رابطه با آمریکا چه ایرادی دارد؟  /

تخمین زمان مطالعه: 28 دقیقه

با سلام دانشجوی گرامی ابتدا از اینکه این مرکز را به منظر دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب نموده اید از شما سپاسگذاریم . از طرفی سوال شما شامل دو بخش می باشد که بخش نخست در باره رابطه ایران و آمریکا می باشد و بخش دیگر در زمینه سیاست مهار دوگانه که به تفکیک در مورد هر کدام از آنها به بحث می پردازیم . الف – رابطه ایران و آمریکا و تفاوت با رابطه ایران با سایر کشورهای غربی :


با سلام دانشجوی گرامی ابتدا از اینکه این مرکز را به منظر دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب نموده اید از شما سپاسگذاریم . از طرفی سوال شما شامل دو بخش می باشد که بخش نخست در باره رابطه ایران و آمریکا می باشد و بخش دیگر در زمینه سیاست مهار دوگانه که به تفکیک در مورد هر کدام از آنها به بحث می پردازیم . الف – رابطه ایران و آمریکا و تفاوت با رابطه ایران با سایر کشورهای غربی : در این بخش پیش از پرداختن به علت عدم رابطه ایران و آمریکا لازم است به عنوان مقدمه به اطلاع برسانیم که پیشینه روابط ایران و آمریکا به دوران امیر کبیر و سیاستی که وی در عرصه ارتباطات بین المللی اتخاذ کرده بود باز می گردد در آن مقطع تاریخی که البته به دلیل در پیش گرفتن سیاست انزوا از سوی ایالات متحده آمریکا هنوز ماهیت استکباری و امپریالیستی آن آشکار نشده بود و با توجه به اینکه امیر کبیر نه به روسها اطمینان داشت نه به انگلیسی‌ها اعتماد و لذا به میرزا محمدخان کارگزار ایران در استانبول نامه نوشت تا با نماینده سیاسی امریکا در آن شهر وارد گفتگو شده و قراردادی را منعقد نماید. حاصل این مذاکرات که در اکتبر 1851 برابر ذی‌‌الحجه 1267 به امضاء رسید پیمان دوستی و کشتیرانی ایران و امریکا بود. این معاهده به آمریکا اجازه می‌داد تا حضور رسمی خود در خلیج فارس را تثبیت و کنسولگری خود را در بوشهر تاسیس نماید. امتیازی که پیش از این فقط انگلیسی‌ها از آن بهره‌مند بودند. اما با مرگ امیرکبیر که یک ماه پس از امضای این معاهده اتفاق افتاد، این قرارداد نیز به مرحله اجرا در نیامد. پس از مرگ امیرکبیر و در زمان صدارت آقاخان نوری، انگلیسی‌ها بار دیگر با تحمیل معاهده پاریس بخش دیگری از خاک ایران یعنی افغانستان را جدا کردند به همین منظور ناصرالدین شاه به دیپلمات‌های ایران مقیم اروپا، میرزا قاسم خان والی در پترزبورگ، میرزا احمدخان خویی در استانبول، و جان داوودخان در وین، دستور داد تا زمینه‌های برقرار مجدد روابط با امریکا را بررسی کرده و با ماموران سیاسی این کشور تماس حاصل نمایند. نتیجه این ملاقاتها این شد که دولت آمریکا درخواست دولت ایران را پذیرفته و معاهده‌ای را جهت همکاری مشترک به امضاء رساندند اما نه در وین یا استانبول بلکه در پیترزبورگ تا از چشمان انگلیس و فرانسه بدور بوده و خللی در مذاکرات ایجاد نشود. پس از امضای همین معاهده بود که دولت ایران از دولت امریکا خواست تا سفارت خود را در ایران افتتاح کند (1856). هدف ایران حضور نمادین دولت امریکا در ایران بود تا مثلا سدی در برابر مطامع روسی انگلیسی باشد. کنگره آمریکا نیز استقبال کرده مجوز افتتاح را صادر نمود. مورخان آغاز روابط رسمی دو کشور را به سال غریص می‌دانند. غریص در ابجد یعنی سال 1300 هجری قمری و این‌ همان سالی است که اولین سفیر آمریکایی پس از افتتاح سفارت این کشور در تهران وارد ایران شد. (خبرگزاری فارس مقاله ویژه سی سالگی تصرف لانه جاسوسی آمریکا نگاهی به تاریخچه روابط ایران و آمریکا) اما روابط دو کشور تا سالها پس از این ارتباط اولیه به دلیل در پیش گرفتن سیاست انزوا از سوی ایالات متحده آمریکا همچنان به عنوان روابط دو کشور عادی که دخالتی در امور یکدیگر ندارند پیگیری می شد و جز موارد اندکی از برخی برخوردهایی که به ویژه در دوران رضاخان بین دو کشور به وجود آمد نکته قابل توجهی در روابط دو کشور به چشم نمی خورد اما مهمترین مقطعی که به آغاز دخالت آمریکا در امور داخلی ایران منجر شد دوران جنگ جهانی دوم بود که طی آن آمریکا نیز از سیاست انزوای خویش دست برداشته و سیاستی فعالانه در سطح جهان به منظور استیلا بر کل جهان و جایگزینی به جای استعمارگران کهنه کاری همچون انگلیس و روسیه و سایر دول غربی اتخاذ نموده بود . در این مقطع تاریخی آمریکا که به همراه متفقین پس از کنار زدن رضاشاه از قدرت از شاه جوان حمایت می کرد به مرور پای خویش را در عرصه تحولات داخلی کشور ایران باز کرده و زمینه را برای انجام بزرگترین کودتای تاریخ ایران و بسط دیکتاتوری محمد رضاشاه فراهم نمود که نتیجه آن استعمار غیر مستقیم کشور ایران به دنبال وقایع پس از کودتای 28 مرداد 1332 توسط ایالات متحده آمریکا بود که نقش این کشور در طراحی و اجرای این کودتا به قدری واضح بود که حتی وزیر امور خارجه آمریکا مادلین آلبرایت حدود 50 سال پس از کودتا رسما به دخالت دولت متبوعش در کودتا اعتراف کرده و اسنادی که پس از سالها توسط وز ارت خارجه آمریکا و انگلیس از طبقه بندی سری و فوق سری خارج شده و انتشار عمومی یافته نیز موید همین مطلب می باشد . اما در باره پاسخ به سوال اصلی شما در زمینه علت عدم رابطه ایران و آمریکا نیز لازم است گفته شود اولا قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک میان ایران و آمریکا توسط آمریکاییها انجام شده است با این توضیح که جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا در شامگاه 18 فروردین 1359 طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. بنابر این قطع رابطه از سوی جمهوری اسلامی ایران انجام نشده است تا جمهوری اسلامی ایران پیش قدم برقراری مجدد روابط میان دو کشور گردد ثانیا پیشینه روابط ایران و آمریکا در دوران پیش از انقلاب اسلامی و نیز خصومتهایی که پس از انقلاب اسلامی ایران با نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته بود و بالاتر از همه تجربه عملکرد این کشور در کشورهای مخالف خود در سایر نقاط جهان نشان داد که تداوم قطع رابطه بیشتر مصالح و منافع ملی ما را تامین نموده است و امروزه نیز تلاشهای ایالات متحده برای برقراری رابطه با کشور ما در واقع ناشی از نیازی است که این کشور به منظور حضور مستقیم خویش در عرصه داخلی کشور ما و سازماندهی مستقیم به جریانات حامی فروپاشی از درون نظام اسلامی احساس می کند همچون توطئه هایی که این کشور برای سرنگونی دولتهای مخالف خویش در سطح دنیا با استفاده از حضور مستقیم در این کشورها در طول تاریخ معاصر انجام داده اند . برای روشن شدن این سخن دو مساله بایستی تبیین شود اول اینکه رژیم ایالات متحده آمریکا به دنبال خروج از سیاست انزوا در اوایل قرن بیستم میلادی و به ویژه در شرایط پس از جنگ جهانی دوم که اکثر کشورهای درگیر در جنگ دچار زیانهای اقتصادی فراوان شده بودند و با توجه به اینکه این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی که داشت از عرصه اصلی نبردها دور مانده بود ، تبدیل به قدرتمند ترین دولتی شد که در عین حال کمترین آسیب را از جنگ به خود دیده بود و حتی طرحهایی برای بازسازی اروپا ارائه نمود و تلاش نمود تا به تنهایی بار استعمار گری کلیه دولتهای استعماری را یک تنه بر دوش بکشد و به همین منظور سیاست های امپریالیستی خویش را که مبتنی بر دخالت در اقصا نقاط جهان به بهانه مبارزه با کمونیسم بود به مرحله اجرا در آورد و در این راستا از هیچ یک از پلیدترین اقدامات خودداری ننمود . در همین راستا جنایاتی که دولت ایالات متحده آمریکا در طی این مدت نسبت به ملتهای جهان انجام نموده است روی جنایتکارترین چهره های منفور تاریخ جهان را سفید نموده است به ویژه که اقدامات این دولتمردان با عنوان مفاهیمی زیبا همچون آزادی ، حقوق بشر و ... انجام می پذیرفت و با توجه به اینکه سازمانهای بین المللی نیز ابزار دست خود او بوده و رسانه های بین المللی نیز همگی توجیه گران همین قدرت نو ظهور و سیاستهای آن بودند لذا به راحتی از کنار این همه بار جنایت گذر می شد . به عنوان مثال اولین تهاجم اتمی به انسانها توسط ایالات متحده آمریکا انجام شد که طی آن در چند لحظه حدود دویست هزار نفر از مردم بی گناه نیست و نابود شدند و یا در جریان تهاجم به ویتنام آمریکا علاوه بر بر جای گذاشتن بیش از یک میلیون قربانی در این کشور چنان بلایی بر سر این کشور در آورد که زمینهای کشاورزی آن تا سالهای سال قابل استفاده نباشد و هنوز هم عوارض بمبهای به کار گرفته شده در جریان این تهاجمات پس از 40 سال در نسل های مختلف قربانی می گیرد و جالب است که شدت جنایتهایی که توسط آمریکایی ها در این کشور کوچک انجام شد به اندازه ای زیاد بود که سروصدای خود آمریکاییها را در آورده و در دهه 80 میلادی شاهد ساخت فیلمهایی در آمریکا بودیم که جنایات سربازان آمریکایی ها را در این کشور نشان می داد و به قول معروف آش آن قدر شور بوده که صدای آشپز را هم در آورده بود . علاوه بر این دو مثال دهها نمونه تهاجم توسط این دولت به ملتهای مختلف جهان انجام شده است که برای مطالعه بیشتر می توانید به منابع موجود از جمله کتاب خواندنی دولت خودسر اثر ویلیام بلوم که در ایران نیز ترجمه شده است مراجعه فرمایید . در حال حاضر نیز این دولت با توجه به سیاستهای کلی خویش که در راستای ایجاد امپراتوری عظیم جهانی با محوریت آمریکا طراحی شده است در بخشهای مختلف دنیا که با سیاستهای این کشور مغایرتی داشته باشد دخالت می کند . ثانیا علاوه بر اقداماتی که این کشور در سطح جهان انجام داده است کارنامه این کشور در قبال ایران چه در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پر است از خیانتها و جنایتهایی که در حق ملت ایران روا داشته شده است که به برخی از مهمترین آنها در این جا اشاره می نماییم : • طراحی و اجرای کوتای 28مرداد و ساقط کردن دولت کمابیش مردمی مصدق که مهمترین نمود نخستین دخالتهای ایالات متحده در امور داخلی کشور ما به شمار می رود و متجر به تحکیم پایه های استبداد محمد رضا شاه در ایران شد . • حمایت بی دریغ از جنایتهای شاه در طی 25 سال پس از کودتا و چراغ سبز نشان دادن به شاه برای سرکوب اعتراضات مردم ایران و کشتارهای فجیع مردم ایران به ویژه در ماهها و روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به گونه ای که حتی در روزهای منجر به پیروزی انقلاب اسلامی قصد انجام کودتا و قتل عام وسیع مردم و به ویژه رهبران انقلاب اسلامی و در راس آنها امام خمینی را داشتند که این کودتا به لطف خدا در نطفه خفه شد اما اسناد آن از جمله خاطرات ژنرال هایزر با عنوان ماموریت در تهران گواه این مطلب می باشد . • اهانت به ملت ایران که از جمله نمودهای آن گرفتن حق توحش و نیز فشار بر شاه برای تصویب قوانینی از جمله کاپیتولاسیون و سرکوبی منتقدان آمریکا در ایران از جمله روحانیت می باشد . • حمایت از شاه پس از خروج از کشور و پناه دادن به سلطنت طلبانی که علاوه بر غارت اموال ملت ایران دستشان به خون این ملت آلوده بود . • توطئه برای سرنگونی و شکست انقلاب اسلامی از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که مهمترین جلوه آن طراحی انواع کودتاها و حمایت از گروهکهای تجزیه طلب و ... بود . • حمایت از گروهکهای تروریستی ، اقدامات تروریستی آنان و پناه دادن به آنان پس از طرد آنان از سوی ملت ایران به گونه ای که به عنوان مثال هنوز مخوفترین گروهک تروریستی یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که با توصیه مسئولین آمریکایی در این کشور گاه با نام های دیگری غیر از نام این سازمان فعالیت می کنند در حوالی ساختمان وزارت خارجه آمریکا دارای دفاتر متعدد بوده و هر از چند گاهی به بهانه های مختلف گردهمایی هایی بر علیه نظام اسلامی بر گزار می کنند که در آن ها معمولا مقامات رسمی ایالات متحده شرکت و حتی به ایراد نطق می پردازند . • انواع حمایت ها از هر گروهی که به نوعی با نظام جمهوری اسلامی مشکلی داشته باشد ولو اینکه زمانی خود جزء هواداران و منتسبان نظام اسلامی و از جمله دشمنان آمریکا بوده باشد . • تحریک صدام برای بر پا کردن جنگ تحمیلی علیه ایران که منجر به شهادت نزدیک به نیم میلیون نفر از ملت ایران از جمله بهترین جوانان این ملت شده و باعث بروز خسارتهای جبران ناپذیر فراوانی شد که مهمترین آن اخلال در روند پیشرفت کشور بود . • حمایت علنی از صدام و به ویژه در اختیار قرار دادن انواع امکانات پیشرفته از جمله انواع سلاحهای کشتار جمعی و حتی ورود مستقیم به جنگ با ایران در ماههای منتهی به پایان جنگ که از جمله مهمترین آنها جنگ نفتکش ها و حمله به جزیره خارک و ... را می توان نام برد و در طی این مدت دست به اقدامات خصمانه دیگری نیز زد که شاید مهمترین آنها حمله نظامی به هواپیمای مسافربری کشورمان باشد که طی آن حدود 300 تن از شهروندان بی گناه کشورمان مظلومانه به شهادت رسیدند . • سالها تحریم بر علیه ایران که فارغ از موثر بودن یا بی تاثیر بودن آن نشاندهنده نهایت تخاصم یک کشور نسبت به کشور دیگر می باشد . • بلوکه کردن اموال و دارایی های ایران و برداشت غیر قانونی از آنها به بهانه های مختلف • حمایت از هر گونه توطئه ای که بر علیه ملت ایران توسط بدخواهان طراحی می شود به ویژه حمایت از فتنه های گوناگونی که درطول تاریخ انقلاب اسلامی ملت از سر گذرانده که آخرین نمونه آن حمایت رسمی و علنی دولتمردان کاخ سفید از فتنه های پس از انتخابات 88 بود که طی آن حتی رئیس جمهور آمریکا شخصا وارد عمل شده و به حمایت از قانون شکنان و آشوبگران پرداخت . • سنگ اندازی در مسیر توسعه و پیشرفت ایران اسلامی از طریق تحریم بر علیه جمهوری اسلامی ایران و ممنوعیت ورود بسیاری از تجهیزات مورد نیاز در عرصه توسعه تکنولوژیکی و مهمتر از همه سنگ اندازی در راه رسیدن ایران به حقوق خویش در زمینه فناوری هسته ای که در این مسیر حتی به ترور و یا حداقل حمایت از عاملین ترور دانشمندان هسته ای کشورمان پرداخته است . • دخالت در امور داخلی کشورمان به ویژه با بهانه قرار دادن مسائلی همچون حقوق بشر و ... با وجود اینکه خود این کشور با داشتن پرونده هایی همچون جنایتهای فراوان بر علیه ملتهای جهان ، پرونده زندان گوانتانامو و ابوغریب و سایر زندانهای مخفی در اروپا ، بدرفتاری و قتل های مکرر رنگین پوستان در این کشور و صدها جنایت دیگر بر علیه بشریت بزرگترین ناقض حقوق بشر می باشد • و .... . بنابر این با توجه به اینکه اولا دولت ایالات متحده آمریکا دولتی است جنایتکار که ذره ای در برخورد با کشورهای دیگر دارای حسن نیت نبوده و در راستای رسیدن به منافع خویش از هیچ اقدامی حتی جنایت بر علیه بشریت دریغ نمی کند و ثانیا پرونده آن در قبال ملت ایران نیز پرونده سیاهی است که در آن اثری از حسن نیت و در نظر گرفتن منافع ملت ایران به چشم نمی خورد لذا با صراحت تمام می توان ادعا کرد ارتباط با این کشور ذره ای همراستا با منافع ملی ایران نمی باشد مگر اینکه این کشور رفتارهای خصمانه خویش را کنار گذاشته و حسن نیت خویش را نشان دهد که در آن صورت این کشور نیز همچون سایر کشورهای جهان خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران با آنان با در نظر گرفتن سه محور اصلی سیاست خارجی یعنی عزت ، حکمت و مصلحت روابط دیپلماتیک برقرار کرده است و اساسا از منظر سران و دولتمردان جمهوری اسلامی نیز قطع رابطه ایران و آمریکا امری دائمی نبوده و منوط به تغییر رفتار دولتمردان آمریکا که مسبب این قطع ارتباط می باشند شده است چنانکه امام خمینی در سخنانی ضمن اشاره به جنایتهای آمریکا و برخی تلاشهایی که برای برقراری ارتباط ایران با آمریکا انجام می شود چنین فرموده بودند : «اینها می خواهند یک هیاهو راه بیندازند تا با آمریکا روابط داشته باشیم .... و ما تا آخر ایستاده ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد » همین موضع گیری و لزوم تغییر در سیاستهای ظالمانه دولتمردان ایالات متحده آمریکا به منظور قراری رابطه با این کشور در دیدگاههای کلیه مسئولان ارشد نظام اسلامی پس از امام خمینی نیز بارها و بارها تکرار شده است . بدیهی است که در صورت تغییر رفتار دولتمردان ایالات متحده در قبال ملتها ماهیت این کشور از یک کشور امپریالیست به کشوری همچون دهها کشور دیگر جهان تغییر خواهد یافت و مذاکره و حتی ارتباط با چنین کشوری کاملا معقول و منطقی خواهد بود چنانکه جمهوری اسلامی ایران بعد از فروپاشی رژیم سفاک صدام علیرغم تمامی خاطرات جنگ هشت ساله ، بهترین روابط را با کشور عراق ایجاد کرد چرا که پس از سقوط دولت دیکتاتور و زورگوی صدام انگیزه های تجاوزطلبی و سرکشانه دولت عراق هم تغییر اساسی نموده بود و اگر آمریکا هم چنین تغییری پیدا کند قابلیت مذاکره و ارتباط با این کشور را به دست خواهد آورد . مقام معظم رهبری نیز با در نظر گرفتن این فرایند و منطق بود که مساله عدم مذاکره با آمریکا و خائنانه بودن طرح آن را مطرح نمودند . ایشان در سخنانی فرمودند : « « امام بالاتر از مذاکره را گفتند ، فرمودند: اگر آمریکا آدم بشود ، ما با او رابطه هم برقرار می کنیم ، یعنی اگر از خوی استکباری دست بردارد ، مانند یک طرف برابر ونخواهد اهداف خودش را در داخل ایران تعقیب بکند در آن صورت او هم مثل بقیه دولت ها خواهد بود اما واقعیت این نیست ؛ واقعیت غیر از این است آنها هنوز خواب دوران سلطه پهلوی را می بیند به فکر بازگشتن همان دوره و سلطه هستند . آنها با یک نظامی که مستقل است و می خواهد سیاست خودش را داشته باشد ، حرف خودش را بزند ، از دین خودش ، از عقاید خودش ، از فرهنگ خودش الهام بگیرد ، با همه وجود مخالفند ، گر چه امروز به صراحت این را نمی گویند ، اما در گوشه و کنار حرف هاشان هست ... مساله آمریکا این است که هویت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد ، دارد این را به زبان می اورد ، چرا عده ای از مدعیان سیاست و فهم نمی فهمند؟ واقعا جای تاسف است حکومتی که این طور صریحا می گوید می خواهم علیه نظام اسلامی و خواست ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می گذارد ، ارتباط و مذاکره با آن ، هم خیانت است و هم حماقت است . » (منشور دولت اسلامی ، بازخوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه ، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر ، 1384، ، ص 212و 213) ایشان همچنین در سخنان دیگری می فرمایند : « در هیچ یک از مسائل مورد اختلاف ایران و آمریکا، با آمریکاییها مذاکره نخواهیم کرد چرا که در منطق آنها مذاکره معنا و مفهوم حقیقی ندارد و فقط ابزاری برای تحمیل خواسته های خود بر طرف مقابل به شمار میآید. 1/1/85» علت این امر هم چیزی جز عدم صداقت این کشور در برخورد با جمهوری اسلامی ایران نمی باشد . کما اینکه ایشان به همین مساله با منطق و استدلال پرداخته و هدف اصلی درخواست های غیر رسمی برای مذاکره با ایران را سوء استفاده می داند : « از یک طرف، فشار سیاسی و اقتصادی و علمی و تبلیغاتی وارد می آورند و هر طور که بتوانند، بدگویی و جوسازی می کنند، و از طرف دیگر، وقتی به نظرشان رسید که حالا دیگر آن دولت خسته شده است، برای ارتباط گرفتن، چراغ سبز نشان می دهند و می گویند ما حاضریم با شما مذاکره و کار کنیم! معمولاً دولت هایی که مسؤولان آن، دچار ضعف باشند، در چنین موقعی، پاها و زانوهایشان می لرزد. بنابراین، از یک طرف، فشار فراوان وارد می آورند و از طرف دیگر هم، چهره باز و آغوش گشاده نشان می دهند! 9/8/1375» تفاوت آمریکا با سایر کشورهای غربی : با توجه به آنچه گذشت سوالی پیش می آید و آن اینکه چه تفاوتی میان آمریکا و سایر کشورهای غربی و شرقی مطرح و مهم در عرصه بین الملل وجود دارد که ما با برخی از آنها نه تنها رابطه داریم بلکه روابطی کاملا حسنه را برقرار کرده ایم ولی حاضر نیستیم با آمریکا رابطه داشته باشیم با اینکه برخی از این کشورها نیز در حق ایران دشمنی هایی را روا داشته اند . در پاسخ به این سوال باید بگوییم که میان آمریکا و این کشورها تفاوتی اساسی وجود دارد که باعث شده است تا آمریکا ویژگی خاصی در میان این کشورها پیدا کند که در مقطع فعلی صلاحیت ارتباط با ایران را نداشته باشد که برخی از این ویژگی ها عبارتند از : 1 – آمریکا کشوری است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی عملا بر تمامی امور کشور سلطه مستقیم و غیر مستقیم داشت و با توجه به اینکه پس از انقلاب اسلامی و با از دست رفتن بزرگترین متحدش در منطقه خاورمیانه عملا این سلطه را نیز از دست داده است همواره خواب بازگشت به ایران به جهت سلطه بر ایران را می بیند و بنابر این هدف این کشور از رابطه با ایران سلطه گری می باشد و نه چیز دیگر و این در حالی است که کشورهای دیگر حتی اگر بخواهند با اقدامات خود (حتی اقدامات خصمانه) نفوذ خود را در ایران افزایش دهند اما قصد سلطه بر ایران را ندارند و آمریکا تنها کشوری است که در زمان شاه با کنار زدن رقبایی همچون انگلستان سلطه خود را بر ایران گسترده بود و امروز نیز قصد احیای مجدد سلطه را دارد . 2 – آمریکا در میان کشورهای دیگر تنها کشوری است که به صورت علنی در امور داخلی ایران دخالت می کند ، بر علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه می کند ، از دشمنان نظام اسلامی حمایت آشکار می کند و حتی رسما و علنا از تخصیص بودجه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی سخن به میان می آورد به عنوان مثال در سال 88 باراک اوباما که مدعی برداشتن گام‌های بلند برای بهبود روابط با ایران است، بودجه 55 میلیون دلاری پنتاگون برای جنگ نرم علیه ایران را امضا کرد (خبرگزاری فارس ) و این در حالی است که کشورهای دیگر نیز اگر چه چنین اقداماتی را انجام می دهند اما همواره تلاش می کنند تا این اعمال را در پس پرده انجام دهند به گونه ای که هیچ ردپایی از آنان بر جای نماند و یا کمتر مورد اتهام قرار گیرند که این نشاندهنده اوج دشمنی آمریکا با ایران می باشد . 3 – در حال حاضر اکثر کشورهای دنیا حتی اگر انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناخته باشند اما جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک واقعیت به رسمیت شناخته و با آن رابطه تجاری و اقتصادی برقرار کرده اند به گونه ای که بر طبق گزارش خبرگزاری فارس بر اساس گزارش یورواستات ، ایتالیا بزرگترین شریک تجاری ایران در میان کشورهای اروپایی در نیمه نخست 2011 شناخته شده است ... ، آلمان دومین شریک تجاری ایران در میان کشورهای اروپایی طی نیمه نخست 2011 شناخته شده است.... اسپانیا با 2.19 میلیارد یورو سومین شریک تجاری ایران معرفی شده است... فرانسه که در سال 2010 پنجمین شریک تجاری ایران در اتحادیه اروپا شناخته شده بود در نیمه نخست 2011 به رتبه چهارم ارتقاء یافته است. هلند با 864 میلیون یورو پنجمین شریک تجاری ایران شناخته شده است. ... بلژیک با 478 میلیون یورو نیز در رتبه ششم قرار گرفته است ... سوئد با 308 میلیون یورو، یونان با 284 میلیون یورو، انگلیس با 264 میلیون یورو و اتریش با 155 میلیون یورو به ترتیب در رتبه های هفتم تا دهم از این نظر قرار گرفته اند. (خبرگزاری تابناک) بنابر این کلیه کشورهای مذکور همواره و علیرغم مطرح بودن بحث تحریم های یکجانبه آمریکا بر علیه ایران با ایران روابط خوب تجاری و اقتصادی داشته اند و در میان همه آنها این کشور آمریکا بوده است که نه تنها از سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی خود به صورت یکجانبه به تحریم بر علیه جمهوری اسلامی ایرن پرداخته است بلکه اخیرا نیز بانی تحریم های شدید تر داخلی و نیز تحریم های سازمان ملل بر علیه کشورمان می باشد که باعث شده است تا دیگر کشورهای غربی نیز تحت فشارهای بی سابقه این کشور ، مجبور به کاهش سطح روابط خود با کشورمان بنمایند که این نشان می دهد اگر فشارهای آمریکا و لابی صهیونیست ها بر سر کشورهای مذکور نباشد این کشورها خود تمایل ندارند فرصت مهم اقتصادی و بازار بزرگی به نام ایران را از دست بدهند . 4 – آمریکا در میان کشورهای جهان کشوری است که سردسته تجاوز به کشورهای دیگر و از بین بردن حقوق اولیه مردم این کشورها را به نام خود ثبت کرده است . این کشور علاوه بر تجاوز مستقیم به کشورهای مختلف دنیا ، کارنامه سیاهی در دخالت در امور داخلی کشورها و حمایت از رژیم های دیکتاتور همچون رژیم شاه ، مبارک ، آل سعود ، بن علی ، علی عبدالله صالح ، آل خلیفه ، ملک عبدالله اردنی ، صدام و ... و کودتاهای خونین بر علیه رژیم های مردمی را داردکه نمونه آشکار آن در ایران طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد و در کشورهای دیگر حمایت از کودتای آمریکایی پینوشه و اجرای دهها کودتای ناکام بر علیه کشورهای مخالف خود می باشد که همه این مسائل باعث می شود که آمریکا ویژگی خاصی در این زمینه داشته باشد و ارتباط با این کشور را به یک زنگ خطر تبدیل کند . 5 – آمریکا کشوری است که با اعلام نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا توسط جرج بوش پدر رسما و علنا جایگاه خود به عنوان کدخدایی دهکده جهانی را به جهانیان اعلام نمود و در ادامه نیز جرج بوش پسر با اعلام سیاست «یا با ما یا بر ما» که در واقع تقسیم جهان به دو بخش دوستان و دشمنان آمریکا و اعلام جنگ به کسانی که نسبت به آمریکا اعلام وفاداری نکنند بود نشان داد که جز به حاکمیت مطلق استعماری و استکباری بر جهان به هیچ چیزی راضی نیست و در چنین شرایطی هرگز حاکمیت یک کشور مستقل به نام ایران را نخواهد پذیرفت و در نتیجه ارتباط دوستانه و مسالمت آمیز میان این دو کشور تا زمان تغییر رفتار دولتمردان آمریکایی اساسا امکان شکل گرفتن نخواهد داشت چرا که ارتباط دوستانه در شرایطی است که دو کشور یا نقاط مشترکی با همدیگر پیدا کنند و یا اینکه همدیگر را تحمل کنند که در مورد ایران و بسیاری از کشورهای غربی در سالهای گذشته مورد دوم صدق می کرد و به همین دلیل روابط تجاری و اقتصادی فراوانی با این کشورها داشتیم ولی در مورد آمریکا با توجه به نیاتی که این کشور در سر داشته و رسما نیز اعلام کرده است حتی امکان تحمل نیز وجود ندارد و بنابر این ارتباط نیز معنا نخواهد داشت . 6 – علاوه بر اعلام آمریکا برای عهده دار شدن کدخدایی دهکده جهانی ، این کشور با اعلام نظریه پایان تاریخ و اعلام رسمی لیبرال دموکراسی آمریکایی به عنوان تنها ایدئولوژی مقبول رسما مبارزه برای حاکمیت این ایدئولوژی بر جهان را کلید زده است . البته آنان ادعا می کنند که ایدئولوژی لیبرال دموکراسی آمریکایی خود به خود توانسته است در مصاف با سایر ایدئولوژی ها به پیروزی برسد ولی مبارزه بی امان آنان با اسلام به عنوان تنها ا یدئولوژی قوی مخالف ، نشان از این دارد که نه تنها این ایدئولوژی به خودی خود به پیروزی نرسیده است بلکه این کشور تلاش می کند تا در سایه ایجاد اسلام هراسی و حتی از طریق جنگ و خونریزی این ایدئولوژی را به جهانیان تحمیل کند . این در حالی است که اگر هم کشورهای دیگر به ترویج این ایدئولوژی و یا حا کمیت سیاسی آمریکا بپردازند به دلیل تبعیتی است که از آمریکا می کنند و خود چنین داعیه هایی را ندارند . 7 - و ... . بنابر این میان آمریکا و کشورهای غربی تفاوتهای فراوانی وجود دارد که باعث شده است تا جمهوری اسلامی ایران راحت تر با این کشورها رابطه برقرار کند ولی با آمریکا فعلا امکان برقراری چنین روابطی به وجود نیامده است و به نظر ما تمامی مشکلات نیز از جانب آمریکا به وجود آمده است و به همین دلیل نیز نخستین کسی که باید برای تخریب این دیوار بی اعتمادی داوطلب شود خود آمریکا می باشد . در پایان تذکر این نکته نیز لازم است که علیرغم تمامی مطالب بالا جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات دشمنانه برخی کشورها نسبت به کشورمان سکوت هم نکرده است . بلکه با توجه به اینکه مبنای سیاست جمهوری اسلامی ایران سه اصل عزت ، حکمت ومصلحت می باشد سیاست خارجی کشور ما نیز بر اساس میزان احترام کشورهای مختلف جهان به این سه اصل می باشد و بر این اساس امروزه با توجه به اینکه برخی کشورهای غربی روابط خصمانه خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران تشدید کرده اند جمهوری اسلامی ایران نیز به نسبت این تخاصمات سطح روابط خود را با این کشورها کاهش داده است . به عنوان مثال در آذر سال 1390 و به دنبال تشدید اقدامات خصومت آمیز دولت انگلستان بر علیه کشورمان ، دولت جمهوری اسلامی ایران قانون کاهش سطح روابط با دولت انگلستان که قبلا از تصویب مجلس شورای اسلامی ایران گذشته بود را ابلاغ کرد که بر اساس آن وزارت امور خارجه موظف شد در چهارچوب حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت بزرگ ایران ظرف دو هفته، روابط سیاسی با دولت انگلیس را به سطح کاردار تنزل دهد و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل برساند . وزارت امور خارجه همچنین موظف شد در مورد سایر کشورهایی که رفتار مشابه انگلیس داشته باشند، گزارشی برای اخذ تصمیم مناسب به مجلس شورای اسلامی تقدیم کند . بنابر این در یک جمع بندی کلان در می یابیم که میزان ارتباط جمهوری اسلامی ایران با کشورها به تناسب احترامی است که این کشورها به سه اصل عزت ، حکمت و مصلحت که بنیانهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در زمینه روابط با کشورهای جهان را تشکیل می دهند قائل هستند و یا آن را به عنوان یک واقعیت به رسمیت می شناسند و در این زمینه میان کشورهای غربی و شرقی هیچ تفاوتی وجود ندارد . البته در میان کشورهایی که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک واقعیت پذیرفته اند ولی در عین حال چندان دلخوشی ای از نظام سیاسی و ارزشی آن ندارند آمریکا ویژگی های خاصی دارد که باعث شده است تا ارتباط با این کشور به مراتب پیچیده تر و سخت تر از کشورهای دیگر مشابه باشد . ب – سیاست مهار دو گانه : این سیاست «Dual Containment» - که با الهام از « سیاست نفوذ جرج کنان » ( 1946) در قبال شوروی سابق تدوین شده بود - عنوانی است برای سیاست کنترل و سد نفوذ دوجانبه ایران و عراق در دوره کلینتون)۲۰۰۱-۱۹۹۳ (که نخستین بار در مارس 1993، توسط مارتین ایندایک ( طرفدار اسرائیل و وابسته به لابی صهیونیسم ) مسئول امور خارجی در شورای امنیت ملی دولت بیل کلینتون رئیس جمهوری آمریکا مطرح شد و بر پنج پایه قرار دارد : 1. آرایش قوا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به نفع آمریکا . 2. پیروی از سیاست مهار ایران وعراق به جای ایجاد تعادل و توازن بین این دو کشور . 3 . عدم اعتقاد به اینکه می توان در ایران از میانه روها علیه تندروها استفاده کرد . 4 . جلوگیری از برقراری مناسبات عادی تجاری و سیاسی ایران با کشورهای دیگر تا ایران رفتار خود را تغییر دهد . یعنی (از نظر حکومت آمریکا و صهیونیسم ) ایران از توسعه سلاح های کشتار جمعی ، شیمیایی و دست یابی به سلاح هسته ای ، از بین بردن مخافان سیاسی در خارج از کشور و سرنگونی حکومت های طرفدار آمریکا دست بر دارد . 5 . الهام از سیاست تحدید نفوذ یا محاصره کمونیسم که پس از جنگ جهانی دوم علیه شوروی سابق اعمال شد . سیاست فوق پس از طرح و تصویب در شورای امنیت ملی دولت کلینتون ، در آوریل 1994 توسط مقاله‌ای به قلم آنتونی‌لیک در مجله سیاست خارجی به عنوان سیاست رسمی دولت آمریکا منتشر گردید. سیاست مهار دوجانبه که شامل تحریم‌های اقتصادی گوناگونی علیه ایران و عراق می‌شد، هدف اصلی خود را مهار هم‌زمان ایران و عراق از طریق محاصره اقتصادی و تکنولوژیک و تسلط کامل آمریکا بر منطقه استراتژیک خلیج فارس از طریق انزوای بین‌المللی ایران و عراق قرار داده بود. این سیاست که انزوا و تضعیف دو کشور ایران و عراق را مد نظر داشت، درصدد ممانعت ازکنترل منطقه توسط ایران و عراق به سود اسرائیل و کشورهای محافظه‌کار عرب بود. این جریان، بیانگر سیاست‌های جدیدی بود که بر اساس آن، محدودیت‌های اعمال شده علیه ایران تشدید می‌شد. از این رو اعمال سیاست مهار منجر به تشدید محدودیت‌های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران گردید. این سیاست تحولات و تاثیرات عمده ای در منطقه بجا گذاشت . از جمله این تحولات، حمله عراق به کویت و به دنبال آن حمله متحدین برای رهاسازی این کشور می باشد. و علی رغم شکست آمریکا در اجرای این سیاست به دلیل پیامدهای اشغال عراق و ناتوانی در کنترل نفوذ روز افزون ایران در منطقه و ... ، به نظر می رسد لابی صهیونیسم همچنان برخی از محورهای اصلی این سیاست را در دستور کار خود دارد . جهت آگاهی بیشتر در زمینه سیاست مهار دو جانبه ر.ک : 1 . ارمعان دموکراسی ، صادق سلیمی بنی ، قم : معارف ، 1383 ، صص 3344-342 . 2 . فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی ، ص 199 . 3 . تجزیه و تحلیل و ارزیابی سیاست مهار دوجانبه، فصلنامة مطالعات منطقه ای، شماره 12، ص 127. 4 . 27سال تلاش آمریکا براى ناکارآمدى اقتصاد ایران ، مرتضى گلپور، روزنامه ایران، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۶ . 5 . جنایت سیاسی سامراء و همه مؤلفه های یک طرح اسرائیلی ، خبرگزاری مهر 6/12/1384 . همچنین به منظور مطالعه هر چه بیشتر با موضوع ارتباط ایران و آمریکا رک : 1. ایران و آمریکا (حسن واعظی) نشر انتشارات سروش 2. ایران و آمریکا ،‌ امام خمینی و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (به اهتمام سید علی بنی لوحی) نشر موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر آمریکا دنیا را به کدام سو می برد ؟ (به کوشش بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب شناسی) نشر انتشارات سروش پرسشگر محترم امیدواریم این مطالب راهگشای ذهن حقیقت یاب شما بوده باشد . در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image