تخمین زمان مطالعه: 56 دقیقه
اکنکار در سراب دین1
چکیده
شبه آیین اکنکار که از عرفان های نوپدید و نوظهور آمریکایی است، باورهای بسیاری از ادیان و عرفان ها را گرد آورده است تا معجونی از همه ادیان باشد. معجون بودن این فرقه موجب شده است تا بنیانگذار آن و نیز جانشینان وی ادعاهایی که این فرقه را به دین بودن نزدیک میکند، مطرح سازند. این نوشته بر آن است تا با بیان اوصاف، شگردها و روشهایی که این شبهآیین را به تعریف دین نزدیک میکند، تناقض دین نبودن ظاهری، و دین بودن آشکار آن را روشن کند. در این مقاله، با تطبیق باورهای اکنکار با مؤلفه های مهمی که در تعریفهای دین شمرده شده است، نشانه هایی از ادعای دین بودن اکنکار ارائه می شود. سپس با بررسی اهداف معهود سردمداران این شبهآیین و ویژگی هایی که برای آن بر می شمارند، از باور پنهانی دین بودن اکنکار پرده برداشته می شود.
کلیدواژهها: عرفان نوپدید، اکنکار، سوگماد، شبه آیین، آیین، دین.
a) مقدمه
بروز عرفان های نوپدید در غیاب آشنایی بشریت نسبت به دین کارآمد و تأثیرگذار، رو به گسترش است. این پدیده که مهمترین عامل به وجود آمدنش، معنویتگریزی غرب پس از مدرنیسم و پستمدرنیسم است، میکوشد تا بتواند جای دین را در زندگی فردی و اجتماعی بشر پر کند. برخی از این عرفان های نوپدید داعیة سیستم ورزشی و یا سیستم روان بخشی دارند؛ اما بسیاری از آنها به صورت آشکارا یا پنهان، خود را به مثابة دین می انگارند.
اکنکار2 یکی از این عرفان های نوپدید است که در سال 1965 توسط شخصی به نام پال توئیچل3 ایجاد شد. با بررسی تعالیم این فرقه میتوان آن را معجونی از تمامی ادیان و عرفانها برشمرد. تئویچل مدتی در ارتش آمریکا و مدتی نیز در هندوستان و در آشرام سودار سینگ4 بوده است. وی تعالیم خود را منتسب به شخصیتی خیالی به نام ربازار تارز تبتی لامائیست5 میداند و با مطالعات خود این توانایی را می یابد که به ابداع آیینی نوظهور دست یازد.6 البته همسر دوم او، گیل توئیچل7 که یک روانشناس بود، کمکهای شایانی به او کرده است. وی اولین ادعاهای پیامبری اکنکار ـ که از آن با عنوان ماهانتا8 یاد می شود ـ را با تشویق ها و درخواست های گیل مطرح کرده است. پال توئیچل خود در این باره میگوید:
تبدیل از وضعیت صخرهنشینی به اک بعد از ملاقات با همسر فعلیام گیل شروع شد. او اصرار داشت که من با دانش و قابلیتهایم کاری انجام دهم... یک روز من و گیل در چایناتاوان سانفرانسیسکو گردش میکردیم و بر حسب اتفاق وارد یک معبد چینی شدیم. در آنجا یک کاهن به من گفت که به زودی عازم سان دیه گو شده و کارم را در اک آغاز خواهم کرد.9
نامهها ارسالی بین گیل و پال، نزدیک دو سال به طول انجامیده است. برخی از این نامه های عاشقانه در دو جلد کتاب چاپ شده است.10 برخی از آنها نیز نشان از تأثیر شگرف گیل در روحیات پال دارد.
نامی که پال برای شبهآیین خود انتخاب کرد، نامی بود که بسیاری از صوفیان و راهبان برای خود بر می گزینند. او با استفاده از زبان سانسکریت، نام اکنکار را بر شبهآیین خود نهاد. اک11 در زبان سانسکریت به معنای حق و خدا می باشد. اکنکار نیز در معانیای چون اهل حق، پیروان خدا و رهروان حقیقت بهکار میرود.12 برخی از پیروان این شبهآیین در ایران خود را با نام «اهل حق» معرفی میکنند تا از آماج غربی بودن و آمریکایی بودن رهایی یابند. آنها در بیان واژههای فنی این شبهآیین نیز نوعی توریه و تقیه را در پیش می گیرند؛ اما از شیوه ها و سخنان آنان به روشنی می توان فهمید که آنان از پیروان اکنکار هستند. این فرقه هم اکنون در برخی از شهرهای بزرگ ایران فعال بوده و توانسته است پیروانی را برای خود جمع کند. به جهت ممنوعیت تبلیغ علنی این فرقه نمی توان جمعیت دقیق آنها را تخمین زد. در سالهای بین 1376 تا 1384 بیشتر کتابهای بنیانگذار این شبهآیین و نیز رهبر کنونی آن، به فارسی ترجمه شد و در تیراژهای مناسب و چاپهای چندگانه نشر یافت. می توان بیش از چهل عنوان کتاب این فرقه را که به فارسی ترجمه شده است، رصد کرد. نباید فراموش کرد که این افزون بر کتاب و مقالاتی است که به صورت اینترنتی نشر یافته است.
در حال حاضر، بیشتر فعالیت های این فرقه در قالب تبلیغات اینترنتی و تشکیل تیم های خانگی صورت می پذیرد و پیروان آن در پوشش هایی چون روش های آرامشیابی و یا حتی مدیتیشن به ارائه شبهآیین شان همت گمارده اند. اینان برای نفوذ بیشتر در بین ایرانیان، از شخصیت های معنوی و تاریخی کشور فروگذار نکرده و از آنها با نام ماهانتاها یا رهبران سابق اکنکار یاد میکنند. تئویچل و پیروانش مدعی اند که مولانا، شمس، حافظ و فردوسی از رهبران پیشین این شبهآیین بوده اند. تئویچل، بارها نام این بزرگان را در کتاب های خود آورده و مدعی است اولین کتاب جهانبینی اکنکار را مولانا نگاشته است. منظور وی همان مثنوی معنوی مولوی است که بهرغم برخی اشکالات، انباشته از اعتقادات و باورهای ناب اسلامی است. البته باید تذکر داد که این یکی از شگردهای تبلیغی این عرفان تلفیقی است. آنها شخصیت های تمامی ملل و نحل را به نام خود مصادره می کنند تا بتوانند در تمام دنیا راهی فراروی خود بگشایند.
باورهای اساسی این شبهآیین را می توان در باور به خداوندان دوازدهگانة عالم، اعتقاد به کارما، تناسخ، سفر روح، ماهانتا به منزلة پیامبر و عوالم درون برشمرد. توضیح کوتاهی دربارة این باورها ضروری است:
اکنکار عالم را به دوازده طبقه تقسیم کرده و برای هر کدام از طبقات، خداوندی را در نظر می گیرد. در طبقة دوازدهم که آخرین طبقه است، سوگماد13 یا خدای خدایان قرار دارد. سوگماد در این آیین مانند دیگر خدایان خطاپذیر بوده و میتواند گناه کند. او به خواب میرود و هنگامی که از خواب برمیخیزد، دنیایش را ویران می بیند و آنگاه تصمیم به عذاب مخلوقات می گیرد. او دوباره به خواب میرود و آنگاه که از خواب برون میشود، هوس خلقتی دیگر کرده و بار دیگر... و این خواب و بیداری و نگرانی و غفلت و یادآوری سوگماد است که ادوار اکنکار و دورههای بشری را رقم میزند.14
کارما15 که از آن با عنوان نتیجه اعمال یاد میشود، از اعتقاد نداشتن این شبهآیین به معاد نشأت گرفته است. در این باور، همة اعمال انسان در همین دنیا پاسخ داده میشود و عالمی به نام معاد وجود ندارد. در واقع، اعتقاد به کارما پس از بنبست عقیدتی که برای اکنکار در زمینة افعال انسانی وجود داشته و معادی نیز برای ترسیم عقلانی آن در باورهایشان جا نداشته، به وجود آمده است.
تناسخ در باور اکنکار نیز از باورهایی است که از عرفانهای شرقی، به ویژه بودیسم و لامائیسم به عاریت برده است. در این باور، روح انسان بعد از جدایی از جسم، اول به جسمهای دیگر راه یافته و به حیات زمینی خود ادامه می دهد. بطلان تناسخ از اموری است که در علوم عقلی به اثبات رسیده است. افزون بر این، دلایلی که اکنکار برای این عقیده ارائه می دهد نیز مردود است.16
سفر روح، از مهمترین اهداف این فرقه شمرده میشود. آنها برای ایجاد آرامش درونی به سفر روح معتقدند. تمامی روشهایی که در این شبهعرفان وجود دارد، برای رسیدن به این هدف طراحی شدهاند. ناگفته نماند تمامی روشهایی که ارائه شده است، نوعی تصور خیالانگیز بیش نیست.17
پال توئیچل به صراحت اعلام می دارد که این فرقه نه یک سیستم مذهبی و نه یک نظام فلسفی است؛ بلکه روشی برای کسب آرامش و سعادت است.18 اما در عمل اکنکار به صورت تلویحی و غیرآشکار مدعی دین بودن است.
b) یکم: تعریف دین و نشانه های واهی دین بودن اکنکار
c) أ. تعریف اسلامی دین
در تعریفی از دین که به مؤلفههای اساسی دین اشاره دارد، میخوانیم: «دین یک معرفت و نهضت همهجانبه به سوی تکامل است که چهار بُعد دارد: اصلاح فکر و عقیده، پرورش اصول عالی اخلاق انسانی، حُسن روابط افراد اجتماع و حذف هرگونه تبعیضهای ناروا».19
در این تعریف، چهار ویژگی برای دین شمرده شده است:
1. اصلاح فکر و عقیده؛ 2. پرورش اصول عالی اخلاق انسانی؛ 3. تنظیم حسن روابط اجتماع؛ 4. حذف هرگونه تبعیض ناروا.
در این تعریف، هر کدام از مؤلفهها، توسط مکانیسم خاصی از دین ـ تکی یا ترکیبی ـ محقق میشود. اصلاح فکر و عقیده توسط باورها و اعتقادات انجام میپذیرد. همین باورها و نیز روشها و مناسک در قالب رفتارهای فردی و اجتماعی به پرورش اصول عالی اخلاق انسانی منجر میشوند. اعمال و باورها و شعائر موجب بهوجود آمدن روابط حسنه اجتماعی میشوند و همچنین با همین مکانیسمها میتوان تبعیضهای ناروا را برچید.
بررسی اجمالی نشان می دهد، اکنکار سعی کرده است تا به گونه هایی ظریف ـ گاه نهان و گاه آشکار ـ در هر یک از این زمینه ها ابراز وجود بنماید.
d) اصلاح فکر و عقیده
اکنکار با چندین روش به اصلاح فکر و عقیدة پیروان خود می پردازد. برای نمونه، در این مقاله به دو مورد از آن می پردازیم؛ اول تلاش اکنکار در جهت تخریب باورهای گذشته پیروان و یا گروندگان به آن است؛ دوم آموزشهایی که در جهت اصلاح باور پیروان صورت می گیرد.
e) تخریب ادیان و مقابله با مذاهب
آنها با دور کردن اذهان مردم از ادیان و مذاهبِ دیگر، به اصلاح عقیده میپردازند. بررسی نگرش اکنکار به ادیان دیگر و تبلیغ این ایده ها در میان اکیست ها20 نشان می دهد که چگونه او درصدد اصلاح گری برآمده است. اکنکار ادیان اصولی و مهم را با ویژگی های زیر برای پیروانش معرفی می کند تا بتواند به سهولت اذهان و روح پیروان ادیان دیگر را به سمت خود کشانده و آنها را ـ به اصطلاح خود ـ اصلاح کند:
f) اصولی بودن ادیان
اکنکار این ادیان و مذاهب را با نام «ادیان اصولی» معرفی میکند. در عرف غرب، واژة «اصولی» و «اصولگرا بودن» به افکار و اندیشههایی اطلاق می شود که در آنها دُگماندیشی و دوری از تفکر روز، موج میزند. جزماندیشی، تحجرگرایی و بیاحترامی به افکار دیگران، از دیگر ویژگی های افکار و ادیان اصولی شمرده می شود. نیکو سخن اینکه اصولی و اصولگرا بودن لقب ناروایی است که به عنوان فحاشی و بیاحترامی به برخی از افکار و اندیشه ها نسبت داده می شود. کتاب مقدس ادعاییِ اکنکار، ضمن اینکه دیگر ادیان را اصولی میخواند، تعریفی نیز از اصولی بودن ارائه میدهد:
مشکلی که در میان مذاهب اصولی وجود دارد، فقدان درک متقابل است که به نوبة خود موجب انهدام ارتباطات آنان با اک می شود. موضوع این نیست که مریدان ادیان اصولی فرصت این ارتباط را ندارند، بلکه بیشتر آنان حاضر به گذشت کردن در برابر اک نیستند. بیشتر پیروان ادیان اصولی فقط به مذهب سنتی خود معتقدند. هر یک نیز این چنین میپندارند که اعتقاد راسخ به اصول مذهبی شان، پاسخ تمامی سؤالات شان را در مورد زندگی و مشکلات مربوطه در اختیار شان میگذارد.21
با نگاهی اجمالی به پاسخهایی که اکنکار به اکیست ها می دهد، می توان اکنکار را روشن ترین نمونه از ادیانی دانست که در پاسخ گویی فرومانده اند و بهرغم آن، تنها پاسخ های خود را صحیح می پندارند.22
g) ذهنی بودن
از دیگر نقدهایی که اکنکار به ادیان آسمانی و غیرآسمانی دارد، «ذهنی بودن» معارف این ادیان است:
تمامی عادات اجتماعی، مذاهب، سیاستها و اصول دینی بر اساس عادات ذهنیای هستند که در شیارهایی قرار داده شده و از نسلی به نسلی دیگر انتقال داده شده اند. این عادات ذهنی خشک و غیر قابل تغییر هستند و اغلب باعث ایجاد جنگهایی می شوند که در طی آن، میلیون ها نفر به قتل می رسند. عادات ذهنی معمولاً ارباب نوع بشر می شوند. می توانیم بگوییم که تمام نژاد بشر برده عادات ذهنی است.23
همانگونه که اشاره شد، سترگترین هدف اکنکار و نیز بزرگترین وسیلة آن، سفر روح است. اکیستها تمام تلاش خود را میکنند تا گامی در سفر روح بنهند. در حالی که تمامی روشهای اکنکار برای رسیدن به این هدف، ذهنی و خیالی است. اکنکار را میتوان یکی از نمونههایی دانست که علاقة زیادی به ذهنشویی دارد. به همین دلیل، آموزشهای اولیة اکیستها توسط جزوههایی انجام میگیرد که محرمانه است و شاگردان اکنکار از مطالعات جنبی و باورهای دیگر منع میشوند.24
h) عقبماندگی
نکتة دیگری که دربارة ادیان بیان می شود، آن است که کلیساها، مذاهب صوری و رسمی، فرقه ها و همة گروههایی که خود را از مکتب های اسرار معرفی می کنند، به دوره های قبل از بلوغ فکری بشر و تکاملش تعلق دارند. اکنکار این ادیان را متعلق به دوران طفولیت نژاد بشر روی زمین میداند.25
البته اکنکار خود را قدیمیتر از همة ادیان، و بسیاری از اصول و باورهایش را نیز برگرفته از علوم باستانی میداند. ازاینرو، خود را روش باستانی سفر روح تعریف کرده است. از این مطلب به راحتی می توان نتیجه گرفت که اگر آموزههای ادیانی که به باور ایشان پس از اکنکار به وجود آمدهاند متعلق به دوران طفولیت بشر است، پس باید اکنکار به دوران نطفه بودن بشر تعلق داشته باشد!
i) زمینی بودن
در نظر پال توئیچل، ادیان و مذاهب یا زمینی هستند و یا کارکردی زمینی دارند. وی اعتراف میکند که سخن ادیان، آرامبخشی بعد از مرگ است؛ اما معتقد است آنها از آموزشهایی بهره میبرند که مخصوص جهان های پایین است: «دین، سخن از آرامش بعد از مرگ آدمی میگوید؛ اما این فقط آموزشهای جهان پایین است. این سخن حقیقت ندارد؛ اما تنها یک وعده برای خشنود نگاه داشتن آدمی است».26
وی در نهایت، تبدیل شدن ادیان به نظامی اجتماعی ـ اقتصادی را ناگزیر میداند. در نظر او، ادیان ناچارند کنترل اذهان و اجسام آدمیان را به دست گیرند. همچنین وی معتقد است خاستگاه بیشتر ادیان، مبانی اقتصادی دوران آنهاست. به نظر اکنکار، نظامهای اجتماعی که تا به حال در جوامع بشری استقرار یافتهاند، مذهبی را برای پیروان خود فراهم کردهاند.27
بدیهی است یکی از مهمترین نشانههایی که یک آیین برای آسمانی بودن خود ارائه میدهد، کتاب آسمانی آن دین خواهد بود. اکنکار هرگز نتوانست منکر آسمانی بودن برخی از کتابهای آسمانی شود. پال نیز خود اعتراف کرده است که پیامبر اسلام? توانسته است به بالاترین ردههای آسمانی سفر کند و این از کتاب او پیداست.28 اما کتاب آسمانی اکنکار، آکنده از تناقضها و نقلقولهایی است که هیچ نشانهای از آسمانی بودن ندارد.
j) ناکارایی معنوی
فرقة اکنکار مدعی است بدون اکنکار هیچ یک از راهها برای رسیدن به خدا کافی نیستند. انسان برای رسیدن به خدا اگر به دیگر ادیان معتقد است، باید یا خود را از آنها بپیراید و یا اینکه در کنار آن به اکنکار نیز بپردازد تا بتواند واصل خدا شود. غیر از این افراد، تمام افرادی که ادعا دارند خدا را تجربه کردهاند، غیرواصلانی بیش نیستند:
وصلنایافتگان کسانی هستند که رهایی را به واسطة وصل از طریق ماهانتا دریافت نکردهاند. غسل تعمید و آیینهای مشابه، شرط کافی برای رستگاری نیستند. پیوستن به هیچ یک از ادیان، فرقههای اسرار و آیینی هم تضمینکنندة آزادی معنوی نیست. فقط استادِ حقِ در قید حیات از این توانایی برخوردار است که روحها را وصل دهد و به نواحی نور برساند.29
همانگونه که اشاره شد، اکنکار با روشهای کاملاً خیالی و ذهنی، ناکارآمدی خود را ثابت کرده است. اما ادیان آسمانی، به ویژه اسلام که قدمتی 1400 ساله دارد و معنویتگرایی آن از شاخصترین معنویت گرایی های عقلانی و عرفانی است، با این تعابیر اکنکار روبهرو میشوند.
k) مادی گرایی ادیان
در نظر اکنکار، همة ادیان دارای آغاز و پایان هستند. ادعا بر این است که با بررسی تاریخ نژاد بشر درمییابیم که ادیان بسیاری در طبقة فیزیکی وجود داشتهاند که تنها معدودی از آنها بیش از هزار سال دوام آورده اند. کتاب مقدس ادعایی با بیان مطلب مزبور چنین نتیجه میگیرد:
بنابراین، همة ادیان دنیا طبیعتی مادی گرا دارند و قدرت و خدایی که نیایش میکنند، ناشایسته است. دینی که عوامل اصلی آموزشهای اک، یعنی استادِ حقِ در قید حیات، جریانی صوتی و نور را به منزله زیربنای خود حفظ نکند، از بقای چندانی برخوردار نیست. ادیانی که این عناصر را در آموزشهای خود داشته باشند، بسیار اندکند.30
در بررسی بین خداوند ادیانی چون اسلام که دارای صفات ثبوتیه و سلبیه فراوانی است و خداوندانی که اکنکار معرفی میکند، باید دید صفت مادیگرایی و بیخدایی سزاوار کدامیک است.
اینها نمونه هایی است از نوع معرفی ادیان برای اکیست ها، که از سوی رهبران این فرقه صورت می پذیرد. تغییر ذهنیت کسانی که به این فرقه متمایل شده اند، در جهت اصلاحگری ذهنی آنان صورت می گیرد. این اصلاحگری به تناقض های آشکاری می انجامد؛ اما اکنکار بهای تناقض گویی را در تمامی باورهای خود پذیرفته است تا بتواند به مهم ترین هدف خود که یارگیری است، دست یابد. این نوع برخورد با ادیان، از دو جنبه نشاندهندة ادعای دین بودن اکنکار است: الف: نوعی از اصلاحگری ذهنی است که از مؤلفه های ادیان شمرده شده است؛ ب: اکنکار از درونِ نقد و نفی ادیان، خود را کامل ترین معرفی می کند و خواننده را به صورت ناخود آگاه به این نتیجه می رساند که اکنکار از عیوب پیشگفته مبراست.
با مطالعة دقیق اکنکار، می توان تمامی این عیوب را برای آن ثابت کرد. البته اثبات ادیانی که هیچکدام از این عیبها را نمی توان برای آنها ثابت کرد، نقض دیگری است که سخنان اکنکار با آن مواجه است.
l) آموزش هایی در جهت ذهنشویی
آموزش های پیچیده که با روش های بسیار متفاوت، صورت می گیرد از دیگر ترفندهای اصلاحگری باورهای این شبهآیین می باشد. در اینجا به برخی از این روش ها اشاره می کنیم:
m) دیسکورس31
دیسکورس جزوهای است که در آن استاد حقِ در قید حیات، آموزشهای اولیه و لازم را به اکیستها ارائه میدهد. در واقع، دیسکورس اولین ارتباط بین چلا32 و ماهانتا بهشمار میآید. در این آموزشنامهها، افزون بر آموزش مفاهیم و عقاید اکنکار، به پرسشهای چلا پاسخ داده می شود. دیسکورس آموزش نامه ای محرمانه است که بین استاد و چلا وجود دارد.
متقاضی عضویت اکنکار قبل از اینکه بهمنزلة چلا یا اکیست در این گروه پذیرفته شود، باید به مدت دو سال در اکنکار مطالعه کند. سیر مطالعات افراد با مطالعه دیسکورسهای خصوصی آغاز می شود. این دیسکورسها حاوی مطالبی پیرامون سفر روح و راه پنهان خداست. این سیر دوساله، برای وصل اول او کفایت میکند؛ اما برای دریافت وصل های بعدی، باید مطالعات فراوان دیگری را همراه با روشها، تمرینها و آموزشهای دیگر داشته باشد.33
n) ست سنگ34
استاد اک یا ماهانتا یک سری آموزشهای مستقیم به برخی از چلاهای برگزیده خود ارائه میدهد. در این کلاسها، شاگردانی شرکت میکنند که ارادت خود را به اک و ماهانتا ثابت کرده باشند. این کلاسها یا محافلی را که به طور رسمی بین ماهانتا و مریدان او برگزار میگردد، کلاسهای «ست سنگ» میگویند. یکی از معانی ست سنگ را «وحدت با استاد اک در قید حیات» میدانند. البته این وحدت و یگانگی با استاد، در ضمن گردهمایی خاصی شکل میگیرد. وحدت با استاد در کنار سرسپردگی به اک، «تثلیثِ» مشهور اک را میسازد.
می توان این نوع از کلاسهای ست سنگ را با حلقههای «مرید و مرادبازی» و «سرسپردگی» مقایسه کرد که در برخی از فرقههای انحرافی وجود دارد. شریعت ـ کتاب مقدس ادعایی اک ـ دربارة اهمیت ست سنگ سخنان فراوانی دارد؛ گاه از آن با عنوان «قدرت حیاتبخش اک»35یاد میکند و گاه آن را «کلید واقعی گشودن راز آثار اکنکار»36 بر میشمارد. اکنکار بهمنظور ترغیب اکیستهای برگزیده برای پیوستن به حلقههای «مرید بازی ست سنگ» سازوکار جالبی دارد؛ سخن گفتن دربارة اهمیت این حلقهها، یکی از این شگردهاست: «ست سنگِاک برای چلا از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چون جزئی از حضور او در کار اکنکار است».37 همچنین منوط کردن حضور در اکنکار به شرکت در این حلقهها ترفند دیگر آن است: «حضور در ست سنگ جزیی از حضور او در کار اکنکار است38».
مزایایی نیز برای حضور در این حلقهها برشمردهاند؛ مانند: شکوفا شدن بالقوههای حقیقی چلا با حضور در ست سنگ، دریافت برکات واقعی، نزول فیض سوگماد، جوانه زدن معنویت درون قلب چلا، تصفیه شدن درون چلا و تبدیل شدن به ابزار سوگماد که نهایت آمال اکنکار است.39 البته درآمدهایی که از تشکیل این کلاس ها عاید مؤسسة اکنکار می شود، از مزایای غیرقابل چشمپوشی این کلاسهاست.
o) حکمت زبان زرین
حکمت زبان زرین، جالب ترین نوع از آموزشهای درونی اکنکار به شمار میرود. در این آموزش، ادعا می شود بسیاری از وقایعی که در اطراف ما به وقوع میپیوندد، همه توسط استاد درون انجام گرفته است. استاد با تصرف در وقایع، پیام خاصی را به چلا منتقل کرده است تا او به واقعیت یا پاسخی دست یابد. بسیاری از مواردی که در این قسم نقل شده است، نشان میدهد اکنکار برای نفوذ در زندگی اکیستها از تمامی ظرفیتهای ممکن سود جسته است. یک اکیست با توجه به باورها و اعتقاداتی که پیدا میکند، حتی در کوچکترین اتفاقات زندگی خود اک را دخیل میبیند. این نوع نگرش و باورداشت، سرسپردگی چلا به اک را فزونی میبخشد.
حکمت زبان زرین، پدیدهای است که ردیابی رهنمودهای معنوی در حوادث دنیوی و روزمره را آموزش میدهد. برای مثال، فرض کنید از فروشگاهی خرید میکنید و متصدی فروشگاه ناگهان به شما خیره می شود. این عمل فروشنده برای شما حاوی پیام خاصی است. این اک است که از طریق فروشنده ـ که ناخواسته مجرا قرار گرفته ـ با شما حرف میزند. نمونة دیگر اینکه، رادیو را روشن کرده، به ترانه ای عامیانه گوش میدهید که از لابهلای کلمات ترانه، پیامی به شما الهام می شود؛ پیامی که راه حل مشکل شماست. با قلبی گشاده قادر به شنیدن صدای روح الاهی خواهید بود که از طریق حکمت زبان زرین با شما سخن میگوید.40
p) رؤیای بیداری
از دیگر شیوههای آموزشی که اکنکار مدعی است برای آموزش اکیستها عمل میکند، رؤیای بیداری است. شباهت فراوانی بین رؤیای بیداری و حکمت زبان زرین وجود دارد؛ اما تفاوتهایی نیز برای آن برشمردهاند:
کمی تغییر در اصلِ حکمتِ زبان زرین، رؤیای بیداری را میسازد . فرض کنید که عکس پروانه ای را به شما نشان میدهند، اما در ذهن شما پروانه شبیه زنبور عسل(Bee) است (که با حرف B شروع می شود). چند ساعت بعد میشنوید که همسرتان مرتباً در حرفهایش حرف ب را تکرار میکند. بالاخره هفتة بعد دوستی تماس میگیرد و میگوید که بهتر است برای رفع فلان مسئله، ویتامین «ب» مصرف کنید. در اینجا رابطه بین این سه حادثه مشخص میگردد. شما شروع به مصرف ویتامین «ب» میکنید و مشکلی که برای حل آن درخواست کمک کرده بودید، برطرف میگردد. روح یا خویش برتر، حوادث نمادین را به یکدیگر ارتباط میدهد تا پیغام خاصی راه خود را به سوی ذهن بازنماید. این مثالی از رؤیای بیداری بود.41
کشف این نوع ارتباط در پدیدهها، کار بسیار پیچیده و مشکلی است. به جرئت می توان کارساز بودن این نوع آموزش را با پرسش مواجه ساخت؛ اول اینکه کشف چنین ارتباطی، آموزشهای تقویت حافظه و یا یادداشتبرداری را میطلبد که اکنکار در رؤیاپردازی بدان میپردازد؛ دوم اینکه از یک واقعه و پدیده، شاید به تعداد افراد بشر بتوان پیوندها و ربطهای متفاوتی ارائه داد. با این تشتت و چند ده گانگی چگونه می توان دیگران را آموزش داد؟
q) آموزش در رؤیا
آموزش در رؤیا نوعی دیگر از آموزشهای درونی است. فرد رؤیابین، در رؤیا آموزشهای لازم را از استاد درونی دریافت میکند. این استاد می تواند استاد در قید حیات یا هر کدام از استادان گذشتة اکنکار باشد. این طریق از آموزش که یکی از مهمترین روشهای سفر روح نیز تلقی می شود، بر آن است تا مشکلات و خواستههای چلاها را در رؤیا و عالم خواب پاسخ گوید. به نظر میرسد این مکانیزم آموزشی به نحوی تلقینی عمل میکند؛ اما اکنکار ادعا میکند که اینها روشهایی عینی و عملی هستند.
r) پرورش اصول عالی اخلاق انسانی
دومین مؤلفه ای که برای ادیان شمرده شد، پرورش اصول عالی اخلاق انسانی است. این شبهآیین نیز در صدد است با ارائه نفسانیات پنجگانه و دیگر اصول اخلاقی، خود را آراسته به این مؤلفه نشان دهد.
به عقیدة اکیستها، «کل نیرانجان»42 برای اعمال شیطانی خود از نفسانیات پنجگانة انسانی سود جسته و بشر را از رسیدن به مقام تعالی باز میدارد.43 او مسئول تمامی آرزوهای پلید است و موجب می شود مرگ در دل انسان ها رخنه کند. کل نیرانجان انسان ها را در اندوه، پریشانی، نکبت و تهیدستی غوطهور میکند؛ اوست که انسان ها را به خودکشی و خودانهدامی و بدبختی و بیعلاقهگی و نارضایتی و تفرقه میکشاند. خشم، حرص، وابستگی و خودستایی، گرایش به الکل و افیون و مواد مخدر، زودرنجی، عیبجویی و ... همه از آثار کل نیرانجان هستند.44
این نوع ادعاها و نیز توصیه های اخلاقی در اکنکار فراوان است. نفسانیات پنجگانه در این شبهآیین عبارتاند از: کاما45 به معنای شهوت، کرودها46 به معنای خشم، لوبها47 به معنای طمع، موها48 به معنای وابستگی و آهنکارا49 به معنای خودپرستی.
s) حُسن روابط افراد اجتماع
سومین نشانة دین در تعریف پیشگفته، تنظیم حُسن روابط افراد اجتماع است. سخن گفتن دربارة فضایل اجتماعی50 که در بسیاری از متون این شبهآیین وجود دارد و مشاوره های اجتماعی که به پیروان خود و دیگران می دهد، نمونة بارز پرداختن به مسائل اجتماعی است.
طرح ادعایی مبنی بر اینکه دلیل انحرافها در زندگی انسان ها، نداشتن اهداف فردی و اجتماعی نیست، بلکه فراموشی اک و اکنکار سبب این گمراهی و انحراف است،51 از دیگر تلاشهای تنظیم حسن روابط اجتماعی می باشد.
همچنین برگزاری کلاسها و جلسات آشنایی بین اکیست ها از دیگر موارد دعوت به حسن روابط اجتماعی است. پال توئیچل و هارولد کلمپ در پاسخ به پرسش های چلاهای خود دربارة روابط اجتماعی و تعامل با دیگران، آنها را به حسن روابط اجتماعی توصیه می کند. در جلسات مشاوره و روانپژوهی نیز اینگونه سفارشها به صورت مکرر ارائه می شود. دلیل این برخورد اجتماعی مثبت از سوی اکنکار، بهاین دلیل است که اکنکار هرگز نمی پذیرد در ردة فرقه ها و آیین های دنیا، اجتماع ستیز قلمداد شود.
t) حذف هرگونه تبعیض ناروا
چهارمین مؤلفه ای که در تعریف دین گنجانده شده است، حذف هرگونه تبعیض نارواست. سلسله مراتبی که اکنکار برای چلاهای خود در نظر گرفته، بهترین مکانیسمی است که در این فرقه برای حذف تبعیضهای اجتماعی درون گروهی تعبیه شده است.
هر فرد برای اینکه اکیست نامیده شود، باید مراحلی را طی کند. اکنکار مدعی است برای طی این مراحل باید عدالت رعایت، و مکانیسم مربوط بهآن، به صورت دقیق انجام شود. آنها بر این باورند که هر چلایی در پی ورود به اکنکار باید نزدیک به دو سال پیرامون اکنکار مطالعه، و از دیسکورسها استفاده کند تا وارد حلقه های وصل شود. برای ورود به این حلقه، شرایطی لازم است که چلا باید آنها را کسب کند: «اولین شرط، داشتن دانش پایه ای از جهانبینی نوشتجات کتاب مقدس است؛ شرط دوم، آمادگی برای تخصیص چندین سال آموزش و مطالعة آثار اکنکار می باشد. سومین شرط نیز بهکارگیری آموخته های درونی تحت رهنمودهای استاد حق در قید حیات است».52
با گذر زمان و مطالعات بیشتر، چلاها به حلقه های بالاتر راه می یابند. برای هرکدام از حلقه ها، نام هایی وجود دارد. واصلان حلقة اول را «آکولایت»53 و واصلان حلقة دوم را «آراهاتا»54 گویند. «اهرات»55 نام واصلان حلقة سوم است که توانستند وصل های یک و دو را پشت سر بگذارند. واصلان حلقة بعدی را «چاید»56گویند. به کسانی که توانسته اند حلقة پنجم را که نشانگر راهیابی به طبقة روح است کسب کنند، «مهدیس»57 گفته می شود. رهیافتگان حلقة ششم را «شرادها»58 و «واصلان» حلقة هفتم را «بهاکتی»59ها گویند. «گیانی»60 نامی است که بر واصلان حلقة هشتم نهاده اند. واصلان حلقه نهم را «مولانی»61ها تشکیل می دهند. دهمین گروه از واصلان «آدپیسکا»62 و یازدهمین آنها را «کوال شار»63 نام نهاده اند درنهایت، واصل حلقة دوازدهم را «ماهاراجی»64یا «ماهانتا ماهارای»65می گویند که واصل به اوصاف سوگماد متعال است. در هرکدام از این وصل ها، به واصلان کلمات محرمانه ای داده می شود که مختص به خود آنهاست. این کلمه که بدان «مانترا» گفته می شود، نباید هیچ گاه فاش شود.
این نمونة بارز مقابله با تبعیض در درون گروه اکیست ها تلقی می شود؛ اما در این باره نکاتی قابل توجه وجود دارد:
اول: برای پذیرش چلاها شرایط و ویژگی های خاصی بیان شده است؛ اما در حال حاضر به جهت نیازهای مالی اکنکار و نیز نیاز به ادعای گسترش، هیچ کدام از ملاک ها رعایت نمی شوند. هر شخصی با تکمیل فرم مربوطه و واریز مبلغ اشتراک، به راحتی می تواند عضو اکنکار شود. برای نمونه ، اکیست ها در ایران تا سال ۱۳۷۵م. با پر کردن فرم های تأمینشده توسط ادارة اکنکار و واریز مبلغ تعیینشده از طرف ماهانتا، با مرکز اکنکار در آمریکا مکاتبه می کردند. این مبلغ در ابتدا 120 دلار بود که با نامهنگاریهای ذلیلانه برخی از اکیست ها به هارولد کلمپ به 50 دلار کاهش یافت.
دوم: بهرغم ادعای مکانیسم مشخص، هیچکدام از وصل های ادعایی با مکانیسم خاصی صورت نمی گیرد. گاه سلیقة استاد ایجاب می کند به اشخاصی بدون ضابطه، وصل های پیاپی عطا کند؛ مانند آنچه دربارة پتی سیمپسون بیوگرافینگار پال توئیچل اتفاق افتاده است.
دربارة نبود تبعیض برونگروهی نیز اکنکار ادعاهای فراوانی دارد؛ بهویژه در حیطة دینداری و باورمندی ادعاهایی مبنی بر احترام به غیر اکیست ها و نبود تبعیض بین آنها وجود دارد؛ اما همان گونه که گذشت با مقابلة شدیدش با ادیان و باورهای دیگران، به صورت جدی در تضاد است.
u) ب: تعریف غربی از دین
اکنکار بیشتر سعی دارد تا خود را با تعریفهایی از دین وفق دهد که محصول فکری اندیشوران غربی است. برای مثال، می توان به مضمون تعریفی از «ماکس وبر» و بعضی دیگر اشاره داشت که دین را به منزلة هر مجموعه مفروضی از پاسخ های محکم و منسجم به معماهای هستی بشر تعریف میکند؛ مانند تولد، ناخوشی یا مرگ که معنایی برای جهان و زندگی به وجود می آورند. در این تعریفها، دین به امری می پردازد که آن را مسئلة تفسیرپذیری خوانده اند که خود شامل پرسشهای همیشگی دربارة حقیقت نهایی و هدف جهان طبیعی و نیز معنای مرگ و رنج است.66
آنتونی گیدنز نیز در کتاب مشهور جامعهشناسی خود دربارة اساس دین می نویسد: علم و عقل گرایی دربارة بنیادی ترین پرسش هایی که مربوط به معنا و هدف زندگی است، ساکت می مانند و همین پرسش ها هستند که همیشه اساس دین بوده و مفهوم ایمان یعنی پرش عاطفی به سوی باور و عقیده را پرورش داده اند».67 اکنکار نیز برای پرداختن به معماهای اساسی بشر، تلاش های شایانی کرده است. باورهایی چون تناسخ و کارما68 برای پاسخ به معمای پیچیده زندگانی بشر طراحی شده است. همچنین مسائلی مانند اک ویدیا و اک ایناری نیز به معماهایی چون رؤیاها و آیندهبینی و گذشتهبینی میپردازد. این دو باور مهم و اساسی اکنکار را می توان در تمامی کتاب های آنها به نظاره نشست؛ اما پال توئیچل برای طرح این دو مسئله، کتابهای مستقلی را با عنوان اک ویدیا دانش باستانی پیامبری و اک ایناری علم الاسرار رؤیاها ترتیب داده است.
با تعمق در تناقض میان نفی دین و ادعای دین و آیین بودن، به راحتی می توان نتیجه گرفت که دلیل تن دادن اکنکار به تناقض دین نبودن، بازگذاشتن شاهراههایی است که بتوان با دور زدن تعصب دینی متدینان دیگر ادیان، آنها را به اکنکار جذب کرد. تمام این گفتهها به خوبی روشن میسازد که اکنکار برای قرار دادن خود در جایگاه دین، از تمامی روشها و ترفندها بهره میبرد.
v) دوم: ادعاهای دین بودن اکنکار
اکنکار با ارائه تعریفهایی شگرف از خود و نیز ترسیم اهدافی سترگ و هماهنگ سازی برخی از اهداف اساسی و ویژة خود با ادیان مطرح دنیا، گامهایی را در جهت شناساندن خود بهمنزلة یک دین برداشته است. همچنین ویژگی هایی که اکنکار برای خود برمی شمارد، از دیگر مؤیدهای این دین ادعایی، بر دین بودنش است.
w) 1. تعریف
با توجه به تعریف هایی که سازندگان این آیین و پیروان آن از آیینشان دارند، می توان ادعای دین بودنش را نتیجه گرفت.
x) کهنترین راه برای رسیدن به سوگماد
از واژة اکنکار تعریفهای متعددی ارائه شده است؛ «شریعت کی سوگماد»69- کتاب مقدسِ ادعایی این شبهآیین- اکنکار را دانش باستانی سفر روح و کهنترینِ آموزشها برای رسیدن به سوگماد70 تعریف کرده است.71در پندار شریعت کی سوگماد، اکنکار، علمی دقیق و مشتمل بر تمامی آموزههایی است که بشر برای زندگی سعادتمندانه بدان نیازمند است. براساس این تعریف، اکنکار از همة آموزههای موجود، کهنتر بوده و سرچشمة تمامی اعتقادات است. البته ناگفته نماند پال توئیچل، بنیانگذار این فرقه در سال 1967م. این فرقه را بنا نهاده است!
y) طریق معرفت کامل
واژه نامة اکنکار، آن را طریق معرفت کامل به معنای همکار خدا شدن، آموزههایی در مورد نور و صوت72 که خلاصهای از آموزههای نازل شده از طرف خداوند است، اساس تمامی علوم و کلیدی در راه کسب نیروهای معنوی و دانش باستانی سفر روح و ... تعریف کرده است.73
از تعریفهای دیگری که در این باره وجود دارد، می توان به کلیدی بر یافتن آزادی،74 روح بیشکل الاهی،75 طریق جریان صوتی سفیران اک76 و نیروی معنوی سوگماد اشاره کرد.
z) منشأ وجود و بود و نبود
اکنکار بهوجود آورنده و دربرگیرندة تمامی افکار جهان های پایین شمرده شده است. ادعا می شود که هنر نویسندگی، موسیقی و مجسمهسازی گسترشی از آرمان های اکنکار است. همچنین اکنکار میپندارد دارای چرخة دوازده گانه ای است که ادیان دوازدهگانه مهم عالم از آن مشتق شدهاند.
با همة تعریفهای گستردهای که ارائه شد، باز هم پال توئیچل مدعی است اکنکار نه مذهب است و نه یک فلسفه یا نظام متافیزیکی؛ بلکه راهی است به سوی خدا.77
این سخن پال توئیچل با تعاریفی که ارائه شد، ناسازگاری شدیدی دارد؛ زیرا تمامی مشخصههای یک دین و آیین و همچنین نظام متافیزیکی را برای اکنکار اثبات میکنند. وی در جایی دیگر، در تناقضی آشکار با ادعای پیشین خود مینویسد: «اک برای شما واصلین صرفاً شیوهای نیست که به وسیلة آن بتوانید از طریق سفر روح در جهان های دیگر سیر کنید، بلکه طریق زندگی محسوب می شود. همة کسانیکه در اکنکار هستند، می توانند به واسطة آن معیارهای روزانة، زندگیشان را چه مادی و چه معنوی ارزشیابی نمایند».78
اگر به تعریفهایی که از دین ارائه شده است بنگریم و آنها را در کنار ادعاهای اکنکار قرار دهیم، به راحتی می توان اثبات کرد که این آیین، در واقع ادعای ناگفتهای مبنی بر دین بودن دارد؛ اما باتوجه به ترفندهای متعددی که در یارگیری دارد، از به کار بردن این واژه دوری میگزیند تا بتواند به راحتی اذهان پیروان دیگر ادیان را تسخیر کند.
aa) 1. اهداف
bb) راه سفر روح
یکی از اهداف مهم اکنکار را می توان در چند کلمه خلاصه کرد: «در طریق اک، مقصد نهایی همان راه است».79 منظور از «راه» در این جمله، همان راهِ سفر روح و یا راهِ رسیدن به عوالم درون است. پال توئیچل میگوید: هدف اصلی ما قادر ساختن روح است به ترک کالبد و سفر آن به دنیاهای ماوراء و عاقبت رسیدن به هدف غایی؛ آنامی لوک،80 که نامی است برای سرزمین بدون نام یا بهشت حقیقی».81
در این ادعا، اکنکار راه و روش سفر روح را هدف خود تلقی میکند؛ در اینجا اکنکار روشن نمی سازد که هدف از خود سفر روح چیست؛ اما هدف پنداشتن سفر روح که در ادیان بزرگ مطرح بوده است، نوعی از ادعای دین بودن را به همراه دارد. اگر این ادعا به تنهایی هدف فرقه ای باشد، نمی توان آن را در زمرة ادیان قرار داد؛ اما هنگامی که اهداف دیگری نیز در کنار آن مطرح می شود، ادعای دین بودن قوت می گیرد.
البته با نگاه به تمامی ادعاهای سفر روحِ اکنکار و نیز شیوه هایی که این فرقه برای سفر روح ارائه می دهد، می توان به این نتیجه دست یافت که سفر روح در این شبهآیین، چیزی به جز خیال و تصور نیست. پال توئیچل بنیانگذار و مبدع این فرقه، روشهای سفر روح را در چهار روش خلاصه کرده است. وی روش عاطفی را اولین و روش صوتی را دومین روش میداند. روش سوم رمزی است و چهارمین روش نیز روشهایی است که استاد نامیده می شود.82 وی در جای دیگر، روشهایی چون خلسه بیواسطه، رقص چرخان دراویش، روش خواب و رؤیا، انعکاس بیواسطه و تکنیک عبادتی و تفکری را نیز از روشهای سفر روح دانسته است.83
شیوههای گفتهشده در روش تفکری و روش تخیلی، تقریباً در تمامی روشهای دیگر که پال و هارولد بدان ها اشاره کردهاند، وجود دارد.
در روش تخیلی، قانون تازهای وجود دارد؛ این قانون میگوید: «هر کجا فکر برود، کالبد ملزم به پیروی از اوست. در این روش، ما با قوة خیال خود به آن نقطه سفر میکنیم. در فرایند خیال، روح، اشتیاق حضور در آنجا را یافته و از کالبد جدا شده، به آن نقطه سفر خواهد کرد».
روش تفکری نیز بنا بر ادعای پال، دقیقاً از قانون مزبور تبعیت، و روح را وادار به سفر میکند. پال مدعی است این قانون یکی از قوانین علم فیزیک است و ما با آن آشنایی داریم. البته وی هرگز نام این قانون را در علم فیزیک مشخص نمیکند و ما نیز به چنین قانونی دست نیافتیم. به هر حال، در اینجا این خیال ماست که سفر میکند نه خود ما. این سفرها را اکنکار در رؤیابینی خود با نام «رؤیای بیداری» میشناسد که کاملاً خیالی و وهمی است.84
cc) راه رسیدن به سوگماد
از دیگر اهداف ادعایی اکنکار، «نشان دادن راه سرمنزل الاهی به انسان است».85در اینجا نیز اکنکار در ارائة راهکارهای واقعی رسیدن به سرمنزل الاهی با ناکامی بزرگی روبهروست و تمامی راهکارهای ارائهشده، تنها خدایی خیالی و تصوری را پیشروی انسان قرار میدهد؛ اما این نیز یکی دیگر از اهداف عالیه و سترگ ادیان الاهی است که اکنکار آن را به عاریت گرفته است.
گفتنی است گسترة خدای اکنکار در عوالم خیالیاش تا بدانجاست که انسان نیز خدا می شود.86 در بیشتر روشهایی که برای سفر روح و رسیدن به سوگماد ارائه شده است، خیال و تصور عنصر اصلی است : «در صورت تمایل می توانید مراقبة زیر را انجام دهید. ... اینک تصور کنید که در کالبد روح بر روی همان پله از زیگورات معبد ایستادهاید.87 مشاهده میکنید اولین گامی که اکنکار برای خروج انسان از کالبد فیزیکی در جهت رسیدن به خدا ارائه میدهد، با تصور و خیال آغاز می شود.
البته پیامبر ادعایی این فرقه مدعی است هدفش هرگز اکتساب و توسعة معنویت نیست. وی چنین مینگارد: «به هر حال، هدف اکنکار، اکتساب و توسعة این قبیل قدرتهای سیدهی (معنوی) نیست».88 اما در جایی دیگر با نفی این مطلب ادعا میکند که هدف اکنکار، ایجاد وگسترش معنویت است: «هدف واقعی اک این است که معنویت را در دنیای فیزیکی ترجمه کرده و پیام حقیقت را به همگان برساند».89
هارولد کلمپ،90 استادِ حقِ در قید حیاتِ91 اکنکار نیز ادعای دوم را پذیرفته است؛ وی مینویسد: «هدف از طریقت اک، تقویت بنیة معنوی فرد در راه استاد شدن در مسیر خویشتن است».92
آنگونه که در خداشناسی اکنکار ذکر می شود، مسیر حرکت انسان به سوی خویشتن است؛ زیرا خود، خدایی از تجلّیات خداوند است یا آنگونه که پال توئیچل در دندان ببر بدان میرسد، او خود، خدای اعلی علیین است. از اینرو، هارولد کلمپ دستیابی به معنویت را برای تقویت بنیة معنوی در مسیر خویشتن برشمرده است.
به هرحال، خواه هدف را چیزی جز کسب تعالی معنوی بدانیم ـ آنگونه که پال توئیچل در جملات اول بدان پرداخته است ـ و خواه دستیابی به تعالی معنوی ـ که هارولد کلمپ و پال توئیچل بدان اشاره کرده اند ـ گامی بزرگ بهشمار میرود که اکنکار در راه اثبات دین بودن خود برداشته است.
dd) ویژگیها
i) کهنترین
پیروان اکنکار آن را کهنترین آموزشها و آموزههایی میدانند که بشر در دست دارد. مدرک و دلیل ارائهشده، برای این ادعا، نوشتههای نأکل93 است؛ بنا بر ادعای اکنکار، این نوشتهها در معبد کاتسوپاری،94 و از دیدگان مردم غایب است. فرض بر این است که سند و مدرکی که برای ادعایی ارائه می شود، باید دو ویژگی داشته باشد: اول اینکه یقینی بوده و هیچ شکی در آن وجود نداشته باشد؛ دوم اینکه به راحتی قابل دسترسی و ارزیابی محققان باشد.
اکنکار با ارائة مدرکی به نام نوشتههای نأکل، از اثبات ادعای خود سرباز میزند و هرگز پاسخ نمیدهد که این نوشتههای نأکل چیست و چگونه می توان بدان ها دست یافت. این ادعا که آنها در معبدی نگهداری می شود که فقط اساتید اک بدان دسترسی دارند نیز پاسخ درخوری نیست و خواننده را به تعجب وامیدارد.
بدیهی است اسنادی که اکنکار برای اثبات مدعای خویش بدان ها دست یازیده است، هیچکدام معتبر نیست.
ii) ریشة حیات
اکیست ها عقیده دارند اکنکار اصل اساسی، منشأ و مبدأ همه چیز است. پال توئیچل در شریعت کی سوگماد مینویسد: «هر آنچه در هستی است، از اک پدید آمد و هستیاش تنها به واسطة حضور اک دوام مییابد ... اک ریشه و بنیان حیات است.95 وی همچنین مینویسد: «اک، کالبد تمامی نشانههای حیات، اعم از بصیرت معنوی، شادابی و طراوت است».96
برای این ادعا نیز هیچ دلیلی ارائه نشده است و تنها می توان ادعاهای دیگر اکنکار مانند نوشتههای پال توئیچل و دیگران را به مثابة دلیل تلقی کرد؛ اما همانگونه که روشن است، ابتدا باید ادعاهای موجود در نوشتههای اکیستها ثابت شود تا بتوان از آنها به مثابه دلیل استفاده کرد.
iii) مبدأ ادیان
مبدأ و منشأ ادیانِ دیگر بودن نیز از فرضیههایی است که اکیستها بدان باور دارند. در جایجای کتابهای اکنکار فراوان با این ادعا روبهرو می شویم که اکنکار، مبدأ و منشأ تمامی ادیان، مذاهب، فرقهها، فلسفهها و حتی دانشهای دیگر است.
بنیانگذار این شبهآیین مینویسد: «اک، سرچشمة تمامی مذاهب میباشد و تمامی زندگی را در بر میگیرد. بنابراین طبق قانونی الاهی، تمامی مذاهب، دانشها و همچنین تمامی نوشتههای مقدس و نیز تمامی قوانین زندگی از اک مشتق شدهاند».97 این ادعای اکنکار را دو گونه باید نقد کرد:
1. اگر ادیان دیگر از اک نشئت گرفتهاند، پس باید ادیان دیگر، نشئه و مقداری از حقانیت را با خود داشته باشند؛ اما اکنکار افزون بر اینکه در بسیاری از مواقع به رد کلی ادیان میپردازد، آنها را ساختة کل نیرانجان،98 شیطان، بشر و یا حتی زنان میداند. پال توئیچل ادعا میکند عوامالناس برای رفع مشکلات خود در صدد تدوین قانون و شرعیات برمیآیند؛ آنها به دنبال کسانی میگردند که بتوانند این حاجت را برایشان مهیا سازند. ازاینروی، ادیان و مذاهب ساخته و پرداخته می شوند تا بشر را سرگرم کنند.99
وی مدعی است فرقه ها، ادیان و فلسفه ها به این منظور تأسیس شدند که پیروانشان را متقاعد کنند پایهگذاران، چقدر بلندپایه و تزلزلناپذیر بوده اند. برای مثال، برگسون، هگل، داروین، نیچه، سقراط، فروید، بیکن و بسیاری دیگر، همه ملعبة دست شنوندگانی بودند که میلی افراطی به این داشتند که به آنها ارج و مقام و منزلت بخشند.100 وی همچنین مینویسد: «زنانِ طبقة زمینی، باعث و مسئول تشکیل ادیان و مذاهب هستند... به تعبیری، زنان یونان قدیم از زنان امروزه که دم از تساوی حقوق و مقام اجتماعی با مرد میزنند، در وضعیت بهتری قرار داشتند».101 در بررسی اجمالی به این نتیجه میرسیم که اکنکار در یک سردرگمی نمی تواند به درستی تشخیص دهد که خاستگاه و منشأ ادیان، اکنکار است یا چیزهای دیگری که پال توئیچل بدان ها اشاره کرده است.
2. اگر اکنکار منشأ و مبدأ تمامی ادیان است، نباید در آن تناقض باشد؛ درحالی که وجود تناقضهای فراوان در اکنکار از خداباوری گرفته تا روشهای سفر روح و ...، نشان میدهد که این فرقه نمی تواند این ادعا را داشته باشد. در این وادی، یک محقق هرگز نمی تواند دریابد ادیان دیگر چه مقداری از حقانیتِ! اکنکار را به یغما بردهاند؛ برای مثال، دربارة خداباوری نمی توانیم بفهمیم آیا توحید اسلام حق بوده و بر مبنای اکنکار صحیح است یا تثلیث مسیحیت با درجة خلوص اکنکاری سازگار است. همچنین در این مسئله درخواهیم ماند که مبادا دین اُمانیسمِ آگوست کنت صحت داشته، و انسان خود خدای خویشتن باشد؛ در حالی که با نگرشی اجمالی می توان تمامی این موارد را از خداباوری اکنکار پیدا کرد.
اکنکار مدعی است که در برگیرندة آموزههای همة مذاهب و فلسفه هاست؛ یعنی اگر آموزههای همة مذاهب و فلسفهها گردآوری شوند، اکنکار از آن میان متولد می شود. نباید از یاد برد که اکنکار در بسیاری از مواقع به رد بنیادی ادیان و مذاهب میپردازد. همچنین چنان به فلسفه میتازد که گویا هیچ راهی برای پذیرفتن آن وجود ندارد. پس چگونه ممکن است اکنکار ـ که به نظر اکیستها حق مطلق است ـ آموزههایی را در خود جای داده باشد که همه، ناحق و باطل هستند.
ee) شکلدهندة وقایع عالم
بنیانگذاران این طریق از تمامی ظرفیتهای موجود در بشر برای جلب پیرو استفاده کردهاند. بسیاری از مردم در پی آنند تا بتوانند وقایع را به گونهای دلخواه تنظیم کنند. اکنکار مدعی است که تمامی وقایع و حوادث از اک نشئت میگیرد. از اینروی، برای پیشگیری از آنها و یا جهتدهی دلخواه به آنها باید به اکنکار پناه آورد. علم اک ویدیا یا دانش باستانی پیامبری102 که به پیشگویی و گذشتهبینی میپردازد، به همین منظور پایهریزی شده است. در واقع، اکنکار با اختراع اک ویدیا نوعی فالبینی و فالگیری را رواج میدهد.
ff) قابل فهم عمومی بودن
اکنکار ادعا دارد آموزههایی را برای بشر به ارمغان آورده است تا انسان را از پیچیدگی ادیان و مسلکهای عرفانی نجات دهد. بسیاری از مواقع نیز این را امتیازی برای خود تلقی میکند. البته همانگونه که در بیشتر مواقع شاهد هستیم، تناقضگوییهایی نیز در این زمینه وجود دارد. پال توئیچل در مناسبتهایی که از تحلیل و توضیح ادعاهای خود درمانده می شود، با بیان اینکه آموزههای اک دارای پیچیدگی هستند و تنها معدودی از انسانها آن را درک میکنند، به فرافکنی پرداخته است؛ برایمثال، وی هنگامی که دربارة نحوة کارکرد اک و مزایای عجیب آن سخن میگوید، از این ترفند بهره میجوید: «معدود کسانی هستند که قادر به فهم و تشخیص نحوة کارکرد اک باشند. حیطه آن این چنین پر جلال و بی نهایت پهناور است. انتخابشدگانِ اندکی که به سوی آن میآیند، در مقایسه با سایر طرق معنوی، در واقع سعادتمندترین پیروان به حساب میآیند».103
پال توئیچل ادعا میکند فهم اک و کارکرد آن فقط از عهدة انتخابشدگان برمیآید و بقیة مردم از درک آن عاجزند؛ در حالی که با توجه به برخی ادعاها و نیز آموزههای اکنکار ـ به ویژه اصل خوداستادی ـ آنها مدعیاند تعالیمشان قابل درک برای عموم مردم است.
گفتنی است اکیستهای واقعی و استادان واقعی اکنکار هرگز خود را ملزم به جواب دادن به این تناقضها و یا اشکالها نمیدانند. اعتقاد بر این است که اینگونه تناقضها کشفیات عقل است و سیستم تفکر انسان، آنها را کشف میکند؛ در صورتی که این تجربیات باید تجربه شوند! به طور کلی، اکنکار به سبب وجود اینگونه تناقضهای روشن، هرگز روی خوشی به عقل و عقلا و منطقیان نشان نداده است. اکنکار با پیوند دادن عقل به ذهن و تعریفی که از ذهن ارائه میکند، عقل و تفکر را نیز از جانب شیطان تلقی میکند.
البته مسئله اساسی این است که اگر فقط عدهای از برگزیدگان را یارای درک واقعیتهای اکنکار است، پس چگونه باید این دین به پرسشهای عالمگیر اذهان بشر پاسخ دهد. اگر افراد بشر بخواهند به این آیین بگروند، باید پاسخهای خود را با دلیل و برهان دریابند تا ایمان آورند. در حالی که با گفتههای پیشین اکنکار، به این نتیجه میرسیم که باید بدون دلیل و منطق خاصی به اکنکار بگرویم و پس از مطالعاتی که نزدیک پانزده سال به طول میانجامد و شبیه نوعی ذهنشویی است؛ بتوانیم با تجربیات خیالی پاسخ پرسشهایمان را دریابیم.
gg) قدرت اکنکار
ادعای دیگر آنها دربارة قدرت لایتناهی و اعجابانگیز اکنکار است. پیروان پال توئیچل مدعیاند اکنکار آنچنان قدرت شگرفی دارد که می تواند هرگونه انحرافی را در انسان و جوامع بشری از بین ببرد. به دست آوردن این قدرت است که انسان را در زندگی فردی و اجتماعی به هدف نزدیک میکند. اکنکار با حمله به تمامی مصلحان اجتماعی و روانشناسان و جامعهشناسان، آنان را به این گمانهزنی متهم میکند که دلیل انحرافها در زندگی را نداشتن اهداف فردی و اجتماعی میدانند، در حالی که آنها سخت به بیراهه میروند. اکنکار مدعی است آنها نمیدانند آنچه سبب این گمراهی و انحراف است، فراموشی اک و اکنکار است.104
برای اثبات این ادعا نیز کافی است نگاهی به جوامعی بیندازیم که اکنکار در آن تولد و رشد یافته است. اگر واقعاً اکنکار می توانست بدون مطالعات جامعهشناختی و روانشناختی به اصلاح این جوامع بپردازد، هرگز نباید آمار جرم و جنایت و فقر و فحشا و ... انسان را دچار نگرانی کند؛105 اگر گرایش به اکنکار می توانست نفسانیات انسان را به گونهای بخشکاند که انسان به قلة تعالی معنوی و صلاح صعود کند، نباید «داروین گرایس» دومین استادِ حق در قید حیات، دچار انحراف میشد.106
البته شاید گفته شود وی دچار انحراف نشده و کسانی که او را برکنار کردهاند، دچار انحراف شدهاند؛ در این صورت نیز باید پاسخ داده شود که مگر نه این است که برکنارکنندگان وی، اهالی اکنکار بوده اند؟ به هر حال، با این واقعه ثابت شد که اکنکار حتی توانایی اصلاح استادان خود را نیز ندارد؛ چه رسد به اصلاح تمام انسان ها و جوامع انسانی.
hh) زنده و پویا بودن!
به نظر پیروان این طریق، تمام جذابیت اکنکار در این است که راهی زنده و پویاست. آموزههای آن نیز ریشة باستانی دارد، از محدودة زمان فراتر است. این آموزهها در هر زمانی بر اکیستها نازل می شود!. چلاها می توانند این آموزهها را در رؤیا و بیداری دریافت، و بدان عمل کنند.107 راه دریافت این الهامات نیز مشخص است. روشهایی که همه و یا بیشترین جزء آن را تخیل دربر میگیرد، اینَ الهامات را برای چلاها به ارمغان میآورد. به تعبیر روشنتر، در هر زمانی اکیستها می توانند با غوطهور شدن در تخیلات خود و با استفاده از روشهای تصوری و خیالی، آموزههای زندة اک را دریافت دارند.
ii) فقط اکنکار
مفهوم «فقط اک» یا «فقط اکنکار» واژگانی است که در ورقورق کتابهای آنان موج میزند. تنها راه کسب آرامش قلبی و خلاصی از سنگینی بار کارما برای چلا، از طریق اک میسر است.108 یا اینکه: «تنها اک است که آدمی را آن چنان بیدار میکند که به درک کامل طبیعت الاهی خویش نایل شود. این عمل از عهدة هیچ موجودی بر نمیآید. تمام کسانی که این درک را در مذاهب گوناگون، فرقهها و مکاتب دیگر جستوجو میکنند با شکست مواجه خواهند شد».109
واژة دیگری که دربارة اکنکار و انحصار حقانیت در آن به کار رفته است، «مگر اکنکار»است. پال توئیچل مینویسد: «ورود به اقلیم بهشتی میسر نمی شود، مگر به یاری آموزشهای اکنکار».110 و یا اینکه: «از آنجا که همه چیز در کیهان ماده تحت نظارت کل نیرانجان (قدرت منفی) قرار دارد، هیچ نماد منحصربهفردی که حقیقت را بیان کند نداریم، مگر اکنکار».111 به هر صورت اکنکار با هزار زبان در پی آن است که حق را منحصر در اکنکار جلوه دهد: «هر کسی می تواند هر راهی را که به سوی خدا منتهی می شود دنبال کند، اما به جز طریق اک، او نمی تواند به عالم نهایی، اقیانوس عشق و رحمت، دسترسی یابد».112
jj) ابدی بودن
از دیگر وجه تمایزها و ویژگیهایی که اکیستها برای آیین خود بر میشمارند، ازلی بودن است. ادعا این است که تنها اکنکار ابدی و ازلی است و تمامی ادیان بیش از هزار سال پویایی نداشتهاند. اکنکار نه نقطة آغازینی دارد تا کسی بدان اشاره کند، و نه نقطة پایانی دارد تا بتوان از آن خبر داد.113 در اینجا نیز توجه به دو مطلب اهمیت دارد:
اول اینکه برای ادعای ابدی بودن اکنکار، هیچ دلیلی وجود ندارد و تنها ادعای بنیانگذار این فرقه دلیل آن محسوب می شود. البته وی نام استادان فراوانی را از دوران های مختلف به میان میکشد که مدعی است آنها استادان اک بودهاند؛ اما تا آنجا که نوشتههای برخی از این استادان وجود دارد، هیچ نامی از اکنکار و اک و واژگان اختصاصی این فرقه وجود ندارد. برای مثال، پال توئیچل کتاب مثنوی معنوی را اولین کتاب جهانبینی اک معرفی میکند؛ اما هیچ نام و نشانی از اکنکار و واژههای آن در این کتاب وجود ندارد. به راستی، اگر مثنوی معنوی مولوی کتاب جهانبینی اک است، باید تمام اکیستها مسلمان بوده و نماز و روزه و حج به جا آورند؛ زیرا این کتاب، سرشار از آموزههای ناب اسلام است.
دوم اینکه ادعا می شود هیچ یک از آیین و ادیان بیش از هزار سال پویایی نداشتهاند. این ادعایی است که کذب آن بر هیچ انسانی پوشیده نیست؛ زیرا دین مسیحیت، دوهزار ساله است و دین اسلام نیز درمقام پویاترین دین موجود، نزدیک هزار و پانصد سال است که هدایت بشر را بر عهده دارد. البته این اکنکار است که باید پاسخ دهد با طلوعی که در سال 1965 میلادی داشته و توسط پال توئیچل به دنیا پا نهاده است، چگونه ادعای ابدی و ازلی بودن میکند؟
kk) 4. عدم اجازة ارتداد
از دیگر نشانه های باورمندی این شبهآیین به دین، موضوع ارتداد است. ارتداد و نوع تبیین آن نشان می دهد که فرقه یا آیینی که وارد بحث ارتداد و ممنوعیت آن شده است، خود را دین می داند؛ زیرا اگر ادعای دین بودن نباشد، هرگز به خود اجازه نمی دهد باورمندان خود را از برگشت و روی گردانی منع کند.
این شبهآیین، ادیان را متهم میکند که از نظر عقیدتی، پیروان خود را محصور میکند تا آنها نتوانند از دین خود خارج شوند؛ اما خود بار دیگر در تناقضی آشکار برگشت از اکنکار را منع کرده است. از سویی اکنکار در یک ادعا، انسان را آزاد می داند تا بتواند از دینی به ادیان دیگر تغییر عقیده دهد و از سوی دیگر، با اینکه پیوستن پیروان دیگر ادیان به اکنکار را بیاشکال میداند، اما حق خروج از اکنکار را از پیروان خود سلب میکند. کتاب مقدس ادعایی اکنکار میگوید:
وای بر کسی که چلای استاد حق در قید حیات باشد و در عین حال از طریق عقیدتی، جهانبینی و مجاهدت معنوی دیگری هم پیروی کند. او از عواقب این بیخردی رنج خواهد برد ... اگر واصل اکنکار شده باشد، امکان عدول از طریق اک برایش ممکن نخواهد بود؛ مگر آرزوی یک زندگی پر از مصیبت و رسوایی در سر داشته باشد.114
این کتاب تذکر میدهد یک اکیست هرگز نباید برای آموزشها و آیینهای دیگر، احترام و اعتباری قائل شود. به بیان روشنتر، این شبه آیین، «تغییر مسلک» را به طور کلی از این مسلک نفی میکند: «چلا هرگز از عقیدت خود به راه اک تغییر مسلک نمیدهد. تسعیر و تغییر کیش در عرصة فعالیت اکنکار وجود ندارد».115 البته روش این کتاب دربارة جدایی از ادیان دیگر به گونهای دیگر است: «آدمی باید تمامی عقاید و نظریات، فرضیهها و باورها را کنار گذاشته، و با خلوص و شدت هر چه تمام تر نظری به این اصل عظیم «اک» بیندازد».116 در اینجا نیز اکنکار بار دیگر دچار تناقض گویی و خصلت دوگانگی شده است. اگر ارتداد و برگشت از دین کاملاً آزاد است و بنا بر تکثرگرایی همه حقاند و حظی از حقیقت بردهاند، پس باید بازگشت و ارتداد از اکنکار نیز صحیح باشد. پس چرا اکنکار مرتدان از اک را با ارعاب و تهدید خود تشویق! به باقی ماندن میکند؟
البته بسیاری از ادیان دیگر نیز با ارتداد برخورد شدیدی دارند؛ اما آن ادیان هرگز قائل به تکثرگرایی و حقانیت همگانی نبوده و همانند اکنکار، آشکارا دچار تناقض نمی شوند. آنها چون اولاً خود را دین می دانند و دوماً حق را واحد می شمارند، قائلاند که حقانیت را باید از طریق وحی الاهی دریافت کرد؛ ازاینرو، پیروان خود را از ارتداد منع میکنند.
ll) نتیجهگیری
اکنکار بهرغم اینکه سعی دارد با دوری گزیدن از ادعای صریح دین بودن به راحتی از کمند عواطف و غیرت دینی افراد بشر عبور کند، اما برای اینکه بتواند به خوبی جایگاه اثباتی خود را استحکام ببخشد، تمامی مشخصه ها و کارکردهای دین را برای فرقه خود متعین می شمارد. این شبهآیین بیشترین تلاش خود را می کند تا بتواند با یک تناقض شیرین، دیگران را به خود جذب کند.
بررسی ادعای دین بودن و کارایی دینداری اکیست ها به مجالی دیگر نیازمند است؛ اما در همین خلاصه نیز به راحتی می توان ادعا کرد که تلاش های تناقض آمیز این شبهآیین در برزخ دین بودن و دین نبودن، به تلاش مذبوحانه ای میماند که کارایی نداشتن آن بر هر محققی روشن است.
در واقع، این نوشتار نشان میدهد که اکنکار به صورت کاملاً زیرکانه قصد دارد بدون اینکه با تعصب دینی پیروان دیگر ادیان مبارزه کند، خود را به جای دین آنها نشانده و تمامی کارکردهای دین را ایفا کند.
mm) منابع
استایگر، براد، نسیمی از بهشت، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نگارستان کتاب و زرین، 1379.
دیویس، جیمز پال، گاه شمار استاد رویا پردازی، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، ایساتیس، 1379.
وبر، ماکس، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری، عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران، علمی و فرهنگی، 1373.
توئیچل، پال، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نگارستان کتاب، دوم، 1382.
توئیچل، پال، نامههایی به گیل، ترجمه هوشنگ اهرپور، جلد اول، تهران، ایساتیس، 1380، ج 1.
توئیچل، پال، نامههایی به گیل، ترجمه مینو ارژنگ، تهران، محسن، 1380، ج 2.
توئیچل، پال، نامههای طریق نور، ترجمه مینو ارژنگ، تهران ، ثالث گلسار، 1380.
توئیچل، پال، سرزمینهای دور، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نگارستان کتاب و زرین، دوم، 1379.
توئیچل، پال، اک ویدیا دانش باستانی پیامبری، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، بینا، 1376.
توئیچل، پال، اک ایناری علم الاسرار رؤیاها، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نگارستان کتاب و زرین، 1379.
توئیچل، پال، دندان ببر، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نگارستان کتاب و زرین، پنجم، 1381.
توئیچل، پال، واژه نامه اکنکار، ترجمه یحیی فقیه، تهران، سی گل، 1380.
توئیچل، پال، شریعت کی سوگماد، دو جلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی جا، بی نا.
تیپ، علی و دیگران، کلیات حقوق بشر، قم، نگاران قلم، 1387.
تیپ، علی و دیگران، نقض حقوق زندانیان در غرب، قم، نگاران قلم، 1387.
سیمپسون، پتی، پالجی، ترجمه مریم البرزی، تهران، دنیای کتاب، 1377.
کلمپ، هارولد، از استاد بپرسید، ترجمه مینو ارژنگ، هما جابری زاده، جلد اول، تهران ،ثالث، دوم، 1380.
کلمپ، هارولد، از استاد بپرسید، ترجمه امینه اخوان تفتی و گیتی بحرینی، جلد دوم، تهران، امیر قلم، 1381.
کلمپ، هارولد، تمرینات معنوی اک، ترجمه مرجان داوری، تهران، سی گل، 1380.
کلمپ، هارولد، روح نوردان سرزمینهای دور، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، مورشا، 1379.
کرامر، تاد، اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، با همکاری دوگ منسون، ترجمه مهیار جلالیانی، دنیای کتاب،1376.
گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه حسین چاووشیان، با همکاری کارن بردسال، ویراست چهارم، تهران، نشر نی، 1386.
سایت رسمی دایرة المعارف طهور / 22/ 208
شریفی احمدحسین شریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانیهای کاذب، قم، صهبا، چ پنجم، 1388.
http://www.tahour.net/content/view
* کارشناس جامعه شناسی دریافت: 7/8/88 ـ پذیرش: 5/11/88
E-mial: Kalmeyar@Yahoo.com
** استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تحقیقات و علوم.
1
2. Eckankar
3. Paul Twitchell.
4. Swdar sing.
5. مترجم کتابهای پال توئیچل دربارة خاستگاه اکنکار مینویسد: اکنکار از درون سه مکتب به صورت بارزی رشد پیدا کرده است: آناهد یوگا، صوفیسم(که همین عرفان خودمان است) و لاماییسم. لاماییسم به عنوان مکتب الاسرار در کوهستانهای تبت حفظ شده است. پال توئیچل از طریق ربازار تارز که خود یک لاماست راه یافته. به طور کلی مقامات بالای روحانی تبت لاما نامیده میشوند. اینان همیشه جانشینان مشخصی دارند که خودشان انتخاب میکنند و تنها عده مشخصی میدانند که جانشین آنها کیست؛ مثلا یک عده از لاماها همان سفید پوشانی هستند که با چشم بسته در کوهستانها حرکت میکنند، به دنبال جانشین بعدی لامای خود هستند و معتقدند لامای آنها تناسخهای پی در پی بوداست. (ر.ک: پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص 47، پاورقی.)
6 . ر.ک: براد استایگر، نسیمی از بهشت، ص 79 . برای اشنایی بیشتر با روحیات و زندگانی پال توئیچل به دو زندگی نامه وی که توسط براد استایگر در کتاب نسیمی از بهشت و پتی سیمپسون در کتاب پالجی تدوین شده است مراجعه شود.
7. Gill Twitchell
8. MAHANTA
9. براد استایگر، نسیمی از بهشت، ص102.
10. ر.ک: پال توئیچل، نامه هایی به گیل، در دوجلد.
11. ECK
12 . ر.ک: پال توئیچل، واژه نامه اکنکار، ترجمه یحیی فقیه.
13. SUGMAD
14 . ر.ک: پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 135-138.
15. KARMA
16 برای توضیح بیشتر در این زمینه ر.ک: احمدحسین شریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانیهای کاذب.
17 ر.ک: هارولد کلمپ، تمرینات معنوی اک، ص 21 ، 28، 164-176 / نیز همو، روح نوردان سرزمینهای دور، ص 76-77.
18. پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص11.
19. جعفر سبحانی، مجله نقد و نظر، ش 3، ص 19.
20 Eckist به پیروان آیین اکنکار اکیست میگویند. همچنین اکیست به شاگردان و مریدان ماهانتا نیز اطلاق میشود.
21. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 274-275.
22. برای اطلاع از نحوه پاسخگویی رهبران اکنکار به پرسشهای اکیستها میتوانید به کتابهای از استاد بپرسید 1 و2 نوشته هارولد کلمپ ترجمه هما جابری زاده و امینه اخوان تختی نیز کتاب نامههای طریق نور نوشته پال توئیچل ترجمه مینو ارژنگ مراجعه کنید.
23. پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص172.
24 . در ادامه و با معرفی روشهای اکنکار با این مهم آشنا خواهیم شد.
25.پال توئیچل، دندان ببر، ص257.
26. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص162.
27. همان، ج1، ص 255.
28 . ر.ک: پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص223.
29. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 106
30. همان، ج1، ص 160.
31. DISCOURES
32 . chela چلا اصطلاحی است که به شاگردان استاد اکنکار اطلاق میشود. در واقع چلا به کسانی اطلاق میشود که با واریز مبلغی به صورت ماهانه به حساب موسسه اکنکار از دیسکورسها و مراحل آموزشی آن استفاده کرده و خود را سر سپرده ماهانتا میدانند.
33. پالتوئیچل، نامههای طریق نور، ص212.
34. SATSANG.
35. پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص 250.
36. همان، ص 260.
37. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص312.
38. همان، ص312.
39. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص312.
40. تادکرامرودوگ منسون، اکنکارحکمت باستانی عصرحاضر، ص72.
41. همان، ص73.
42. Kal niranjan شیطان آیین اکنکار. شخصیتی خیالی که اکنکار از آن با عنوان شرورترین و متخلفترین شخصیت نام میبرد و مدعی است او همان خدای ادیان دیگر است. البته اکنکار در تناقضی اشکار کل نیرانجان را عامل سوگماد نیز معرفی میکند.
43. ر.ک: پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 193.
44. ر.ک: همان، ج1، ص235-237.
45. Kama
46. Krodha
47. Lobha
48. Moha
49. Ahankara
50.نک: پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص26.
51. ر.ک: پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص 277.
52. ر.ک: پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 244-245.
53. ACOLYTE
54. ARAHATA
55. AHRAT
56. CHAID
57. MAHDIS
58. SHERADHA
59. BHAKTI
60. Gyanee
61. moulani
62. adepiseka
63. kevalshar
64. Maharaji
65. mahanta maharani
66. ر.ک: ماکس وبر، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری، نیز سایت رسمی دایرة المعارف طهور/ 22/ 208
http://www.tahour.net/content/view/.
67. آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص 766.
68. با مراجعه به کتابهای اصلی اکنکار مشاهده میشود تقریبا تمامی صفحات این نوشتهها درباره تناسخ و کارما سخن گفتهاند.
69. Shariyat- Ki - Sugmad: نوشته هایی که در اکنکار مقدس شمرده میشوند. این نوشتهها شامل دوازده بخش در جهانهای معنوی است که هیچ کس به جز اساتید اک بدان دسترسی ندارند. تاکنون هیچ کس آنها را ندیده است، ولی ادعا میشود دو بخش اول آن توسط «پال توئیچل» ، بینانگذار اکنکار در عصر جدید به قالب فیزیکی در آمده است. این کتاب آکنده از تناقضاتی است که ادعاهای پیشینی و آسمانی بودن آن به وضوح رد میشود. مثلا پال توئیچل در این کتاب که به قول خودش از ازل در آسمانها بوده و او موفق شده آنها را ترجمه کند نام خودش و وقایع زمان خودش را نیز ذکر کرده است. همچنین نام اشخاص و وقایعی که در زمانهای اخیر رخ داده در این کتاب ذکر میکند.
70.sugmad خداوند اعلی علیین اکنکار است.سوگماد آخرین خداوند از خداوندان دوازده گانه اکنکار است که میتوان آن را با خدای خدایان آیینهای شرقی برابر دانست.
71. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص34.
72. نوروصوت خدا؛روح القدس یاروح الاهی است. نور و صوت از ویژگیهایی است که اکنکار برای خدایان خود بر می شمارد. به نظر اکنکار این نور و صوت الاهی مهم ترین ویژگی و نمود خداوندان است.
73. پال توئیچل، واژه نامه اکنکار، ص79.
74. براد استایگر، نسیمی از بهشت، ص 31.
75. پال توئیچل، سرزمینهای دور، ص39.
76. همان، ص238.
77. پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص11.
78. همان، ص 267.
79. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 196.
80.ANAMI LOK : جهان متعالی خداوند، محل زندگی و فرمانروایی مطلق خداوند. طبقه ای از طبقات آسمان است که به نظر اکنکار محل و مأوای خداوند است.
81. پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص 16-17.
82. ر.ک: همان، ص 67.
83. همان، ص 50.
84. ر.ک: پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص73-78.
85. جیمز پال دیویس، گاه شمار استاد رؤیا پردازی، ص180.
86. ر.ک: پال توئیچل، شریعت کی سرگماد، ج1، ص 26 / همو، نی نوای الاهی، ص23 / نیز ر.ک: همو، اک ویدیا، ص222 / نیز همو، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص 129.
87. جیمز پال دیویس، گاه شمار استاد رؤیاپردازی، ص 181.
88. پال توئیچل، اک ویدیا، ص 27.
89. پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص 172.
90. .HAROLD KELEMP
91. استادِ حقِ در قید حیات ( استاد زندة اک )؛ لقب رهبر معنوی اکنکار است که وظیفة هدایت ارواح به سر منزل الاهی را بر عهده دارد. او در بُعد فیزیکی به عنوان استاد ظاهر، در رؤیا تحت عنوان استاد رؤیا، و در عوالم معنوی تحت عنوان استاد درون، دانشجویان معنوی را یاری میکند.
92. هارولد کلمپ، از استاد بپرسید، ج1 ، ص 134.
93. با اینکه اکنکار بارها به این نوشتهها استناد میکند ولی هرگز درباره آنها توضیح روشنی ارائه نداده است. به نظر اکنکار این نوشتهها مهم ترین اسنادی هستند که مورد استناد قرار میگیرند اما هیچ نام و نشانی از آنها وجود ندارد.ی سازد که اکنکار از تمامی روشها و ترفندها جهت تکیه زدن به جایگاه ادیان بهره میبرد.
94. معبد کاتسوپاری معبدی است که بنا به عقیده اکنکار در شمال تبت واقع شده است. هیچ کسی جز اساتید اکنکار به آنجا دسترسی ندارند.این معابد از دیدگان همه پنهان شدهاند! (ر.ک: پال توئیچل، اک ویدیا، ص 193).
95. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص51.
96. همان، ج 1، ص 53.
97. پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص343.
98. kal niranjan ؛ قدرت منفی عالم پایین. چیزی شبیه به شیطان و ابلیس.
99. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص 281.
100. پال توئیچل، دندان ببر، ص150.
101. پال توئیچل، سرزمینهای دور، ص 97-98.
102. Eck Vidya.
103. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج1، ص263.
104. ر.ک: همان، ج1، ص 277.
105. ر.ک: مجموعه هشت جلدی حقوق بشر در غرب با عنوانهای مختلف، تهیه معاونت پژوهش مؤسسه علمی فرهنگی بصیرت، تدوین عبدالحسین مشکانی، علی تیپ و دیگران، انتشارات نگاران قلم.
106 . در سال 1971 با درگذشت پال توئیچل، عصای قدرت اک به شخصی به نام «داروین گرایس» رسید. وی از شاگردان مستقیم پال توئیچل بود و در شورای اکنکار توانست با هماهنگی گیل توئیچل که اکنون به همسری گرایس درآمده بود، رأی اکثریت را به دست آورد. با گذشت زمان، بین شاگردان پال و طرفداران گرایس نزاعهایی درگرفت. جدا شدن گیل از گرایس عاملِ سرعت بخشی بود که پس از ده سال گرایس را از قدرت ساقط نمود. با سقوط گرایس، هارولد کلمپ، که تا آن زمان در چاپخانه اکنکار مشغول کارهای فنی بود، به عنوان استادِ حقِ در قید حیات انتخاب شد. هارولد کلمپ علت اخراج وی را از اکنکار چنین شرح میدهد: ناتوانی گرایس در تشخیص وابستگی بر علیه مشیت سوگماد، به آن بحران معنوی که در اواخر سال 1983 منجر به اخراج او از نظام وایراگ شد، سرعت بخشید. این واقعه همواره به عنوان یکی از غم انگیزترین فصول تاریخ اکنکار باقی خواهد ماند. (ر.ک: هارولد کلمپ، روح نوردان سرزمینهای دور، ص 320)
107. تادکرامر، اکنکار حکمت باستانی عصر حاضر، ص 7 و ص 97.
108. همان، ص 57.
109. همان، ص62.
110. پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج 1، ص149.
111. همان، ج1، ص 158.
112. پال توئیچل، نامههای طریق نور، ص250.
113. ر.ک: پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج 1، ص 225.
114. همان، ج 1، ص 150.
115. همان، ج1، ص 153.
116. همان، ج 1، ص 42.
..............
عبدالحسین مشکانی* / محمدتقی فعالی**
مجله معرفت، ، سال اول، شماره دوم، بهار 1389، ص 117 ـ 144 .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.