عرفان /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

در راههاي سير و سلوك مي خوانيم كه انسان براي رسيدن به خدا كُنج عزلت بگيرد ولي در جاهاي ديگر و در روايات مي خوانيم كه توصيه به جمع بودن مي شود حالا كسي كه مي خواهد به خدا برسد بايد تنها باشد يا اينكه در جمع باشد؟


با توجه به عبارت «الطرق الي الله بعدد النفس الخلايق»، نحوة سير و سلوك عرفاني و پيمودن طريق وصال، بر اساس ديدگاه ها و شرايط گوناگون سالك الي الله و حتي نحوة رهنمود استاد راهنما و مشرب هاي مختلف و پيران طريقت، متفاوت است و هر كسي نحوة سير و سلوك را بگونه اي خاص، مفيد مي داند كه تفصيل آن از ظرفيت اين مقاله بيرون است و در اين جا تنها به چند نكته اشاره مي شود: 1. چون در طول تاريخ، نحله ها و گروه هاي مختلف، براي رياضت كشيدن و تهذيب نفس، راه هاي گوناگوني ابداع كرده اند و در ميان امت اسلامي نيز، گروه هاي مختلف صوفيانه، فرقه هاي متعدد در نحوة عمل كردشان دارند و چه بسا بدعت هايي را ايجاد كرده اند كه نه تنها ربطي به دين و وصال الهي و لقاء خداوند ندارند، بلكه موجب انحرافات فكري و عملي شده و مي شودكه يكي از آنها، نحوة عزلت گزيني است. بي ترديد، اصل عزلت در جاي خود و در مرحله اي از سلوك، لازم و مفيد است؛ اما بايد توجه داشت كه عزلت مقدمه است نه هدف و در بخشي از مراحل سير و سلوك، لازم است و نه هميشه كه اندازه و زمان و شرايط آن را پير طريقت و مرشد راه تعيين مي كند؛ چون شايد هر كسي نياز به مدت خاصي عزلت گزيني داشته باشد. برخي از بزرگان فن، ضمن تحليل مبسوط مسئله، مي گويد:«دور انداختن امور اعتباري كه سالك را از طيّ طريق منع مي كند، گوناگون است؛ اما به طور كلي، سالك بايد به طور اعتدال، در بين مردم زندگي نمايد. دسته اي از مردم، پيوسته غرق در مراسم اجتماعي بوده و فكر و ذكر آنها تحسين و تقبيح عامه مردم است؛ اين دسته در واقع، اراده اي از خود ندارد و تابع محض عمل جامعه است و هر گونه آنها عمل كردند، او نيز عمل مي كند. در مقابل اين دسته سلسله اي از مردم هستند كه از جماعت كنار مي روند و هر گونه عادت و ادب اجتماعي را ترك كرده، خويشتن را عاري از مزاياي اجتماع نموده اند، با مردم مراوده و معاشرت ندارند و در كُنج خلوت آرميده اند، به طوري كه انگشت نماي مردم شده و به عنوان گوشه نشيني اشتهار يافته اند. سالك براي آن كه بتواند به مقصد نائل گردد، بايد مشي معتدلي بين رويّه اين دو گروه اختيار نمايد و از افراط و تفريط بپرهيزد و در صراط مستقيم حركت كند. اين معني حاصل نمي شود، مگر آن كه معاشرت و مراوده را با مردم، تا آن مقدار كه ضرورت اجتماعي است، رعايت كند. بلي اگر بين سالك و غير سالك، در اثر اختلاف كميّت و كيفيت معاشرت، امتيازي قهري حاصل شود، زيان آور نخواهد بود. 2. با توجه به ديدگاههاي متعدد و مختلف و احياناً افراطي و تفريطي كه در مسئله وجود دارد، به نظر مي رسد، مناسب ترين ديدگاه در اين باره كه هم جامع نكته هاي عرفاني است و هم لطايف قرآني و روايي در آن نهفته است و به همين جهت روش و ديدگاه معتدل محسوب مي شود، كلمات، سفارشات، رهنمودها و در واقع دستورالعمل عرفاني امام خميني است كه در نوع آثار ايشان، به نحوي مطرح شده ،بخصوص در نامه عرفاني ايشان آمده و در وصيت هايي كه به حاج احمد آقا و يا خانم فاطمه طباطبايي، داشته است، نكته هايي عميق و آموزنده و راه گشا در اين باره ارائه شده است كه در اين جا به چند نمونه از كلمات ايشان اشاره مي شود و جزئيات و تفصيل مطلب را بايد در آثار مربوط جستجو نمود: الف ـ در موردي به حاج احمد آقا، به عنوان يك دستورالعمل عرفاني مي فرمايد:«..... اين ياد محبوب، هيچ گونه منافاتی با فعاليت هاي سياسي و اجتماعي، در خدمت به دين او و بندگان او ندارد؛ بلكه تو را در راه او اعانت مي كند.» ب ـ در جاي ديگر مي گويد:«دخالت در امور سياسي سالم و اجتماعي يك وظيفه است» ج ـ و صريحتر و گوياتر از همه در جايي مي فرمايد:«پسرم نعمت جواني داري و قدرت اراده، اميد است، بتواني راهي طريق صالحان باشي. آنچه گفتم بدان معني نيست كه خود را از خدمت به جامعه كنار كشي و گوشه گير و كَلّ بر خلق الله(بار بر دوش مردم) باشي كه اين از صفات جاهلان متنسّك است، يا درويشان دكان دار، سيرة انبياء عظام و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ، كه سرآمد عارفان بالله و رستگان از قيد و بند وابستگان به ساحت الهي، در قيام به همه قوا، عليه حكومت هاي طاغوتي زمان بوده و در اجراي عدالت، در جهان رنج ها برده و كوشش ها كرده اند، به ما درس ها مي دهد. پسرم! نه گوشه گيري صوفيانه، دليل پيوستن به حق است؛ و نه ورود در جامعه و تشكيل حكومت، شاهد گسستن از حق است. ميزان در اعمال، انگيزه هاي آنها است. چه بسا عابد و زاهدي كه گرفتار دام ابليس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است، چون خودبيني و خود خواهي و غرور و عُجب و بزرگ بيني و تحقير خلق الله و شرك خفي و امثال آنها، او را از حق دور و به شرك مي كشاند؛ و چه بسا متصدي امور حكومت كه با انگيزه الهي به معدن قرب حق نايل مي شود، چون داوود نبي و سليمان پيامبر ـ عليه السّلام ـ و بالاتر و والاتر، چون نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و خليفة بر حقش علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ و چون حضرت مهدي در عصر حكومت جهاني اش. پس ميزان عرفان و حرمان، انگيزه است. هر قدر انگيزه ها به نور فطرت نزديك تر باشند و از حجب، حتي حُجب نور، وارسته تر، به مبدأ نور وابسته ترند؛ تا آن جا كه سخن از وابستگي نيز كفر است.... ميزان اول سير، قيام لله است، هم در كارهاي شخصي و انفرادي و هم در فعاليت هاي اجتماعي. سعي كن در اين قدم اول موفق شوي كه در روزگار جواني آسان تر و موفقيت آميزتر است.» .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image