى طوى به همین جهت تقدیس یافته پس شرط ادب به جاى آور و کفشت را بکن.ترجمه المیزان، ج 14، ص: 190 و 191قسمت دوم سوال:هزاران سال پیش، در همین کشور فلسطین، مردمی ساکن بودند که نه یهودی بودند، نه مسلمان و نه مسیحی، این کشور متعلق به آنان بود. آنان بودند که این منطقه را برای اولین بار آباد کرده بودند و به طور طبیعی از آنِ آنان بود.2. حضرت ابراهیم علیه السلام به این کشور کوچ کرد و در همین کشور ماند؛ مردم هم او را رد نکردند بلکه به ماندن و اقامت او در این سرزمین راضی شدند.از حضرت ابراهیم علیه السلام پسری به نام اسحاق و از اسحاق پسری به نام یعقوب به دنیا آمد. از حضرت یعقوب(ع) پسران فراوانی متولد شدند و در همین سرزمین ماندند. این سرزمین، وطن دوم و مصنوعی آنان هم به شمار رفت. تا این تاریخ، قومی به نام یهود یا مسلمان و یا مسیحی به وجود نیامده است. این مردم در این سرزمین زندگی می کردند و با هم زندگی مسالمت آمیز داشتند. مردم اصلی این سرزمین با آنان که بعدها به این سرزمین آمده بودند، زندگی مسالمت آمیز داشتند و نزاع نداشتند.3. در فلسطین که کنعان و سوریة جنوبی هم نامیده می شد، قحطی پیش آمد و حضرت یعقوب(ع) و پسرانش، همه به مصر کوچ کردند. در سایة حاکمیت حضرت یوسف(ع) در مصر، زندگی آرامی پیدا کردند و مصر وطن سوم و غیر اصلی نسل حضرت ابراهیم(ع) شد. نسل حضرت یعقوب(ع) در مصر رو به فزونی نهاد و جمعیتی تشکیل دادند، که به یهود معروف شدند.به این ترتیب، قوم یهود، اولین بار در مصر پیدا شدند؛ و مصر وطن اصلی اینها نبود. در این حال که اینها در مصر بودند، مردم فلسطین، در فلسطین بودند و با قحطی و سختی ساختند.4. پس از صدها سال، قوم یهود از مصر به فلسطین آمدند و این سرزمین را اشغال کردند. در طول صدها سال، بارها به فلسطین حمله شد و بارها اشغال شد و آزاد گردید. به عنوان مثال، بخت نصّر پادشاه بابل حمله کرد، فلسطین را اشغال کرد، یهودیان را کشت، اسیر کرد و به بابل برد؛ و پیش از آن فرعون مصر حمله کرد و این منطقه را اشغال کرد. پادشاه ایران، کوروش حمله کرد و بخت نصّر را نابود کرد. پس از آن یونانیان حمله کردند و فلسطین را اشغال کردند. پس از آن رومیان حمله کردند و فلسطین را گرفتند. پس از اشغال رومیان، در فلسطین، یهودی کم شد و به خصوص در بیت المقدس، تعداد بسیار کمی یهودی بود و مردم فلسطین مسیحی بودند.پس از رومیان، مسلمانان در سال 15 هجری قمری (1414 سال پیش) بیت المقدس را گرفتند و فلسطین به دست مسلمانان افتاد. در امان نامه ای که توسط خلیفة دوم عمر بن خطاب نوشته شد، آمده بود که در بیت المقدس نباید یهودی باشد. در آن زمان، یهودی در بیت المقدس بسیار کم بود. مردم فلسطین پس از سالها ، به تدریج مسلمان شدند و عده ای به دین حضرت مسیح(ع) و عده ای هم به دین حضرت موسی(ع) بودند.این مردم اکنون از آنِ این کشور هستند و همه با هم زندگی مسالمت آمیز دارند. کشور، مربوط به همة آنها است و اختصاص به کس خاصی ندارد گرچه ساکنان اصلی و اولی از بین رفته اند . چون اکثریت مردم این کشور مسلمان هستند این کشور کشور اسلامی نامیده می شود، وگرنه همة این افراد در شرایط کنونی، متعلق به این کشور هستند.در سال 1945 جنگ جهانی دوم به وجود آمد و در این زمان، حکومت عثمانی بر کشورهای اسلامی حاکم بود. فلسطین، اردن، لبنان و امثال اینها تحت قلمرو حکومت عثمانی بودند. حکومت عثمانی طرفدار آلمان بود و در جنگ به نفع او کار می کرد. وقتی که در جنگ جهانی دوم، حکومت عثمانی شکست خورد، قلمرو حاکمیت او را به چند قسمت تقسیم کردند؛ و فلسطین را به انگلستان دادند. انگلستان و آمریکا، تصمیم گرفتند کشور فلسطین را تجزیه کنند، و مقدمات این کار را بعد از جنگ جهانی اول فراهم کرده بودند. در سال 1947 تعدادی از یهودی ها از پیش خود اعلام کردند که ما کشور مستقلی به نام اسرائیل ایجاد کرده ایم، و آمریکا هم پس از پنج دقیقه، آن را به رسمیت شناخت، و از آن پس گرفتاری ها شروع شد و تا کنون ادامه دارد.هدف آمریکایی ها و انگلیسی ها این بود که در این منطقه پایگاهی برای خود داشته باشند؛ چون این منطقه، حساس ترین و مهم ترین منطقة خاورمیانه است.به این مثال توجه کنید:ایران یک کشور است و مردمش مسلمان هستند، عده ای از این مردم مسیحی ، عده ای یهودی و عده ای هم زرتشتی هستند. هر چهار گروه (مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی) ایرانی هستند و با هم زندگی می کنند. حالا آمریکا کشور ایران را اشغال می کند و برای زرتشتی ها کشوری در همین ایران می سازد و آنها را تقویت می کند، و این زرتشتی های ایرانی که بسیار هم کم هستند به کمک آمریکا، بقیة ایران را می گیرند و هفتاد میلیون مسلمان را می کشند و یا از کشور ایران بیرون می کنند و یا در داخل ایران، هزاران گرفتاری پیش می آورند.آیا از نظر عقلی و سیاسی و نظامی، زرتشتیان حق دارند که این کشور بزرگ را تجزیه کنند؟! یا آیا مسیحیان و یهودیانِ ایران، حق دارند که این کشور را چند کشور بکنند؟!صد در صد حق ندارند و مردم ایران این اجازه را نمی دهند؛ ولی وقتی کشور دیگری ایران را اشغال کند و مردم ایران در برابر آن اشغالگران ساکت بمانند، از این گونه کارها می کنند و صدها سال برای مردم گرفتاری پیش می آید.یهودیان و مسیحیان و زرتشتیانِ ایران، ایرانی هستند، ولی یهودیانِ فلسطینی در اصل هم فلسطینی نبودند و از جاهای دیگر آمده بودند. قسمت سوم سوال:1.کعبه و بیت المقدس هر دو ملک خدا هستند.سیَقُولُ السفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتهِمُ الَّتى کانُوا عَلَیْهَا قُل لِّلَّهِ الْمَشرِقُ وَ الْمَغْرِب یهْدِى مَن یَشاءُ إِلى صِرَطٍ مُّستَقِیمٍ (بقره/142)به زودى سبک مغزان از مردم مى گویند: چه چیز آنها را (مسلمانان را) از قبله اى که بر آن بودند باز گردانید؟ بگو مشرق و مغرب از آن خدا است هر کس را بخواهد به راه راست هدایت مى کند.خداوند در آیه فوق می فرماید: بیت المقدس و کعبه و همه جا ملک خدا است ، اصلا خدا، خانه و مکانى ندارد، مهم آن است که تسلیم فرمان او باشید هر جا خدا دستور دهد به آن سو نماز بخوانند، مقدس و محترم است ، و هیچ مکانى بدون عنایت او داراى شرافت ذاتى نمى باشد.و تغییر قبله در حقیقت مراحل مختلف آزمایش و تکامل است و هر یک مصداقى است از هدایت الهى ، او است که انسانها را به صراط مستقیم رهنمون مى شود. (تفسیر نمونه ، ج 1، ص 482.)علامه طباطبایی (ره) در مورد قبله مسلمانان می فرمایند :قبله قرار گرفتن ، خانه اى از خانه ها چون کعبه ، و یا بنائى از بناها چون بیت المقدس ، و یا سنگى از سنگها چون حجر الاسود، که جزء کعبه است ، از این جهت نیست که خود این اجسام برخلاف تمامى اجسام ، اقتضاى قبله شدن را دارد، تا تجاوز از آن ، و نپذیرفتن اقتضاى ذاتى آنها محال باشد، و در نتیجه ممکن نباشد که حکم قبله بودن بیت المقدس دگرگون شود و یا لغو گردد.بلکه تمامى اجسام و بناها و جمیع جهات از مشرق و مغرب و جنوب و شمال و بالا و پائین در نداشتن اقتضاى هیچ حکمى از احکام برابرند، چون همه ملک خدا هستند، هر حکمى که بخواهد و بهر قسم که بخواهد و در هر زمان که بخواهد در آنها مى راند، و هر حکمى هم که بکند بمنظور هدایت خلق ، و بر طبق مصلحت و کمالاتى است که براى فرد و نوع آنها اراده مى کند، پس او هیچ حکمى نمیکند مگر به خاطر این که بوسیله آن حکم ، خلق را هدایت کند، و هدایت هم نمى کند، مگر بسوى آنچه که صراط مستقیم و کوتاه ترین راه بسوى کمال قوم و صلاح ایشان است .ترجمه تفسیر المیزان ، ج 1 ، ص 480-479.2. کعبه ، نخستین خانه توحید است.إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِّلْعَلَمِینَ(آل عمران/96)نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد در سرزمین مکه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است .کعبه ، نخستین خانه توحید است ، و با سابقه ترین معبدى است که در روى زمین وجود دارد، هیچ مرکزى پیش از آن مرکز نیایش و پرستش پروردگار نبوده ، خانه اى است که براى مردم و به سود جامعه بشریت در نقطه اى که مرکز اجتماع و محلى پربرکت است ساخته شده است .تاریخ و منابع اسلامى هم به ما مى گوید که خانه کعبه بدست آدم (علیه السلام ) ساخته شد و سپس در طوفان نوح آسیب دید و به وسیله ابراهیم خلیل تجدید بنا شد.(تفسیر نمونه ، ج 3، ص 21.)3. بیت المقدس قبله‌ی موقت مسلمانان بوده است.در ابتدای طلوع خورشید اسلام به دلیل مصالحی ، به طور موقت بیت المقدس به عنوان قبله مسلمین قرار می گیرد. برخی از این مصالح عبارتند از:الف. آزمایش الهی: با توجه به این که کعبه متعلق به اعراب ومورد احترامشان بود و آن را سرمایه معنوی نژاد خود می دانستند و انتظار داشتند که در آیین اسلام نیز، کعبه به عنوان قبله انتخاب شود و مسلمانان به سوی کعبه نماز بخوانند، نماز خواندن به سوی بیت المقدس مشکل و بر خلاف عادت بود و لذا تعبد و ایمان خاصی را می طلبید و می توانست درجه ایمان و تسلیم اعرابی را که مسلمان می شدند نشان دهد. یعنی در واقع یک امتحان و آزمون برای سنجش مؤمن واقعی از غیر مؤمن بود، قرآن کریم با صراحت این مطلب را بیان می دارد: «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی کُنْتَ عَلَیْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَیْهِ؛ ما آن قبله ای را که قبلا بر آن بودی (بیت المقدس)، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از رسول خدا پیروی می کنند، از آنها که به جاهلیت باز می گردند باز شناخته شوند.»(بقره/143)در روایتی از امام عسکری (علیه السلام) نیز این فلسفه بیان شده است: «مردم مکه هوای قبله شدن کعبه را داشتند و خداوند با قبله قرار دادن بیت المقدس امتحانشان کرد، تا معلوم شود چه کسی بر خلاف هوای نفس خود، رسول خدا را پیروی می کند.»(به نقل از ترجمه المیزان، ج 1، ص 495)ب. کعبه در صدر اسلام از بت هاى مشرکین پر شده بود ، و خلاصه بت در آنجا حاکم بود و در ابتدای ظهور اسلام، هنوز اسلام قوت و شوکتى بخود نگرفته بود، خداى تعالى رسول خود را هدایت کرد باینکه رو به بیت المقدس نماز بخواند، چون بیت المقدس قبله یهودیان بود، که هر چه باشد دینشان باسلام نزدیک تر از دین مشرکین بود، ولى بعد از آنکه رسولخدا (صل الله علیه و اله)به مدینه هجرت کرد و زمان فرا رسیدن فتح مکه نزدیک شد، و انتظار فرمان الهى به تطهیر کعبه از پلیدى بتها، شدید گردید.در چنین شرائطى دستور برگشتن قبله بسوى کعبه صادر شد و این خود نعمت بس بزرگى بود، که خدا مسلمانان را بدان اختصاص داد، آنگاه در ذیل همین فرمان وعده فرمود: که بزودى نعمت و هدایت را بر تو تمام خواهد کرد، یعنى کعبه را از پلیدى هاى اصنام خواهد پرداخت ، آنچنانکه فقط خدا در آن عبادت شود و تنها معبد مسلمانان گردد و تنها مسلمانان رو بسوى آن عبادت کنند، پس نتیجه مى گیریم که جمله : ((و لاتم نعمتى علیکم )) الخ ، بشارت به فتح مکه است . (ترجمه تفسیر المیزان ،ج 1 ،ص 494.(4. انتظار پیامبر برای تغییر قبلهقَدْ نَرَى تَقَلُّب وَجْهِک فى السمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّک قِبْلَةً تَرْضاهَا فَوَلِّ وَجْهَک شطرَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ وَ حَیْث مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شطرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ(بقره/144)نگاه هاى انتظار آمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهائى ) مى بینیم ، اکنون تو را به سوى قبله اى که از آن خشنود باشى باز مى گردانیم ، روى خود را به جانب مسجد الحرام کن ، و هر جا باشید روى خود را به جانب آن بگردانید، و کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده بخوبى مى دانند این فرمان حقى است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده (و در کتابهاى خود خوانده اند که پیغمبر اسلام به سوى دو قبله نماز مى خواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن آیات غافل نیست .با توضیحات فوق مشخص می شود که حکم قبله قرار گرفتن بیت المقدس از احکام موقتی بوده و با تمام شدن مصالح موقتش آن حکم نیز به پایان رسید. لذا پیامبر انتظار می کشید که فرمان تغییر قبله صادر شد تا این که در نیمه شعبان سال دوم هجری دستور تغییر قبله نازل شد: «قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها؛ نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تغییر قبله ) می بینم، اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی باز می گردانیم.»از این آیه استفاده می شود که بیت المقدس قبله موقت مسلمان ها بوده است که پیامبر انتظار پایان یافتن آن را می کشید.نکته مهمی که این آیه به آن اشاره می کند این است که : تغییر قبله به عنوان یکى از نشانه هاى پیامبر اسلام در کتب پیشین ذکر شده بود، چه اینکه آنها خوانده بودند که او به سوى دو قبله نماز مى خواند یصلى الى القبلتین .لذا در آیه فوق بعد از این فرمان اضافه مى کند: ((کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده است ، میدانند این فرمان حقى است از ناحیه پروردگارشان )) (و ان الذین اوتوا الکتاب لیعلمون انه الحق من ربهم ).بعلاوه همین امر که پیامبر اسلام تحت تاثیر عادات محیط خود قرار نگرفت و کعبه را که مرکز بتها و مورد علاقه عموم عرب بود در آغاز کنار گذاشت ، و قبله یک اقلیت محدود را به رسمیت شناخت خود دلیلى بر صدق دعوت او و الهى بودن برنامه هایش به شمار مى رفت .(تفسیر نمونه ، ج1، ص 492-491.) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image