تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
در روزگاری که جامعه بشری در آتش ظلم و خودکامگی می سوخت و نیمی از پیکره انسانی(زنان) را تنها انسان بلکه پست تر از حیوانات دانسته، و هیچ گونه شخصیت و کرامت انسانی برای آنان قایل نبودند، اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی دانسته و شخصیت عظیم سیاسی، اجتماعی و فکری برای او قایل شد و فرمود: زن و مرد از جان یکدیگر و مکمل هم اند، و هر دو از یک ریشه آفریده شده اند، اگر هر کدام را بریده از دیگری بینگاریم، گویا وجود ناقصی را فرض کرده ایم که بدون آن، دیگری کامل نخواهد شد: « و من آیاته ان خلقکم لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه، یکی از نشانه های است.»(روم/21)یا آنجا که به گونه ای بسیار روشن و صریح به این پیوند متقابل الهی، نیاز و تسخیر بسیار نزدیک و ناگسستنی میان زن و مرد اشاره می کند: « هن لباس لکم و انتم لباس لهن، آنها لباس و مدافع شمایند و شما لباس و مدافع آنانید.»(بقره/187) براساس این آموزه الهی زن و مرد در حوزه نقش ها و مسئولیت هایی که بر عهده دارند، چه در سطح خانواده و چه در محیط جامعه، مقابل یکدیگر نیستند، بلکه مکمل هم دیگر هستند، بسیاری از نقش ها و تکالیف است که فقط زن می تواند بازی کند، و بسیاری موقعیت ها و تکالیف است که تنها از عهده مرد برمی آید. زن و مرد هر یک، نیمه یک پیکره اند، و تنها در سایه همکاری و همفکری مشترک و تقسیم عادلانه و حکیمانه مسئولیت ها و ایفای نقش تکمیلی نسبت به یکدیگر است که این پیکره جان گرفته، پویا و بالنده می شود. تقسیم مسئولیت ها و همکاری متقابل ایجاب می کند که زن و مرد در برخی از ویژگی ها تفاوت داشته باشند و در برخی از خصوصیات و اصول، برابری و اشتراک. اینک به طور فشرده به مهم ترین جنبه های اشتراک و برابری زن و مرد اشاره می کنیم:1. اشتراک زن و مرد در گوهر انسانیاز منظر اندیشه بنیادین اسلام، حقیقت و گوهر انسانی را «روح» و «نفس» او تشکیل می دهد و لذا در فرایند خلقت بشر مرحله نهایی دمیدن روح است: « فاذا سویته و نفخت فیه من روحی، سپس وقتی انسان را درست کردم و کار آن را به پایان رساندم، از روح خود در آن دمیدم.»(حجر/29) بی شک روح مربوط به انسانیت است و ارتباط به زن یا مرد بودن ندارد. پس زن و مرد هر دو مصداق این «نوع» که حقیقت آدمی نیز چیزی جز آن نیست، می باشد. طبیعی است که پدیده جنسیت و تفاوت میان زن و مرد از این زاویه امری عارضی و خارج از ذات و قهرا بیرون از حوزه داوری درباره ماهیت انسانی آن دو است. قرآن کریم به صراحت تمام در آیات متعدد از این حقیقت پرده برمی دارد: « ای مردم! از مخالفت با پروردگارتان بپرهیزید. همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را نیز از جنس او خلق کرد ... او خدایی است که همه شما را از یک نفس(فرد) آفرید.»(نساء/1 و اعراف/189)بنابراین از نظر اسلام، بر خلاف بسیاری از غربیان و غرب زدگان که اسلام را متهم کرده اند که زن را جنس دوم و فروتر از مرد می داند- زن فرع و مرد اصل نیست. زن وجود تفیلی و تبعی نسبت به مرد ندارد بلکه هر دو از یک حقیقت و سنخ «نفس» پدید آمده اند.2. برابری در باورها آن دسته از خطاب های قرآن و رهنمودهای الهیه که مخاطب آن نوع انسانی است، مانند اصل ایمان به توحید، نبوت، معادو به طور کلی نبش اعتقادات، همه این ها نسبت به جنس زن و مرد یکسان است، چرا که امور اعتقادی مستقیما با «روح» انسان پیوند و گروه می خورد، زن و مرد در این مرحله تفاوتی ندارند، از همین رو است که از منظر قرآن کریم مردان و زنانی که به راستی ایمان آورده اند و به مبدأ و معاد باور داشته اند همه در یک ردیف قرار دارند: « مردان و زنان با ایمان ولی (و یاور) یکدیگرند، امر به خوبی و نهی از بدی می کنند.»(توبه/71)زنان و مردان کافر و منافق که به توحید گرایش پیدا نکرده و در مسیر کفر و نفاق قدم برمی دارند، در یک صف قرار داشته و با هم ارتباط و پیوند دارند: « مردان و زنان منافق همه از یک جناح اند، آنها امر به منکر و نهی از معروف می کنند.»(توبه/67)3. برابری در ارزشگذاری در ارزشگذاری مقام انسانی زن و مرد، وحدت «نوع» اقتضا می کند که میان آن دو از بعد جنسیت، هیچ تفاوت و تمایزی نباشد از همین دو هر جا که سخن از تکریم تکوینی است، موضوع آن «بنی آدم» یعنی نوع انسان است: « و لقد کرمنا بنی آدم، آدمی زادگان را گرامی داشتیم.»(اسراء/70) هم چنان که در کرامت ارزشی و اکتسابی نیز همگان فارغ ا زعنوان جنسیت، رنگ، زبان و ... برابر هستند و تنها ملاک ارزش یابی و شایستگی، قرب الهی و تقوا است.(ر.ک حجرات/13)بنابراین، زن و مرد بر اثر عبودیت و بندگی خداوند و انجام تکالیف و رسالتی که به عهده دارند، می توانند به طور مساوی و یکسان، به قله سعادت و خوشبختی دست یازند، بر همین اساس است که در قرآن کریم، از حضرت مریم(ع) و آسیه-همسر فرعون- به دلیل عفاف و پاکدامنی، ایمان به قوانین الهی، استقامت در برابر شکنجه ها، عبادت و اطاعت حق، به عنوان الگوی زن با شخصیت یاد شود است.(تحریم/10و12)نتیجه سخن این شد که زن و مرد نه تنها از لحاظ ماهیت و گوهر آفرینش و نوع انسانی، بلکه در لوازم حقیقت انسانی نیز همسان اند و تصور تفاوت و تبعیض امری موهوم. اما زن و مرد در خارج از نوع انسانی و در فضای عوارض وجودی تفاوت هایی دارند، تفاوت هایی که جنس زن و جنس مرد را قوام می بخشد، تفاوت های جسمانی، از قبیل تفاوت در ساختمان بدنی، دوران قاعدگی زنان، نیروی بدنی و ... و تفاوت ای روحی و نفسانی زن و مرد و برخورداری از عواطف و احساسات. تفاوت های گفته شده امری است مسلم و انکارناپذیر و نادیده انگاشتن این تفاوت های طبیعی به معنای مبارزه با واقعیاتی است که ریشه در فطرت زن و مرد دارد. اما توجه داشته باشیم که تفاوت های طبیعی نه موجب امتیازی یکی است و نه دلیل نقص دیگری بلکه تداوم حیات بشر، نیاز زندگی اجتماعی و هدف آفرینش، این دو را ناهمگون و نامساوی خواسته تا مکمل یکدیگر گردند، و در تقسیم مسئولیت های فردی، جمعی و اداره زندگی به گونه بهتر، همکار هم باشند. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.