معنای قناعت -قناعت و پیشرفت /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

قناعت یعنی چی ؟ آیا قناعت مانع پیشرفت نیست ؟ قناعت در چی ؟


از اینکه سعی خود را در شکوفا نمودن فضائل اخلاقی قرار داده اید خوشحالیم و امیدواریم در این مسیر موفق باشید .در پاسخ به مطالبی که مطرح نموده اید نکاتی را خدمت شما عرض می نمائیم به امید اینکه گره گشای دغدغه ذهنی شما باشد .اول : علمای اخلاق در تعریف و توضیح قناعت چنین بیان داشته اند : صفت قناعت در مقابل حرص به دنیا قرار دارد و به ملکه اخلاقی گفته می شود که موجب اکتفا کردن از مال به قدر حاجت و ضرورت است بدون اینکه در طلب زیاده بر آن سعى کند و خود را به رنج و تعب افکند. (علم اخلاق اسلامى ج 3 ، ص 139 )قناعت از ویژگیهاى افراد با ایمان و از امتیازات انسان هاى با فضیلت است، افراد خود ساخته و آراسته داراى روحیه قناعت و عزت اند و در پرتو این روحیه عالى هیچگاه چشم طمع به مال و منال دیگران ندوخته و براى کسب مال و مقام شخصیت والاى خویش را خرد نمى کنند. افراد قانع در زندگى به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. مهمترین بارزه صفت قناعت همان رضایت خاطر و روحیه بالاى انسان هاى قانع نسبت به مقدّرات عالم است. قناعت از مکارم اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) است. (نقطه هاى آغازدراخلاق عملى، ص 635)دوم : در خصوص قناعت آنچه که از منظر اسلام به عنوان ایده آل مطرح گردیده آن است که انسان به اندازه کفاف زندگی خود باشد .حضرت على علیه السلام آنگاه که اوصاف یکى از یاران رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) (خبّاب ابن ارت) را بر مى شمرد از جمله ویژگیهاى او را قناعت و راضى بودن به قدر کفاف را ذکر مى کند و مى فرماید: «یرحم اللّه خبّاب ابن الأرتّ، فلقد أسلم راغبا و هاجر طائعا، و قنع بالکفاف و رضى عن اللّه و عاش مجاهدا..؛خداوند رحمت کند خبّاب بن ارت را که از روى میل و رغبت اسلام آورد و به قصد طاعت هجرت کرد و به زندگى ساده قناعت نمود و از خدا خشنود بود و در تمام دوران زندگى خود جهاد مى کرد.... سپس فرمود: ... طوبى لمن ذکر المعاد و عمل للحساب و قنع بالکفاف و رضى عن اللّه؛ خوشا به حال کسى که به یاد معاد و بازگشت باشد و براى روز حساب کار کند و در زندگى به اندازه کفایت و رفع نیاز قناعت نماید و از خدا راضى باشد» (نقطه هاى آغازدراخلاق عملى، ص641 )سوم : قناعت دارای معیار و ملاک می باشد. در روایات اسلامی برای صفت پسندیده قناعت ملاک هایی مطرح شده است و اینگونه نیست که هر کسی که قانع است باید فقیر باشد یا فقیرانه زندگی کند. چراکه ممکن است فردی در عین دارا بودن دارایی و رفاه زندگی قانع بوده و زیاده خواهی ننماید اما در مقابل نیز افراد فقیری باشند که از این فضیلت اخلاقی محروم بوده و دارای حرص و طمع نسبت به اموال دنیا باشند.برخی از این ملاک ها از قرار ذیل می باشد :عزّت و سرفرازى:امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: «لا أعزّ من قانع؛ هیچ کس از شخص قانع عزیزتر نیست.» ( تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 392)احساس بی نیازی:امام صادق (علیه السلام) فرمود: « من قنع بما رزقه اللّه فهو من أغنى النّاس؛ هر کس به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد از بى نیازترین مردم است.» (أمالی المفید ، ص 185 ، المجلس الثالث و العشرون)حسرت نمی خورد:خداوند متعال در قرآن کریم فرموده اند : «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ الى ما مَتَّعْنا بِهِ ازْواجا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیوةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ ابْقى(طه : 131 ) « هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادّى که به گروههایى از آنها داده ایم میفکن که این ها شکوفه هاى زندگى دنیا است و براى آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزى پروردگارت پایدارتر است»با توجه به این ملاک ها اگر کسی دارای وضعیت ظاهری ساده و نامناسب نیز باشد اما نسبت به آنچه که دیگران در اختیار دارند چشم طمع داشته و یا حسرت مال دیگران را بخورد به چنین فردی نمی توان گفت که دارای اخلاق پسندیده قناعت می باشد . چهارم : با اینکه خداوند تعالى روزى را تضمین فرموده است و انسان نیز باید نسبت به آنچه که روزی او است قانع باشد اما از این نکته نباید غفلت ورزید که تضمین روزى بدان معنى نیست که روزى هر کس را در خانه اش مى آورند و یا از آسمان براى او مائده نازل مى کنند. بلکه مقصود آن است که در عالم طبیعت منابع تأمین روزى جانداران پیش بینى شده است، چنانکه قرآن مى فرماید: ... وَ قَدَّرَ فیها اقْواتَها... (فصلت : 10)... خداوند اقوات و روزى جانداران را در جهان به اندازه قرار داد.... ولى براى تحصیل روزى باید کوشش کرد و از منابع گسترده الهى آن را به دست آورد که: «وَ انْ لَیْسَ لِلْإنْسانِ الا ما سَعى براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست.» (سوره نجم، آیه 39)بنابراین، هر کس به اندازه استعداد و سعى و کوشش خویش به مقدّرش نائل مى شود و چنانچه کسى در خانه به انتظار روزى بنشیند و از گرسنگى بمیرد خودکشى کرده و گناهش به عهده خود اوست. از این رو در تعلیمات اسلامى از کسانى که دنبال روزى نمى روند و براى تحصیل آن تلاش نمى کنند مذمّت شده است. امام صادق (علیه السلام) در ضمن حدیثى فرمود: هنگامى که آیه«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ...» (سوره طلاق ، آیه 2) نازل شد گروهى از اصحاب رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) درها را به روى خود بستند و به عبادت روى آوردند و تنها کارشان عبادت خدا بود و گفتند روزى ما از طرف خدا تضمین شده است. وقتى خبر به پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) رسید دنبال آنان فرستاد. هنگامى که خدمت حضرت رسیدند فرمود: چه چیز شما را به این کار واداشت؟ عرض کردند: یا رسول اللّه خداى متعال (طبق این آیه ) روزى ما را ضمانت کرده است، به همین جهت دنبال کسب و کار نمى رویم و به عبادت خدا روى آورده ایم. فرمود: هر کس این گونه رفتار کند دعایش مستجاب نمى شود، دنبال کسب و کار بروید و براى تهیه روزى کوشش کنید. پس همان گونه که پیشوایان دینى ما براى تحصیل روزى و امرار معاش فعالیت مى کردند ما نیز وظیفه داریم براى کسب روزى فعّال باشیم.( نقطه هاى آغازدراخلاق عملى، ص 650)پنجم: خودمان نباید مانع از آنچه که خداوند روزیمان کرده باشیم. امیر مؤمنان (علیه السلام) در این باره مى فرماید: «یا ابن آدم الرّزق رزقان رزق تطلبه، و رزق یطلبک فإن لم تأته اتاک...؛ اى فرزند آدم روزى دو گونه است: یکى آنکه تو در جستجوى آن هستى، و دیگر آنکه تو را مى جوید که اگر به دنبال آن نروى به سراغ تو مى آید... » ( نهج البلاغة، ص 543)اما نکته ای که در این میان وجود دارد این است که خود ما گاهی مانع از آنچه خداوند متعال روزیمان کرده می شویم.لذا اینگونه نیست که چون ما نمی خواهیم پس خدا هم به ما نمی دهد بلکه در بیشتر اوقات خدا به ما روزی عنایت می کند اما خودمان نخواسته ایم و آن را رد کرده ایم مثل زمانی که شخص گناه می کند و از روزی خود محروم می شود و یا با والدین خود رفتار خوبی ندارد و باعث می شود توجه ایشان به او کم شود . ششم : قناعت داشتن به معنای استفاده نکردن از نعمت های الهی نیست. در زمان امام صادق (علیه السلام) گروهی زندگی می کردند که تظاهر به زهد و تقوا می نمودند و مردم را نیز به پوشیدن لباسهاى کثیف و نپرداختن به نظافت و پاکیزگى به عنوان زندگی زاهدانه دعوت می کردند.روزی یکی از سران این گروه به نام سفیان ثورى دید که امام صادق (علیه السلام) لباس سفید نرمى مانند پوسته نازک روى سفیده تخم مرغ بر تن دارد معترضانه به حضرت گفت: این لباس مناسب شما نیست.امام در پاسخ به این کج فهمی فرمودند : گوش کن و کاملا ضبط نما آنچه را میگویم که براى دنیا و آخرت تو مفید است اگر با داشتن این مطالب که میگویم بمیرى بر طبق حق و سنت مرده اى نه در حال بدعت. به تو بگویم زمان رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) و دوران آن حضرت زمان دشوارى و فقر و تهیدستى مسلمین بود (اگر روش آن حضرت در لباس و خوراک روش خاصى بود و با وضع کنونى من فرق داشت از لحاظ اقتصاد زمان بود چون سطح زندگى مسلمین در آن زمان در سطح بسیار نازل و پائین بود حضرت هم باید در وضع زندگى با آنها هماهنگ باشد) ولى هنگامى که دنیا روى آورد و درآمدها بهتر شد سزاوارترین مردم به استفاده از نعمتهاى دنیا نیکانند نه نابکاران و مؤمنانند نه منافقان و مسلمانانند نه کفار. بنا بر این چه انکار و اعتراضى بر من دارى؟ به خدا سوگند در عین حال که زندگى من این طور است که مى بینى از آن موقعى که به حد رشد و بلوغ رسیده ام صبح و عصرى بر من نگذشته که خداوند حقوق مالى بر من فرض کرده باشد مگر اینکه من آن حق را به محل مقرر آن رسانیده ام. (بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج 1، ص: 123)بر این اساس هیچ اشکالی ندارد که شما نیز با رعایت حرام و حلال الهی، بدون اسراف و حرص در مال اندوزی، از نعمت های الهی بهره مند شوید و علاوه بر کسب کمالات اخروی از نعمت های الهی نیز لذت ببرید. هفتم: بر اساس روایاتی که از سیره بزرگان دین به دست ما رسیده معلوم می شود که آنها نیز در عین قناعت و زندگی زاهدانه اقدام به پس انداز می نمودند.به عنوان نمونه در داستانی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که: روزگارى مردم مدینه دچار قحطى و گرانى شدند، آن چنان که توانگران نیز گندم و جو را با هم آرد کرده و مى خوردند، امام (علیه السلام) در آن سال ذخیره کافى گندم داشت، امّا فرمان داد، تا گندمها را میان فقرا تقسیم کرده و جو تهیّه کنند و از آن تناول کردند. (النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین ، نوشته سید نعمت الله جزائرى متوفاى 1112 هجرى) که این داستان گویای آن است که آن حضرت به مقدار کفاف زندگی خود گندم ذخیره می نمودند .و در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) در خصوص شیوه زندگی سلمان فارسی و ابوذر غفاری که در قناعت و زهد و پارسایی زبان زد می باشند فرموده است :اما سلمان وقتى که سهم خود را از بیت المال می گرفت مقدار مخارج سالانه خود را ذخیره میکرد به او گفتند تو با این همه زهد و تقوى در فکر ذخیره سالیانه خود هستى و تو از کجا میدانى شاید همین امروز یا فردا مردى. در جواب آنها گفت شاید نمردم، چرا شما احتمال زنده ماندن مرا نمیدهید همان طورى که احتمال مردنم را میدهید؟ آیا نمیدانید اى نادانان که نفس انسان اگر به مقدار کافى وسیله زندگى نداشته باشد اضطراب و تشویش دارد و در اجراء فرمان خدا سستى می ورزد ولى اگر از نظر تامین زندگى آسوده باشد, آرامش قلب و آمادگى براى اطاعت احساس مینماید و اما ابوذر چند راس شتر و تعدادى کمى هم گوسفند داشت که از شیر آنها استفاده میکرد و در مواقع میل بگوشت و یا رسیدن مهمان و یا هنگام نیاز دیگران که با او ارتباط داشتند. شترى یا گوسفندى را ذبح میکرد و مقدار رفع احتیاج آنان بین آنها تقسیم مینمود و خود هم باندازه قسمت آنها بر میداشت- این وضع اینها است- و چه کسى از اینها زاهدتر است؟ ( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج 1، ص 125)بنابراین هیچ اشکالی ندارد انسان برای تامین نیازهای زندگی خود پس اندازی داشته باشد . اما همانگونه که امام صادق (علیه السلام) نیز فرمودند انسان باید نسبت به حقوق مالی که از سوی خداوند بر عهده انسان گذاشته شده است کوتاهی نکرده و خمس، زکات، صدقه و انفاق به مستمندان که از وظایف دینی می باشد را پرداخت نماید .هشتم: در موضوع قناعت و صرفه جویی باید همه جوانب و اطراف آن را در نظر گرفت و سطحی نگر و یک جانبه نگر نبود . گاهی ممکن است در موردی و نسبت به فردی قناعت صدق کند و به حال او مفید باشد ولی نسبت به کل جامعه و کشور صدق قناعت نکند و در مجموع به نفع جامعه و کشور نباشد . در دوران ما که مسائل اقتصادی کاملا تخصصی و پیچیده شده و اوضاع و شرایط جهانی در آن تاثیر بسیاری دارد موضوع قناعت را نیز با توجه به این وضعیت و شرایط در نظر گرفت زیرا دین مجموعه ای از احکام و اخلاق و معارف و حقایق است و مسلمان تمام عیار آن است که همه این امور را با هم در نظر بگیرد .به عنوان مثال باز گذاشتن لامپی که مورد استفاده نیست اسراف و زیاده روی در مصرف برق است و باید آن را خاموش کرد ولی ممکن است اولویت دیگری مطرح باشد که باعث شود این کار فعلا اسراف محسوب نشود، مثلا اگر از نظر کلید برق در مضیقه باشیم ویا تولید آن هزینه زیادی در بر داشته باشد و روشن و خاموش کردن کلید مستلزم استهلاک و خرابی و نیاز به تهیه ویا تولید آن با هزینه بالا باشد ولی تولید برق و بازگذاشتن لامپ در مجموع ارزان تر و به صرفه تر باشد مصداق قناعت در این جا باز گذاشتن لامپ و روشن و خاموش نکردن کلید است . پس قناعت و حرص نداشتن امری نسبی است وباید موردش را با مقایسه با حالات و صورت های دیگر و براساس نگاهی جامع و فراگیر تعیین نمود . خلاصه کلام اینکه: دوست عزیز؛ قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، و رضایت به چیزی است که نصیب شخص می شود. (طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 384) بنابراین می توان گفت: قانع کسى است که به اندک بسنده مى کند و ناخشنود نمى شود و روى ترش نمى کند و به سهم خویش راضی است. قانع یعنى کسى که بسنده مى‌کند به آنچه که از دنیا به وى برسد اگر چه کم باشد. بر اندک سپاسگزار است. موضوع قناعت هیچ ربطی به عدم پیشرفت ندارد ما وظیفه داریم که تلاش کنیم و در جهت پیشرفت مادی و معنوی، تمام استعدادهای خویش را به کار گیریم. اگر انسان روحیه ای قانع داشته باشد همواره آزاد زندگی می کند و آرامش دارد. این از مهمترین ثمرات قناعت است. روحیه قناعت شامل ابعاد گسترده ای از زندگی انسان می شود از جمله خوراک، پوشاک ، مسکن و... البته قناعت با تلاش و کوشش هیچ منافاتی ندارد و بلکه به پیشرفت انسان کمک هم می کند. کسی که قانع است فراقت بیشتری برای کار و تلاش و خودسازی دارد. موفق و مؤید باشید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image