خدا هدف آفرینش یا بهشت /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

سلام اینکه هدف زندگی خداست و در کتاب هدف زندگی از شهید مطهری هم خواندم که هدف زندگی انسان خداست،و خدا هم در قران می فرماید جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا عبادت کنند. سوالم این است که این هدف کی محقق می شود؟کی می توانیم بگوییم به این هدفمان رسیده ایم؟تا انجا که من می‌دانم رفتن به بهشت و رهایی از جهنم هم هدف اصلی نیست پس این سعادت که با ایمان و عمل صالح حاصل می‌شود ایا غیر از بهشت هم هست؟یعنی اگر هدف زندگی خداست ما می توانیم روزی بگوییم که به این هدف رسیده ایم‌؟چون بالاخره هدف باید دست یافتنی باشد


« ابو الفتح یحیى بن محمد بن حیاء کاتب ، ذکر کرد از شخصى که گفت: بین مکّه و مدینه چشمم به شبحى افتاد که در بیابان می درخشد. گاهى دیده مى شد و گاه ناپدید می شد. نزدیک من شد درست دقت کرده دیدم پسر بچه اى هفت یا هشت ساله است به من سلام کرد ؛ جواب دادم. پرسیدم از کجا مى آیى؟ گفت: از خدا. گفتم کجا می روى؟ فرمود: به سوی خدا. پرسیدم بر چیستی؟.گفت: بر خدا. سؤال کردم: توشه ات چیست؟ گفت: تقوا. سؤال کردم از کدام قبیله ای؟ گفت: مردى عربم. گفتم: آشکارتر بگو! گفت: قریشى هستم. باز آشکارتر خواستم ، گفت: از بنى هاشم می باشم. توضیح خواستم ، گفت علوى هستم و این شعر را خواند:« فنحن على الحوض ذواده ــ نذود و یسعد وراده ــ فما فاز من فاز الا بنا ــ و ما خاب من حبنا زاده ــ فمن سرنا نال منا السرور ــ و من ساءنا ساء میلاده ــ و من کان غاصبنا حقنا ــ فیوم القیامة میعاده »ترجمه:پس ماییم که کنار حوض کوثر مانع از مخلوط شدن بدان و نیکان هستیم. مانع می شویم بدان را و واردان در آن، سعادتمند می شوند. پس هیچ کس پیروز نشد مگر با ما؛ و کسی که توشه اش محبَّت ماست، زیان ندارد. پس هر که را شاد کند، از طرف ما به شادی نائل می شود؛ و هر کس به ما بد کند، معلوم می شود که میلادش بد است(ولد الزنا یا ولد الحیض است)؛ و هر کس حقّ ما را غصب نماید، پس روز قیامت، وعده گاه اوست.سپس فرمود من محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب هستم و ناگاه دیدم نیست ؛ نفهمیدم که به آسمان بالا رفت یا در زمین فرو شد.» (بحارالأنوار ج : 46 ص : 270 )همچنین منسوب است به امیرالمومنین علیه السلام که فرمودند: « إن لم تعلم من أین جئت لم تعلم إلى أین تذهب ـــ اگر ندانی از کجا آمده ای ندانی که کجا خواهی رفت.» (شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ، ج : 20 ص : 292) یعنی اگر خداشناس خوبی نباشی، معاد شناسی خوبی هم نخواهی بود.در قرآن کریم نیز مضامین مطرح شده در روایات پیش گفته به وفور یافت می شوند ؛ برای نمونه:« وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فیهِ إِلَى اللَّه ـــ و از روزى بپرهیزید که در آن روز، شما را به سوى خدا بازمى گردانند.» (البقرة :281)« وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ـــــ معبود دیگرى را با خدا مخوان، که هیچ معبودى جز او نیست؛ همه چیز جز وجه او فانى مى شود؛ حکم تنها از آن اوست؛ و همه به سوى او بازگردانده مى شوید.» (القصص:88)« کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ ــــ هر انسانى مرگ را مى چشد، سپس شما را بسوى ما بازمى گردانند. » (العنکبوت:57)« اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ــــ خداوند آفرینش را آغاز مى کند، سپس آن را بازمى گرداند، سپس شما را به سوى او باز مى گردانند.» ( الروم:11)« الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون ــــ آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مى رسد، مى گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوى او بازمى گردیم.» ( البقرة:156)« وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصیر ــــ و برای خداست آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست ؛ و بازگشت همه ی موجودات ، به سوى اوست.» (المائدة:18)« فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا ــــ پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.» (الکهف:110)« مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ ـــــ کسى که امید به لقاء اللَّه دارد ، پس (بداند) که به یقین سرآمدى را که خدا تعیین کرده فرامى رسد ؛ و او شنوا و داناست.» (العنکبوت:5)« أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ ـــ آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نمى کنید؟» (المؤمنون: 115)برداشتی که افراد مختلف از این گونه آیات و روایات دارند ، به حسب میزان معرفتشان ، متفاوت است. اکثر افراد از این آیات چنین برداشت می کنند که خدا انسان را برساخته و با مرگ، او را به آخرت بازگردانده و در بهشت یا جهنّم جای می دهد. البته میزان معرفت این افراد به آخرت و بهشت و جهنّم نیز در یک سطح نبوده ، دارای سطوح گوناگونی است. امّا برداشتی که حکما و عرفا از این آیات می کنند اگرچه در طول همان برداشتهای سابق است ولی در سطحی کاملاً متفاوت قرار دارد. از دیدگاه اکثر مردم ، انسان قبل از خلقت ، معدوم بوده و آنگاه به خلقت الهی موجود می شود ولی از دیدگاه این گروه از اندیشمندان ، همه ی مخلوقات ، ظهورات اسماء الهی بوده برای خدا و از آنِ خدا هستند و انسان ، کاملترین مظهر اسماء الهی می باشد. در پندار اکثر مردم ، مخلوقات ، خارج از وجود خدا و غیر اویند ولی در اندیشه ی اینان مخلوقات نه در خارج خدا هستند و نه در داخل او ؛ چرا که خدا نامحدود است و آنکه را حدّ نیست خارج نیست.همانگونه که امیر مومنان فرمودند خواهد دانست که مقصد او کجاست و به چه سویی می رود. در منظر اکثر افراد ، مقصد نهایی اهل صلاح و فلاح ، بهشت ابد است و مراد از لقاء خداوند متعال نیز حضور در عالم آخرت و مشاهده ی لطف و احسان او در حقّ اهل بهشت می باشد.امّا حکیم و عارف ، بهشت ابد را مقصد ابدان صالحان می دانند نه مقصد ارواحشان ؛ که البته خود آن بهشت نیز مراتبی دارد که آنچه از حور و قصور و مناظر زیبا و نهرها و چشمه های مصفّا در قرآن کریم آمده مربوط به پایین ترین مراتب آن می باشد ؛ چرا که فوق این مرتبه، از حدّ وصف با الفاظ خارج است ؛ که « معانی هرگز اندر حرف ناید ــــ که بحر قُلزُم اندر ظرف ناید» لذا وصف آن در الفاظ قرآن ، چنان است که توجّه اهل ظاهر را معطوف به خود نمی کند. امّا روح در مراتب عالی آن برای کسانی که واجد آن مراتب باشند موجودی است از عالم امر « قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْر ربّی » و مقصد آن نیز همان عالم امر یا عالم اسماء الله می باشد و مراد از لقاء الله به معنی حقیقی آن نیز همین است ؛ اگر چه اهل بهشت ابدان نیز بی بهره از لقاء الله نیستند؛ لکن دیدارشان از پسِ حجاب بهشت است. امّا اینکه اسماء الله چیست؟ و لقاء اسماء به چه نحو است؟ باز حقیقی سر به مهر است که در گفتار و نوشتار نگنجد و جز در سایه ی اجتهاد در کسب معارف الهی به چنگ نیاید که به حقّ این نه متاعی است که فریاد بر سر هر کوچه و بازار کنند.حاصل کلام اینکه صرف دانستن این مطلب که ما و همه ی موجودات و حتّی خود جهنّم و بهشت، از آنِ خداییم و به سوی او بازمی گردیم، همگان را راضی و سیراب نمی کند بلکه تفصیل این حقیقت است که جانهای حقیقت جویان را آرام می کند ؛ و بیان تفصیل این حقیقت ، در قالب نامه و سخنرانی و امثال این امور به درستی ممکن نیست و مجاری خاصّ خود را می طلبد ؛ و اساساً خود همین طلب مستمرّ حقیقت است که باعث رشد وجودی انسان شده ، آدمی را به آن حقیقت متعالی متّصل و به چشمه ی فناء فی الله رسانده از شراب لقاء الله سیراب می سازد. حتّی مصرف نمودن نعمات بهشتی نیز نتیجه اش فزونی معرفة الله است نه چاقی بدن. تمام لذّات بهشتی، همین گونه اند؛ یعنی موجب فزونی معرفة الله می شوند؛ البته نه معرفت ذهنی بلکه معرفتی که از سنخ علم حضوری و شهود و نوعی شکوفایی است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image